• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 6
زمان آخرین مطلب : 5018روز قبل
خواستگاری و نامزدی

 مغایرت های زمان ما

 

 

ما امروزه خانه های بزرگتری داریم اما صاحبخانواده های کوچکتری هستیم!

راحتی بیشتری داریم اما زمان کمتر!

 

صاحب مدارج تحصیلی بالایی هستیم امادرک عمومی پایین تری داریم!

آگاهی بیشتری داریم اما قدرت تشخیص مان کمتر شده است!

 

تعداد متخصصان بیشتر شده است اما به همان میزانمشکلات مان نیز افزایش یافته است!

و علیرغم افزایش داروها، سلامتی کمتری داریم!

 

بدون ملاحظه ایام را می گذرانیم،

خیلی کم می خندیم،

با سرعت بسیار زیاد رانندگی می کنیم،

خیلی زود عصبانی می شویم،

تا دیر وقت بیدار می مانیم،

با خستگی فراوان از خواب بر می خیزیم،

خیلی کم مطالعه می کنیم،

اغلب اوقات خود را صرف تماشایتلویزیون می کنیم،

و ...  به نُدرت دعا می کنیم!

 

مایملک مان چندین برابر شده اما به همان میزان ازارزشهایمان کاسته شده است!

خیلی زیاد صحبت می کنیم،

به اندازه کافی عشق نمی ورزیم

و بسیار دروغ می گوییم!

 

زندگی ساختن را یاد گرفته ایم امازندگی کردن را نه!

 به جای آنکه زندگی را به سالهای عمرمان بیفزاییم، فقط  سالهای عمر را به زندگی مان افزوده ایم!

 

ساختمان هایمان بلندتر شده اند اماطبع مان کوتاه تر!

بزرگراه هایمان پهن تر شده امادیدگاه هایمان باریکتر!

 

بیشتر خرج می کنیم اما کمتر داریم!

بیشتر می خریم اما کمتر لذت می بریم!

 

ما تا کره ماه رفته و برگشته ایم!

اما قادر نیستیم برای ملاقات همسایه جدیدمان از یک سوی خیابان به آن سو برویم!

البته در بیشتر اوقات کافی است تنها چند پله را به بالا یه پایین طی کنیم! البته بدون در نظر گرفتن تکنولوژی (آسانسور)!!!

 

فضای بیرون را فتح کرده ایم امافضای درون را نه!

ما اتم را شکافته ایم اما تعصبات کور را نه!

 

بیشتر می نویسیم اما کمتر یاد می گیریم!

بیشتر برنامه می ریزیم اما کمتر بهانجام می رسانیم!

 

عجله کردن را خوب یاد گرفته ایم اماصبر کردن را نه!

درآمد های بالاتری داریم امااصول اخلاقی پایین تر!

 

کامپیوترهای متعددی می سازیم تا اطلاعات بیشتری را نگهداری کنیم!

تا رونوشت های بیشتری تولید کنیم!

اما ارتباطات کمتری داریم!

کمیت بیشتر در برابر کیفیت کمتر!

 

اکنون زمان غذاهای آماده امادیرهضم است!

زمان مردان بلند قامت اما شخصیت های پست!

زمان سودهای کلان اما روابط سطحی!

 

فرصت بیشتر اما تفریح کمتر!

تنوع غذایی بیشتر اما تغذیه ناسالم تر!

درآمد بیشتر اما طلاق بیشتر!

منازل رویایی اما خانواده های از هم پاشیده!

 

به همین دلیل است که پیشنهاد می کنیم از امروز هیچ چیز را برای موقعیت های خاص نگذارید،

زیرا هر روز زندگی یک موقعیت خاص است!

 

در جستجوی دانش باشید، بیشتر بخوانید، به تماشای زیبایی های طبیعت بنشینید

بدون آنکه توجهی به نیازهایتان داشته باشید!

 

زمان بیشتری را با خانواده و دوستانتان بگذرانید!

غذای مورد علاقه تان را بخورید و جاهایی را که دوست دارید، ببینید!

 

زندگی فقط حفظ بقاء نیست،

بلکه زنجیره ای از لحظه های لذت بخش است!

 

بهترین و مورد علاقه ترین وسایل تان را همین امروز استفاده کنید،

و برای روز مبادا نگه ندارید!

بهترین زمان استفاده همان لحظه ای است که دوست دارید از آن استفاده کنید!

 

عباراتی مانند «یکی از این روزها» و «روزی» را از فرهنگ لغت خود خارج کنید!

بیایید کارهای مورد علاقه ای را که قصد داشتید «یکی از این روزها» انجام بدهیم،

همین امروز انجام دهیم!

 

بیایید به خانواده و دوستانمان بگوییم که چقدر آنها را دوست داریم!

هیچ چیزی را که می تواند به خنده و شادی شما بیفزاید به تأخیر نیاندازید!

 

هر روز، هر ساعت و هر دقیقه خاص است،

و شما نمی دانید که شاید آن می تواند آخرین لحظه باشد!

 

اگر شما آنقدر گرفتارید که وقت ندارید این پیغام را برای کسانیکه دوستشان دارید بفرستید،

و به خودتان می گویید که «یکی از این روزها» آنرا خواهم فرستاد،

فقط کمی فکر کنید...

«یکی از این روزها» ممکن است شما اینجا نباشید که آنرا بفرستید!

 

ناگهان چقدر زود دیر می شود...

 

وبلاگ: مهدی + دین = مهدین!

 

پنج شنبه 7/5/1389 - 17:40
مصاحبه و گفتگو

 


پروانه قشر پیله را دریده و آماده‌ی بیرون پریدن بود. مدت مدیدی انتظار کشیدم... خم شدم و با نَفَسم شروع به گرم کردن آن کردم.

 

 

لباس پوشیدم و راه امتداد ساحل را در پیش گرفتم. تند می‌رفتم و خوشحال بودم ــ چنان‌که گویی از خطری یا از گناهی جسته‌ام. هوس فضولانه‌ی صبح که کنجکاوی کنم و آینده را پیش از اینکه بیاید دریابم در نظرم کفر جلوه کرد.

به یاد یک روز صبح افتادم که در تنه‌ی درختی پیله‌ای را یافته بودم، درست در آن دم که پروانه قشر پیله را دریده و آماده‌ی بیرون پریدن بود. مدت مدیدی انتظار کشیدم، اما پروانه زیاد درنگ می‌کرد و من شتاب داشتم. خشمگین بر آن خم شدم و با نفسم شروع به گرم کردن آن کردم. بی‌تابانه پیله را گرم کردم و معجزه با آهنگی تندتر از آنچه در طبیعت روی می‌دهد در برابر چشمان من روی داد. پیله باز شد و پروانه در حالی که خود را می‌کشید از آن بیرون خزید؛ و من وحشتی را که در آن دم احساس کردم هرگز از یاد نمی‌برم: بال‌های پروانه هنوز باز نشده بود و او با تمام نیروی جسم نحیف و لرزانش می‌کوشید که آنها را از هم بگشاید. من که بر او خم شده بودم با نفسم کمکش می‌کردم؛ ولی بیهوده بود. بلوغی صبورانه لازم بود و باز شدن بال‌ها می‌بایست آهسته در پرتو خورشید صورت بگیرد. اکنون دیگر خیلی دیر شده بود. نفس من پروانه را واداشته بود که پژمرده و نزار و پیش از وقت ظاهر شود. مأیوس و بی‌حال تکانی به خود داد و چند ثانیه بعد در کف دست من جان سپرد.

این نعش کوچک به گمان من بزرگ‌ترین باری است که بر دوش وجدان خود دارم، زیرا من امروز خوب می‌فهمم که تعدی به قوانین بزرگ طبیعت کفر محض است. ما نباید شتاب کنیم؛ نباید بی‌تابی از خود نشان بدهیم و باید با اعتماد تمام از آهنگ ابدی طبیعت پیروی کنیم.

 

زوربای یونانی، انتشارات خوارزمی، چاپ اول، ۱۳۵۷، فصل دهم/نیکوس کازانتزاکیس / مترجم: محمد قاضی

 

دوشنبه 21/4/1389 - 15:25
خواستگاری و نامزدی

 

 

 

گرگ از آفتاب‌پرست بهتر است
قطعنامه‌ای علیه رنگ!

تکلیف آدمیزاد با آنها که از همان اول گرگ یا گوسفندند، معلوم است. این وسط، آفتاب‌پرست‌ها اسباب گیجی‌اند.

 

 

رنگ عوض کردن توی ذات بعضی موجودات است. یعنی اولش یک شکلی هستند، نزدیک‌شان که می‌شوی می‌بینی پاک شکلشان عوض می‌شود. البته بستگی به موقعیت هم دارد؛ وقت‌هایی به‌چشم‌برهم‌زدنی رنگ عوض می‌کنند وقت‌هایی هم می‌بینی که مدتها رنگشان دست نمی‌خورد.

اگر بخواهیم توی طبیعت دنبال چنین موجوداتی بگردیم، گاو پیشانی‌سفید آفتاب‌پرست است! آفتاب‌پرست‌ها در مواقع خطر یا وقت شکار، خودشان را هم‌شکل محیط می‌‌کنند. بسیار پیش می‌آید که گمان می‌کنی به تنه‌ی درختی تکیه داده‌ای و عین خیالت هم نیست، حال آنکه در واقع به بدن لزج آفتاب‌پرستی که خودش را رنگ درخت کرده تکیه کرده‌ای و یکباره که بجهد، متوجه می‌شوی و بسا هول می‌کنی!

گرگ‌ها اما، هیچ‌وقت رنگ عوض نمی‌کنند. ممکن است به کمین گوسفندهای گله‌ای بنشینند، اما این طور نیست که هم‌رنگ گوسفندها شوند و چوپان را دور بزنند. گوسفندها هم همین طور؛ چه کسی تا حالا دیده گوسفندی زوزه بکشد و همه را بترساند که گرگ است و گله می‌برد؟!

تکلیف آدمیزاد با آنها که از همان اول گرگ یا گوسفندند، معلوم است. می‌دانی دومی دوست است و اولی شمشیرش را از رو بسته. این وسط، آفتاب‌پرست‌ها اسباب گیجی‌اند و گولت می‌زنند و بسا مدتها به اشتباهت بیاندازند که بالاخره دوست‌اند یا دشمنت. مثلا ممکن است فکر کنی او هم مثل بقیه، بخشی از جمع دوستانه‌ی اطراف توست و یکدل و یکرنگ است با تو و می‌توانی چشم امید به او داشته باشی، درحالی که بعداً بفهمی رنگ اصلی‌اش چیز دیگری است و دلش جای دیگری و چنان خاکی به چشمت پاشیده که تا مدتها دنیا را تیره و تار می‌بینی.

درد این دورویی یا گاه چندرویی به حدی تا مغز اعصابت رسوب می‌کند که ترجیح می‌دهی برای دشمنی که رو در رویت ایستاده و دندان‌های تیزش برق می‌زند، شخصیت یا حتی احترام قائل باشی اما آفتاب‌پرست‌های حتی بی‌آزار دوروبرت را به پشیزی هم نگیری.

 

 

الامام علی علیه‌السلام:  اِیّاکَ وَ النـِّفاقَ فَاِنَّ ذ َاالوَجهَین ِ لایَکـُونُ وَجیهاً عِندَ الله.

دوری کن از دورویی و نفاق، که انسان دورو نزد خدا بی‌آبروست. 

غررالحکم، ج ۲، شماره ۳۰۴

 

 

دوشنبه 21/4/1389 - 15:24
دعا و زیارت

imam zaman - apocalypse 

 

... انسان برای حرکت به سوی کمال، محتاج به شناخت الگوی صحیح است تا تحت رهبری او در مسیر کمال و سعادت به سرعت حرکت نماید. خداوند متعال، حضرت ابراهیم خلیل و مؤمنان همراه او را به عنوان الگو معرفی فرموده است.(ممتحنه/4)پیامبراکرم(ص) را نیز بهترین و نیکوترین الگو برای مسلمانان معرفی فرموده است.(احزاب/21)البته بهترین الگو در رفتار و شیوه رسول خدا(ص) خود فرمود:

 

«پروردگارم مرا تأدیب فرمود و او چه خوب و نیکو مرا ادب کرده است.»

 

در عصر و زمان ما، بهترین اسوه برای تبعیت، میراث دارِ خاتم، حضرت صاحب الامر(ع) می باشند.بی شک، کسانی که نسبت به حضرت ولی الله الاعظم(ع) شناخت و شیفتگی دارند، از آن سَرور به طور جدی تبعیت می کنند.

 

پیامبر گرامی اسلام(ص) در گفتاری فرموده اند:

 

«امامان شما، رهبران شما به سوی خدای تعالی هستند. پس بنگرید در ارتباط با دین و نمازتان به چه کسی اقتدا می کنید.»

 

امام زمان(ع) به یکی از طالبان دیدار خویش فرموده اند:

 

«عملت را عمل امام زمان قرار بده!»

 

و در جواب این سؤال که چه کنم تا در این امر موفق باشم، فرموده اند:

 

« در عمل اخلاص داشته باش.»


البته مؤمن همیشه در انجام هرکاری از دو زاویه به آن می نگرد:

 

1. اینکه خود عمل موردپسند شارع مقدس و عقل باشد،

2. اینکه به نیت خود توجه خاصی مبذول می دارد که تنها برای جلب رضای حق تعالی آن را به انجام رساند.

 

از این دو کار در اخلاق اسلامی تحت عنوان «حسن فعلی» و «حسن فاعلی» یاد کرده اند.

 

مأخذ: سودای روی دوست، حجت الاسلام دکتر مرتضی آقاتهرانی

 


يکشنبه 20/4/1389 - 17:48
دعا و زیارت

 

quran-haqe-18-24 

 یه کلیپ کاملاً تولیدی!

از آیات 18 الی 24 سوره مبارکه حاقه

با نوای دلنشین ترتیل:  مشاری راشد

و قرائت فوق العاده: استاد مصطفی اسماعیل

بصورت تلفیقی!

بهمراه ترجمه


حتماً دانلود کنید...

حجم: 2.29 مگابایت با فرمت mp3 ویژه تلفن همراه


يکشنبه 20/4/1389 - 17:31
دعا و زیارت

خب ما هم 
دیدیم تاریکه و بغل دستیمونم نمی بینیمو، کم کم 
تشنمونم شده و می گیم حالا 2 میلیون آدم اینجاست...


ما تو این نیم متری جای خودمون گلمون رو نکاشتیم که اصلا معلوم نیست که ...


آب رو می خوریم و گل رو هم پرپر می کنیم ...



اما فردا که باغبون اصلی میاد ...

می بینیم همه همین فکر رو کردن! 



حتماً دانلود کنید

با حجم 2.8 مگابایت

 


يکشنبه 20/4/1389 - 17:26
سياست

حتی با خوشبینانه ترین حالت و  مسامحه فراوان شاید بتوان همه اینها را اتفاقی دانست اما در باره عبارت "Jabulani" که در زیر آرم آدیداس نقش بسته چه توضیحی می توان داد؟ در حالی که این واژه بسیار بسیار به عبارت "Jahbulon" که نام خدای  شیطانی ماسونهاست شباهت دارد. گفتنی است ماسونها در درجات بالای سازمان و همچنین شبکه ایلومیناتی موجودی به نام Jahbulon که تلفظ فارسی آن "یه بال آن" می شود را می پرستند.

 
 

اگر در طرحهای مثلثی  منقوش بر روی توپ این بازی ها که حرف و حدیث زیادی نیز در باره آن بوجود آمد اندکی دقت بفرمایید متوجه خواهید شد که روی بدنه توپ سه هرم آیرودینامیک طراحی شده که در کنار هر ضلع آن یازده مثلث یا هرم کوچکتر قرار دارد که مجموعا در اطراف هر مثلث بزرگ ۳۳ مثلث یا هرم کوچک جای میگیرد.که اشاره به دو عدد فوق مقدس ماسونها یعنی یازده و سی وسه دارد!(اعداد نه ، یازده ،سیزده و سی وسه اعداد مقدس ماسونها هستند و در این میان ۱۱ از اهمیت ویژه ای برخوردار است).

برای طراحی این توپ از یازده رنگ استفاده شده  و همانطور که مستحضر هستید خود آرم شرکت آدیداس از جمله آرمهای ماسونی معروف به شمار می رود.

لذا حرف و حدیثهایی که در باره توپ بوجود آمد تنها وسیله ای برای متمرکز کردن توجهات بر روی توپ این بازی ها بود که در پس پرده تفکرات و اهداف شوم و شیطانی گردانندگان ماسون فیفا را در خود  نهان کرده بود!

jabulani

شاید بگویید این موارد اتفاقی است اما وقتی به این نکته دقت کنیم که بازی ها در روز ۱۱ ژوئن آغاز و دقیقا ۱۱ ژولای پایان می یابد (ماههای ششم و هفتم میلادی که جمعشان ۱۳ می شود)ماجرا اندکی مشکوکتر می شود! 

حتی با خوشبینانه ترین حالت و  مسامحه فراوان شاید بتوان همه اینها را اتفاقی دانست اما در باره عبارت "Jabulani" که در زیر آرم آدیداس نقش بسته چه توضیحی می توان داد؟

در حالی که این واژه بسیار بسیار به عبارت "Jahbulon" که نام خدای  شیطانی ماسونهاست شباهت دارد!!!

گفتنی است ماسونها در درجات بالای سازمان و همچنین شبکه ایلومیناتی موجودی به نام Jahbulon که تلفظ فارسی آن "یه بال آن" می شود را می پرستند.

که ترکیبی از سه خدا یعنی "یهوه" (خدای یهودیان) ، "بعل"(خدای باستانی بین النهرین) و  "آن"(همان اوسیریس خدای مردگان در مصر باستان) است. در واقع یهودیان سامری نسب(نه موحدان معتقد به تورات حقیقی) که در دو منطقه مصر و بین النهرین زندگی کرده بودن این خدایان پاگانیستی را وارد در دین جدید خود نمودند و با این تحریف بزرگ ، خدایی ترکیبی ساختند و فراماسونری نیز که بی شک فرزند نامشروع یهودیت صهیونیزم است  آنرا به ارث برده است!

یه بال  آن

 شایان ذکر است فیفا اعلام نمود عبارت "Jabulani" نام یک از ۱۱ زبان زنده در افریقای جنوبی است (باز هم ۱۱) و در توضیحی دیگر آن را واژه ای از زبان Zulu دانست که به معنای " شادی کردن "است!

آیا واقعا توپ جام جهانی جای درج کلمه ای از یکی از ۱۱  زبان آفریقای جنوبی است ؟

 

2010

بر روی توپ این بازی ها طرح جام جهانی ۲۰۱۲ نیز نقش بسته است (تصویر فوق).

 اگر خوب به آن توجه فرمایید در گوشه بالا سمت راست آن شاهد سر پرنده ای هستید که بدون هیچ توجیهی در این لوگو جای گرفته است!!

یه بال آن

در واقع این پرنده نماد "هروس" خدای شیطانی و اسطوره ای ماسونهاست(فرزند ایزیس و اوزیریس) که اورا با حضرت مسیح برابر می دانند و حتی بی شرمانه مسیح را الگوی خود ساخته یهودیان از هروس تلقی می کنند و پیا مبری ایشان را زیر سوال برده و این نبی الهی را دروغ گو میدانند!

 

هروس

گفتنی است در میان ورزشگاههای کشور افریقای جنوبی که برای جام ۲۰۱۰ ساخته شدند  ورزشگاهی شبیه به "چشم" نیز وجود دارد و نکته جالبتر اینکه نام آن"MOSES" یا همان "موسی" است.

(تصویر Moses Mabhida Stadium را در زیر میبینید)

MOSES

این همه اصرار بر خدایان پاگانیستی و الحادی و اشاره به آنها به هر طریق و در هر کجای ممکن از سوی ماسونها با چه هدفی صورت می گیرد؟

مگر نه اینکه هرگاه ماسونها در جایی نمادگرایی نمودند بلا فاصله فتنه ای بزرگ را در ادامه طراحی و اجرا نمودند ؟ ما باید در جام جهانی ، یا پس از آن منتظر چه با شیم؟

به امید ظهور مولی و سرورمان حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف)که صد البته نزدیک است.

علی اکبر رائفی پور

يکشنبه 20/4/1389 - 17:22
دعا و زیارت

به نام او ...

گرچه پرواز کند، باز بهر کوی بلند         تا به سر منزل عشق، راه درازی دارد

نرسد دست زلیخا به دل یوسف مصر       چون که در خانه دل، عشق مجازی دارد


 
* منجی باوری در آیین هندوها :

فرازی از بشارت آیین هندو به ظهور موعود : « ... در پایان دوران سیاهی، آخرین تجلی، سوار بر اسبی سفید ظهور خواهد کرد. وی سراسر جهان را با شمشیری آخته درمی نوردد تا بدی و فساد را نابود کند. آن گاه شرایط برای آفرینشی نو مهیا می شود تا دیگر بار عدالت و فضیلت ارزش یابند.» 

 ــ ورونیکاایونس، اساطیر هند، ترجمه باجلان فرخی، ص125.

 ** پایان تباهی

«مردمان آن دوره، گناهکار و ستیزه جویند و چون گدایان بد اقبال، سزاوار هیچ اقبالی نیستند. چیزهای بی ارزش را ارج می نهند، آزمندانه می خورند و در شهرهایی زندگی می کنند که پر از دزدان است. ... در پایان چنین دوران سیاهی، آخرین تجلی، سوار بر اسبی سفید به هیأت انسان ظهور خواهد کرد. وی سراسر جهان را ...»

ــ فصلنامه تخصصی در انتظار موعود، ش15، ص 156. به نقل از اساطیر هند، ص 41 و 125.

 


*** مخلص کلام

دونستن اینکه همه آیین ها و باورها و اعتقادات موجود در سراسر دنیا، نوید بخش حضور سبزی هستند که با خود مهر و مهربانی خواهد آورد؛ و جهان تیره و تاری ـ که همگان می بینیم چگونه رو به سوی تاریکی می نهد ـ را روشنی می بخشد چرا که عطر حضورش، زنده کننده طبیعت وجود آدمی است؛ امیدبخش است و باز علم به اینکه این منجی، امام معصومی است که مهرش از آغاز زندگی خاکی مان در سرشتمان آمیخته است؛ غرور آفرین و مسرت بخش...

اما ...!!!

واقعا حیف است که وقتی نگاهی سطحی می کنیم، می بینیم که عقب مانده ترین گروه از قافله انتظار موعود ماییم!!!

مایی که صاحبان قافله هستیم و انتظار واقعی با حضور آیین ما معنا و مفهوم می یابد، چرا و به چه دلیل باید حتی از قافله هم عقب بمانیم ...!!!

در سرتاسر دنیا همگان دست به فعالیت زده اند و تلاش می کنند دنیا را متقاعد سازند که آن منجی و موعود از آنِ ماست و ماییم امتی که او را یاری می کنیم و امیری ماست که بزودی زود در تمام دنیا سایه افکن خواهد شد!!!

ولی واقعا اینگونه است؟! آیا آنی که حق می گوید ماییم یا که اوست...!!!

البته گفتنش سخت است چون اساسا ما حرفی نزده ایم که بخواهیم روی آن قضاوت کنیم ... و سکوت هم که ملاکی برای قضاوت نیست

فکر کنم! همین الان هم برای به پا شدن خیلی دیر شده اما تا دیرتر نشده و بار پشیمانی اش سنگین تر ، یا علی ...!!!


 **** ای بهار ...

ای نسیم سرخوشی که از کرانه ها عبور می کنی!

ای چکاوکی که کوچ تا به جلگه های دور می کنی!

ای ترنمی که پا به پای رودها وآبّشارها

خلوت سواحل خموش را فضای شو می کنی!

ای راهیان! گر از دیار یار ما عبور می کنید

پرسشی کنید از او که ای بهار! کی ظهور می کنی!

التماس دعا

منتظر کوچولو

 

دوشنبه 15/7/1387 - 10:44
شعر و قطعات ادبی
ای مشعریان، دوش به مشعر که رسیدید
آیا اثر از گمشده شیعه ندیدید؟
آیا دل شب ناله مهدی نشنیدید؟
آیا زگلستان رخش لاله نچیدید؟
آن گمشده شب تا به سحر شمع شما بود
آری پسر فاطمه در جمع شما بود
چهارشنبه 19/10/1386 - 15:2
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته