• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 165
تعداد نظرات : 23
زمان آخرین مطلب : 4412روز قبل
تغذیه و تناسب اندام
رژیم مدیترانه ای اصیل متشکل از غذاهایی است که در ابتدای دهه 60 در مناطقی چون جنوب ایتالیا و بخش هایی از یونان معمول بود.
این الگوی غذایی در دیگر مناطق پرورش زیتون در مدیترانه مثل بخش هایی از فرانسه، لبنان، پرتقال، اسپانیا، سوریه، تونس و ترکیه نیز معمول است.
ویژگی های اصلی رژیم مدیترانه ای :
* مواد غذایی گیاهی فراوانی دارد؛ مثل میوه، سبزیجات، نان ها و دیگر مواد تهیه شده از غلات، سیب زمینی، حبوبات و دیگر دانه ها .
* غذاها از موادی تهیه می شود که تازه و فصلی هستند؛ در همان منطقه روییده و کمترین فرایند در حین پخت روی آنها صورت می گیرد.
* میوه های تازه در این رژیم به عنوان دسر روزانه مصرف می شوند. شیرینی های دارای شکر تغلیظ شده یا عسل چند بار در هفته مصرف می شوند.
* روغن زیتون از منابع اصلی تامین کننده چربی رژیم است.
* محصولات لبنی ، خصوصاً پنیر و ماست روزانه به میزان کم یا در حد متوسط مصرف می شوند.
* ماهی و مرغ به میزان کم یا در حد متوسط مصرف می شوند.
* صفر تا 4 عدد تخم مرغ در هفته مصرف می شوند.
* گوشت قرمز به میزان کم مصرف می شود .
میزان کم روغن های اشباع
رژیم مدیترانه ای دارای چربی اشباع کمی است ( کمتر از 7 تا 8 درصد کل انرژی ). در حالیکه چربی 25 تا 35 درصد کل انرژی را در این رژیم تشکیل می دهد، یعنی بیشتر چربی این رژیم را، چربی های غیر اشباع تشکیل می دهند.
فواید رژیم مدیترانه ای
مطالعات فراوان نشان داده است رعایت رژیم مدیترانه ای باعث افزایش طول عمر ، کاهش بیماری های قلبی - عروقی ، کاهش سرطان و سایر بیماری های مرتبط با تغذیه می شود.
روغن زیتون در رژیم مدیترانه ای
روغن زیتون که عمده ترین منبع خوراکی روغن های یک باند غیر اشباع 1( MUFA ) است، هزاران سال است که در نواحی مدیترانه ای به وفور مورد استفاده قرار می گیرد. نه تنها طعم خوبی دارد، بلکه شواهد بسیاری موجود است که رژیم غذایی محتوی زیتون زیاد ، موجب طول عمر و جلوگیری از بیماری های ناشی از رژیم غربی می شود.
در سال های اخیر، توجه محققان به فواید رژیم مدیترانه ای و فواید مصرف روغن زیتون جلب شده است. با دقت بیشتر درمی یابیم، این روغن علاوه بر روغن های غیر اشباع، منبع غنی آنتی اکسیدان است که بسیار مورد توجه دانشمندان قرار دارد.
رژیم مدیترانه ای
رژیم مدیترانه ای یک رژیم مشخص و ثابت نیست. نحوه پخت غذا در کشورهای مدیترانه ای مثل یونان، ایتالیا، اسپانیا، جنوب فرانسه، ترکیه و تونس متفاوت است، ولی به طور کلی غذای روزانه آنها بر اساس :
- غلات ( عموماً نان، ماکارونی، برنج و گندم پرک شده )

- میوه تازه و خشک شده
- سبزیجات و غلات
- روغن زیتون
- سیر و دیگر ادویه ها و طعم دهنده های گیاهی
- دانه ها
- ماهی و سایر غذاهای دریایی

اکثر مواد غذایی بصورت تازه خریداری و تهیه می شوند. مصرف محصولات لبنی تخمیری مثل پنیر و ماست بالاست، ولی شیر و کره به مقدار کمتری مصرف می شود. مصرف گوشت نیز کم است. شیرینی جات نیز در مواقع خاصی مصرف می شوند.
این برنامه غذایی حاوی مقدار کمی چربی اشباع و چربی غیر اشباع با چند باند مضاعف 2( PUFA ) است، زیرا عمده چربی آن از روغن زیتون و دانه های روغنی تامین می شود که عمدتاً حاوی روغن های غیر اشباع با یک باند مضاعف هستند.
میزان کم چربی اشباع در رژیم مدیترانه ای، مهمترین نقطه قوت و مثبت آن است. مضرات مصرف روغن های اشباع برای سلامتی بدن در دهه 1950 و 1960 طی تحقیقی که در 7 کشور انجام شد، مشخص گردید. این تحقیق وسیع نشان داد با افزایش مصرف روغن های اشباع ، آمار مرگ و میر ناشی از بیماری قلبی به وضوح افزایش می یابد. در همین زمان، افرادی که رژیم مدیترانه ای را مصرف کرده بودند، خصوصاً ساکنین جزیزه Crete در یونان، کمترین میزان سکته و بیماری های قلبی را داشتند که دلیل آن مصرف کم چربی اشباع بود، درحالیکه مصرف چربی کل که بیشتر آن را روغن زیتون تشکیل می داد، بالا بود.
در این زمان محققان به اهمیت رژیم غذایی پی بردند. ولی به جای مصرف رژیم مدیترانه ای پر فایده ، مصرف روغن های تجاری غیر اشباع را توصیه کردند که در حقیقت جایگزینی برای چربی های اشباع بود.
محققان بار دیگر به بررسی دقیق رژیم مدیترانه ای و روغن زیتون روی آورده اند. مردم نواحی مدیترانه سالهاست که از مصرف این برنامه غذایی لذت می برند و اکنون این گونه غذاها برای تمام مردم دنیا قابل دسترسی و اجراست و کسب سلامتی حاصل اجرای این برنامه است.
آنتی اکسیدان ها
آنتی اکسیدان ها در بدن از عمل تخریبی مولکول هایی بنام رادیکال های آزاد جلوگیری می کنند. این رادیکال ها در اثر مصرف اکسیژن در سلول های بدن تولید می شوند و با افزایش سن تولید این مواد مخرب در بدن بیشتر می شود. تاثیر رادیکال های آزاد در بدن، بروز بیماری های قلبی، سرطان و افزایش روند پیری است.
علاوه بر آنتی اکسیدان هایی که در بدن تولید می شود، ما از طریق بعضی غذاها نیز آنتی اکسیدان اضافی دریافت می کنیم.
روغن زیتون که یک محصول گیاهی است، حاوی مقدار زیادی آنتی اکسیدان ارزشمند است که در دیگر روغن ها یافت نمی شود.
آنتی اکسیدان ها در جلوگیری از بروز بیماری های قلبی- عروقی بسیار موثراند. بدین صورت که LDL کلسترول یا کلسترول مضر، در اثر اکسیداسیون در بدن ، سلول های ابر مانندی را در داخل رگ ها تشکیل می دهد که موجب تولید پلاک های داخل رگ ، تشکیل لخته و بسته شدن رگ ها می شود. آنتی اکسیدان ها از این اکسیداسیون مضر جلوگیری می کنند.
سبزیجات نیز مقدار زیادی آنتی اکسیدان برای بدن فراهم می کنند، ولی باید بطور مرتب و زیاد مصرف شوند؛ برای این منظور باید به فرم دلپذیری بپزند. شیوه آشپزی مدیترانه ای این امر را ممکن می سازد، بدین ترتیب که سبزیجات را با روغن زیتون، آب لیمو، سیر و دیگر ادویه های گیاهی می پزند که طعم دلپذیر آنها موجب می شود مردم روزانه مقدار زیادی سبزیجات را با رغبت مصرف کنند. همچنین با مصرف میوه ها و آجیل نیز مقدار بیشتری آنتی اکسیدان دریافت می کنند.
زیتون و دیگر روغن های غیر اشباع
امروزه روغن زیتون به میزان زیادی در استرالیا مصرف می شود. مصرف دیگر روغن های غیر اشباع یک باندی مثل کانولا نیز ترویج می شود. ولی فواید روغن زیتون خیلی بیشتر آناست که فقط به عنوان منبع روغن یک باند غیر اشباع مطرح شود . بخشی از فواید کشف شده آن مقدار زیاد فیتوکمیکال یا رنگدانه های موجود در آن است که اثر آنتی اکسیدانی دارند. از این رو همه روغن های یک باند غیر اشباع اثر مشابهی ندارند. مثلاً تحقیقات نشان داده است که اثر ضد سرطان سینه در روغن زیتون خیلی بیشتر از روغن های مشابه آن است.
رژیم روغن زیتون بهتر است یا رژیم کم چربی ؟
بر اساس شواهد موجود و نتایج تحقیقات گوناگون، مصرف مقدار کم چربی در رژیم توصیه می شود. رژیم کم چربی در جلوگیری از چاقی و بیماری های قلبی مفید است، ولی اکثر افراد تمایلی به اجرای آن ندارند، چون معتقدند غذاها کم چربی بی مزه اند. برای افراد دیابتی نیز رژیم کم چربی توصیه می شود. تحقیقات روی دیابتی ها نشان می دهد اکثر آنها رژیمی را ترجیح می دهند که به جای مصرف کم چربی، روغن زیتون جایگزین چربی های اشباع شود. رژیم دارای روغن زیتون به افارد دیابتی کمک می کند که قند خون خود را بهتر کنترل کنند.
چهارشنبه 2/1/1391 - 9:33
آشپزی و شیرینی پزی

بادمجان (حلقه‌شده)‌: یك عدد (كوچك)
روغن زیتون: یك قاشق سوپ‌خوری سرخالی
سیر(خردشده)‌: سه حبه
گوجه‌فرنگی (خردشده)‌: دو‌سوم پیمانه
شكر: یك‌دوم قاشق چای‌خوری
رب ‌انار: سه قاشق غذاخوری

نخود (پخته‌شده)‌: یك‌دوم پیمانه
سبزیجات خردشده (جعفری و نعناع)‌: دو قاشق غذاخوری
نمك و فلفل: به اندازه كافی
طرز تهیه
فر را روی 450 درجه فارنهایت تنظیم كنید. درون ظرف فر را فویل بگذارید تا لبه‌های ظرف را نیز بگیرد. بادمجان‌های حلقه‌شده را كف ظرف بچینید. روی آنها را نمك بزنید و كمی روغن روی آنها بمالید. ظرف را بیست دقیقه درون فر بگذارید تا نرم و طلایی شود. روی بادمجان‌ها باید خشك باشد.
ظرف را از درون فر بیرون بیاورید. فویل را روی بادمجان‌ها بكشید تا از بخاری كه درون فویل ایجاد می‌شود بادمجان‌ها نرم شود. بگذارید پانزده دقیقه كنار بماند.
روغن زیتون را درون تابه ریخته، روی حرارت ملایم بگذارید. سپس سیر را حدود سی ثانیه سرخ كنید. بعد گوجه‌فرنگی، نمك، شكر و فلفل را درون تابه ریخته، بگذارید بجوشد. ده تا پانزده دقیقه روی حرارت ملایم آن را هم بزنید تا گوجه‌‌ها حالت سس پیدا كند. حالا بادمجان‌ها، رب انار و نخود را به مواد اضافه كنید. درِ ظرف را بگذارید و بیست تا سی دقیقه زمان برای پخت آن در نظر بگیرید.
گاهی آن را هم بزنید. وقتی مواد حالت غلیظ پیدا كرد و بادمجان‌ها خیلی نرم شد، ادویه آن را اندازه و سبزیجات را به آن اضافه كنید. غذای آماده را از ظرف دلخواه ریخته، گرم سرو كنید.
خواص مواد مصرفی در این غذا
علاوه بر ویتامین‌ها و مواد مغذی موجود در بادمجان، می‌توان موادی به نام فیتونوترینت در آن یافت كه اثر آنتی‌اكسیدانی دارند. مصرف بادمجان برای افراد دیابتی توصیه شده است و علت آن فیبر بالا و كربوهیدرات‌های پایین آن است. علاوه بر آن بادمجان جذب گلوكز را كنترل می‌كند و باعث كاهش فشار خون می‌شود.
پتاسیم موجود در بادمجان موجب تعادل الكترولیت‌های بدن می‌شود و از آن طریق به حفظ تعادل آب كمك می‌كند. همچنین فشار خون را تنظیم می‌كند. از مواد دیگر موجود در بادمجان می‌توان به فولات، منیزیم، نیاسین، مس، منگنز و ویتامین B اشاره كرد.
ناسونین، آنتی‌اكسیدانی قوی است كه در بادمجان وجود دارد و از آسیب رسیدن به غشای سلولی جلوگیری می‌كند. در نتیجه تصور می‌شود، بادمجان بتواند از دیواره سلول‌های مغزی حمایت كند. ناسونین، آهن را به خود جذب می‌كند. بنابراین در بیماری‌هایی كه آهن بدن زیاد می‌شود، می‌توان از آن استفاده كرد. از آنجا كه بادمجان كالری كمی دارد (سی‌و‌سه كالری در هر یك‌صد گرم)‌، غذای مناسبی است برای افرادی كه رژیم لاغری دارند.
در انتخاب بادمجان دقت كنید تا سفت و سنگین باشند. پوست آنها باید صاف و براق باشد. كلاهك بادمجان باید سبز شفاف باشد. اگر با انگشت روی بادمجان فشار دهید باید محل فرورفتگی به حالت اول برگردد. بادمجان به سرما و گرما حساس است و باید در دمای ده درجه سانتی‌گراد نگهداری شود. دقت كنید كه برای نگهداری نباید بادمجان را خرد كنید! زیرا زودتر خراب می‌شود. می‌توانید بادمجان را بدون آن كه بشویید در كیسه پلاستیكی برای چند روز در یخچال نگهداری كنید.

چهارشنبه 2/1/1391 - 9:31
دانستنی های علمی

امام صادق (ع) می فرمایند« انّ اكثر الاطباء قالوا انّ علم الطب لم یعرفه الانبیاء فما نصنع علی قیاس قولهم بعلم زعموا لیس تعرفه الانبیاء الذین كانوا حجج الله علی خلقه وامناءه فی ارضه و خزان علمه و ورثه حكمته و الادلاء علیه و الدّعاه الی طاعته» ایشان می فرمایند اكثر اطباء می گویند انبیاء نسبت به علم طب شناخت ندارند درحالیكه انبیا حجتهای خدا بر خلق او هستند و امینان او در زمینش و خزانه علم خدا و وارثان حكمت او و راهنمایان به سوی او و دعوت كنندگان به اطاعت او. پس روشن است كه انبیا و اوصیاء ایشان خزانه علم خداوند و وارثان حكمت او هستند و علم طب نیز مستثنی نشده است. همچنین قرآن كریم می گوید به آدم كه اولین نبی الهی است علم اسماء آموخته شد و وقتی از ائمه راجع به علم اسماء سؤال شد از جمله چیزهایی كه به آن اشاره شد علم نجوم و علم طب بود[8] در برخی روایات اسامی (حقیقت) جبال، بحار و ادویه و نبات و حیوان و...[9] از علم اسماء شمرده شده است. همچنین در مورد سلیمان نبی هست كه هنگامی كه در محراب عبادت بود گیاهان مختلف می رویدند و نام و خواص خود را برای او بیان می كردند[10] برای بیان فصل الخطاب در این بخش روایتی از امام باقر را نقل می كنیم:« شرقا و غربا فلا تجدان علما صحیحاً الاشیئا خرج من عندنا اهل البیت» به شرق و غرب عالم بروید علم صحیحی نمی یابید مگر آن چیزی كه از نزد ما اهل بیت خارج شده باشد[11]

پس آنچه بر اساس اعتقادات استدلالی شیعه روشن است این است كه علم انبیا و اوصیاء ایشان متصل به وحی است و قابل قیاس با علم بشری نیست ایشان افضل و اعلم همه مردم زمان خویش هستند وگرنه تبعت عالم از جاهل یا عالم از عالم مساوی با او عقلاً مردود است و تنها تبعیت جاهل از عالم یا عالم از اعلم منطقی است. علم طب هم جزئی از علم فراوان ایشان و قطره ای از دریای خروشان علم ایشان است.

مطلب دیگر آنكه این علم از ناحیه ایشان در بین مردم نشر شده و در ابواب مختلف طبی سخنان فراوان و عمیقی از ایشان به ما رسیده است كه بی توجهی به آنها به هیچ وجه شایسته و مطلوب نیست


اعتبار سند روایات طبی

كسانی كه در حدیث شناسی تبحر دارند می دانند كه تنها راه اعتبار سنجی یك روایت سند آن نیست چه بسا روایتی كه از نظر سند صحیح باشد اما عالم خبره آن را با قواعد دیگری مخدوش بشمارد وبالعکس. علم درایه الحدیث همین كاربرد را دارد اصول و قواعدی وجود دارد كه از اهل بیت رسیده و یا اصول و قواعدی عقلانی هستند كه احادیث را با آنها می سنجند. از جمله اصولی كه اهل بیت به ما آموخته اند «عدم تعارض حدیث با قرآن است» مرحوم علامه عسگری (ره) در این باب چنین می گوید« امامان اهل البیت برای شناخت حدیث صحیح از باطل قواعدی وضع كردند و فقیهان مكتب آنان در طی قرون، این قواعد را میزانی برای شناخت حدیث گرفتند. برخی از علما مانند شیخ حر عاملی این قواعد را در فایده نهم و دهم پایان وسائل الشیعه و میرزا حسین نوری در فائده چهارم مستدرك الوسائل جمع و تدوین كرده اند. در اواخر قرن هفتم هجری قاعده نوینی در شناخت حدیث رایج شد كه كشف آن به ابن طاوس احمد بن موسی حلی متوفای 673 هجری و علامه حسن بن یوسف حلی متوفای 726 هجری نسبت داده شده است. چون از زمان آن دو نفر بود كه حدیث با توجه به راوی آن به چهار نوع تقسیم شد: 1. حدیث صحیح... 2. حدیث حسن... 3. حدیث موثق یا قوی... 4. حدیث ضعیف... قاعده مذكور از دوران علامه حلی به بعد شهرت یافت و برخی از علما بیش از حد لازم بر آن تكیه كردند و اخبار و احادیث را بر مبنای آن ارزیابی نمودند. مثلاً بخشی از احادیث سیره را كه نه محتوایش صحیح است و نه در خارج امكان وقوع دارد بر مبنای این قاعده صحیح شمردند. چنانكه همین گروه از پذیرش احادیث صحیحی كه این قاعده صحیح نمی داند ناتوان شدند. از سوی دیگر جماعتی از اخباریان به مقابله با این گروه برخاستند و بر آن شدند تا هرچه در مجموعه های حدیثی چهارگانه (=كافی و من لا یحضر و تهذیب و استبصار) و مشابه به آنها آمده، همه را صحیح انگارند و این گروه در پراكنده گوئی عجیبی گرفتار آمدند. و البته هر دو گروه از راه صحیح شناخت حدیث دور شدند. به گونه ای كه بحث و بررسی عمیق آن مجال دیگری می طلبد[12]

حاصل آنكه بررسی احادیث طبی نیز مانند احادیث فقهی نیاز به كار اجتهادی داشته و صرفاً توجه به سند نه چیزی را اثبات و نه چیزی را رد می كند در این زمینه یك همكاری نزدیك میان حوزویان و پزشكانی كه با مبانی طب اخلاطی آشنایی داشته باشند می تواند بسیار راهگشا باشد.
احادیث طبی موردی یا عمومی

برخی بدون آنكه به احادیث طبی مراجعه كرده و با آنها انس داشته باشند تصوری را مطرح می كنند كه اگر امام راجع به بیماری فردی چیزی فرموده است به سبب علم امام به شرایط ویژه آن فرد است و یا این دستورات مربوط به حوزه مجاز است و در جغرافیای دیگری قابل استفاده نیست. این قضاوت شتابزده ناشی از عدم آشنایی هم نسبت به طب و هم نسبت به احادیث است. اگر این قاعده كلی را بپذیریم كه سخن پیامبر یا امام مربوط به حوزه جغرافیای خاص یا زمان خاص باشد اصولاً تمام دستورات دینی را زیر سؤال برده ایم مثلاً آیا می توان گفت غسل و وضو بدلیل عدم وجود نظافت در آن زمان بوده و امروزه كه مردم مرتب به حمام می روند نیازی به آنها نیست و... معلوم است كه این تفكر در اعتقادات اسلامی و بصورت استدلالی مردود شمرده شده است. اما در شناخت آیات و روایات خاص و عام مطرح است و می توان از قراین و شواهد مختلفی این خاص و عام بودن را فهمید. در برخی روایات طبی كاملاً واضح است كه دستورات عام است مانند رساله ذهبیه امام رضا كه در پایان آن فرموده اند ((هركس ))به محتوای آن عمل كند سالم می ماند بنابراین مربوط به اقلیم یا زمان خاصی نیست بعلاوه همین روایت در ایران صادر شده است نه در حجاز.

یا وقتی امام صادق می فرماید من سرد را با گرم و گرم را با سرد درمان می كنم این یك قاعده كلی است. در بعضی موارد هم دیده می شود كه در درمان دو بیمار با بیماری مشابه دستورات متفاوت داده می شود كه این ناشی از تفاوت سبب بیماری می باشد كه با دقت در حدیث و كمك از دانش طب می توان به حكمت این تفاوتها نیز پی برد. بعلاوه باید از كسانی كه دستورات طبی معصومین را مربوط به جغرافیای خاص می دانند پرسید كه چگونه است كه كتب طبی كه بر مبنای تحقیقات بر روی مردم امریكا نوشته می شود مانند هاریسون مبنای طبابت در ایران قرار می گیرد و كسی از جغرافیا و شرایط بومی خاص سخن نمی گوید؟

نتیجه گیری

1. ماخذ و منبع طب سنتی ایران بیشتر كتب یونانیان و سپس ایرانیان و هندیان بوده است و آیات و روایات به عنوان منبع علم طب مورد مراجعه دانشمندان بزرگ مسلمان چون رازی،اهوازی و بوعلی نبوده است.

2. طب اسلامی مكتبی است كه با مراجعه به آیات قرآن و روایات و سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) شكل گیرد.

3. طب سنتی ایران و طب اسلامی دو مكتب طبی مستقل هستند كه نقاط افتراق مهمی از جهت منابع و متدولوژی و نسبت آنها با احكام الهی دارند گرچه نقاط مشترك زیادی دارند از جمله عباراتی چون طبایع اربعه كه در هر دو مكتب بكار می رود. این نقاط مشترك قاعدتاً ناشی از آن است كه طب یونانی، ایرانی و هندی نیز به گونه ای از تعالیم انبیاء سلف بهره برده اند اما گذر زمان خلوص آن را كاسته و تغییرات حاصل از اندیشه دانشمندانی كه بسیاری از ایشان مسیحی، یهودی یا مشرك و ملحد بوده اند، آن را مشوب ساخته و نتیجه آن شده كه نقاط افتراق مهمی با طب اسلامی پیدا كرده است

4. پیامبران و ائمه خزانه علم الهی هستند و صاحب همه علوم و اعلم همه مردم می باشند. لذا واجد علم طب نیز هستند و آن را در جامعه نشر داده و درمان دردمندان و یا آموزش راههای حفظ سلامتی را در كنار هدایت مردم كه وظیفه اصلی ایشان بوده است به انجام رسانیده اند.

5. آیات قرآن و احادیث فراوان معصومین در موضوع علم طب تا كنون مورد مراجعه جدی برای ساخت یك مكتب طبی نبوده است و امروز این وظیفه احساس می شود كه با همكاری حوزه و دانشگاه با بررسی و كاربرد عقلانی و اصولی آنها مكتبی جامع، پویا و پاسخگو به نیازهای مردم ایجاد گردد.


چهارشنبه 2/1/1391 - 9:29
دانستنی های علمی
دكتر محقق در مقدمه دانشنامه حكیم میسری می گوید« برای دانشمندان از دیر زمان این مسئله مطرح بوده كه آنچه پیغمبر اسلام درباره امر پزشكی فرموده است تا چه اندازه به وحی مربوط است حجیت علمی دارد جاحظ می گوید پیغمبر فرموده است كه:« انا فیما لا یوحی الّی كاحدكم» من در غیر آنچه بر من وحی می شود مانند شما هستم و سپس همو می گوید: اگر پیغمبر مردی را معالجه كند همچنانكه پزشكان بیماران را معالجه می كنند و ان بیمار بهبود نیابد جای سؤال و پرسش برای هیچ كس نیست زیرا درمان با استمداد از داروها خود دلالت بر این می كند كه پیغمبر از خود امری عجیب كه علامت و برهان بر استمداد از پایگاه وحی او باشد نشان نداده است بلكه به همان طریقی كه مردم را معالجه می كنند بیمار را درمان كرده است، بلی اگر پیغمبر درباره كسی بفرماید خداوندا او را بهبود بخش و شفا بده اگر مورد دعا بهبود نیابد جای سؤال و پرسش است. ابن خلدون نیز هنگام ذكر طب اهل بادیه می گوید كه این طب بر اساس منقولات مشایخ و عجایز است و بر اساس قانون طبیعی و موافقت مزاج نیست. او سپس می گوید طبی كه در شرعیات نقل شده است از این قبیل است و ارتباطی با وحی ندارد زیرا پیغمبر اسلام از جانب خداوند مبعوث گردید تا ما را شرایع بیاموزد نه اینكه پزشكی و سایر امور عادی را برای ما معرفی نماید و حتی او وقتی در مورد تلقیح نخل نظر خود را اظهار داشت فرمود:« من نظر خود را می گویم و شما خود داناتر به امور دنیای خود هستید» ابن خلدون در پایان می گوید به كار بردن طب شرعی از روی تبرك و صدق عقد ایمانی اثری عظیم و سودمند دارد و این اثر مستند به طب مزاجی نیست بلكه به صدق ایمان مرتبط می شود.))

برای اینكه اعتبار سخن جاحظ و ابن خلدون برای ما روشن شود بایستی نگاهی به تاریخ حدیث بیاندازیم. در این زمینه بهتر دیدیم از یگانه عصر و عالم كم نظیر حدیث شناس و متخصص سیره و تاریخ اسلام مرحوم علامه عسگری بهره ببریم ایشان در مقدمه كتاب معالم المدرستین و درسهای مجلدات مختلف نقش ائمه در احیاء دین فرمایشاتی دارند كه چكیده آن به صورت زیر است. خداوند متعال به پیامبر خود می گوید كه ذكر را بر تو نازل كردیم تا برای مردم آنچه را برایشان نازل شده تبیین كنی (نحل/4) همچنین خداوند، اسلام را در سیره پیامبرش مجسم فرمود و مردم را به پیروی از او فرمان داد: لقد كان لكم فی رسول الله اسوه حسنه (احزاب/21) ما اتاكم الرسول فخذوه و ما نهاكم عنه فانتهوا (حشر/7) و از مجموع احادیث و سیره پیامبر خدا كه سنت نامیده می شود خدا و رسولش امر كرده اند كه پیروی شود. بنابراین دو نوع وحی به پیامبر می شده، وحی قرآنی كه مفهوم و لفظ از جانب خدا بوده است و وحی غیر قرآنی كه مفهوم از جانب خدا بوده اما پیامبر با لفظ و عبارات خود آن را برای مردم شرح می داده است. و باز قرآن تاكید می كند كه آنچه پیامبر می گوید از جانب وحی است و ما ینطق عن الهوی ان هوالا وحی یوحی (نجم/3) در امت اسلام تحریف مانند سایر امتهای پیشین اتفاق افتاد لكن این تحریف بر خلاف سایر امتها در كتاب آسمانی صورت نگرفته بلكه در حدیث پیغمبر و تفسیر قرآن صورت گرفته است. از جمله تحریفهایی كه برخی از زمامداران پس از پیامبر در حدیث پیغمبر صورت دادند شكستن شخصیت پیامبر بوسیله احادیث جعلی بود. در این احادیث جعلی پیامبر مردم را بی مورد، مورد لعنت قرار می دهد و بعد از خدا می خواهد كه هركس را لعنت می كند این لعنت كفاره گناه او باشد. شیطان در وحی بر پیامبر مداخله كرده و آیات شیطانی بر زبان او جاری می شود، پیامبر قرآن را فراموش می كند و شخص دیگری باید قرآن را به او یادآوری كند، پیامبر از گوش كردن به غنا نمی پرهیزد و با زنان بیگانه همنشین می شود و از گوشت قربانی بتها می خورد.

اینها نمونه های كوچكی از احادیث دروغینی است كه برای پایین آوردن اعتبار سخنان پیامبر ساخته شده است تا اگر مسلمانی شنید كه پیامبر در غدیر گفته « من كنت مولاه فهذا علی مولاه» این حرف برای او خیلی اعتباری نداشته باشد و آن را جدی نگیرد و یا اگر كسانی چون معاویه مورد لعن پیامبر قرار گرفته اند برای او نقطه ضعفی محسوب نشود. از جمله روایاتی كه برای شكستن شخصیت پیامبر اسلام ساخته شد روایت گرده افشانی نخل هاست كه مورد اشاره ابن خلاون بوده است. اكنون اصل روایت را نقل می كنیم: پیامبر از كنار گروهی كه مشغول تلقیح (گرده پاشیدن) بر درخت خرما بودند گذشت و كار آنها را مشاهده كرد. به آنها رو كرد و گفت:« اگر این كار را نكنید بهتر است اگر این عمل را انجام ندهید خرما بهتر خواهد شد»

فرمان پیامبر را مسلمانان اجرا نمودند. نتیجه این شد كه خرمای آن سال خراب شد. روز دیگری پیامبر از نخلستان گذشت و خرماهای خراب شده را مشاهده كرد كه به خاطر عدم گرده پاشی همه فاسد شده بودند. سوال فرمود:« خرماهای شما چرا خراب شده است؟» عرضه داشتند شما فرمان دادید كه گرده پاشی نكنید، خرمای شما بهتر می شود ما نیز گرده پاشی نكردیم، خرمای ما فاسد شد فرمود« شما كار دنیای خود را از من بهتر می دانید، شما به امور دنیای خود از من آگاهترید»[6]

علامه پس از نقل این روایت به نقد آن پرداخته و در بخشی از سخنان خود می گوید:« این گونه احادیث می خواهند بگویند: ((اگر پیامبر تعلیم نماز و روزه و عبادت بدهد مانعی ندارد اما در كار دنیا اشتباه می كند، زیرا رأی خودش را گفته و از آسمان تعلیم نگرفته است... شما به نقاط گرمسیر خودمان بروید، مثلاً به خوزستان و از یك نوجوان بپرسید كه یك درخت خرما را چگونه بارور می كنند. خواهید دید كه كاملاً مسئله تلقیح و گرده پاشی را می داند و نیز می فهمد كه بدون این كار درخت ثمر نخواهد داد. اما این روایات می گویند پیامبر كه در آن وقت از پنجاه سال نیز سن مباركش تجاوز می كرده، این مسئله ساده را نمی دانسته است... اما جاعلان اصلی با این روایات كوشیده اند تا شخصیت پیامبر را از یك انسان عادی هم پایین تر بیاورند تا اولا سخن او كه بیان اسلام است از اعتبار ساقط شود و ثانیا خلفای بعد با او قابل قیاس، بلكه برتر باشند، و بدین وسیله مقام خلافت ارزش و اعتبار لازم را به دست آورد»[7]

به راستی چگونه می توان پذیرفت پیامبری كه می گوید« انا مدینه العلم و علی بابها» از یك مسئله ساده كه گرده افشانی نخلهاست بی اطلاع باشد. كسی كه او را به معراج برده اند و قرآن گواهی می دهد كه آیات بزرگ پروردگار را در معراج مشاهده كرده است از مسائل پیش پا افتاده بی اطلاع باشد. عبدالله بن عمروعاص نقل می كند كه من هرچه از پیامبر می شنیدم می نوشتم. قریش مرا از این كار نهی كردند و گفتند او بشری است كه در حال خوشنودی از كسی تعریفی می كند و یا در حال خشمگینی از كسی مذمت او را می گوید و اینها را نباید مكتوب كرد. وی می گوید من مدتی از نوشتن احادیث دست كشیدم و سپس به پیامبر گفتم:« یا رسول الله اكتب كل ما اسمع؟ قال نعم.» ای رسول خدا آیا هرچه می شنوم بنویسم؟ فرمود بلی. پرسیدم « فی الرضا و الغضب» در حال خشنودی و خشمتان؟ فرمود:« نعم، فانی، لا اقول فی ذلك كله الا الحق» آری، چون من در حال خشنودی و خشم جز حق نمی گویم.(نقش ائمه ج 6)

جابر از امام باقر(ع) روایتی نقل می كند كه به شرح ذیل است:« همانا در انبیاء و اوصیاء، پنج روح است: روح القدس، روح الایمان، روح الحیوه، روح القوه و روح الشهوه. آنگاه فرمودند: به روح القدس می شناسیم زیر عرش را تا زیر ثری (همه هستی) سپس فرمودند جز روح القدس بقیه ارواح پذیرای حوادث روزگار می باشند (احتمال خطا و اشتباه و معصیت در انها می باشد) ولی روح القدس لهو و لعب بر آن نیست»(دروس اعتقادی ص108)

درب شهر علم نبوی علی بن ابیطالب بارها فرمودند:« سلونی قبل ان تفقدونی» ایشان مردم را تشویق می كنند كه از ایشان سؤال كنند و چارچوبی را هم برای سؤالات مردم تعیین نمی كنند لذا در هر زمینه ای كه از ایشان و امامان پس از ایشان سؤال شد پاسخ دادند و الا اگر قرار بود كسی سؤال طبی بپرسد امام او را به اطبا و فرد دیگری از نجوم بپرسد او را به منجمین و.. ارجاع دهند «سلونی قبل ان تفقدونی» را هر كسی می تواند بگوید. تاریخ حدیث شیعه نیز نشان می دهد كه هرگاه از ائمه در هر زمینه ای سؤال شده است پاسخهای دقیق و متقنی داده شده است كه پیشرفت علوم هیچگاه نادرستی آن را اثبات نكرده بلكه ژرفهای سخن ایشان را بیشتر نمایان ساخته است از جمله به مناظره امام صادق با

 

چهارشنبه 2/1/1391 - 9:28
دانستنی های علمی

طبق تقسیم بندی ابن نفیس در كتاب الموجز طب دارای چهار فن به ترتیب ذیل می باشد: 1. قواعد طب علمی و عملی: شامل امور طبیعیه (اركان، امزجه، اخلاط، ارواح، قوی، اعضا و افعال) ، احوال بدن انسان(صحت و مرض) ، علم به اسباب(اسباب صحت و بیماری) ، علم به دلایل(نشانه شناسی بیماری) 2.ادویه و اغذیه مفرده و مركبه 3. امراض مختص به هر عضو (و اسباب و علائم و معالجات آنها) 4. امراضی كه به عضو خاصی اختصاص ندارد (و اسباب علائم و معالجات آنها) مانند تبها

در مراجعه به آیات و روایات مربوط به طب در هر چهار فن بیاناتی وارد شده است. آیات و روایاتی كه درباب خلقت انسان و سایر موجودات است، همچنین روایاتی كه در باب «ما به قوام بدن الانسان و تشریح اعضائه» در جلد 61 بحار آمده است، عمدتاً در مورد اركان ، مزاجها و طبایع، اخلاط، اعضا و افعال است. همچنین در همین مجلد بحثهای مفصلی راجع به ارواح و قوی مشاهده می شود.

در مجلد 62 بحار به فواید ادویه مفرده مانند كاسنی، سنا، بنفشه، شونیز، عناب، حلبه، اسفند، كندر، سعد، هلیله، بلیله و آمله و... و همچنین ادویه مركبه مثل دواء جامع اشاره شده است. همچنین در قرآن به برخی مفردات چون انجیر، زیتون، عسل و... عنایت شده است. در همین مجلد معالجات بیماری های عمومی مثل تب آمده است و همچنین معالجات بیماریهای اعضاء خاص مثل صداع، بیماریهای چشم و گوش، جنون، صرع، بیماریهای دهان و دندان، كبد، درد مفاصل، بواسیر و... آمده است.

یكی از مباحث مهم در طب سنتی ایران در باب اسباب، اسباب حفظ سلامتی یا همان سته ضروریه معروف است. در این بخش در روایات دستورات فراوانی یافت می شود كه كاملترین آنها رساله ذهبیه امام رضا علیه السلام است.

چهارشنبه 2/1/1391 - 9:26
دانستنی های علمی

تا به حال مشخص شد كه طب سنتی ایران را نمی توان طب اسلامی نامید. حال به چند نقطه افتراق این دو مكتب طبی اشاره می كنیم:

1. تفاوت در مصادر: همانطور كه اشاره شد، مصادر مورد استفاده دانشمندان مسلمان در طب عمدتاً كتب یونانی و سپس كتب ایرانیان قبل از اسلام و هندیها بوده است. لكن در طب اسلامی قرآن و سنت و حدیث پیامبر و اوصیاء وی مصدر و منبع و آبشخور علمی است.

2. تفاوت در روش: از دیدگاه روش شناسی (متدولوژی) نیز این دو مكتب با هم تفاوت دارند. دیدگاه غالب در كتب رازی، اهوازی و بوعلی همان قیاس عقلانی به همراه تجربه است و این روش را از امتزاج مكاتب قبل از خود كه شامل اصحاب قیاس، اصحاب تجربه و اصحاب حیل بوده اند به دست آورده اند.

لكن در طب اسلامی با توجه به اینكه مصدر و منبع قرآن و حدیث است بایستی روش همان روش اصولی و اجتهادی حوزوی باشد كه در استنباط احكام فقهی رایج است. یعنی همانطور كه مثلاً از علم اصول در فهم احادیث احكام استفاده می شود از این علم در فهم احادیث طبی نیز بهره گرفته شود. در كنار این اجتهاد اصولی، تجربه نیز حتماً بكار می آید لكن تجربه به عنوان تعیین صحت آیات و روایات نیست بلكه صحت موضوع روشن است و تجربه جهت كاربردی كردن موضوع و فهم حكمت خبر وارده است. به عبارت دیگر بر خلاف تجربیات رایج كه در آن آزمون و خطا می كنیم و صحت و سقم یك فرضیه را بررسی می كنیم. در برخورد با آیات و روایات صحت و دلالت با روش های اجتهادی تعیین شده است و ما فرضیه ای را امتحان نمی كنیم بلكه درصدد فهم و بهره برداری از گفته هایی هستیم كه صحت و درستی آن بر ما كاملاً روشن است.

3. تفاوت در تعامل با احكام شرع: در طب سنتی حلال و حرام مطرح نیست به همین جهت در كتب مشاهیر آن مصرف خمر هم برای حفظ صحت و هم برای درمان بیماران توصیه شده است. برخی از ایشان به طور مفصل به این موضوع پرداخته اند از جمله نویسنده ذخیره خوارزمشاهی در مبحث سته ضروریه و در بخش مربوط به اكل و شرب چند باب را به شراب اختصاص داده، خواص آن را برشمرده، روش مصرف، مجلس مناسب برای شراب، روشهای رفع خمار و.. را به تفصیل شرح داده است. صاحب كتاب حفظ الصحه ناصری نیز پس از یك بحث كشدار فقهی در باب شراب باز مصرف آن را برای حفظ صحت جایز دانسته اند.

همچنین استفاده از حیوانات حرام گوشت یا بكار گیری اجزائی از حیوانات كه خوردن آن شرعاً مجاز نیست در منابع مهم طبی توصیه شده است مانند خوردن استخوان انسان، قضیب حمار و جند بیدستر و...

اما در طب اسلامی یك قاعده مهم وجود دارد و آن قاعده این است كه در حرام شفا نیست. در این باب روایات متعددی از پیامبر و اوصیاء ایشان به ما رسیده است از جمله این روایات: قال رسول الله (ص): من تداوی بحرام، لم یجعل الله فیه شفاء[4]

قال الامام الصادق (ع): انّ لله لم یجعل فی شیء ممّا حرّم شفاءً و لا دواءً[5]

به نظر می رسد استفاده از شراب در طب سنتی به علت سیطره علمی مسیحیان در قرون اولیه بوده است چراكه ایشان نخستین مترجمان و مولفان كتب طبی در قرون 3 و 2 بوده اند.

نتیجه آنكه در طب اسلامی چون احكام طبی و فقهی از مصدر و احدی صادر شده است با یكدیگر تعارض و تضادی نخواهد داشت بر خلاف مواردی كه وقتی یك مسلمان برای درمان خود به مكاتب طبی دیگر رجوع می كند چون مصدر صدور حكم فقهی و حكم طبی متفاوت است وی دچار تعارض و دوگانگی می شود. از یك سو طبیب به او دستور مصرف شراب می دهد و از سوی دیگر دین و شرع او را از مصرف آن بر حذر می دارد.

چهارشنبه 2/1/1391 - 9:25
تاریخ

چنانكه بیان شد بزرگانی چون رازی، اهوازی و بوعلی به چهار منبع مهم برای دستیابی به علم طب دسترسی داشته اند. 1. طب ایرانی 2. طب هندی 3. طب یونانی 4. طب قرآنی و حدیثی.ازاین میان طب یونانی كه توسط مترجمانی چون ابن ماسویه و حنین بن اسحاق به عربی ترجمه شده بود نظر ایشان را بیشتر جلب نموده و مورد استفاده قرار گرفته است. از سوی دیگر قرآن و حدیث هیچگاه به عنوان یك مرجع برای حل مشكلات طبی یا پی ریزی مبانی یك مكتب طبی مورد استفاده ایشان قرار نگرفته است. علت این غفلت برای ما روشن نیست شاید احادیثی كه در دسترس ماست در اختیار ایشان نبوده و یا دیدگاه خاصی در استفاده از احادیث طبی داشته اند و یا اینكه حجم وسیع كتب ترجمه شده یونانی ناشی از نهضت ترجمه طراحی شده از سوی حكومت عباسیان عرصه را بر حضور قرآن و حدیث در وادی طب تنگ نموده بود. در هر حال هر عاملی كه باعث این انفكاك شد باعث شد تا احادیث و آیات طبی در كتب مجزایی تحت عناوین طب النبی، طب الائمه و... گردآوری شوند و در اینجا یك انفكاك بین دین و طب بوجود آمد. اتفاقی كه در مسیحیت نیافتاده و همواره طب و دین با هم آمیخته بود تا انجا كه بسیاری از اطباء بزرگ ایشان از راهبان و عالمان دینی ایشان بوده اند. این اتحاد تا همین اواخر هم دیده می شود مثلاً مندل كه قوانین ژنتیك وی را همه اهل فن به خوبی می شناسند یك كشیش بوده است و پرستاران بیمارستانها از راهبه ها بوده و یا از بیماران در دیرها پرستاری می شده است.

لازم به ذكر است كه دانشمندان بزرگ مسلمان چون رازی،اهوازی، بوعلی و... در دامان اسلام رشد كرده اند و توصیه های اكید دین در مورد علم اندوزی و ارزش علم طب قطعاً در رشد ایشان مؤثر بوده است. همچنین ایشان مقلد متقدمین خویش نبوده و در بسیاری از موارد به نقد یا رد نظرات گذشته از جمله نظرات بقراط و جالینوس نیز می پرداخته اند. از این جمله می توان به كتاب الشكوك الی جالینوس رازی اشاره كرد. این نوابغ روزگاران دور این سرزمین با تكیه بر عقلانیت و نبوغ خویش از منابع طبی یونانی، ایرانی و هندی بهره برده نقایص آنها را برطرف كردند و به آنها نظم و ترتیب بخشیده، آنها را مدون نمودند. ایشان به تجربه و آزمون بالینی نیز ارزش فراوانی قائل شدند و در نوشته های خود مكرراً به آن اشاره كرده اند. اهوازی در مقدمه كامل الصناعه می گوید« و اذكر من امر المداواه و العلاج و التدبیر بالاغذیه و الادویه ما قد وقعت التجارب علیه و اختاره القدماء و ما صحت منفعته و امتحانه» همانطور كه مشاهده می شود وی تجربه و امتحان كردن را بسیار برجسته می كند و در ادامه این مطلب به اقوال بقراط و جالینوس خصوصاً در اصول و قوانین استشهاد می كند اما در باب ادویه می گوید كه به جای روش یونانیان روش اطباء اقلیم چهارم و عراق و فارس را كه به تجربه كثرت منفعت آن ثابت شده است در كتاب آورده است.
كاربرد پسوند اسلامی
باید توجه كرد كه وقتی پسوند اسلامی برای یك لفظ بكار می رود بار معنایی خاصی بدنبال دارد. به عنوان مثال وقتی می گوییم اقتصاد اسلامی یعنی اقتصادی كه احكام شریعت در معاملات و عملیات بانكداری، بیمه و گمرك و... ساری و جاری باشد. وقتی جمهوری اسلامی تشكیل می شود برای آنكه این جمهوری اسلامی باشد ولی فقیه در نظر گرفته می شود تا هدایت این نظام در مسیر اسلامی را تضمین كند. قوانین در این نوع حكومت هنگامی قانون تلقی می گردد كه فقهاء شورای نگهبان عدم مغایرت آنها را با احكام اسلام تایید كنند. پس وقتی كه یك مكتب طبی با استفاده از مكتب طبی ایران، هند و یونان بوجود می آید و عمده مترجمان و بنیان گذاران اولیه آن نیز مسیحی، یهودی یا مشرك هستند و نسبتی با قرآن و حدیث ندارند نمی توان آن طب را طب اسلامی نامید. به عبارت دیگر برای آنكه مشخص شود كه یك علم اسلامی هست یا نه باید ببینیم در مصادر و منابع آن علم چقدر از منابع اصیل دین یعنی قرآن و حدیث بهره برداری شده است. شاید بتوان این طب را طب مسلمانان نامید اما طب اسلامی نامی ناهمگون با این طب است. در هر حال قصد ما ایراد توهین و تحقیر طب سنتی ایران نیست كه مولف خود از دانشجویان و مروجین و درمانگران این طب است، بلكه قصد ما ایجاد تفكیك و اصلاح در كاربرد واژگان و اصطلاحات مهم است.

پس همانطور كه نمی توان بدون مراجعه به قرآن و سنت فقه اسلامی داشت بدون مراجعه به ثقلین نمی توان طب اسلامی را فرض كرد. نتیجه آنكه آنچه به عنوان طب اسلامی رایج است و به آثار دانشمندان بزرگ مسلمان چون رازی، اهوازی، بوعلی و... نام طب اسلامی را نسبت می دهند یك سوءتفاهم است و در طب اسلامی اولین و مهمترین خصوصیت مراجعه مستقیم به ثقلین شریف است.

چهارشنبه 2/1/1391 - 9:24
دانستنی های علمی

علامه مجلسی در بحار روایتی از برخورد علمی امام صادق با یك طبیب هندی آورده است كه خلاصه آن به شرح ذیل است « عن الربیع صاحب المنصور قال حضر ابوعبدالله جعفر بن محمد بن الصادق (ع) مجلس المنصور یوماً و عنده رجل من الهند یقرأ كتب الطب فجعل ابوعبدالله الصادق جعفر بن محمد (ع) ینصت لقرائته فلما فرغ الهندی قال له یا اباعبدالله اترید مما معی شیئا قال لا فانّ ما معی خیر مما معك... فقال الصادق (ع) افترانی عن كتب الطب اخذت قال نعم قال لا والله ما اخذت الا عن الله سبحانه»

ربیع مصاحب منصور دوانیقی می گوید روزی مجلسی در حضور منصور تشكیل شد كه امام صادق هم در آن حضور داشت مردی از هند كتب طبی را قرائت می كرد و امام صادق سكوت كرده و گوش می كرد پس هنگامی كه هندی از قرائت فارغ شد به امام صادق گفت « آیا می خواهی چیزی از آنچه نزد من است» یعنی ایا می خواهی از این علم طب خودم (كه قاعدتاً مكتب طب هندی بوده است) چیزی به تو بیاموزم؟ امام در پاسخ فرمود:« نه، پس محققاً آنچه نزد من است بهتر از آنست كه نزد توست» سپس حضرت اصول مكتب خود را شرح می دهد سپس می گوید «آیا تصور می كنی من از كتابهای طبی این مطالب را آموخته ام؟» هندی می گوید: بله حضرت می فرماید «نه به خدا قسم من جز از خداوند سبحان اخذ نكرده ام»

در ادامه روایت حضرت سؤالاتی از این طبیب كرده و وی در پاسخ می ماند و حضرت پس از پاسخ به تك تك این سؤالها منبع علم خود را آباء خود و از پیامبر و نهایتا از خداوند جل جلاله اعلام می كنند[1]

همچنین ایشان روایت دیگری از برخورد امام رضا (ع) با طبقه مترجمان طبی نقل می كنند. مأمون در نیشابور بود و در مجلس او امام رضا و جماعتی از متطببین و فلاسفه مثل یوحنا ابن ماسویه و جبرئیل بن بختیشوع و صالح بن سلهمه الهندی حضور داشتند و بحث در مورد طب جریان یافت و در مورد آنچه باعث سلامت اجسام و قوام آنها می شود و مأمون و انها كه در حضورش بودند غرق در این بحث شدند و امام رضا (ع) ساكت بودند و چیزی نمی گفتند. مأمون به ایشان گفت چرا چیزی نمی گویید و حضرت وعده دادند انچه در این باب لازم است برای وی خواهند نوشت و سپس حضرت در نامه ای اصول حفظ سلامتی را نگاشتند و در پایان آن تضمین كردند كه هركس به آنچه در این رساله گفته شده است عمل كند به اذن خداوند متعال از هر دردی ایمن خواهد ماند و جسمش سالم خواهد ماند.

مأمون پس از دریافت نامه دستور می دهد این رساله را با آب طلا بنویسند فلذا در تاریخ به عنوان رساله المذهبه یا رساله ذهبیه مشهور است[2].

جبرئیل بن بختیشوع بن جور جیس نوه جور جیس بن جبرئیل، برجسته ترین عضو خانواده بختیشوع است. جور جیس نخستین نماینده بزرگ خانواده مشهور پزشكان مسیحی ایرانی بختیشوع است در خدمت چند خلیفه عباسی بوده و تاثیر زیادی بر پزشكی مسلمانان در سده های 9-8 میلادی به جا گذاشته است. جور جیس بیمارستان جندی شاپور را اداره می كرد اما بعدها در سال 148 منصور خلیفه عباسی او را به بغداد فرا خواند.جور جیس را نخستین كسی می دانند كه به ترجمه آثار پزشكی یونانی به عربی پرداخت. جبرئیل پزشك جعفر برمكی وزیر مشهور بود و در دربار هارون الرشید و مامون نیز خدمت می كرد. او در گردآوری دست نویس های یونانی در پزشكی و دست نویس های ترجمه آنها شركت داشت.

یوحنابن ماسویه در دوره خدمت هارون الرشید تا متوكل پزشك دربار عباسیان بود. در این زمان در بغداد بیت الحكمه تاسیس شده بود هارون الرشید ترتیب كار ترجمه آثار یونانی را به ماسویه سپرد[3].

بنابراین از سویی پزشكی در دوران خلافت خلفاء عباسی عمدتاً در دست دانشمندان ایرانی مسیحی بوده كه با ترجمه آثار یونانیان مكتب طبی جدیدی را در میان مسلمانان پایه ریزی می كردند اطباء هندی نیز در دربار حكومت حضور داشته اند. لكن ائمه در مقابل این مكاتب، مكتب طبی مستقلی را كه متصل به وحی است معرفی نموده اند.

 

چهارشنبه 2/1/1391 - 9:23
دانستنی های علمی

استاد محقق در همان مقدمه دانشنامه می گوید:« چون مترجمان و ناقلان یونانی بیشتر مسیحی بودند و حتی پزشكی در خانواده های خاصی از غیر مسلمانان همچون خانواده بختیشوع و حنین بن اسحاق و ثابت بن قره موروثی گردیده بود، مسلمانان مجال تبرز و تبحر در این علم را نمی یافتند و به انزوا كشانده می شدند... در قرن سوم هجری یكصد و سی پزشك مسیحی و سه پزشك یهودی و سه پزشك مشرك وجود داشته و پزشك مسلمان فقط پنج تن بوده اند. در چنین وضعی اگر پزشك مسلمان ماهری هم پیدا می شد در برابر مسیحیان نمی توانست آنچنان كه باید و شاید جلوه كند... شاید بر اساس همین سلطه پزشكان مسیحی در امر طب است كه در ادب فارسی از كلمه «ترسا» كه به معنی مسیحی است پزشك اراده شده است سنائی غزنوی گوید:

ترا یزدان همی گوید كه در دنیا مخور باده

ترا «ترسا» همی گوید كه در صفرا مخور حلوا

ز بهر دین نبگذاری حرام از حرمت یزدان

ولیك از بهر تن مانی حلال از گفته «ترسا»

چهارشنبه 2/1/1391 - 9:22
دانستنی های علمی

استاد محقق در مقدمه دانشنامه حكیم میسری در ذیل عنوان طب النبی می گوید:« دانشمندان اسلامی آنچه را كه در قرآن و احادیث پیغمبر اسلام (ص) درباره حفظ صحت و سلامتی و جلوگیری از بیماری وارد شده جمع آوری كرده آن را به طب النبی یا طب نبوی موسوم ساخته اند... دانشمندان اسلامی احادیث و روایات طبی منقول از پیغمبر اكرم را جمع آوری كرده اند كه از میان آنان می توان ابن جماعه و ذهبی و ابن القیم و سیوطی را نام برد كه هریك كتابی جداگانه تحت عنوان طب النبی به رشته تحریر درآورده اند. از میان دانشمندان تاریخ پزشكی اسلامی سیریل الگود مقاله ای تحت عنوان طب النبی نوشته كه در مجله ازیریس سال 1962م. چاپ شده است»

نشریه حوزه و پژوهش در شماره 17 و 18 خود كه مربوط به بهار و تابستان 1383 می باشد كتاب شناسی طب اسلامی را منتشر كرده است در میان این فهرست كتب فراوانی تحت عناوین الطب النبوی، الطب فی القرآن، الطب فی الكتاب و السنّه، القران الكریم و الطب الحدیث، طب الائمه، طب الامام الصادق، طب الامام الكاظم، طب الامام علی، طب الرضا، الطب الوقایی فی الاسلام، الطب الوقایی النبوی و... به چشم می خورد.

در میان نویسندگان نیز نام علماء اهل سنت و علماء تشیع به چشم می خورد از جمله محسن عقیل، علامه شبّر، طارق طنطاوی، شیخ حر عاملی،... علاوه بر كتب مستقلی كه درباره طب در قرآن و حدیث نگاشته شده است علماء در جوامع حدیثی نیز احادیث طبی را گردآوری كرده اند و گاهی آنها را دسته بندی كرده و بعضاً شرحی به آن زده اند. از جمله علامه مجلسی در چند مجلد از بحار اختصاصاً به روایات طبی پرداخته است. حجه الاسلام ری شهری نیز اخیراً اقدام به نشر دانشنامه احادیث پزشكی نموده است.

چهارشنبه 2/1/1391 - 9:21
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته