• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 4
تعداد نظرات : 1
زمان آخرین مطلب : 4618روز قبل
دانستنی های علمی
برای اینكه آرماگدون ( دره ی مجدو ) را بهتر بشناسید با ما همراه باشید براى این كه به دره مجدو برویم، از تل آویو حدود 55 مایل به طرف شمال سفر ‏می كنیم. به محلى مى‏رسیم كه در 20 مایــلى جنوب - جنوب شرقى حیفا، قرار دارد و فاصله آن از دریاى مدیترانه، حدود 15 مایل است . فاصله كوتاهى تا یك تل یا پــشته كوچك، پیاده طى مى‏كنیم. این تپه‏اى است مصنوعى، كه از لایه‏هاى مختلف یا برجا مانده از گیاهان و جانوران و یا جامعه‏هاى باستانى كهن پوشیده شده استزمانى در اینجا یك شهر قدیمى كنعانى قرار داشته است. ما در لبه جنوبى فضاى بزرگ گسترده

و هموار دشت اسدرالون  قرار داریم، كه در كتاب مقدس «دره جزرال» هم گفته شده است .

در زمانهاى قدیم مجدو شهر بسیار مهمى بود. این شهر در محل تقاطع دو جاده مهم  استراتژیك نظامى  و كاروان  رو  قـــرار داشت. جاده ماریس، یعنى جاده باستانى ساحلى، كه مصر را از راه مجدو، به دمشق و مشرق مربوط مى‏ساخت، از این دره مى‏گذشت . برخى از تاریخ نویسان اعتقاد دارند، كه در اینجا بیش از هر جاى دیگر جهان ، جنگ روى داده است . فاتحان كهن همیشه مى‏گفتند ، هر فرماندهى كه مجدو را داشته باشد ، در برابر همه مهاجمان پایدارى مى‏كند . شما در صحیفه یوشع بن نون (باب 12، آیه 21) مى‏خوانید كه چگونه یوشع و اسراییلیان، در اینجا كنعانیان را شكست دادند. و در «كتاب داوران» باب چهارم و پنجم مى‏خوانید كه دو قرن پس از آن نیروهاى اسراییلى در زیر فرماندهى دبوره و باراق، در نبردى بر سیسرا سردار كنعانیان چیره شدند . نزدیك به پایان نخستین جنگ جهانى ، در سال  1918، نیز ژنرال انگلیسى آلن بى ،  درست در همین جا در مجدّو، به پیروزى قاطعى بر تركها دست یافت .شما همین اسم - یعنى مجدّو - را بگیرید ، كلمه عبرى هار ، یعنى كوه را به آن اضافه كنید. این دو كلمه به شما هارمجدّو را مى‏دهد، كه ما هارمجدّون ترجمه مى‏كنیم . این میدان نبردى است كه همه ملتها در آن درگیر مى‏شوند. این آخرین نبرد میان نیروهاى نیكى و نیكوكارى به رهبرى مرد آسمانی ( امام زمان (عج) ، مسیح ، سوشیانت ) و نیروهاى شیطانى به رهبرى دجال خواهد بود . یوحنای پیش گو در كتاب مكاشفه ی خود می نویسد : «و بلدان امتها خراب شد... و هر جزیره گریخت و كوهها نایاب گشت» و بعد مى‏افزاید : « خداوند همه چیز را درباره آینده مى‏داند. هیچ چیز را از او گریزى نیست. خداوند از همان آغاز مى‏داند، چه كسى به هاویه خواهد رفت و چه كسى دقیقا نخواهد رفت. هنگامى كه خداوند قانون را نازل كرد، دقیقا مى‏دانست كدام انسان قادر به رعایت آن نخواهد بود » و ادامه مى‏دهد : « یك ارتش 200 میلیونى شرقى در طى یك سال به سمت غرب به حركت درمى آید. این ارتش به حركت درمى آید و در تغییر مكان خود پرجمعیت ‏ترین ناحیه‏هاى جهان را پیش از رسیدن به رودخانه فرات، ویران خواهد ساخت » باب 16 مكاشفه به ما مى‏گوید كه رودخانه فرات خشك خواهد شد ، و این به پادشاهان مشرق زمین ، مشرقیان ، اجازه خواهد داد كه سرزمین اسراییل را درنوردند .  شاید با خودتون می گین كه امروز هیچ پادشاهی در شرق رود فرات نیست ، اما باید بگم كه شما می توانید پادشاه را به معنی رهبران و سران یك ملت بگیرید . این پادشاهان - یا رهبران - تمامى ربع مسكون ، بزرگترین ارتش تاریخ جهان را درست به اینجا ، به مجدّو مى‏آورند .در بعضی از پیش گویی ها آمده كه فرشته ای پیاله ی خود را بر نهر عظیم فرات می ریزد و آبش خشك می شود تا راه ارتش بزرگ كه پادشاهانی كه از شرق آفتاب می آیند از بستر آن باز شود .در مكاشفه ی یوحنا در مورد ( وحش ) سخن به میان آمده ؛ وحش، یعنى اینكه اتحاد نیرومندى از ملت هاى اروپایى و گروهى از ملت ها كه در آخرین روزها به پا خواهند خاست، به وجود خواهد آمد. حالا ما مى‏دانیم كه داریم در عهد آخرالزمان زندگى مى‏كنیم. زیرا پیدایش اتحاد نیرومند ملت هاى اروپایى را دیده‏ایم - و این همان چیزى است كه ما جامعه اقتصادى اروپا یا بازار مشترك مى‏نامیم. با مطالعه این پیش‏گویى، ما مى‏توانیم به چشم ببینیم كه خداوند همه این رویدادها را از پیش خبر داده است .در باب سى و هشتم و سى و نهم صحیفه حزقیال نبى  یك جنگ هسته‏اى توصیف شده است. سپس مى‏گوید: «باران هاى سیل آسا و تگرگ سخت آتش و گوگرد، تكان هاى سختى در زمین پدید خواهند آورد، كوه ها سرنگون خواهد شد و صخره‏ها خواهد افتاد و جمیع حصارهاى زمین منهدم خواهد گردید، رویارو «در برابر هر گونه وحشت» .  امكان ندارد كه حزقیال نبى ، به چیز دیگرى جز مبادله سلاح هاى تاكتیكى هسته‏اى، اشاره كرده باشد .این مطلب را در آیه دوازدهم باب چهاردهم كتاب زكریاى نبى بخوانید ، كه مى‏گوید:  گوشت ایشان در حالتى كه بر پایهاى خود ایستاده‏اند ، كاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید، و زبان ایشان در دهانشان كاهیده خواهد گشت . از پیش گویی های دیگر چنینی بر می آید كه آن قدرخون ریخته می شود كه تا 200 مایل خون تا به دهانه ی اسبان بالا می آیدو البته بیش تر این كشتگان یهودی هستند و به عنوان دلیل، آیه دوازدهم باب سى و نهم كتاب حزقیال نبى را نقل مى‏كنم : و خاندان اسراییل مدت هفت ماه ایشان را دفن خواهند كرد تا زمین از وجودشان پاك گردد .پیروز این نبرد بزرگ همان مرد آسمانی ( امام زمان (عج) ، مسیح ، سوشیانت ) خواهد بود و همه در برابر خدای او سجده خواهند كرد و به یك دین واحد می پیوندند .
يکشنبه 6/6/1390 - 11:10
شخصیت ها و بزرگان
گالیله در سال 1564 در پیزا واقع در ایتالیا متولد شد. گالیله فیزیکدان و منجم بزرگ را پدر علوم تجربی می دانند. او با استفاده از ابزار کار و نیز روش مناسب توانست بعضی از قوانین طبیعت را با استفاده از آزمایش بدست آورد و باطل بودن نظریات ارسطو را در مورد سقوط اجسام به کمک آزمایش مشخص کند. گالیله در 19 سالگی به دانشگاه ((پیز)) راه یافت و علوم پزشکی را تحصیل کرد اما پس از مدتی به ریاضیات و فیزیک روی آورد. توجه به پدیده های طبیعت و یافتن ارتباطی میان پدیده ها از مشخصات ذهنی او بود. گفته می شود روزی که به کلیسا رفته بود متوجه نوسانات منظم چراغهای کلیسا شد. از این مشاهده اتفاقی به سوی آزمایش علمی درباره آونگ کشانده شد و قانون همزمانی نوسانات هم دامنه آونگ را به دست آورد.گالیله در زمان استادی دانشگاه پیز( 1592-1589) درباره سقوط اجسام مطاله کرد و با آزمایش بر سطح شیبدار که خود مبتکر آن بود نتیجه گرفت که اگر فقط نیروی وزن بر اجسام اثر کند شتاب سقوط برای همه آنها یکسان است و به عبارت دیگر در جایی که هوا نیست همه اجسام با یک شتاب سقوط می کنند.او علاوه بر سقوط آزاد حرکت پرتابه ها را نیز مورد بررسی قرار داد و نتبجه گرفت که مسیر پرتابه ها سهمی است. در سال 1592 به تدریس در دانشگاه پادوا   پرداخت و به مدت 18 سال در این سمت ماند .در سال 1609 یک دوربین نجومی ساخت (این دوربین از یک عدسی محدب شیئی و یک عدسی مقعر چشمی تشکیل یافته بود) و با آن در 7 ژانویه 1610 قمرهای سیاره مشتری را کشف کرد. کشف این قمرها و مشاهده حرکت آنها و اظهار نظر درباره درستی نظر کپرنیک مربوط به حرکت زمین و سیارات به دور خورشید دشمنی کلیسا را به دنبال داشت. وی برای اثبات نظریات خود به رم رفت تا اعضای کلیسا با دیدن حرکت سیارات از داخل دوربین دست از دشمنی بردارند اما این عاشقان افکار خویش خود را مجاز به مشاهده با دوربین ندانسته و او را در سال 1633 به پای میز محاکمه کشانده و محکومش کردند و وی را وادار به امضای توبه نامه نمودند.گالیله بعد از محاکمه در منزل دوستش پیکولومینی اسقف شهر سین محبوس شد ولی بعد از مدتی به او اجازه داده شد تا در خانه ییلاقی خود واقع در آرستری اقامت کند. گالیله تا دم مرگ بر اعتقاد خود پا برجا ماند. او به طور پنهانی به آزمایشات خود ادامه داد و دو کتاب ارزشمند دیگر را به رشته تحریر در آورد که این کتاب ها در سال اجازه انتشار یافت 1835هرچند گالیله در دادگاه اعتراف کرد که خورشید به دور زمین می گردد اما هرگز در باطن به این موضوع معتقد نبود. دادگاه گالیله را مدتی به حبس محکوم کرد ولی بعدها مجبور شد تا همواره در خانه اش در فلورانس ایتالیا بماند و در سال 1642 در همان خانه درگذشت. امروزه ما به گالیله به عنوان یک پژوهشگر سخت کوش که بشریت به او مدیون است احترام می گذاریم.گالیله دانشمند و مخترع سرشناس ایتالیائی در سده های ۱۶ و ۱۷ میلادی بود. او در فیزیک، نجوم، ریاضیات و علم فلسفه تجربه داشت و یکی از پایه گذاران تحول و گذر علمی به دوران دانش نوین بود. بخشی از شهرت وی بخاطر تائید نظریه کوپرنیک مبنی بر مرکزیت نداشتن زمین در جهان است که منجر به محاکمه وی در دادگاه تفتیش عقاید شد. گالیله با تلسکوپی که خود ساخته بود به رصد آسمانها پرداخت و توانست جزئیات سطح ماه را مشاهده کند.گالیله در ۱۵ فوریه ۱۵۶۴ در شهر پیزای ایتالیا به دنیا آمد. پدر گالیله، وینچنزو (Vincenzo Galilei) از موسیقیدانان به نام بود. گالیله دارای پنج خواهر و برادر دیگر بود ابتدا قرار بود در کلیسا برای کشیش شدن مشغول شود اما پدرش وی را به تحصیل در رشته پزشکی در دانشگاه پیزا فرستاد. گالیله طب را نیاموخت اما به جای آن به مطالعه ریاضیات پرداخت و به آن علاقه مند شد به گونه ای که در سال ۱۵۸۹ توانست به عنوان مدرس ریاضیات در همین دانشگاه به کار مشغول شود.او علاوه بر سقوط آزاد حرکت پرتابه ها را نیز مورد بررسی قرار داد و نتیجه گرفت که مسیر پرتابه ها سهمی است. از سال 1592 به تدریس هندسه، مکانیک و نجوم در دانشگاه پادوا پرداخت و مدت 18 سال در این سمت ماند بیشترین دستاوردهای علمی و تحقیقاتی وی مربوط به همین دوره است.. در 1609 یک دوربین نجومی ساخت ( دوربین گالیله از یک عدسی محدب شیئی و یک عدسی مقعر بعنوان چشمی تشکیل شده است) و با آن در هفتم ژانویه 1610 چهار عدد ازقمرهای سیاره مشتری را کشف کرد(این اقمار در حال حاضر با نام اقمار گالیله ای شناخته می شوند). کشف قمرهای مشتری و مشاهده حرکت آنها و اظهار نظر درباره درستی نظر کپرنیک مربوط به حرکت زمین و سیارات به دور خورشید دشمنی کلیسا را به دنبال داشت.آخرین فعالیت علمی گالیله تالیف کتابی به نام گفتگو درباره دو علم جدید بود که فعالیتهای علمی خود را در رشاه فیزیک در آن نوشته استگالیله برای اثبات درستی نظریات و مشاهدات خود به سال 1611 به رم رفت تا اعضای کلیسا با حرکت سیارات از داخل دوربین دست از دشمنی بردارند اما این عاشقان افکار خویش خود را مجاز به مشاهده آسمان با دوربین ندانستند و سرانجام به سال 1633 گالیله را به پای میز محاکمه کشاندند.گالیله پیرو مذهب کاتولیک از دین مسیحیت بود. وی با مارینا گامبا Marina Gamba ازدواج کرد و از وی دارای دو دختر و یک پسر شد.گالیله در ۸ ژانویه ۱۶۴۲ (میلادی)در سن هفتاد و هفت سالگی درگذشت.  گالیلئو گالیله در 1564 در پیزا بدنیا آمد . پدرش موسیقی دان بود . . در 1581 وارد دانشگاه پیزا شد .  او به دلیل مخالفتش با نظرات اساتید دانشگاه  مشهور شد . در مورد  نظر ارسطو كه میگفت اجسام سنگین تر سریعتر سقوط میكنند میگفت  این درست نمیباشد چون دانه های مختلف تگرگ با  اندازه های مختلف با هم به زمین میخورند . اما در آن دوره و زمان هیچكس حاضر نبود چشمش را به روی حقایق اطراف باز كند . و حتی بسیاری از متفكران و دانشمندان نیز ،حاضر نبودند خلاف آنچه كه اغلب ناشی از  باورهای مذهبی  كتاب مقدس و كلیسا بود ، چیزی را بپذیرند .  داستان مشهوری وجود دارد كه  گالیله روزی در حالیكه چند استاد علوم  زمان از كنار برج پیزا عبور میكردند ، از بالای برج پیزا دو وزنه مختلف را به زمین انداخت كه هر دو با هم به زمین رسیدند . اما آن اساتید ! چشم خود را به روی این حقیقت بستند و گفتند كه این امر ناشی از خطای چشم بوده است زیرا تصور اینكه  نظریه ارسطو در مورد سقوط اجسام درست نباشد برای آنان ممكن نبود  . حتی زمانیكه او تلسكوپ معروف خود را ساخت و از چند دانشمند خواست تا به چشم خود قمر های مشتری را  ببینند  آن افراد حاضر نشدند به دوربین او نگاه كنند چون به عقیده آنان ارسطو  از وجود این اقمار چیزی نگفته  بود !  در سال 1583  موفق شد نظر ریاضی دادنان  را به سوی استعداد خود جلب كند .   گالیله در سال 1585 بدون دریافت مدرك دانشگاه را رها كرد . و به تدریس خصوصی ریاضیات پرداخت .  پدر گالیله هم موفق شده بود در زمینه طول و كشش سیم در موسیقی به قانونی در این مورد دست یابد .   گالیله به مقام استادی ریاضیات دانشگاه پیزا نیز دست یافت . در 1587 با كشف روش تعیین مركز ثقل اجسام شهرت زیای بدست آورد . در سال 1603 گالیله چند مسئله از مسائل حركت در سطح سیبدار را حل كرد و قانون سقوط اجسام را بدست آورد كه بر اساس آن مسافت طی شده متناسب با مجذئر زمان است .  در 1604 یك ابر نواختر در آسمان شب دیده شد . طبق نظر ارسطو هیچ تغییری در آسمان صورت نمیگیرد .  گالیله دریافت كه این ستاره جدید نیز مانند ستاره ای كه قبلا تیكو دیده بود فاصله ای بسیار دور دارد زیرا هیچكس در هیچ جا نتوانسته بود اختلاف زاویه دیدی را برای آن بدست آورد .گالیله گفت پس باید این ستاره در آسمان باشد و  لذا نظریه ارسطو درست نیست . در 1608 در هلند دوربین اختراع شد .  و گالیله توانست تلسكوپی بسازد  كه اجسام را بیست بار نزدیك میكرد .  و  با آن به آسمان نگریست . كشف گالیله با واكنش های مختلفی روبرو بود و برخی از دانشمندان آن را خطای اپتیكی تلسكوپ میدانستند . اما كپلر با اندیشه های گالیله موافق بود و آنها را تایید كرد . ( كپلر منجم امپراطور مقدس . دیدن كوههای ماه توسط دوربین گالیله با نظر ارسطو كه اجسام آسمانی كره های  كامل هستند در تناقض بود . مطابق این نظریه تغییر ناپذیر بودن آسمان ها و ابدی بودن اجرام آن ایجاب میكند كه اشیائ آسمانی شكل كامل یعنی كره كامل داشته باشند . – كروی مطلق -  اما گالیله كوههایی با ارتفاع چهار كیلومتر را بر روی ماه پیش بینی میكرد  . در 1613 گالیله لكه های خورشید را با تلسكوپ خود نشان داده بود .  گالیله بر خلاف ارسطو میگفت پدیده های آسمانی مشابه پدیده های زمینی هستند . و این یعنی مخالفت با آنچه فلاسفه میگفتند . و نیز مخالفت با آنچه كتاب مقدس میگفت . - حركت رمین مغایر آیات كتاب مقدس بود   - بنابراین گالیله در 1633 در دادگاه تفتیش عقاید رم محاكمه شد .  ( در 70 سالگی ) او مجبور شد اعتراف كند كه در برخی موارد تند روی هایی كرده است اما نیت بدی نداشته است . وسپس  به زندان با مدت نامعین  محكوم شد .گالیله  در سال 1642 از دنیا رفت .  و در همین سال ایزاك نیوتن پا به عرصه جهان گذاشت . دانشمند و نابغه ای كه گوشه ای از حقایق جهان را در پیش روی بشریت آشكار كرد  . و قوانین جاذبه و حركت او بشر را از سیاره خاكی اش  راهی آسمان كرد . 

دستاوردها

گالیله در پیدایش شیوه علمی سنجش و بررسی نقش مهمی داشت. به باور گالیله یکی از برجسته ترین دانشمندان رنسانس در اوایل قرن ۱۶ «بدون ابزار شناخت علمی نمی‌توان به علم دست یافت.» او معتقد بود که: «برای شناخت علمی بجای گمانه زنی ، باید هر چیز را اندازه گیری و سنجش کرد. آنچه را که نمی‌توان اندازه گرفت را نیز باید کوشش کرد که قابل اندازه گیری کرد.» او همچنین نوشت که: «قانون طبیعت با زبان مادی نوشته شده‌است.» روش علمی تازه نخستین گام اساسی بشر بسوی کشف یک دنیای تازه بود و راه را برای انقلاب علمی و فنی و اختراعات تازه و دگرگون ساز گشود . دوران نوزایی در حقیقت دوران آزادی انسان از قید و بند طبیعت و نیز جهل خود خواسته انسان بود . طبیعت دیگر چیزی نبود که ماورا انسان قرار گرفته باشد و انسان تنها چیزهایی درباره اش می‌داند، بلکه طبیعت به موضوع کار، تجربه و کاربرد انسان تبدیل شد.
  • برخی گالیله را مخترع تلسکوپ می‌دانند. در سال ۱۶۰۹ شایع شد که در سوئیس با ترکیب عدسی‌ها توانسته‌اند وسیله‌ای برای مشاهده اشیای دور دست اختراع کنند . وی در همین سال توانست اولین تلسکوپ خود را با ترکیب کردن چند عدسی بسازد که از قدرت کمی برخوردار بود اما گالیله با آن توانست مشاهدات علمی فراوانی کند.
  • گالیله نخستین کسی بود که چهار ماه سیاره مشتری را رصد کرد.
  • با رصد راه شیری گالیله دریافت که تعداد ستارگان این مجموعه بیشتر از آن است که قابل شمارش باشد.
  • گالیله نخستین کسی بود که جزئیات سطح ماه را با تلسکوپ مشاهده و ثبت کرد. وی همچنین دریافت که نور ماه حاصل انعکاس نور خورشید است و این نور از خودش نیست
  
متولد ۱۵ فوریه ۱۵۶۴
پیزا، فلورانس
   
مرگ ۸ ژانویه ۱۶۴۲
آرچتری، توسکانی
ملیت ایتالیایی
رشته فعالیت ستاره شناسی، فیزیک و ریاضی
دلیل شهرت نظریه مرکزیت نداشتن زمین در جهان
جمعه 4/6/1390 - 17:27
شخصیت ها و بزرگان

آیزاک نیوتن
مردی که در قدرت نبوغ از مقام انسانی تجاوز کرد
در کریسمس1642یعنی سالی که گالیله درفلورانس درگوشه ی انزوااز دنیا رفت یک نوزاد پسر در روستایی نزدیک لیکن شایر در خانواده ای کشاورز از طبقه ی متوسط به دنیا آمد مادرش هانا نیوتن شوهرش را مدت کوتاهی قبل از تولد فرزندش از دست داده بود شوهرش که او نیز اسحاق نام داشت مردی بود با رفتار غیر عادی و عصبی مزاج و زود رنج و هانا زنی مقتصد خانه دار صاحب کفایت و صنعتگری با لیاقت بود . ایزاک دوره ی کودکی شادی نداشت مادرش در سال های بعد از نو ازدواج کرد و آیزاک را تحت سرپرستی مادر بزرگش قرار داد در آن دهکده هیچ مدرسه ای وجود نداشت و او تا سن دوازده سالگی به مدرسه نرفت آیزاک کودک قوی بنیه ای نبود بنابراین از بازی های پر هیاهو و زد و خورد با همسالان کناره می گرفت و به جای این که از تفریحات آ نان پیروی کند شخصاً برای خویش تفریحاتی اختراع می کرد که نبوغ وی در ضمن آن ها خود نمایی می کرد. طبق نصایح دایی وی او را به مدرسه گرانتهام فرستادند او رادر کلاس ما قبل آخر جای دادند او همواره مورد طعنه و طنز شاگردانی واقع می شد که از وی قوی تر بودند روزی از روز ها یکی از ایشان با بی رحمی بسیار کتک مفصلی به او زد در نتیجه ی تشویق یکی از معلمان شاگرد مزبور را به مبارزه طلبید و در این مبارزه نیوتن پیروز شد تا آن زمان او توجه زیادی به درس از خود نشان نداده بود اما بر اثر این واقعه تصمیم گرفت به آنان ثابت کند که مغز وی قوی تر از ایشان است با جدیت بکار پرداخت و در اندک مدتی بهترین شاگرد کلاس شد . آیزاک علاقه ی زیادی به کارهای دستی داشت و اغلب آنها را به تنهایی می ساخت از کارهای جالب او آسیاب بادی ساعت آبی و ساعت آفتابی بود که این اختراع در موزه ی انجمن سلطنتی لندن نگهداری می شود او به هنر نقاشی و جمع آوری گیاهان نیز علاقه مند بود طرح هایی که می کشید زیبا و جالب بوده است ساعت آبی او سالهای سال وقت را به دقت بهترین ساعتهای معمولی نشان میداد یکی از کارهای دستی او بادبادکی بود که می توانست شمع روشنی را با خود به هوا ببرد جعبه ای از شعله شمع محافظت می کرد آیزاک بادبادکش را شب ها بر فراز شهر گرنتهام به هوا می فرستاد مردم هنگامی که این نور لرزان و عجیب را در هوا می دیدند می تر سیدند و این همان چیزی بود که منظور آیزاک بود . پیشرفت درسی او در مدرسه باعث شد که مدیران مدرسه و دایی او به این نتیجه برسند که او قادر است برنامه دانشگاه کمبریج را درک کند تصمیم قاطع روزی گرفته شد که دایی آیزاک او را غافلگیر کرده بود او در کنار پرچین مزرعه و در خفا سخت مشغول مطالعه بود در حالی که همه فکر می کردند برای کمک با کارگران مزرعه به قصد خرید به مغازه رفته است .
آیزاک در هیجده سالگی امتحان ورودی دانشگاه کمبریج را با موفقیت پشت سر گذاشت و در سال 1660 وارد کالج ترینیتی شد معلم ریاضی اودر دانشگاه اسحاق بارو نام داشت که در عین حال ریاضی دان وعالم علوم الهی بود به استعداد فوق العاده نیوتن در ریاضی پی برده بود او را تشویق کرد تا تحصیلاتش را در ریاضی تکمیل کند .
او مدت چهار سال به تحصیل ریاضی پرداخت و در سال 1665 با درجه لیسانس فارغ التحصیل شد.
زمانی که در صدد ورود به دوره ی کارشناسی ارشد بود دانشگاه کمبریج بر اثر همه گیری طاعون در لندن و حومه تعطیل شد.
نیوتن به روستای خویش بازگشت.در طول دو سال او در خانه اش به مطالعات خود در زمینه ی حساب نور شناسی وگرانش ادامه داد.در همین زمان بود که هوش و استعداد این نابغه ی بزرگ اشکار شد. او تمام جزوه ها و کتابهایش را در دانشگاه جا گذاشته بود فکر خود را آزاد گذاشت که به تنهایی از منابع خاص خود استفاده کند . در این هنگام او 22 یا 23 سال بیشتر نداشت. در این دو سالی که در روستا بود حساب دیفرانسیل و انتگرال و قانون جاذبه ی عمومی و تئوری نور را بنیان گذاشت.نسخه ی خطی که تاریخ آن 20 مِی1665 میباشد نشان میدهد که نیوتن در 23 سالگی بقدر کافی اصول حساب عناصر بی نهایت کوچک را پیش برده بود که بتواند انحنای هر منحنی متصل را در یک نقطه حساب کند و مماس بر منحنی را در این نقطه رسم کند .در سال 1667 مجددا به دانشگاه کمبریج بازگشت و در سال 1669 به عنوان استاد ریاضیات جانشین اسحاق بارو شد و به عنوان پرفسور مشغول تعلیم و اموزش شد . سر انجام برخی از ایده هایش را برای اولین بار اشکار کرد و بر روی کاغذ اورد .
نظریه ی گرانش او بر اساس خاطره ای که خود او نقل کرده اینطور شکل گرفته که یک روز کنار پنجره ی اتاق خانه اش به تما شای باغ نشسته بود افتادن سیبی از درخت نظرش را به خود جلب می کند سال ها بعد در 15 آوریل 1726 او به دوست نویسنده اش ویلیام اِستکلی گفت : واقعه ی مذکور این سوال را به ذهنم آورد چرا سیب همیشه مستقیماً به پایین می افتد چرا به جای حرکت به سمت مرکز زمین به طرفین یا بالا نمی رود غالب مورخین علوم این نکته را پذیرفته اند که نیوتن در سال 1666 دست به یک سلسله محاسبات تقریبی زد تا ببیند آیا قانون جاذبه ی عمومی او می تواند قوانین کپلر را توضیح دهد یا خیر ؟ انتشار قانون جاذبه ی عمومی 20 سال طول کشید علت تاخیر نیوتن آن بوده است که وی نمی توانست مسئله ی مربوط به حساب انتگرال و دیفرانسیل را حل کند و این مسئله در قانون جاذبه ی عمومی به صورتی که مورد توجه او قرار گرفته بود نقش اساسی به عهده داشت.
قانون گرانش در نهایت به این صورت توسط نیوتن تعریف شد:
هر ذره ی ماده همه ی ذرات دیگر ماده را با نیرویی جذب می کند که تابع سه عامل زیر است:
1- جرم جسم (
M ) 2- جرم جسم دوم ( m) 3- فاصله ی میان دو جسم ( r )
بیان صوری این قانون چنین است هر ذره ی ماده در جهان هر ذره ی دیگر را با نیرویی جذب می کند که متناسب به حاصل ضرب جرم های آنهاست وبا مجذور فاصله میان آنها نسبت عکس دارد .
Mm
F=G
r2
این قانون مهم جهانی در حل مسایل گوناگون کمک فراوانی کرد مانند:
1-سقوط ازاد اجسام:هر جسم که به گونه ای نگه داشته نشده باشد به سمت مرکز زمین سقوط خواهد کرد.
2-جذر و مد اقیانوس ها و جذر و مد جوی.
3-حرکت ستاره های دنباله دار.
4-حرکت سیارات:اگر نیروی گرانش میان زمین و خورشید نباشد زمین مماس بر مسیر خود پرتاب خواهد شد.

در اواخر دهه ی 1660 نیوتن درباره ی شکست نور تحقیق میکرد. او در یافت که اگر نور سفید از یک منشور عبور کند به طیفی از رنگها تجزیه میشود هم چنین به وسیله ی قرار دادن منشور مشابه ی دیگری در مسیر نور تجزیه شده به صورت وارونه می توان رنگ های طیف را باز ترکیب کرد و نور سفید بدست آورد. او علت تشکیل طیف را چنین توجیه کرد:نور جریانی از ذرات کوچک است که به خط مستقیم در فضا حرکت میکنند و هنگام عبور از یک ماده ی شفاف مانند منشور این ذرات بسته به نوع لرزش خود با زاویه های گوناگون شکست می یابند در نتیجه ذرات تشکیل دهنده ی نور سفید از هم جدا شده به شکل طیف هفت رنگ ظاهر می شوند.
این ویژگی در تلسکوپ های شکستی پدیده ای را موجب می شود که به آن پراکندگی نور می گویند لبه های عدسی های این تلسکوپ ها مانند منشور عمل کرده و نور سفید را پس از عبور از خود به صورت طیف در می آورند و در تصاویر تلسکوپ ها شیشه های رنگی های ایجاد می کند برای حل این مشکل نیوتن در سال 1668 تلسکوپ باز تابی را که توسط جیمز گریگوری طراحی شده بود کامل کرد همراه با تحلیل دقیق قوانین باز تابش و تجزیه ی نور به انجمن سلطنتی ارائه نمود نظریه ی نیوتن با مخالفت رابرت هوک و هو یگنس که صاحب تئوری موجی نور بودند روبرو شد هوک گزارشی علیه نیوتن تهیه کرد و ضمن آن تبلیغ بسیاری به نفع نظریه ی موجی نور کرد نیوتن در ابتدا خونسرد و ارام بود ولی بعد رفتارش را تغییر داد و از عصبانیت تصمیم گرفت از آن پس با هیچ کس در باره ی اکتشافات خود سخن نگوید نیوتن بر پایه ی نظریات خود کتابی با عنوان اپتیکس نوشت ولی از بیم مخالفت هوک آن را منتشر نکرد تا زمانی که خود رییس انجمن سلطنتی شده بود و رابرت هوک در گذشته بود در سال 1679 که 37 سال داشت بزرگترین اکتشافات خود را انجام داده بود اما آن ها را با نهایت دقت در مغز خود یا کشوی میز محفوظ نگه می داشت پس از آن ادموند هالی توانست با تدبیر بسیار او را وادار کند که اکتشافات خود را در زمینه ی نجوم و علم حرکات برای انتشار تدوین کند ونیوتن به این کار رضایت داد با توجه و تشویق هالی نیوتن کتاب اصول ریاضی فلسفه طبیعت را تکمیل کرد (
principia ) در دورانی که نیوتن به تحریر و تدوین شاهکار خود مشغول بود هرگز به سلامتی خویش توجهی نکرد فراموش کرد که خوردن وخوابیدن از لوازم زندگی است غالباً به غذایی ساده اکتفا میکرد یا اصلاً چیزی نمی خورد وبا عجله از خوابی که چند لحظه بیش ادامه نداشت بر می خاست وبا لباسی مختصر ساعت ها در کنار بستر می نشست وبه تفکر و محاسبه می پر داخت تا بتواند از پیچ وخم های مشکلات ریاضی خویش عبور کند. این کتاب در سال 1686 آماده شد و برای اظهار نظر به جامعه پادشاهی تقدیم گردید و پس از آن با سرمایه های هالی منتشر شد .
نیوتن در این کتاب قوانین کپلر را هم با توجه به قانون گرانش عمومی توضیح داد.
در بخش دیگری از این کتاب نیوتن چگونگی حرکت اجسام را در قالب سه قانون توصیف کرده این قوانین آنقدر همه فهم وآشکارند که امروز کسی گمان نمی برد نیازی به کشف شدن داشته باشد با این حال نیوتن اولین کسی بود که با نبوغ خود به وجود آن پی برد و چیستان حرکت جسم را حل کرد .
قانون اول نیوتن ( قانون لختی ) : هر جسم که در حال سکون یا حرکت یکنواخت در راستای خط مستقیم باشد به همان حالت می ماند مگر آنکه در اثر نیرو های بیرونی ناچار به تغییر حالت شود .
قانون دوم نیوتن ( رابطه ی نیرو و شتاب ) : کل نیروی وارد بر یک جسم برابر است با حا صل ضرب جرم آن جسم در شتاب آن .
قانون سوم نیوتن ( کنش و واکنش ) : برای هر عمل ، عکس العملی است مساوی با آن و در خلاف جهت آن.
مجموعه قوانین سه گانه حرکت و قانون گرانش عمومی اساس و شالوده ی فن آوری مدرن هستند و با وجود پیدایش فرضیه های تازه تر از ارزش و اعتبار آن ها کاسته نشده است .

نیوتن درباره ی فضا وزمان در این کتاب چنین نوشته است :
زمان یک مقیاس جهانی است که مستقل از همه اجسام وپدیده های فیزیکی وجود دارد زمان به دلیل ماهیت فیزیکی خود جریان دارد.
فضا در ذات خود مطلق بدون احتیاج به یک چیز خارجی همه جا یکسان و ساکن است.
از نظر نیوتن مکان بخشی از فضاست که یک حجم تصاحب می کند.
همین شکل نگاه کردن در قوانین نیوتن راه گشای بسیاری از ابهامات مکانیک نیوتنی بود.زمان مطلق وفضای مطلق و حرکت مطلق مواردی بودند که مکانیک نیوتنی بر اساس انها شکل گرفته بود.
در نهایت معتقد است با اطلاعاتی که در اختیار داریم نمی توان چنین نتیجه گرفت که تنها دلایل مکانیکی باعث پیدایش جهان ما شده است. او می پرسد دلایل مکانیکی چگونه می توانند توجیه کننده ی پیدایش و حرکت این مقدار عظیم از سیارات و ستارگان گوناگون و منظم باشند؟نتیجه ای که می گیرد دلالت بر وابستگی تمامی جهان به مرکزیتی مطلق است که هدایت و موجودیت همه چیز از ان جا ناشی می شود .او از روی ضرورتی که یک سیستم منظم می بایست ناظمی داشته باشد به وجود خداوند باور دارد و او را جاودانه و حاضر می داند. خداوندی که همه چیز در اختیار اوست.او می نویسد:" خدا قلمرو خداوند است " به این مفهوم است که تمامی ان چیزی که از اراده او جاری گشته تحت حاکمیت او قرار دارد. این خدای ابدی کامل بی نهایت و مطلق است.در باور نیوتن مخلوقات تمامی خصوصیات خداوند را در حد توان و ظرفیتشان دارا هستند.
توان خداوند تا ابدیت گسترده شده و موجودیتش بی نهایت است.
این نمای کلی از چهار چوب فلسفه ای بود که نیوتن به کمک ان دریافت های ریاضی و فیزیکی خود را مورد بررسی قرار می دهد و به نتایجی می رسد که امروز بنام قوانین نیوتنی می شناسیم.

***

بی خوابی مفرط احتراز از غذا خوردن و خستگی زیاد در پاییز 1692 در نزدیکی 50 سالگی باعث شد به سختی بیمار و بستری شود.خبر کسالت شدید نیوتن در قاره ی اروپا انتشار یافت و طبعا" با اغراق توا"م شد لیکن بعد که خبر بهبود او را دادند دوستانش بسیار خوش حال شدند. در سال 1693 پس از بهبودی نیوتن دریافت که حساب انتگرال و دیفرانسیل را در قاره ی اروپا همه می دانند و عموما" ابداع ان را به لایپ نیتس نسبت می دهند. در سال 1712
مسئله ی تعیین اینکه حساب دیفرانسیل و انتگرال ابداع کیست به مسئله ای حاد تبدیل شد.
لایپنیتس و برنوئیلی در سال 1696 با طرح مسئله ی ریاضی ریاضی دانان اروپایی را به مبارزه طلبیدند.
بار اول نیوتن در سال 1696 توسط یکی از دوستانش از وجود مسئله ریاضی مطلع شد. شب مسئله را حل کرد و فردا به جامعه ی پادشاهی عرضه داشت.
وقتی لایپنیتس و برنوئیلی راه حل را دیدند برنوئیلی فریاد کشید اه من شیر را بخوبی از رد پایش می شناسم..
نیوتن بار دیگر در سال 1716 در هفتاد و چهار سالگی دلیل دیگری بر نیروی فکری خود اقامه کرد. این بار لایپنیتس مسئته ای مطرح کرد و ریاضی دانان را به مبارزه طلبید و در واقع نیوتن را مد نظر داشت زیرا مسئله به نظرش مشکل بود. این بار نیز نیوتن مسئله را حل کرد در حالی که لایپنیتس گمان می کرد که دیگر شیر را در دام انداخته است.

در کنار فعالیت های علمی معمول نیوتن از مسئولیت های سیاسی نیز روی گردان نبود .او در سالهای 1689 و1701و1702 به نمایندگی مجلس برگزیده شد .اگر چه تنها جمله ای که در طول این سه سال در صحن مجلس به زبان اورد تقاضای بستن پنجره ها بود !
در سال 1696 با فرمان چارلز مونتاگو رئیس خزانه داری انگلستان نیوتن منصب ناظر ضرابخانه ی سلتنطی را عهده دار شد و سه سال بعد به مدیریت ان سازمان گمارده شد. اگر چه نیوتن این مشاغل را برای سرگرمی می پذیرفت ولی گفته اند در این مقام او وظیفه ی خود را با شایستگی تمام انجام می داد.از سال 1703 تا اخر عمر رئیس انجمن سلتنطی بریتانیا و یکی از اعضای فرهنگستان علوم فرانسه بود.او در سال 1705 از سوی ملکه ان به مقام شوالیه مفتخر گردید.
اخرین روزهای زندگی وی تاثر انگیز و از جنبه ی انسانی قوی و عمیق بوده است. اگر چه نیوتن نیز مانند سایر افراد بشر از رنج فراوان بی بهره نماند اما بردباری بسیاری که در مقابل درد در دو سه سال اخر زندگی خویش نشان داد تحسین بر انگیز است. دردهای ناشی از سنگ مثانه هرگز قیافه ی ارام او را کدر نساخت و همواره نسبت به کسانی که از او پرستاری می کردند کلمات محبت امیز بر زبان داشت. در اخرین روزهای زندگی سرفهای مدام او را ضعیف کرده بود .عاقبت بعد از چند روز ی که از درد جانگداز اسوده بود در نهایت ارامش مابین ساعت یک و دو نیمه شب بیستم مارس 1727 زندگانی را بدرود گفت او این هنگام 85 سال داشت و نخستین دانشمندی بود که پیکرش در کلیسای وست مینیستر به خاک سپرده شد.
برای قدر دانی از این دانشمند بزرگ واحد نیرو را نیوتن نامیدند.
لاپلاس بزرگترین ارائه دهنده ی اکتشافات او در باره اش چنین میگوید:کتاب اصول بنای معظمی است که تا ابد عمق دانش نابغه ی بزرگی را که کاشف مهمترین قوانین طبیعت بوده است به جهانیان عرضه خواهد داشت.
لاگرانژدر باره ی او چنین می گوید:نیوتن خوشبخت بود که توانست دستگاه جهان را توصیف کند .افسوس که در عالم بیش از یک اسمان وجود ندارد.
منشی او در انجمن سلطنتی می گوید:هرگز او را ندیدم که تفریح کند و یا سرگرمی برای خود تهیه کند معتقد بود که هر لحظه از عمر که جز به تحصیل و مطالعه بگذرد هدر رفته و تباه شده است.
نیوتن چندی پیش از وفاتش با نگاهی به زندگی علمی گذشته اش درباره ی خود می گوید:من نمیدانم به چشم مردم دنیا چگونه می ایم اما در چشم خودم به کودکی می مانم که در کنار دریا بازی می کند و توجه خود را هر زمان به یافتن ریگی صافتر یا صدفی زیباتر معطوف میکند در حالی که اقیانوس بزرگ حقیقت هم چنان نامکشوف مانده و در جلوی او گسترده است.

جمعه 4/6/1390 - 17:24
شخصیت ها و بزرگان

لئوناردو داوینچی (Leonardo Davinchi)

 

 

داوینچی، در سال 1452 در اطراف شهر فلورانس ایتالیا، از روستای وینچی(Vinci ) زاده شد. پدرش (پی یرد piero) كار قضا ئداشت.

كودك در مدرسه چندان موفق نبود اما شور و هیجان زیادی نسبت به طبیعت نشان می داد . سخت غرق در كوهستان.ها بود .سنگها، تخت سنگها، گیاهان و جانوران را به شدت دوست می داشت. داوینچی از مهر مادری هم بر خوردار نبود، پدرش هم با او چندان مهربان نبود، اما وقتی دید فرزندش به پیكر نگاری شوق فراوانی نشان می دهد ، او را به كارگاه هنرمند مشهور فلورانس یعنی وروك كی یو (Verrocchio ) سپرد.

داوینچی در شرایط جدید در اثر آموزش های استاد خود به رشته های مختلف علوم مانند ریاضی، علوم تجربی، علوم پزشكی و امور فنی علاقمند شد.

هفده ساله بود كه در كار پیكر تراشی وسایر امور مربوط به آن به استاد ماهری تبدیل شده بود وقادر بود ابزارهای پیچیده وماشین های مورد نیاز را پدید آورد.

اما بزرگان شهر به او اعتنایی نداشتند، لذا به میلدن رفت و هنر خود را در اختیار فرمانروایی شهر میلدن قرار داد . داوینچی كاخ فرمانروا را به زیبایی آراست و تندیسی از وی ساخت.

در سال 1490 او را به شهر پاوی یا (Pavia) فرستادند، تا طرح یك كلیسای بزرگ را ارائه دهد ، داوینچی در این سفر فرصت پیدا كرد و از كتابخانه بزرگ امیر (پاوی یا) بهره گرفت و دانش خود را در ابعاد گوناگون گسترش داد.

وقتی به میلدن بازگشت با استقبال هنرمندان و شاگردان خود روبرو شد. اما چندی نگذشت كه آشوب هایی در ایتالیا بوجود آمد، از این رو مجبور شد دائم از این شهر به آن شهر سفر كند، بالاخره رهسپار رم شد و در باب پاپ مشغول فعالیت شد. اما وقتی پادشاه فرانسه ( فران سواس اول ، Francoisi) جنگ با ایتالیا را پایان داد، داوینچی را با خود به دربار فرانسه برد وبه عنوان معمار، مهندس و نقاش از او بهره گرفت. داوینچی در طول دورانی كه در ایتالیا بود با مرارت های زیادی روبرو شد ، اما در فرانسه به خوبی از او پذیرایی كردند، پادشاه فرانسه یكی از قصر های زیبا ( آن بواز، Ambolse) را به او سپرد تا در آنجا سكونت یابد ، حقوق قابل ملا حظه ای برای او مقرر داشت . اما دوره آرامش او هم پایدار نبود ، در دوم ماه می 1519 دردامان شاگرد خود چشم فرو بست.

وی عاشق پاكباز دانش و هنر بود، همراه با این دو یعنی دانش و هنر زندگی می كرد ، همیشه بین شاگردان خود بود و به آنان الفت داشت، همسری هم انتخاب نكرد ، كسانی هم بودند كه به او رشك می ورزیدند و سعی در بد نام كردن او داشتند.

هر ناموری كه او جهان داشت                  بد نام كنی ز همر هان داشت

یكی از شاكردانش به نام جایكو مگو (Giacomo) با اینكه خیلی شرور بود اما همواره مورد مهر داوینچی بود. دیگری به نام فران چسكو ملت سی ( Fram cesco mel ) محبوب داوینچی بود و در سایه همت او در پیكر نگاری ترقی شایانی كرد.

داوینچی یك انسان خود ساخته و بسیار پر كار بود، اما متاسفانه بیشتر آثار وی ناتمام مانده است. هنر آفرین دانش پژوه با جنان شتابی در عرصه هنر، علم، فن آوری حركت كرد كه برای پایان دادن آثار خود فرصت نمی كرد. با این وجود به دلیل آنكه طرهها و افكار های خود را به طور منظم یادداشت می كرد، موفّق شد گنجینه گرانبهائی به میراث بگزارد. از میان آفریده های هنری او چهره مو نالی زا (Mona Lisa) شهرت جهانی دارد. لبخند تلخی كه بر لب های این چهره دیده می شود برای قرن ها مورد بحث هنر شناسان بوده است.

 عدّه ای می   گویند: این لبخند خاطره ای از مادر داوینچی است كه در سیمای لیزا قرار داده است. گروهی دیگر می گویند: داوینچی عاشق جشن سیمایی بوده است، به همین دلیل توانسته است چهره جانداری را ترسیم نماید.

داوینچی فعالیت های علمی و فنی فراوانی داشته كه بعضی از آن ها طراحی شده است، مانند: پل های قطعه قطعه  قابل انتقال،كشتی زیر دریایی ، لباس غواسی، هوابر (هلی كوپتر ) بال پرواز، چتر نجات، ارابه داس دار ، تانك جنگی، توپ های سبك، تفنگ نه پر، بمب های انفجاری ، دوربین نجومی، نور افكن، پیچ و مهره و ابزار برای بیرون آوردن پیچ، دستگاهی برای اندازه گیری فشار آب، دستگاهی برای تیز كردن سوزن و ……

برای آنكه عظمت كار داوینچی را درك كنیم، بهتر است شرایط زمانی مكانی او را در نظر بگیریم. وی در زمان لیسانس (نورایش ) و حدود یكصد سال قبل از گالیله زندگی می كرده است، در همان زمانی كه اگر اندیشه های بر خلاف نظر كلیسا ابراز می شد ، اظهار نظر و نابود شدن نیز همان، كما اینكه یك بار از او در نزد پاپ شكایت كردند كه داوینچی بر خلاف شرع كلیسا، به كالبد شكافی می پردازد، كه اگر در آن هنگام فرانسویان به خطه پاپ یورش نمی اوردند، بی گمان داوینچی مورد تكویر و شكنجه قرار می گرفت.

در ان زمان هنوز نو آوری در تكنو لوژی در حكم جنگ با كلیسا بود ، لذا داوینچی خردمند كه از این موضوع كاملا آگاه بود تمام اطلاعات و اكتشافات خود را ناخطی وارونه می گذاشت.

واقعا باید گفت:

ای بسا معنی كه از نا محرمی های زبان با همه شوخی، مقیم پرده های راز ماند

به طور حتم اگر كلیسا از طرح های داوینچی بویی می برد، بی دریغ او را همچون جور دانو برونو (Guorduno Bruno) به كام آتش می سپرد.

شعار داوینجی این بود: روزی كه به شایستگی بگزرد، خوابی خوش در پی دارد، عمری هم كه به شایستگی صرف شود به مرگی خوش می انجامد.

 نو آور خطه فلورانس (داوینچی) همواره آفرینش می كرد كه با شناخت و بازآفرینی طبیعت انسانها را از نارسائی و ناسازیها برهاند. طبیعت پیوسته سرچشمه پویا و پویایی برای او بود، مانند: گوته اعتقاد داشت طبیعت همچون یك كتاب است ولی كتابی كه هر صفحه آن دارای معانی و مفاهیم بسیار ژرف، عمیق و شگفت انگیز است. داوینچی نمونه كامل یك انسان پژوهنده و آزماینده جدید بود.

با چشمانی مو شكاف به كائنات نگاه می كرد، از پشت پردهای سفید و سیاه عبور می كرد، و رنگین كمان دلارای آینده را می دید، و رویاهای هنری خود را تحقق می بخشید، او واقعا خفته بیدار بود یعنی:

 

 خــفته بیدار باید پیــش ما                             تا به بیداری به ببینند خواب ها

 

درباره او باید همان عبارتی را گفت كه درباره ابو سعید ابو الخیر گفته اند: (كسی از میان ما رفت كه هیچ كس خلف او نبود هیچ كس را از او خلف نیست).

می گویند او یك نابغه بود، امّا نبوغ چیست؟ نبوغ مانند استعداد گویای توانائی شگفت آور انسان است كه بر اثر تحریك محیط، از انسان خارج می شود، انسانها به طور عموم دارای دستگاه عصبی یكسانی هستند كه به اقتضای هزاران هزار تحریك بیرونی به واكنش می پردازند ریشه های اصلی نبوغ داوینچی، مانند سایر نوابغ را باید در محیط پر پیچ و تاب و پر جوش و خروش دوران رنسانس یافت.هیچ مرحله ای از جامعه ثابت نمی ماند ، در هر شرایطی زمامداران به فرودستان خود، به مردم، نمونه استواری می دهند و عملا گام هایی را هم برای بهبود وضع اجتماع بر میدارند. اما پس از چندی همین زمامداران كه اقلیت دیروز بودند از ملت فاصله می گیرند و موجبات استبداد فراهم می آید و مردم را به طغیانی فرا می خوانند كه مرحله بعدی ظهور پیدا می كنند.در زمان داوینچی، رنسانس یا نو زایش ایتالیا مانند سایر اجتماعات كشور های اروپایی آهسته آهسته از مرحله زمین داری به سوداگری انتقال می یافت و از این رو سنت های كهن سستی گرفته و زمینه برای خلاقیت انسانی هموار شده بود. لذا شگفتی استعداد داوینچی و سایر شخصیت های آن زمان را باید در اینجا جستجو كرد.

جمعه 4/6/1390 - 17:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته