سلام علیکم؛
● برداشت اول: که گفته است فراتر از شهروندی و ملیت، مسئولیتی وجود دارد؟ گاهی زمزمه هایی از گوشه و کنار شهر به گوش می رسد مبنی بر اینکه ما جز همدردی و دعا برای ستمدیدگان فلسطین چه می توانیم انجام دهیم و اصلا با وجود این همه گرفتاریهای اقتصادی و مشکلات خانوادگی و نابسامانیهای داخلی چرا باید برای دیگران کاری انجام دهیم؟ این شبهه با طول و تفصیل های زیاد و به همراه نارضایتی از وضع موجود کشور، به ذهن شنوندگان عوام سرازیر می شود. جالب اینجاست که همین فضا (البته با کلیدواژه های متفاوتی مانند منافع ملی، آرمان زدگی احساسی یا حکومت غیرارزشی و سکولار) در محافل نواندیشی و دانشگاهی رواج دارد و گاه مایه مباهات و تمایز از تریبونهای حکومتی به شمار می رود! ● برداشت دوم: آیا نظام مدرن، اندیشه جهان وطنی را انکار می کند؟ اعلامیه جهانی حقوق بشر، سازمانهای سیاسی بین المللی، اقتصاد واحد جهانی و در نهایت دهکده جهانی اطلاعات، همگی به معنای میل مدرنیته به یک جامعه فرامرزی است و چنان که بسیاری چون آنتونی گیدنز گفته اند: مدرنیته از اساس مایل به جهانی شدن بوده است. مردمان امروز حق دارند سوار بر شبکه اینترنت، برای کسب وکار، تحصیل و حتی دوستیابی از مرزهای تاریخ و جغرافیای خود پافراتر بگذارند، حق دارند از اخبار مستقیم کشورهای جهان مطلع باشند و تعاملات علمی و مالی و فرهنگی برقرار کنند. حتی مقامات ایالات متحده نیز برای توجیه کشورگشایی خود، دست به دامن حق مردم عراق و افغانستان برای آزادی، صلح و عدالت می شوند. اما جهان مدرن روی دیگر سکه حق یعنی تکلیف را نمی بیند: اگر حقوق انسانی فرامرزی قابل تعریف باشد، مسئولیت نیز فرامرزی خواهد شد پس فراتر از شهروندی و ملیت، مسئولیت انسانی دیگری نیز متصور است (هرچند تبلیغ همزمان اخلاق فردگرایانه به عنوان نیروی مخالف نوع دوستی، هنوز از جمله تناقضهای مدرن به شمار می رود و از این روست که نوع دوستی آنها قوت و استمرار ندارد). ● برداشت سوم: آیا اسلام، اندیشه جهان وطنی دارد؟ وعده قطعی جهانگیر شدن عدل و صلح، یک مخرج مشترک برای تمام مذاهب اسلامی به شمار می رود اما نکته اصلی آنجاست که حتی پیش از دولت جهانی، اسلام مرزهای قومیت، نژاد، ملیت و حتی مذهب را درنوردیده و اهل کتاب را به اتحاد با مسلمانان فراخوانده تا جبهه ای بی مرز علیه ظلم به انسانها و بندگی طاغوتها تشکیل دهد. بویژه در قرائت شیعی، تربیت شدگان و زمامداران این مکتب، حساسیت و مسئولیتی بی مرز در مقابل حقوق انسانی یا حاکمیتهای شیطانی دارند و اساس مسلمانی وابسته به فریادرسی مظلومان است چه مسلمان و چه کافر. در کلام پیامبر اسلام نه صحبت از دهکده جهانی، بلکه فراتر از آن، بحث سرنشینان کشتی واحد در میان است که سرنوشتی مرتبط دارند. ● برداشت چهارم: جهان وطنی، فصل مشترک اسلام و مدرنیته بر اساس آنچه گفتیم، اگر پیروان آئین مدرنیته و مومنان مکتب اسلام در چند نگرش کلی، اشتراک داشته باشند، یکی از مهمترین نگرشها، «حق و مسئولیت جهانی با هدف صلح و عدل» است. حال نواندیشان ما را چه می شود که از منادیان فردگرایی نیز کاتولیک تر شده اند و مرام مدرن را مغایر حقوق جهانی، مسئولیتهای جهانی و هویت فرامرزی انسان می دانند و در عصر جهانی شدن (که رئیس جمهور ایالات متحده در سازمان ملل متحد، از مثال اسلامی سرنشینان کشتی واحد بهره می برد) چنان تفسیر تنگی از منافع ملی دارند؟ این خنثایی از اقتضائات کدام اسلام یا کدام مدرنیته است؟ در اینجاست که باید گفت به مار ماهی مانی نه این تمام نه آن تمام.
آری، دل ما داغدار همه تازیانه خوردگان است، داغدار زنان بوسنی، کودکان فلسطین، چریکهای نیکاراگوئه، مردان یمن و مبارزان الجزایر و عراق. انتظار شیعه برای ظهور امام موعود (علیه السلام) و حتی خونخواهی حسین بن علی (علیهما السلام) نه یک عقده فرقه ای و دشمنی با اشخاصی معدود در سال ۶۱ هجری، بلکه تمثالی از آرزوی ما برای ستاندن حقوق مظلومان هر تاریخ و هر جغرافیاست.
محرم كه میرسد بساط نذری و نذری پزی همه جا پهن میشود و آنهایی
كهروزی برای حل مشكلشان دلشان را گره زدند به صاحب این ماه حال سفره ای باز میكنند كه شاید آنهایی هم كه نیازی دارند به نیاز خود برسند. براساس تغییرات زمانی كه هر ساله اتفاق میافتد اگر محرم در تابستان باشد معمولا بساط انواع شربت برپاست از زعفرانی تا شربت بیدمشك و خاكشیر و گلاب و... اگر هم فصل سرد زمستان باشد چای، شیر، شیر كاكائو، لبو و... میزبان عزاداران حسینی میشود. البته تكلیف آنهایی كه غذا برای نذری میپزند تغییری نمیكند و دیگهای حلیم، قیمه، قرمه، آش و شله زرد همچنان در محرمهای تابستانی و زمستانی به قوت خود باقی است. این روزها خیلیها معتقدند كه در روند سوگواری بسیاری از بانیان، دیگر نشانی از سادگی و یكرنگی وجود ندارد دیگر هیچ جایی برای زنده ماندن سنت تواضع در این آیین مذهبی به جا نمانده است. تصور كنید نذری پزان شود جولانگاهی برای كسب اعتبار صاحب عزا. اعتباری كه قرار است با خورشت خوش طعم تر، برنج خوشبو تر و ته دیگ روغنی تر و ته چین زعفرانی تر بیاید.امروز بدعتها و پولهای ریز و درشت پیوند خورده است با نذریهایمان و هزار خرده فرهنگی معلوم نیست از كجا آمده است تا در هوای محرم دلت به حال خودت تنگ شود چه برسد عاشورا و حسینش... كارشناسان مذهبی معتقدند داشتن نیتی خالص و پاك شرط اصلی قبولی اعمال مذهبی افراد است، حتی اگر۹۹ درصد از عمل خیری كه انجام میدهیم برای رضای خدا و به نیت او باشد و فقط یك درصد آن برای كسب وجهه میان خلق انجام شود،عمل انجام شده هیچ اجری ندارد. اما متاسفانه بعضی ازاین گونه مراسم به ظاهر مذهبی، به دلیل گسترش چشم و هم چشمیها است تا نیت خالص و پاك. همسایه ای خرج ناهار میدهد و همسایه دیوار به دیوارش از ترس این كه مبادا از او جا بماند و حیثیتش لكه دار شود،خرج شام را متحمل میشود به اعتقاد كارشناسان همه اینها زیر نفوذ آفتی به نام تجمل در آمده اند. درتهران بارها مشاهده شده است كه بسیاری از افراد متمول و شناخته شده در خانههای ویلایی شان غذا میپزند و ساعتها مردم را درصفهای طولانی پشت درهای بسته نگه میدارند تا به همسایهها نشان دهند كه آدمهای دست و پا خیری هستند. همه این رسوم "من درآوردی" را اضافه كنید به در آوردن آمار خانههایی كه قرار است در آنجا غذای نذری پخته شود و در ادامه جمع شدن برای كمك به پخت نذری. حال در این میان چه شبهای عاشورایی كه در كنار دیگهای حلیم نذری به گپ و خنده، حرفهای روزمره و غیبت و... نمیگذرد و چه نماز صبحهایی كه از شب زنده داریهای شب قضا نمیشود. ● مسابقه نذری پزی در هیئتها "پختن غذای نذری آدابی دارد كه اگر رعایت نشود خیلی حرمتها ممكن است زیر سوال برود " این را یكی از آشپزهای "هیئت محبان حضرت ابوالفضل" میگوید كه سالهاست در دهه اول محرم غذای نذری برای عزاداران حسینی میپزد. معتقد است كه خیلی از بانیان به نكات ریز نذری توجه نمیكنند مثلا هنگامی كه برنج را آبكش میكنند آب آن را همراه دانههای برنج در كوچه میریزند و زیر پای مردم. هنگام پخش كردن نذری غذا را حیف و میل میكنند و یا تبعیض قائل میشوند..." میگوید: "علاوه بر مردمی كه در خانههایشان نذری میپزند و به بی ریا بودن آن توجه نمیكنند هیئتهای عزاداری هم در شهر وجود دارد كه تنها برای كسب وجهه ای بالاتر مدام دست به جیب میبرند و غذاهای گران را نذر میكنند و هزار تجمل ریز و درشت را به آن اضافه تا غذایشان خوش رنگ و لعاب تر شود در صورتی كه هیچ كدام از اینها شرط قبولی نذری نیست." با این حساب نباید تعجب كرد از افرادی كه تمام طول سال نه دین را میشناختند و نه هیچ یك از فعالیتهای مذهبی را بجا میآورند اما با شروع محرم به فكر برپا كردن حسینیه و مراسم عزاداری افتاده و خرج دادن به مردم. انگار مردم میخواهند در این مراسم هم از هم پیشی بگیرند... به اعتقاد كارشناسان این تجملات و چشم و هم چشمیها میتوانند عاملی برای بدبینی نسل جوان نسبت به دین اسلام شود.چرا كه ما هرگاه از اسلام نام میبریم، بر صفت سادگی اش تاكید ویژه ای داریم در صورتی كه آنچه مشاهده میكنیم چیزی خلاف آن است. پشت همان درهایی كه دیگها و بساط نذری به پاست جماعتی منتظرند تا این درها باز شود و قسمتی از آن غذای نذری سهم آنها. اما مثل اینكه این طرف در هم همه چیز سر جای خودش نیست. میگویند كه غذای امام حسین خوردن دارد باید برای گرفتنش صف ایستاد باید تلاش كرد و...اما كسی نمیگوید این ایستادنها و تلاش كردنها باید چگونه باشد و چه اصولی را رعایت كند؟
منبع: برگرفته از کتاب عزادار حقیقی، نوشته محمد شجاعی
امام صادق علیه السلام فرمود: زنى در كعبه طواف مى كرد و مردى هم پشت سر آن زن مىرفت . آن زن دست خود را بلند كرده بود كه آن مرد دستش را به روى بازوى آن زن گذاشت ؛ خداوند دست آن مرد را به بازوى آن زن چسبانید. مردم جمع شدند حتى قطع رفت و آمد شد. كسى را به نزد امیر مكه فرستادند و جریان را گفتند. او علما را حاضر نمود، و مردم هم جمع شده بودند كه چه حكم و عملى نسبت به این خیانت و واقعه كنند، متحیر شدند! امیر مكه گفت : آیا از خانواده پیامبر صلى الله علیه و آله كسى هست ؟ گفتند: بلى حسین بن على علیه السلام اینجاست . شب امیر مكه حضرت را خواستند و حكم را از حضرتش پرسیدند. حضرت اول رو به كعبه نمود و دستهایش را بلند كرد و مدتى مكث فرمود: و بعد دعا كردند. سپس آمدند دست آن مرد به قدرت امامت از بازوى آن زن جدا نمودند. امیر مكه گفت : اى حسین علیه السلام آیا حدى نزنم ؟ گفت : نه . صاحب كتاب گوید: این احسانى بود كه حضرت نسبت به این ساربان كرد اما همین ساربان در عوض خوبى و احسان حضرت در تاریكى شب یازدهم به خاطر گرفتن غنیمت دست حضرت را قطع كرد.
رهنماى سعادت 1/36 - شجره طوبى ص 422.
گناهان امراض روحی هستند چه زیباست در رمضان معالجه شان کنیم.
شانس یک کلمه ی انحرافی است که در فرهنگ ما وارد گردیده است و ضد اعتقادات ما است. مسلمان به خواست خداوند اعتقاد دارد.
آیا واقعا مطالب روزانه ی دوستان رو میخونیم و نظر می دیم یا نه فقط به فکر ثبت مطلب خودمونیم؟
مادر دست مرا رها كن ، دست على باید باز باشد كه به درگاه خدا دراز كند.
به نام خدا
در تب و تاب
آقایی در تب و تاب
صبور و دل شکسته
با چشمای پر از اشک
دست به دعا نشسته
بپرس از اون تا بگه
چرا چنین غمینه؟
مگر چه حاجت داره
که این چنین حزینه
بپرس ازش تا بگه
چرا چنین حالیه؟
مگر کسی نداره؟
دور برش خالیه
نمیدونم که چرا
در شور و حال دعا
سرخ میشه و میگیره
رنگ سپید آقا
دل و زدم به دریا
رفتم نزدیک آقا
گفتم ردم می کنه
یا هم که میگه بیا
دیدم که غرق دعاست
انگار که پیش خداست
فکر کردم اون مثل ما
کمی اسیر غمهاست
گفتم سلام که هستی ؟
دست به دعا نشستی
اهل کدوم دیاری ؟
شاید غریب هستی
از خدا خونه میخوای؟
مُلکِ زمونه میخوای؟
شاید که پول نداری
نون برا خونه میخوای
گفتش سلام عبد الله
بندِیِ در بندِ جاه
ای که شدی غافل و
طالب فخر و رفاه
من صاحب و امیرم
من وارث غدیرم
من هاشمیزاده ام
حبل الله المتینم
مُلکُ مَلَک مال ماست
عالم از احسان ماست
هر روز طلوع خورشید
از بهر دیدار ماست
اگر نباشه دعام
عالم همه بم میشه(اشاره ایست به زلزله بم)
زندگی شماها
پر از درد و غم میشه
انگار حالم عوض شد
دلم پر از شَرَر شد
پردهها رو برداشتن
دورم پر از مَلَک شد
گفتم که ای ملائک
شما چکاره هستین؟
چرا با حزن و اندوه
پیش امیر نشستین؟
گفتن که ما ملائک
مأموریم و کاتبیم
دم غروب که میشه
پیش امیر حاضریم
یکی یکی کاتبا
با صد فقان و صد آه
نامههای عجیبی
میدادن دست اون شاه
کی میفهمه چی میگم
حال آقا عجیب بود
نالش امن یجیب بود
وقتی که در محضرش
هر نامهای باز میشد
بوی بد اون نامه
در فضا احساس میشد
منِ نحیف و رنجور
دیگه طالقت نداشتم
با دیدن این صحنه
سر به دعوا گذاشتم
مگر ادب ندارین
آخر رو زخم آقا
چرا نمک میذارین
نامههای کذایی
چه وضع افتضاحی
مگر ندارین به دل
مروت و حیائی
یکی از اون ملائک
که نامش و داش میداد
یهو یه صیحهای زد
انگار که داش جون میداد
یه ملکی طفلکی
با درد و سوز و ناله
گفت آروم باش و ببین
متن درون نامه
نامهی در بسته ای
به دست من داد و گفت:
خیال کردی کی هستی
صدات و کردی کلفت
نامه رو من گرفتم
ای کاش نمیگرفتم
تمام متن نامه
بود از کارای زشتم
در تب و تاب اون آقا
خیلی غریب و تنهاست
اون مهدی فاطمه
همون عزیز زهراست
حالا باید بدونی
چرا در حال دعا
سرخ میشه و میگیره
دیگه باید بدونی
چرا غروب که میشه
دلا همه میگیره
دنیا پر از غم میشه
Leader2000