• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 1
زمان آخرین مطلب : 5997روز قبل
دعا و زیارت
آيا نمي‌داني اعمال شيعيان هر صبح و شام به ما عرضه مي‌شود؟ اگر در اعمال آنها تقصيري مشاهده كنيم از خداوند گذشت و بخشش براي آنان طلب مي‌كنيم و اگر پرونده عالي باشد و اعمال نيكو در آن ثبت شده باشد توفيقات بيشتر و شكر الهي را براي آن نيكوكار تقاضا مي‌نماييم. عبدالعظيم حسني مي‌گويد كه حضرت رضا(ع) به او فرمودند: اي عبدالظيم؛ از طرف من به دوستانم سلام برسان و به آنها بگو: شيطان را بر خود مسلّط نكنند. و ايشان را دستور بده به راست‌گويي و امانت‌داري، و امر كن كه سكوت را پيشة خود سازند و از مجادلة با يكديگر خودداري كنند، با روي خوش يكديگر را ملاقات كنند، و به زيارت هم بروند كه همانا اين عمل باعث تقرّب به من مي‌باشد. درّنده خويي نداشته باشند كه بخواهند يكديگر را پاره كنند. زيرا من قسم ياد كرده‌ام كه هر كه چنين كند و يكي از دوستان مرا خشمگين سازد از خدا بخواهم كه او را در دنيا به عذاب سختي گرفتار كند و در آخرت از گروه زيان‌كاران باشد.
جمعه 2/9/1386 - 15:15
فلسفه و عرفان
اوّلين مظلوم عالم، حضرت اميرالمؤمنين (ع) مي‌فرمايند: دعا سپر مؤمن است و هر گاه بسيار دري را كوبيدي به روي تو باز مي‌شود.1 و حضرت امام محمّدباقر (ع) خطاب به يكي از اصحاب خويش فرمودند: آيا تو را راهنمايي نكنم به چيزي كه رسول خدا(ص) در آن استثنايي نزده؟ عرض كردم: چرا. فرمود: دعا، كه قضاي پيچيده و سخت را برمي‌گرداند ـ و انگشتانش را به هم فشردـ .2 و باز آن حضرت تأكيد كردند: به خدا سوگند هيچ بنده‌اي دعا، پافشاري و اصرار به درگاه خداوند عزّوجلّ نكند مگر اينكه حاجتش را برآورد.3 حضرت امام صادق(ع) نيز مي‌فرمايند: دعا كن و مگو كه كار گذشته است و آنچه مقدّر شده همان شود [و دعا اثري ندارد]... 4 مرحوم علّامة مجلسي در شرح روايت فوق مي‌گويد: ... بايد ايمان به بَداء داشت و به اينكه خداوند سبحان هر روز در كاري است و هر چه خواهد محو كند و هر چه بخواهد ثبت كند و قضا و قدر مانع دعا نيستند؛ چون تغيير در لوح محو و اثبات ممكن است. گذشته از اينكه خود دعا نيز از اسباب قضا و قدر، (است) و امر به دعا نيز از همان‌هاست.5 و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمودند: «همانا دعا، قضا را برمي‌گرداند و آن را از هم وامي‌تابد؛ چنانچه رشته‌هاي نخ اگر چه به سختي تابيده شده باشد از هم باز شود.»6 كمتر كسي است كه در امور شخصي به ويژه در تنگنا و هنگام مواجه شدن با مشكلات و سختي‌هاي زندگي، دست به دعا بلند نكند و با راز و نياز، نذر و توسّل به اولياي الهي از درگاه حضرت احديّت، گشايش در امور خود را طلب نكند. نكتة مهم اين است كه ما معمولاً در حوائج فردي خويش بر دعا الحاح و اصرار مي‌ورزيم و تا استجابت كامل آن، دست از طلب و درخواست برنمي‌داريم؛ ولي به مسئله و امر مهمّ دعا براي تعجيل ظهور امام عصر(عج) آن گونه كه بايد و شايسته است اهتمام نمي‌ورزيم. غافل از آنكه اين دعا زيباترين آرزو و بهترين دعاهاست؛ زيرا خير و سعادت دنيا و آخرت ما و همة انسان‌ها و نيز گشايش در امور مادّي و معنوي جهانيان، وابسته به امر ظهور امام عصر(عج) است. به همين جهت است كه ائمة اطهار(ع) ما را به اين امر حياتي و به اهميّت دعوت نموده‌اند و حضرت وليّ‌عصر(عج) نيز در توقيعي كه براي اسحاق بن يعقوب فرستاده‌اند، تأكيد فرموده‌اند: براي تعجيل در فرج و ظهور من بسار دعا كنيد كه همانا فرج من، فرج و گشايش خود شماست.7 همچنين آن حضرت در توقيع شريف خطاب به شيخ مفيد(ره) مي‌فرمايند: اگر شيعيان ما ـ كه خداوند متعال ايشان را به اطاعت خويش موفّق بدارد ـ با دل‌هاي متّحد و يك‌پارچه بر وفاي به عهد و پيمان خويش اجتماع مي‌كردند، ملاقات ما از آنها به تأخير نمي‌افتاد و سعادت ديدار و مشاهدة با معرفت براي آنها به زودي حاصل مي‌شد و زودتر از اين به ديدار ما نايل مي‌شدند.8 امام صادق(ع) دربارة نقش دعا در تعجيل فرج و براي تشويق شيعيان به اين امر حياتي و مهم فرمودند: ... وقتي عذاب و سختي بر بني‌اسرائيل طولاني شد. چهل روز به درگاه خدا گريه و ناله كردند. خداوند متعال به موسي و هارون(ع) وحي فرمود: كه آنها را از دست فرعون نجات دهند و اين در حالي بود كه از چهارصد سال (عذاب)، صد و هفتاد سال باقي مانده بود و خداوند متعال به واسطة دعاي بني‌اسرائيل از آن صد و هفتاد سال صرف‌نظر نمود. آنگاه امام صادق(ع) فرمودند: همچنين شما (شيعيان) اگر اين عمل (يعني گريه و دعا كردن براي تعجيل فرج) را انجام دهيد، خداوند قطعاً فرج و گشايش ما را مي‌رساند و اگر انجام ندهيد (و دست روي دست بگذاريد و بي‌تفاوت بمايند) اين امر به نهايت خود مي‌رسد.9 مؤلّف كتاب شريف مكيال المكارم با استناد به اين روايت مي‌گويد: آنچه از روايات به دست مي‌آيد ظاهراً اين است كه وقت ظهور امام عصر(عج) از امور بَدائيّه است كه امكان پس و پيش افتادنش هست.10 يعني مي‌توان با دعا نمودن، فرج و ظهور امام عصر(عج) را جلو انداخت و تشويق ائمّة اطهار(ع) به دعا نمودن براي تعجيل ظهور، بيانگر آن است كه حصول فرج و فرارسيدن دوران ظهور، داراي يك زمان صددرصد تعيين شده و تغيير ناپذير نيست و اگر مردم به مسئلة غيبت امام زمانشان و طولاني شدن اين امر بي‌توجّهي نموده و با دل‌هاي متّحد و يك‌پارچه، فرج آن حضرت را از خداوند متعال نخواهند، خداوند ظهور آن بزرگوار را تا انتهايي كه براي دوران غيبت در نظر گرفته است ـ و ما از آن اطّلاعي نداريم ـ به تعويق خواهد انداخت و البتّه اين نهايت نيز ممكن است هر لحظه فرا برسد. مؤلّف مكيال المكارم مي‌نويسد: در زمان حضرت ادريسِ پيامبر(ع) نيز وقتي آن حضرت مورد حملة حكومت طغيان‌گر زمان خويش قرار گرفت، از ميان مردم غايب گرديد. در دوران غيبت او، پيروانش كه در نهايت سختي و شدّت قرار داشتند، تصميم گرفتند در برابر خداوند توبه نمايند. اين بازگشت و پشيماني واقعي باعث شد كه خداوند، دوران غيبت او را پايان بخشد. حضرت ادريس(ع) ظاهر شد و حاكم ستمگر در برابر او به ذلّت و خواري افتاد. همچنين است اگر مردم در زمان غيبت، به صورت دسته‌جمعي توبه نموده و قصد ياري امام عصر(عج) را نمايند، اميد است كه خداوند طومار غيبت را در هم پيچيده و آن بزرگوار را ظاهر نمايد.11 حضرت امام حسن مجتبي(ع) در عالم خواب يا مكاشفه به مرحوم آيت‌الله ميرزا محمّدباقر فقيه ايماني فرمودند: در منبرها به مردم بگوييد و به آنان دستور دهيد توبه كنند و براي تعجيل ظهور حضرت حجّت(ع) دعا نمايند. دعا براي آمدن آن حضرت، مانند نماز ميّت نيست كه واجب كفايي باشد و با انجام دادن عدّه‌اي از ديگران ساقط شود؛ بلكه مانند نمازهاي پنج‌گانه است كه بر هر فرد بالغ واجب است براي ظهور آن حضرت دعا كند.12 مرحوم فقيه ايماني در كتاب خود مي‌نويسد: ... و نيز از بسياري از اخبار و فقرات ادعيه و زيارات استفاده مي‌شود كه امر ظهور آن حضرت، اصل وقوعش يك وعدة تخلّف‌ناپذير الهي است؛ ولي زمان وقوع آن از امور بَدائيّه است كه قابل تعجيل و تأخير است و نيز از بعضي از اخبار به دست مي‌آيد كه دعاي مؤمنان هنگامي كه با شرايط و آدابش انجام شود، تأثير به سزايي در تعجيل فرج خواهد داشت.13 سيّد حلّاوي ـ شاعر اهل بيت(ع) ـ قصيده‌اي سرود و در ضمن آن از گرفتاري‌هاي شيعيان و درد، رنج، شكنجه و مصايب آنها به پيشگاه امام عصر(ع) شكايت كرده و اين قصيده را در چندين مجلس خوانده بود. يكي دو نفر از اوتاد نجف اشرف در عالم رؤيا خدمت حضرت وليّ‌عصر(ع) مشرّف شدند. حضرت به آنها فرمودند: برويد به سيّد (حلّاوي) بگوييد: سيّد! اين قدر دل مرا مسوزان، اين قدر سينة مرا كباب مكن. اين قدر ناراحتي شيعيان را به گوشم مرسان. من از شنيدن آن متأثّر مي‌شوم... «ليس الأمر بيدي»؛ كار در دست من نيست، به دست خداست. دعا كنيد خداوند فرج مرا برساند.14 يكي از تشرّف‌يافتگان به آستان مقدّس حضرتش مي‌گويد: در مسجد مقدّس جمكران اعمال را به جا آورده و با همسرم مي‌آمدم. ديدم آقايي نوراني داخل صحن شده و قصد دارند به طرف مسجد بروند. گفتم: اين سيّد نوراني در اين هواي گرم تابستان از راه رسيده، تشنه است. ظرف آبي به دست او دادم. ظرف آب را پس داد گفتم: آقا شما دعا كنيد و فرج امام زمان(عج) را از خدا بخواهيد تا امر فرجش نزديك شود. فرمودند: «شيعيان ما به اندازة آب خوردني ما را نمي‌خواهند. اگر بخواهند دعا مي‌كنند فرج ما مي‌رسد».15 به اين دو پيام از مولايمان حضرت مهدي(عج) نيز گوش جان مي‌سپاريم: هر مؤمني كه در مجالس سوگواري پس از ذكر مصايب حضرت سيّدالشّهداء(ع) براي من دعا كند، من براي او دعا مي‌نمايم.16 به شيعيان و دوستان ما بگوييد كه خدا را به حقّ عمّه‌ام حضرت زينب(س) قسم دهند كه فرج را نزديك گرداند.17 در برخي روايات، دعا براي فرج از حقوق اهل بيت(ع) بر شيعيان شمرده شده است؛ چنان‌كه امام صادق(ع) فرموده‌اند: همانا از حقوق ما بر شيعيان اين است كه بعد از هر نماز واجب، دست‌هايشان را بر چانه گذاشته و سه مرتبه بگويند: يا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّل فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ. يا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِحفَظ غَيبَةَ مُحَمَّدٍ. يا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِنتَقِم لِابنَةِ مُحَمَّدٍ. اي پروردگار محمّد(ص)، فرج و گشايش امور آل محمّد را تعجيل فرما. اي پروردگار محمّد(ص)، محافظت كن (دين را در) غيبت محمّد(ص). اي پروردگار محمّد(ص)، انتقام دختر محمّد(ص) را بگير.18 دعا براي ظهور امام عصر(ع) از راه‌هاي نجات در دوران ظلماني غيبت نيز هست؛ زيرا امام حسن عسكري(ع) فرمودند: سوگند به خدا ـ فرزندم ـ داراي غيبتي خواهد بود كه هيچ كس در آن دوران از هلاكت و نابودي رهايي نمي‌يابد، مگر كسي كه خداوند او را بر اعتقاد به امامت وي استوار ساخته و بر دعا براي تعجيل ظهور آن حضرت توفيقش ببخشد.19 آن حضرت در روايت ديگري چنين فرمودند: ... هر گاه صبحگاهان روزي ديديد كه امامي از آل محمّد(ص) غايب گشته او را مشاهده نمي‌كنيد، پس به درگاه خداوند عزّوجلّ استغاثه نماييد (و فرج و ظهور او را از پروردگار بخواهيد)... پس چه زود باشد كه فرج و گشايش بر شما رخ نمايد... .20 و امّا در رابطه با نقش دعا در تعجيل فرج نكاتي مطرح است كه به آن اشاره مي‌كنيم: 1. تنها يكي از آثار «دعا براي تعجيل فرج» تسريع امر ظهور امام عصر(ع) است. اين دعا آثار و بركات فراواني هم چون آمرزش گناهان، نزول نعمت، دفع بلاها، طول عمر، وسعت رزق، ورود به بهشت، نايل شدن به شفاعت اهل بيت(ع)، امان از تشنگي روز قيامت و... دارد كه مؤلّف مكيال المكارم به 110 فايده از فوايد آن اشاره نموده است. 2. بار ديگر تأكيد مي‌كنيم كه دعا در فرا رسيدن زمان ظهور، اثر قطعي دارد و ترك آن موجب تأخير در امر فرج خواهد شد و از دقّت در حديث بني‌اسرائيل و ساير روايات استفاده مي‌شود كه امر ظهور بداء پذير است. 3. برخي مي‌گويند: «هر وقت خدا بخواهد، آقا مي‌آيد» و تلويحاً نقش دعا در تعجيل فرج را كم‌رنگ مي‌شمرند. اين مطلب صحيح است كه خداوند متعال بايد اذن قيام و فرج را صادر كند و در روايات ما نيز آمده است: و امّا ظهور الفرجِ فإنّه إلي الله.21 و امّا، امر فرج به دست خداست. ولي بايد توجّه داشت كه امام عصر(ع) و اجداد طاهرينش، خود، شيعيان را به دعا براي تعجيل توصيه كرده‌اند كه نشان مي‌دهد اگر اشتياق ما به اوج برسد خداوند نيز وعدة خود را محقّق خواهد ساخت. 4. برخي نيز مي‌گويند ما گنهكاريم، لياقت نداريم براي امام زمان دعا كنيم. لقمه‌ها اشكال دارد! اين گونه مطالب از ترفند‌هاي شيطان براي بازداشتن ما از دعا براي فرج به حساب مي‌آيد. دعا براي امام، ما را به امام نزديك‌تر مي‌كند. به علاوه امام زمان(ع) تنها امام نيكوكاران نيست، بر گنهكاران نيز حجّت است. امام همچون خورشيد بر همگان مي‌تابد و به صنف خاصّي تعلّق ندارد. در انحصار ملّت و نژاد خاصّي نيز نيست. امام متعلّق به تمام بشريّت است. نه تنها امام انسان‌ها كه امام جنّ و ملائك نيز هست. نه تنها امام اهل زمين كه امام اهل آسمان‌ها نيز هست. اگر بَنا بود دعاي گناهكاران مستجاب نشود و آنها از درگاه رحمت الهي مأيوس شوند، خداوند باب توبه را پيش روي بندگان خويش نمي‌گشود. اين گونه افراد ابتدا مي‌توانند توبه كنند و بعد براي فرج دعا كنند. مگر قرآن نمي‌فرمايد كه حسنات، سيّئات را از بين مي‌برد؟22 آيا حسنه‌اي بالاتر از دعا براي فرج سراغ داريد؟ 5. وقتي بحث از ظهور به ميان مي‌آيد برخي مي‌گويند: «امام زمان به اين زودي‌ها نمي‌آيد!» اين گونه اظهار نظرها، خلاف روايات متعدّدي است كه به ما امر مي‌كند هر صبح و شام منتظر فرج باشيم و تأكيد مي‌كند كه ظهور به طور ناگهاني و زماني كه مردم گمان نمي‌برند صورت خواهد پذيرفت. محبّت و علاقه به امام نيز اقتضا دارد كه ما ظهور را دير نپنداريم؛ زيرا غيبت، دوران تنهايي، دل‌شكستگي و غصب حقّ امام است. آيا اگر فردي از عزيزان ما به زندان افتاده باشد يا به سفر رفته و بازنگشته باشد، تحمّل آن را داريم كه كسي بگويد: «بي‌خود منتظر نباشيد؛ به اين زودي‌ها نخواهد آمد!» در برابر چنين سخناني، چه واكنشي نشان خواهيم داد؟ 6. برخي براي واجب دانستن امري به دنبال فتوا مي‌گردند. در صورتي كه در اصول دين، تقليد جايز نيست و هر كس بايد به وظيفة خويش عمل نمايد. دعا براي فرج، واجب است از آن جهت كه حضرت امام جواد(ع) به حضرت عبدالعظيم حسني(ع) فرمودند: اي ابوالقاسم (كنية حضرت عبدالعظيم) مهدي ما آن امام هدايت‌گري است كه واجب است در دوران غيبت انتظار او را كشيد و در زمان ظهور از او اطاعت كرد.23 و فرمايش امام حسن مجتبي(ع) به مرحوم فقيه ايماني كه دعا براي فرج را مثل نمازهاي پنج‌گانه واجب دانسته‌اند24 نيز مؤيّد اين معناست. 7. نبايد دعا براي فرج را هم رديف بقيّة دعاها دانست و اين مسئلة مهم نبايد به امري كليشه‌اي و تشريفاتي تبديل شود. نبايد دعا براي فرج را به انتهاي مجلس دعا و ذكر، آن هم پس از دعا براي باني مجلس، مريض مدّ نظر، ملتمسان دعا و اموات حاضران! موكول نمود. در صدر همة حاجت‌ها، دعا براي ظهور امام عصر(ع) است. به يك يا دو دعا نيز نبايد بسنده كرد. در همين يك دعا، فرج عالَم و آدم نهفته است. ماهيّت اين دعا با بقيّة دعاها تفاوت دارد. «همة مشكلات» و «مشكلات همه» را در برمي‌گيرد. علاوه بر اينكه اين دعا، دعا براي امام زمان و حجّت دهر و خليفة خدا و بهترين انسان روي زمين است همة گرفتاران، بيماران، گرسنگان، بي‌پناهان، مظلومان و محرومان جهان و حتّي مردگان را نيز شامل مي‌شود. حتّي حيوانات نيز پس از ظهور، از عدالت امام بهره‌مند خواهند شد. در احوال مرحوم ميرزا ابوالفضل قهوه‌چي گفته‌اند: وي زماني در بيابان در يك شب برفي، گروهي گرگ را مي‌بيند كه به گرد يكديگر حلقه زده و زوزه مي‌كشند. با حالت تعجّب به خداوند عرض مي‌كند كه خدايا اينها ديگر چه مي‌گويند؟ در اين هوا چه مي‌خواهند؟ به او فهمانده بودند كه اين زبان بسته‌ها به درگاه خدا شكايت مي‌كنند كه خدايا تا كي ما حرام بخوريم؟! پس كِي امام زمان(ع) مي‌آيد تا ما هم از اين حرام‌خوري نجات پيدا كنيم؟ 8. برخي نيز مي‌گويند: «تا ما درست نشويم آقا نمي‌آيد» اگر معناي اين حرف اين باشد كه ما بايد خود و جامعة خويش را اصلاح و به ظهور كمك كنيم مطلب درستي است؛ ولي اگر نااميد شويم و بگوييم تا زماني كه اوضاع به همين منوال است آقا نمي‌آيد، حرف درستي نيست؛ زيرا اوّلاً امام در زمان نااميدي مردمان مي‌آيد. دوم آنكه ايشان نيز براي اصلاح مي‌آيد و زمين را پر از عدل و داد مي‌كند. سوم آنكه ما تحت هيچ شرايطي نبايد از ظهور نااميد باشيم. هر لحظه ممكن است فرج فرا برسد. 9. برخي اشخاص نيز با استناد به توان تسليحاتي ابرقدرت‌ها كه قادر به تخريب تمام كرة زمين است با لحني آميخته به نگراني و دلسوزي راجع به ظهور امام سخن گفته و اظهار مي‌دارند امام چگونه خواهد توانست بر شرايط امروز جهان فائق آيد؟ توجه به چند نكته در اين قسمت ضروري است: ـ امام معصوم «قدرة الله» است. مظهر قدرت الهي است. با يك اشارة حضرتش، همة سلاح‌ها و ابزارآلات جنگي از كار خواهد افتاد. امدادهاي غيبي نيز به كمك آن حضرت خواهند آمد. رعب و ترسي كه هيبت ايشان در دل كفّار و منافقان خواهد انداخت، مانع از بسياري از تحرّكات و مخالفت‌ها عليه ايشان خواهد شد. از همين روست كه در روايات از ايشان به عنوان «المنصور بالرّعب» ياد شده است. يعني «ترس»، خود از ابزارهاي ياري امام به شمار مي‌آيد. اگر چه بنا به مصلحت الهي، آن حضرت، از اسباب ظاهري نيز براي فتح جهان استفاده مي‌كند و برخي از ياران ايشان به شهادت خواهند رسيد. ـ وعدة قطعي الهي به پيروزي امام عصر(ع) تعلّق گرفته است. همة انبيا و اوليا به ظهور آن حضرت بشارت و به پيروزي ايشان نويد داده‌اند. آن وليّ خدا براي شكستن پشت ظالمان، ويران نمودن كاخ‌هاي ستمگران، ريشه‌كن نمودن اهل عصيان و طغيان و قطع ريسمان‌هاي دروغ و بهتان و... خواهد آمد. اين بار ـ بر خلاف دفعات گذشته كه اكثريّت انبيا تكذيب شدند و همة ائمه(ع) به شهادت رسيدند ـ شكستي در كار نيست. حضرت صاحب الزّمان(ع) براي پيروزي خواهد آمد. محدّث عالي مقام شيعه مرحوم شيخ حرّ عاملي(ره) مي‌گويد: در عالَم خواب ديدم كه حضرت مهدي(ع) وارد مشهد شده‌اند. از منزل ايشان سؤال كردم. گفتند در طرف غربي مشهد در باغي كه عمارتي دارد وارد شده‌اند. به خدمت آن حضرت شرفياب شدم. ديدم در وسط مجلسي كه نشسته‌اند حوضي است و حدود بيست نفر در مجلس حضور دارند. پس از ساعتي گفت‌وگو، غذا آوردند. اندك بود؛ امّا بسيار لذيذ به طوري كه همگان خورديم و سير شديم؛ امّا غذا همچنان به حال خود باقي بود. از غذا كه فارغ شديم، دقّت كردم ديدم شمار اصحاب آن جناب از چهل نفر تجاوز نمي‌كنند. با خود گفتم: اين بزرگوار ظهور فرموده و لشكريانش بسيار اندك‌اند. اي كاش مي‌دانستم آيا پادشاهان زمين از او اطاعت مي‌كنند يا با آنها به جنگ برمي‌خيزد؟ چگونه بدون لشكر بر آنها پيروز خواهد شد؟ پيش از آنكه حرفي بزنم به من نگاهي نموده و با تبسّم فرمودند: شيعيان مرا از كمي ياور مترسان كه مرداني همراه من‌اند كه اگر دستور دهم كه همة دشمنان را از پادشاه و... حاضر مي‌كنند و گردن مي‌زنند. «وَ ما يَعلَمُ جُنُودُ رَبِّكَ اِلّا هُوَ؛ لشكريان پروردگارت را جز او نمي‌داند.»25 از اين بشارت خرسند شدم... .26 10. نكند خداي ناكرده كسي تصوّر كند امام عصر(ع) به دعاي ما نيازمند است. برعكس اين ما هستيم كه سراپاي وجودمان نياز به ايشان است. در روايات آمده است: هر كس پندارد كه امام به آنچه در دست مردم است احتياج دارد كافر است.27 11. بي‌گمان ايمان يك نفر به يك قضيّه و پافشاري و ايمان او به لزوم به كرسي نشاندن آن، عهده‌دار به كرسي نشستن آن قضيّه خواهد بود و اين نكته‌اي است كه همة روان‌شناسان به آن قائل هستند. اينك اگر يك نفر مي‌تواند آنچه را بر آن پاي فشرده به كرسي تحقّق بنشاند، در صورتي كه مجموعه‌اي از افراد گرد هم جمع شوند و توان فكري خود را در زمينه‌اي خاص به كار گيرند و به لزوم تحقّق قضيّه‌اي معيّن ايمان داشته باشند چه خواهد شد؟ روان‌شناسان در پاسخ مي‌گويند: اگر چنين مجموعه‌اي از افراد تشكيل شود، بي‌ترديد قادر خواهند بود در طبيعت و در آنچه پيرامون آنهاست اثر گذاشته و بستري مناسب براي تحقّق آن قضيّه فراهم آورند. (غربي‌ها با اعتقاد به اين اصل، مباحث مربوط به بازگشت مسيح را با آب و تاب فراوان پيگيري مي‌كنند.) مؤسسّات ديني انجيلي امريكا و اروپا آنچه را روان‌شناسان گفته‌اند در قضيّة بازگشت دوبارة مسيح به زمين، پس از حادثة آرمگدون به كار بسته و به اين گفته قائلند كه بي‌گمان امكان تحقّق هر نوع پيش‌گويي در وهلة نخست، به ايمان مردم به آن و به پافشاريشان بر ضرورت به كرسي نشستن آن و همچنين به شمار نفرات آنها و شمار نفرات كساني بستگي دارد كه رهبري كاروان تبليغاتي به راه افتاده براي تحقّق بخشيدن به آن پيش‌گويي را بر عهده دارند.28 پي‌نوشت‌ها: 1. اصول كافي: با ترجمه و شرح سيد هاشم رسولي محلاتي، ج 4، كتاب دعا باب اينكه دعا سلاح مؤمن، ص 214، ح 4. 2. همان، باب اينكه دعا بلا و قضا را دفع مي‌كند، ص 216، ح 6. 3. همان، باب پافشاري و اصرار بر دعا، ص 224، ح 5. 4. همان، باب فضيلت دعا، ص 211، ح 3. 5. همان. 6. همان، باب اينكه دعا بلا و قضا را دفع مي‌كند، ص 215، ح 1. 7.كمال الدّين، ج 2، ص 485. 8. بحارالانوار، ج 53، ص 176. 9. تفسير عيّاشي، ج 2، ص 155. 10. مكيال المكارم، ج 1، ص 347. 11. مكيال المكارم، باب چهارم، بحث غيبت انبياء. 12. مكيال المكارم، ج 1، ص 438؛ صحيفة مهديّه، ص 51. 13. شيوه‌هاي ياري قائم آل محمّد(ص)، ص 57. 14. مجالس حضرت مهدي(ع)، ص109. 15. شيفتگان حضرت مهدي(ع)، ج 1، ص 155. 16. مكيال المكارم، ج 1، ص 333. 17. شيفتگان حضرت مهدي(ع)، ج 1، ص 251. 18. صحيفة مهديّه، ص 195. 19. كمال الدّين، ج 2، ص 368. 20. كمال الدّين، باب 32، ح 8. 21. غيبت شيخ طوسي، ص 177. 22. سورة هود (11)، آية 114. 23. كمال الدّين صدوق، ج 2، ص 377. 24. ر.ك: مكيال المكارم، ج 1، ص 333. 25. سورة مدّثر (74)، آية 31. 26. اثباة الهداة، باب 23، معجزات صاحب الزّمان(ع)، شمارة 166. 27. ترجمة مكيال المكارم، ج 2، ص 353. 28. واقعة آرماگدون، غرب و آمادگي‌هاي پيش از ظهور، عبدالكريم زبيدي، ترجمة امين ميرزايي. منبع:ماهنامه موعود، شماره 81
پنج شنبه 1/9/1386 - 15:49
خاطرات و روز نوشت

این مقاله بر آن است تا با نگاهي به پيشينه‌ي تاريخي و نحوه‌ي پيدايش فرقه‌ي بهايي، دلايل و چگونگي گسترش آن را به اجمال بررسي نمايد. ------------------------------------------------------------------------------------------------------------ مقدمه دين و مذهب همواره عامل تعيين كننده‌اي در تحولات سياسي و اجتماعي كشور ما بوده است. تاريخ ايران، از دوران باستان تا به امروز، مملو از جنبش‌هايي است كه براساس ايدئولوژي شكل گرفته‌اند. امپراطوري هخامنشي با اتكا به ايدئولوژي مكتب زرتشت قوام گرفت و دولت ساسانيان همبستگي ميان دين و دولت را به كمال رساند؛ خلفاي بني‌اميه و بني‌عباس، قرن‌ها با داعيه‌ي اسلام بر اين سرزمين حكومت كردند و سرانجام، از زمان صفويان به بعد، حكومت‌هاي ملي كشور ما با دين عجين گرديدند. چنان كه سلسله‌ي صفوي با تكيه بر مذهب شيعه، حدود دويست سال دوام يافت و شاهان قاجار، با استعانت از دين و استفاده‌ي از لقب «ظل‌الله» پذيرش حكومت خود را بر مردم هموار نمودند. اغلب جنبش‌هاي اجتماعي معاصر ايران، به نوعي از دين بهره گرفته‌اند. اما اين واقعيت كه براي ايجاد تغييرات سياسي در اين سرزمين، مي‌توان از علايق مذهبي مردم آن بهره برد، حكم شمشير دو لبه را دارد زيرا هم مي‌تواند از جانب اصلاح‌گران و در جهت بهبود اوضاع به كار گرفته شود و هم مي‌تواند به عنوان برگ برنده در اختيار استعمارگران قرار گيرد تا با شناختي كه از تاريخ و علايق مذهبي مردم كشور ما دارند، به اهداف خود نزديك شوند. در مورد اخير، از مذهب براي جذب مردم استفاده مي‌شود و استعمارگران هدف خود را با نام دين پيش مي‌برند. در مواردي نيز استعمارگر با حمايت از بدعت‌هاي مذهبي، مي‌كوشد تا اصول عقايد توده‌ها كه آنان را به تحريك عليه منافعش وادار مي‌كند، مورد حمله قرار داده و در آنها ترديد و تزلزل به وجود آورد. از جمله مهم‌ترين اين قبيل بدعت‌گذاري‌ها كه به عنوان حركتي بر ضد سنت‌هاي ديني و اجتماعي ملت ايران و با پشتيباني استعمار خارجي و استبداد داخلي در تاريخ معاصر ايران قد علم كرد، فرقه‌ي بهائيت است كه با هدف از ميان بردن نفوذ تشيع و روحانيت شيعه، در ايران عصر پهلوي شكل گرفت. بهاييت با هدف قراردادن اصول مذهب تشيع، سعي داشت مانع از گسترش آموزه‌هاي ظلم ستيزانه‌ي آن شده، تا امكان تكرار جنبش‌ هاي مذهبي از ميان برود. به همين خاطر هم بود كه رژيم پهلوي و اربابان انگليسي‌اش به شدت از آن حمايت مي‌كردند و سعي داشتند از تفكر بهايي به عنوان اهرمي عليه انديشه‌هاي انقلابي مردم كه امام خميني (ره) سمبل آن شناخته مي‌شد، استفاده كنند. به ويژه پس از حماسه‌ي خونين پانزدهم خرداد 1342 كه رژيم بيش از پيش به قدرت و نفوذ معنوي روحانيت و شخص امام در ميان مردم پي برد، توجه و حمايت آن نسبت به عناصر بهايي فزوني گرفت و از حالت ناپيدا خارج شد. مقاله‌ي حاضر بر آن است تا با نگاهي به پيشينه‌ي تاريخي و نحوه‌ي پيدايش فرقه‌ي بهايي، دلايل و چگونگي گسترش آن در عصر پهلوي و روند صعودي توسعه‌ي بهاييت را در ايران، تا پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، به اجمال بررسي نمايد. تاريخچه بهايي‌گري از بابيت نشأت گرفته و بابيت خود ريشه در شيخي‌گري1 دارد. عقايد اوليه‌ي فرقه‌ي بهايي تلفيق و تركيبي از عقايد تشيع، عرفان ايراني، نظريه‌هاي حكماي اسلامي و يوناني است كه پس از سپري شدن عمري هزارساله، به صورت شيخي‌گري، سپس بابيگري و سرانجام بهاييت درآمد. اما آن چه امروز در فرقه‌ي بهايي مطرح مي‌شود، با شيوه و افكار بنيانگذاران آن تفاوت دارد. ظهور شيخيه مصادف با دوران فتحعلي‌شاه قاجار (1250 ـ 1212 ه‍. ق) و بدعت بابيان مقارن با سلطنت محمد‌شاه (1264 ـ 1250ه‍. ق) است. بنيانگذار فرقه‌ي بابيه، شخصي به نام سيد‌علي‌محمد شيرازي بود كه مدتي در عتبات درس خوانده و چند سالي در حومه‌ي بغداد و سپس بوشهر، گوشه‌نشيني اختيار كرده و رياضت كشيده بود، او پس از يك اعتكاف چهل‌روزه در مسجد كوفه و سفر به مكه،‌ به بوشهر بازگشت و خود را «باب الهي» ناميد. سپس مبلغيني به شيراز فرستاد و عده‌اي ازجاهلان و ساده لوحان را به عنوان مريد به دور خود جمع كرد.البته مخفي نماند كه عمال انگليسي كمپاني هند شرقي نيز از او و پيروانش حمايت مالي مي‌كردند و به وسيله‌ي همين پول‌ها هم بودكه منوچهر خان معتمدالدوله حاكم اصفهان، باب را به اصفهان فراخواند و در آن جا آزادي كامل به او اعطا نمود. به اين ترتيب، باب تا سال 1263 ه‍. ق كه سال فوت معتمدالدوله بود، در سايه‌ي حمايت او به تبليغات پرداخت و مريدانش در زنجان و يزد رو به فزوني گذاشتند. عمده‌ي فعاليت‌هاي جنبش بابيه در اين زمان پيرامون انديشه‌ي مهدويت دور مي‌زد. اما با گذشت زمان، علي‌محمد باب كه نخست خود را باب امام زمان (عج) مي‌خواند، پس از چندي ادعاي مهدويت كرده و نغمه‌ي ايجاد دين تازه‌اي را سرداد. سپس ادعاي نبوت كرد و سرانجام نيز دعوي ربوبيت و الوهيت نمود. 2 اما با درگذشت حاكم اصفهان، به دستور محمد‌شاه قاجار، باب را در قلعه‌ي چهريق اردبيل زنداني كردند و او تا زماني كه به دستور اميركبير در تبريز اعدام شد،‌ در آن قلعه به سر مي‌برد. 3 (شعبان 1266 ه‍. ق) با اين حال، پيامد حركت باب همچنان ادامه يافت. چرا كه سنگيني فشارهاي روزافزون و طاقت‌فرساي اقتصادي بر پيكر جامعه‌ي عصر قاجار ـ به ويژه محمد‌شاه و ناصرالدين شاه ـ طبقه‌ي زحمت‌كش ايراني را سخت به ستوه آورده بود و نارضايتي‌هاي اجتماعي تنها نياز به جرقه‌اي داشت تا آتش خشم مردم را نسبت به دولتمردان بي‌كفايت، روشن سازد. اكنون باب، در بافت و پوشش مذهب، بهترين فرصت را براي اظهار وجود به مخالفين مي‌داد. البته گسترش دعوي باب دلايل سياسي ديگري نيز داشت كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت. باب يك سال پيش از اعدامش، ميرزا يحيي نوري ملقب به «ازل» را به جانشيني برگزيد. اما ازل كه از ترس دولت زندگي مخفي اختيار كرده بود، همه‌ي كارها را به برادر پدريش‌ ميرزا حسينعلي بهاء سپرد و بهاء به عنوان پيشكار او، رشد و نفوذ بسياري در ميان طرفداران باب يافت. چندي نگذشت كه به دليل فشارهاي حكومت ناصري، بابيان جايي براي ماندن در ايران نيافتند و از بغداد سردرآوردند كه در اين زمان تحت امر سلطان عثماني بود. در آن جا حسينعلي بهاء براي ارضاي حس جاه‌طلبي خود، دست به اقدام عجيب و بي‌سابقه‌اي زد. ماجرا از اين قرار بود كه باب در زمان حيات خود كتابي به نام «بيان» نوشت كه كتاب احكام او به شمار مي‌آمد. او در اين كتاب وعده داد كه در آينده‌اي بس دور، از ميان بابيان، كسي به نام «من يظهره‌الله» ظهور خواهد كرد و همه بايد اطاعت او را گردن نهند. ولي بهاء به ابتكار خود اين فاصله‌ي زماني بسيار طولاني را كوتاه كرد و تنها چند سال پس از مرگ باب، ادعا كرد كه او همان من يظهره‌الله است كه وعده‌اش در كتاب «بيان» آمده بود. ادعاي گزاف و جاه‌طلبي بهاء موجب اختلاف شديد ميان او و ازل گرديد. دولت عثماني چون وضع را به اين منوال ديد، بهتر دانست كه بابيان را از بغداد به استانبول و از آن جا به «آورند» در يونان، كوچ دهد، دو برادر در اين مدت هم‌چنان به درگيري خود ادامه مي‌دادند و علاوه بر دشمني با شيعيان، بادامن زدن به اختلاف داخلي، موجب ناراحتي مردم را نيز به وجود مي‌آوردند. لذا، دولت عثماني چاره را در آن ديد كه به طور رسمي و با رأي دادگاه، هر يك از دو برادر را به همراه پيروانش به نقطه‌اي دور از يكديگر بفرستد. سپس، ميرزا يحيي ازل به جزيره‌ي قبرس و حسينعلي بهاء به عكا، گسيل داده شدند. از آن پس در ميان بابيان دو فرقه‌اي ازلي و بهايي پديد آمد. بهاء پس از جدايي از برادر و به هنگام اقامت در عكا از دعوي من يظهره الله هم گذشته و نه تنها خود را يك برانگيخته‌ي الهي مي‌ناميد، بلكه ادعاي خدايي نيز مي‌‌كرد. 4 زمينه‌هاي پيدايش اغلب تحليل‌گراني كه درباره‌ي بهاييت مطالعه مي‌كنند، علت بروز اين جنبش را در زمينه‌هاي اقتصادي جستجو كرده و فقر و فلاكت مردم را عامل اصلي آن مي‌دانند. 5 البته ترديدي نيست كه اوضاع اسف‌بار اجتماعي و اقتصادي ايران در دوره‌ي قاجار، مي‌توانست زمينه‌ي برخي مخالفت‌ها را عليه حكومت مركزي ايجاد نمايد 6 و برخاستن هر نداي اعتراض‌آميز، شور و هيجان مردم را به دنبال داشته باشد. در غير اين صورت،‌ چه لزومي داشت تا زماني كه دين كامل و آسماني اسلام در جامعه‌ي ايراني رسوخ كرده و با گوشت و خون آدمي پيوند خورده، تعليمات ابتدايي و بي‌محتواي فرقه‌هايي از اين دست در ميان توده‌ي مردم جايي براي خود باز كند؟ بابيگري و بهاييت،‌ بدعتي بود كه براساس بنيان‌هاي مذهب شيعه بنا شده بود و حرف تازه‌اي براي گفتن نداشت. اما فوجي كه به دنبال خود كشيد، مي‌تواند به نوعي قيام مردم را عليه خوانين، فئودال‌ها و زمينداران بزرگ ـ كه اغلب در بين اقشار دولتي و مذهبي حضور داشتند ـ به ذهن متبادر سازد. با اين حال، رشد و گسترش اين فرقه، در مدت زماني كوتاه و به رغم تمام مخالفت‌هاي موجود، مي‌بايست دلايلي علاوه بر اوضاع اقتصادي مردم داشته باشد. خاصه آن كه با عبور از عصر قاجار و تشكيل حكومت پهلوي، شاهد برخي اصلاحات در امور اقتصادي اجتماعي و نظامي هستيم: 7 اما، اين وضعيت نه تنها مانعي براي گسترش بهاييت نمي‌شود، بلكه نفوذ و توسعه‌ي بهاييگري در عصر پهلوي دوم به اوج خود مي‌رسد. پس،‌ گذشته از زمينه‌هاي اقتصادي پيدايش بهايي‌گري، بد نيست نگاهي به نقش استعمارگران خارجي در ظهور گسترش اين فرقه بياندازيم. عاملي كه با گذشت زمان، نه تنها كاهشي در آن پيدا نشد، بلكه فرمانبرداري مستقيم شاهان پهلوي از اربابان خارجي، آن را پررنگ‌تر و قوي‌تر از قبل نمود. سؤال اين جاست كه استعمارگران از بدعت‌گذاري در دين ملت ايران و ايجاد انشعاب مذهبي ميان آنها چه نفعي مي‌بردند؟ به عبارت ديگر، وحدت ديني مردم چه مانعي درمقابل استعمارگران به وجود مي‌آورد؟ پاسخ اين سؤال ها را بايد در مقطعي از تاريخ جست و جو كنيم كه به «عصر امتيازات» معروف است. دوره‌اي كه ظهور سرمايه‌داري در غرب موجب شد كشورهاي صنعتي هر كدام به ميزان توانايي‌اشان، براي به دست آوردن مواد اوليه و بازار مصرف، به آسيا و آفريقا چنگ‌اندازي كنندو اين درست مقارن با دوره‌ي زمامداري بي‌كفايت‌ترين شاهان در طول تاريخ ايران بود. به زودي كشور ما صحنه‌ي رقابت‌هاي استعماري سه كشور فرانسه، انگلستان و روسيه گرديد و هر يك از آنها طي معاهدات و قراردادهاي سياسي يا اقتصادي، گوشه‌اي از خاكش را تصاحب كردند، يا ثروتي را به غارت بردند. پذيرش معاهدات ننگيني چون پاريس، گلستان و تركمانچاي و واگذاري امتيازات گزافي چون تأسيس بانك شاهي، كشتيراني روي رود كارون، رويتر و اكتشاف معادن ايران به انگلستان؛ تأسيس بانك استقراضي ماهيگيري در درياي خزر، احداث خط تلفن، احداث خط راه شوسه و سرانجام اجازه‌ي تأسيس بريگاد مستقل قزاق كه در حقيقت تسلط بر نيروي نظامي كشور بود، 8 نشانه‌ي آن است كه دولت ايران در مقابل استعمارگران به ذلت افتاده بود و توان مقاوت در مقابل زياده‌خواهي آنان را نداشت. اما به رغم دريوزگي دولت‌، شواهد محكمي مبني بر استقامت ملت و مقابله‌ي آن با اين دزدي‌هاي آشكار وجود دارد. نمونه‌هاي بارز اين تقابل، فتواي جهاد توسط علما و بسيج مردم در جنگ‌هاي ايران و روس و پيروزي‌هاي شگفت حاصل از آن، مقاومت نهضت تنگستان عليه نيروهاي نظامي انگليس و سرانجام نهضت تنباكو به رهبري علما و با حمايت مردم در مقابل واگذاري امتياز رويتر است. بنابراين، با آن كه استعمارگران با اعطاي وام‌هاي كلان، دولت ايران را براي خود خريده يا از بي‌كفايتي رجال آن بهره مي‌گرفتند، در مقابل ملت پابرهنه، اما متحد ايراني، هيچ توفيقي به دست نياورده بودند. ملتي كه به زور اسلحه تسليم نمي‌شد، ‌با اتكاء به دين و آيين، با دست خالي، در مقابل بيگانگان مي‌جنگيد. نقش عظيم روحانيت، بالاخص علماي شيعه، در ايجاد وحدت و پيشبرد اهداف مردم، چيزي نبود كه از نگاه تيزبين استعمارگران به دور مانده باشد. آنان به عينه مي‌ديدند كه صدور فتوا از جانب يك روحاني سالخورده، مي‌تواند چه موج عظيمي ميان مردم ايجاد كند و قوي‌ترين سدها را بشكند. وحدت ديني و همبستگي مردم با اتكاء به علماي مذهبي، تنها مانع براي نفوذ هر چه بيشتر استعمارگران در ايران بود، مانعي كه مي‌بايست پيش از سرايت به ساير مستعمرات، چاره‌اي براي آن مي‌ انديشيدند. سياست «تفرقه بيانداز و حكومت كن» در طول تاريخ بارها امتحان خود را پس داده و كارآمدي‌اش را به نمايش گذاشته بود. ايجاد اختلاف مذهبي نيز پيشتر در عثماني آزمايش شده انگلستان را براي سلطه بر آن كشور، به توفيق رسانده بود. اينك، روسيه با درس گرفتن از اين تجارب از سيد‌علي‌محمد باب حمايت مي‌كرد تا با ايجاد تفرقه‌ي مذهبي،‌ اقتدار دين و روحانيت و به تبع آن،‌ مقاومت ملت ايران را در هم شكند. 9 كمي بعد، يعني در دوره‌ي ناصري، انگليسي‌ها هم به صف حاميان جدي اين فرقه‌ي بدعت‌گزار پيوستند. 10 از آن پس، هر قدر استعمار‌گران نفوذ و قدرت بيشتري در ايران پيدا مي‌كردند، حمايت آنها از فرقه‌ي بهايي نيز علني‌تر و قوي‌تر مي‌شد. تا زماني كه سرسپردگي كامل خاندان پهلوي به اربابان خارجي، اوج گسترش و توسعه‌ي اين فرقه و نفوذ آن را در اركان حكومتي به دنبال داشت. بهاييت در عصر پهلوي رضاشاه نظامي جسوري بود كه با كمك انگليسي‌ها دست به كودتا زد و با حيله و نيرنگ به پادشاهي رسيد. او كه از اصالت خانوادگي بهره‌اي نداشت، نام «پهلوي»11 را براي خاندان خود برگزيد و چنين وانمود كرد كه در پي تجديد عظمت گذشته‌ي ايران باستان است. اما در واقع، بزرگ‌نمايي تاريخ ايران باستان براي رضاشاه به نوعي مبارزه طلبيدن اسلام بود. او مي‌دانست كه نمي‌تواند قدرت اسلام را در حكومت خويش هضم كند، پس سعي داشت تا با خلق ايدئولوژي براي حكومت خود، اسلام را تضعيف نمايد. آغاز حكومت رضاشاه مصادف با رهبري شوقي‌افندي، رهبر بهاييان بود و به نظر مي‌رسد شاه نظر بسيار مساعدي نسبت به اين فرقه داشت، به طوري كه يكي از افسران بهايي را به عنوان آجودان مخصوص وليعهد خود انتخاب كرد. 12 در دوران پهلوي، جنبش بهاييت به يكي از شاخه‌هاي بسيار با نفوذ در تشكيلات سياسي دولت و به تبع آن ساختارهاي فرهنگي و اقتصادي كشور تبديل شد. 13 رضاشاه از اين جريان در جهت سياست دين‌زدايي و روحانيت‌ستيزي خود نهايت استفاده را برد و اين مقابله تا حد كشف حجاب كه از احكام ضروري دين اسلام است پيش رفت. 14 به اين ترتيب، دشمني ميان بهاييان و حكومت مركزي در دوره‌ي پهلوي از ميان رفت و برعكس به همكاري ميان آنها عليه دين اسلام انجاميد. نفوذ عناصر بهايي در دستگاه حكومت در عصر پهلوي دوم بسيار زياد شد. محمد‌رضا شاه كه علاوه بر فقدان اصالت خانوادگي از جسارت پدر هم بهره‌‌اي نداشت، در ميان اطرافيان خود، بهاييان را بيش از همه شايسته‌ي اعتماد مي‌دانست. از آن پس نقش عناصر بهايي در حكومت از حالت غير‌علني عصر رضاشاه خارج گرديده و بسياري از مناصب و شغل‌هاي مهم وحساس در اختيار آنها قرار گرفت.به خصوص كه با شدت عمل رضاشاه در سياست اسلام‌زدايي، روحانيت تا اندازه‌‌ي زيادي قدرت خود را از دست داده بودند و بسياري از اختيارات علما در حيطه‌ي دستگاه قضايي و تعليم و تربيت، اينك به دولت منتقل شده بود. با اين حال، هنوز نفوذ و محبوبيت دين اسلام در ميان مردم پا برجا بود و درست در زماني كه شاه و اربابان انگليسي و امريكايي‌ اش فكر مي‌كردند ديگر دين و روحانيت در ايران كمرنگ شده است، ظهور زعيم عالي‌قدر شيعه، حضرت امام خميني (ره) و حماسه‌ي عظيمي همچون 15 خرداد 1342 تمام معادلات را درصحنه‌ي سياست ايران بر هم زد. زمينه‌هاي قيام 15 خرداد از زماني فراهم شد كه پس از فوت آيت‌الله بروجردي، دستگاه دولتي حركت ضد‌ديني خود را شدت بخشيد و لايحه‌ي انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي را تقديم مجلس كرد. طرح انقلاب شاه و ملت نيز در همين سال‌ها ريخته شد. اما دستگاه ديني و به خصوص روحانيت معتقد به مداخله در امور سياسي در مقابل اين اصلاحات قد علم كرد. سردمدار اين مخالفت، يعني شخص امام معتقد بود انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي در واقع همان بيت‌العدل‌هاي بهاييان15 است و اين اصلاحات توطئه‌اي بيش نيست تا اسلام را در ميان جامعه كم رنگ‌تر كند. پافشاري امام وحمايت علما و مردم از ايشان سرانجام به لغو لايحه‌ي انجمن‌ها انجاميد. اما درجريان انقلاب سفيد و رفراندوم فرمايشي، شاه ديگر حاضر نبود به هيچ قيمتي، حتي سركوب خونبار قيام 15 خرداد، در مقابل خواسته‌هاي روحانيون و مردم تسليم شود. پس از آن، شاه تصميم گرفت براي كنترل نيروهاي مخالف، به عناصر بهايي قدرت بيشتري بدهد و آنها را به طور علني، بي هيچ ابايي، در دستگاه دولتي به كارگيرد. از جمله‌ مهره‌هاي بهايي كه پس از سركوب قيام 15 خرداد در بخش‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي و هنري كشور حضور پيدا كردند، مي‌توان به افرادي همچون هژبر يزداني سرمايه‌دار، ثابت پاسال رييس راديو تلويزيون، فرخ‌رو پارسا وزير آموزش و پرورش، دكتر شاهقلي وزير بهداري، تيمسار ايادي و پرويز ثابتي معاون ساواك، اشاره كرد. اما برجسته‌‌ترين مهره‌هاي بهايي كه توانست در مصدر نخست‌وزير قرار گرفته و در دوران صدارتش تعلق او به بهاييت شهرت وسيع يافت، اميرعباس هويدا بود. 16 اين انتصاب عمق بي‌اعتنايي شاه را نسبت به افكار عمومي و توسل و اعتماد او را نسبت به بهاييان نشان مي‌داد. در دوران نخست‌وزيري هويدا، بهاييان بيش از پيش به مراكز حساس كشور دست انداختند. طرفداران اين فرقه در عصر پهلوي دوم منابع اطلاعاتي و جاسوسي انگلستان در ايران به شمار مي‌آمدند و اسناد بسياري درباره‌ي رابطه‌ي عناصر بهايي با سرويس‌هاي اطلاعاتي سفارت انگليس و مقامات انگليسي در دست است. 17 آنان در تضعيف اقتصادي كشور نيز نقش داشتند و اجناسي را كه درايران ارزان‌تر توليد مي‌شد، از خارج وارد مي‌كردند. 18 اعتماد محمد‌رضا شاه به بهاييان باعث شد آنها از موقعيت بدست آمده براي كسب ثروت و قدرت بهره‌ بگيرند. مركز بهايي‌گري در اسراييل قرار داشت و آنها با تشكيلاتي بسيار منظم و گسترده، با اين مركز در ارتباط بودند. 19 به همين مناسبت،‌غير از نفوذ دولتي، آنان با داشتن ارتباط با كشورهاي خارجي به خصوص اسرائيل و انگلستان در جهت تضعيف اقتدار دولت و اقتصاد كشور در راستاي منافع بيگانگان عمل مي‌كردند، اقدامات خائنانه‌ي اين گروه بر عليه مصالح ملت و مملكت از جمله‌ي عواملي بود كه به برانگيخته شدن خشم مردم و انفجاري به نام انقلاب اسلامي انجاميد.

 پي‌نوشت‌ها

 1. شیخیگری انشعابی از شیعه اثنی عشری است که در قرن دوازدهم هجری قمری پدیدآمد و بنیانگذار آن شیخ احمد کسایی بود.

 2. دکتر سید سعید زاهد زاهدانی، بهاییت در ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 105 ـ 104. 3

. علی اصغر شمیم، ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران: مدبر، 1374، ص 152- 151.

 4. بهرام افراسیابی، تاریخ جامع بهاییت، تهران: سخن، 1368، ص 2.

5. برای مثال: یوسف فضایی، شیخیگری، بابیگری بهایی گری، تهران: عطایی، 1353؛ محمد رضا فشاهی، واپسین جنبش قرون وسطایی در دوران فئودال، تهران: جاویدان، 1356 )

6. کاتوزیان اقتصاد قرن نوزدهم ایران را به سه دوره تقسیم می‌کند؛ دوره ی اول مصادف است با سلطنت فتحعلی شاه و محمد شاه؛ دوره‌ی دوم به تخت نشستن ناصرالدین شاه (1227 – هـ. ش.– 1848 م) و دوره‌ی سوم باقی مانده‌ی سلطنت ناصری تا به هلاکت رسیدن شاه در 1275 هـ. ش.– 1896 را در بر می گیرد. دوره‌های اول به رغم جنگ‌های ایران و روس، دوره‌ی ثبات و تحکیم است. دوره ی دوم قحطی، رکود بازار ابریشم و امتیاز نافرجام رویتر را در خود دارد که وضع اسفبار اقتصادی را در دوره‌ی سوم به دنبال می آورد (محمد علی کاتوزیان اقتصاد سیاسی ایران، تهران: نشر مرکز، 1377، ص 71 ) شیوع بیماری های واگیر دار و قحطی نیز از دیگر مصیبت‌هایی بود که هر چند سال یک بار ایرانیان را فرا می گرفت و آفات آن هم از شمار سکنه می‌کاست و هم بنیه و روحیه‌ی بازماندگان را تضعیف کرده و در نتیجه به اقتصاد کشور لطمه می زد. (سید تقی نصر، ایران در برخود با استعمارگران، تهران: شرکت مولفان و مترجمان ایران، 1363، ص 390-389) 7

. ظهور رضاشاه در صحنه‌ی سیاسی ایران، در واقع نتیجه‌ي قدرت‌یابی بورژوازی وابسته به غرب بود. حاکمیت این قشر بر جامعه‌ی ایرانی، یک سری از اقدامات مورد نظر غرب را به اسم اصلاحات ونوگرایی‌های مناسب با اوضاع را می‌طلبید که رضاشاه به عنوان نماینده‌ی این قشر، این اقدامات را انجام داد. تقویت حکومت مرکزی، سرکوبی هر گونه مخالفت، آوردن صنایع جدید و کارخانه های نوین، رواج بي‌حجابي، تربیت متخصص و تأسیس نظام بانکداری مدرن، تشویق سرمایه گذاری خارجی و ... در چارچوب این هدف بود.

 8. شمیم، ص 244.

 9. نگاه کنید به اسناد ارائه شده در افراسیابی، ص 341 به بعد.

10. برای اطلاع بیشتر درباره‌ی حمایت انگلستان از بهاییت، نگاه کنید به: افراسیابی ص 405 به بعد.

 11. پهلوی، منسوب به پهلو یا پارت، شعبه ای از قوم آریایی بود که در شمال شرق ایران می زیستند و در سال 250 پ. م امپراطوری اشکانی را تاسیس کردند.

12. سرگرد صنیعی در آن زمان از بهایی های طراز اول بود. او بعدها سپهبد و مدتی هم وزیر جنگ شد. انتصاب او به سمت آجودان مخصوص ولیعهد، حاکی از احترام و اعتمادرضاخان به بهایی ها و میزان نفوذ آنان در دستگاه دولتی است ( خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست ،موسسه ی مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1385، ج 1، ص 57- 59 ).

 13. زاهدانی، ص 238.

14. یکی از طرفداران سرسخت باب، دختری به نام قرة‌العین بود که از پیشگامان امر بی حجابی در ایران به شمار می‌رود. هم چنین آزادی معاشرت میان زنان و مردان یکی از اعتقادات بهاییان است ( باب 15 از واحد چهارم کتاب بیان)

 15. در احکام بهاییان درباره ی تشکیل بیت العدل آمده است: « خداوند بر هر شهری نوشته است که باید در آن شهر بیت العدلی تشکیل دهند و نفوس بر عدد بهاء » در آن اجتماع کنند و اگر تعداد آنها از این اندازه بیشتر باشد، باکی نخواهد بود. آنها باید خود را چنین ببینند که گویا در محضر خدای علی اعلی وارد شده‌اند و کسی را که دیده نمی‌شود، ببینند. برای آنها سزاوار است که امناء ... برای هر کسی که روی زمین است، باشند و چنان چه در امور خودشان مشورت میکنند، در امور بندگان نیز برای خدا مشورت کنند (افراسیابی، ص 471)

 16. در مورد بهایی بودن هویدا، بهترین و گویاترین سند، نامه‌ای است با امضای اسکندر که در مهر ماه 1343 به وسیله‌ی پست برای اکثر مقامات دولتی آن زمان ارسال شد که به افشای سوابق او می‌پردازد (خاطرات فردوست ج 2، ص 277-375 ) دو سند دیگر که بهایی بودن هویدا را تایید مي‌کند، نامه‌ی یکی از سران جامعه‌ی بهاییت به نام قاسم اشرافی به هویدا و دیگری گزارش ساواک از جلسه‌ی بهاییان ناحیه ی 2 شیراز به تاریخ 19/5/1350 است. (همان جا، ص 385-384 )

17. عبدالله شهبازی، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، موسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1385، ص455 . 18. خاطرات فردوست، ج 1، ص 375-374. 19. زاهدانی، ص 249. منبع: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی

پنج شنبه 1/9/1386 - 15:45
کامپیوتر و اینترنت
آشنایی با طرز کار مانيتورهاي کريستال مايع اگر از کاربران رايانه باشيد، احتمالا اسمهايي از قبيل مانيتور فلت و LCD ها را شنيده ايد. لغتهايي که امروزه به قدري باب شده اند که حتي کودکان ۵ ۶ساله هم که گاهي آنها را به زبان مي آورند. آيا صفحه هاي فلت ، LCDو پلاسمايي يکي هستند يا معاني جدايي دارند و ما از روي ناآگاهي آنها را به جاي هم به کار مي بريم؟ واقعيت اين است که اينها معاني متفاوتي هستند که برحسب اشتباه از آنها به صورت جايگزين استفاده مي کيم. احتمالا هر روزه از وسايل متفاوتي استفاده مي کنيم که شامل LCDها هستند. رايانه هاي لپ تاپ ، برخي مانتيورها، ساعتهاي ديجيتالي ، اجاقهاي مايکروويو، دستگاه پخش سي دي و دستگاه هاي الکترونيکي فراوان ديگر شامل LCD ها هستند. براي تشخيص LCD بودن يک صفحه کافي است ، براي چند ثانيه انگشت خود را روي آن صفحه قرار دهيد و حرکت امواج را در ناحيه اطراف دستتان مشاهده کنيد. البته اين کار به هيچ عنوان توصيه نمي شود. چرا که در درازمدت به مانيتور شما آسيب مي رساند. LCD يا Liquid Crystal Display به دليل مزيت هايي از قبيل نازک بودن ، وضوح بيشتر و مصرف برق کمتر متداول شده اند. LCDها يا کريستال هاي مايع اولين بار در سال ۱۹۸۸از سوي يک گياه شناس اتريشي به نام فردريک رينيتز کشف شد. او مشاهده کرد زماني که يک ماده شبيه کلستريل را ذوب مي کند، اين مايع که در ابتدا تيره بوده و با بالا رفتن حرارت ، رنگ آن روشن مي شود پس از خنک کردن ، مايع قبل از تبلور نهايي به رنگ آبي تبديل مي شود. از ساخت آزمايشي اولين LCDدر سال ۱۹۸۶، مدت ۱۸سال مي گذرد. از آن هنگام سازندگان LCDها آن را به لحاظ تکنولوژيکي توسعه دادند و LCDها را از لحاظ تکنيکي به سطح بالايي رساندند و روند رو به رشد فناوري ساخت اين وسيله همچنان رو به فزوني است. کريستال هاي مايع بسته به چگونگي تحريک و نحوه آرايش مولکول ها به گروه هاي مختلفي تقسيم مي شوند. اين نوع کريستال ها نسبت به تغيير دما و در بعضي موارد فشار واکنش نشان مي دهند و جهت گيري مولکولها در آنها از الگوي خاصي پيروي مي کند که اغلب يک منشا خارجي جهت دهنده دارد. از شواهد برمي آيد که کريستال هاي مايع به حالت مايع نزديک تر هستند تا جامد. آنها مقادير متوسطي از گرما را دريافت مي کنند تا يک ماده مناسب را از يک حالت جامد به کريستال مايع تبديل کنند و فقط مقدار بيشتري گرما را براي تبديل همان کريستال مايع به حالت مايع واقعي دريافت مي کنند. به خاطر اين که کريستال هاي مايع به درجه حرارت بسيار حساس هستند، انتخاب مناسبي براي کاربرد در دماسنج ها هستند. از اينجا دلايل وضوح صفحه مانيتور کامپيوتر لپ تاپ در يک هواي سرد يا در خلال يک روز داغ در کنار ساحل روشن مي شود. يک LCD وسيله اي است که از ۴ الگو يا واقعيت فيزيکي بهره مي گيرد: اول اين که نور مي تواند قطبيده شود، دوم اين که کريستال هاي مايع مي توانند منتقل شوند و نور قطبيده شده را تغيير دهند. سوم اين که ساختار کريستال هاي مايع مي توانند از سوي جريان الکتريکي تغيير يابند و آخرين مورد اين که مواد شفافي موجودند که قادرند جريان الکتريسيته را هدايت کنند. سيستم LCD دو نوع LCD در رايانه وجود دارد ؛ ماتريس غيرفعال passive matrix و ماتريس فعال LCD .active matrixهاي ماتريس غيرفعال از يک شبکه ساده ، براي تامين شارژ پيکسل هاي موجود روي نمايشگر استفاده مي کنند. ايجاد شبکه درواقع يک مرحله پردازش است که با دو لايه شفاف آغاز مي شود. به يکي از اين لايه ها ستون ها و به ديگري رديف هايي واگذار مي شود که از مواد هادي و شفاف ساخته مي شوند که معمولا از جنس اکسيد قلع هستند. ستونها و رديفها به مدارهاي مجتمع (IC ها) مرتبط مي شوند و زماني که شارژ از ستون يا سطر خارج شود، اين مدارها، کنترل خواهد شد. مواد کريستال مايع مابين دو لايه شفاف قرار خواهد گرفت ، يک فيلم قطبيده به بخش خارجي از هر يک از اين لايه اضافه مي شود. سادگي سيستم ماتريس غيرفعال جالب است اما نواقصي نيز به همراه دارد، از جمله زمان پاسخ کوتاه و کنترل ولتاژ بدون دقت. راحت ترين راه براي مشاهده زمان پاسخ کوتاه در يک LCDماتريس غيرفعال اين است که نشانگر ماوس را بسرعت از سمت صفحه نمايش به سمت ديگر حرکت دهيد. درحالتي که اين حرکت انجام مي شود به حالت سايه هايي که در پي نشانگر ظاهر مي شود، توجه کنيد. کنترل ولتاژ با عدم دقت از توانايي ماتريس غيرفعال جلوگيري مي کند و در يک زمان تنها بر يک پيکسل تاثير مي گذارد. زماني که ولتاژ براي از هم باز کردن يک پيکس به کار گرفته مي شود، پيکس هاي اطراف آن نيز تا حدي از هم باز مي شود که باعث مي شود تصاوير تار به نظر آيد و کنتراست خود را از دست بدهد. LCDهاي ماتريس فعال به TFTها وابسته هستند. اساسا TFTها ترانزيستورها و خازن هاي کوچک سوئيچ شونده هستند. آنها در يک ماتريس و روي يک لايه شفاف مرتب مي شوند. براي آدرس دهي يک پيکسل ، رديف مناسب سوييچ مي شود و سپس شارژ به ستون اصلي ارسال مي شود. خازن قادر به نگهداري شارژ تا به دوره تازه سازي بعدي است. اگر دقيقا مقدار ولتاژي که براي يک کريستال تامين مي شود، کنترل گردد، خواهيد توانست آن را از هم باز کنيد. بيشتر نمايشگرهاي امروزي در هر پيکسل ۲۵۶سطح روشنايي پيشنهاد مي کنند. فناوري LCDها بسرعت در حال رشد است. اندازه نمايشگر محدود به مشکلات کنترل کيفيت مي شود که به سازنده هاي آنها برمي گردد. بتازگي شرکت اپل بزرگترين مانيتور LCDجهان را دراندازه ۳۰اينچي به بازار عرضه کرد که کيفيت تصويري بسيار بالا دارد. پس براي داشتن وضوح و کيفيت قابل توجه ،بايد بهاي زيادي بپردازيم.
پنج شنبه 1/9/1386 - 15:27
آموزش و تحقيقات
نحوه کار آسانسور اصول عملکرد: یک آسانسوربرقی با نیروی محرکه کششی دارای اتاقکی است که ازکابلهای فولادی آویزان است و این کابلها برروی قرقره محرک شیار دارحرکت می کنند.کابلهای فولادی از یک طرف به بالای اتاقک و از طرف دیگر به قاب وزنه تعادل متصل می شوند.وزنه تعادل ازمیزان بار روی موتور الکتریکی به اندازه اختلاف وزن موجود میان اتاقک همراه با بار و وزنه تعادل یا اصطکاک کم می کند.این اختلاف وزن را ((بار غیر متعادل))می نامند. وزنه تعادل معمولاً ۴۰ تا ۵۰ درصد وزن اتاقک به علاوه بار آن و اصطکاک وزن دارد. اصطکاک معمولاً ۲۰ درصد وزنه تعادل است. انواع کابل کشی: ۱-کشش تک رشته ای: این شکل از کابل کشی معمولاً همراه با ماشینهای گیر بکسی به کارمی رود، اما از آن می توان برای ماشینهای بدون گیربکس با سرعتهای پایین تر ۱.۷۵ تا ۲.۵متر بر ثانیه نیز استفاده کرد.در این دو حالت معمولاً زاویه تماس کابل فولادی باقرقره محرک به ترتیب ۱۴۰ و ۱۸۰ است. قرقره محرک به ندرت از چنان قطری برخوردار است که در فاصله میانی مرکز اتاقک و وزنه تعادل قرار گیرد،به همین دلیل استفاده از قرقره انحراف ضرورت پیدا می کند. ۲-کشش دو رشته ای: چون استفاده از قرقره انحراف خطر لغزش کابل فولادی را در نتیجه کاهش سطح اصطکاک کابل با قرقره محرک افزایش می دهد ، می توان از قرقره دو رشته ای استفاده کرد.از این روش در آسانسورهای پر سرعت وسنگین بار استفاده می شود ۳-کابل کشی ۲ به ۱ : از این روش گاهی به همراه ما شینهای گیربکسی در سرعتهای پایین تر اتاقک یعنی در حدود ۱.۷۵ تا ۳ متر بر ثانیه استفاده می شود.در این حالت سرعت اتاقک و وزنه تعادل نصف سرعت محیطی قرقره محرک است و این بار روی قرقره را به نصف کاهش می دهد وامکان استفاده از موتورهای پر سرعت را فراهم می سازد که نسبت به موتورهای کم سرعت ارزانتراند. ۴-کابل کشی ۳ به ۱: از این نوع کابل کشی برای آسانسورهای سنگین کالا در مواردی استفاده می شود که باید توان موتوروفشار روی یاتاقانها راکم کرد. ۵-کابلهای توازن: در ساختمانهای بلند بالاتر از ده طبقه،بار کابل فولادی که در حین حرکت اتاقک از آن به وزنه تعادل(و بر عکس)منتقل می شود مقدار قابل توجهی است و با رسیدن اتاقک به بالا، بار کابل سیمی به وزنه تعادل منتقل می گردد.برای توازن و کاهش این پدیده،به قسمت تحتانی اتاقک و وزنه تعادل، کابلهای توازن متصل می گردد. برای جای دادن کابلهای توازن به یک گودال عمیق تر نیاز است. اتاق ماشین آلات در سطح پایین در صورتی که اتاق ماشین آلات در یک طبقه میانی یا در کف چاه آسانسور واقع شود به کابل سیمی طویلتری احتیاج است ودر این حالت کابل از دور قرقره های بیشتری عبور می کند که این خود به مقاومت اصطکاکی بالاتر و ضرورت کار نگهداری بیشتر منجر می گردد. اما چنانچه اتاق ماشین آلات در طبقه همکف قرار گیرد، چاه آسانسور از وزن ماشینهای کابل پیچی و تجهیزات کنترل خلاص می شود. موقعیت اتاق ماشین آلات مسیله نفوذ دال بام و هوابندی را نیز منتفی می سازد. محرک استونه ای: در این شکل کابل در جهت حرکت عقربه های ساعت و کابل دیگر در خلاف جهت حرکت عقربه های ساعت به دور یک استوانه می پیچد، بنابر این زمانی که کابل به دور استوانه می پیچد ، کابل دیگر از دور آن باز می شود ، نقطه ضعف محرک استوانه ای آن است که با افزایش ارتفاع ،استوانه بزرگ و سنگین می شود و بنا بر این استفاده از این سیستم به ارتفاع حداکثر ۳۰ محدود می گردد. کابلهای سیمی : این نوع ازکابلهای مورد استفاده، کابلهای سیم فولادی با مقاومت کششی بالا هستند و تعداد کابلهای هر آسانسور بین ۴ تا ۱۲ عدد است . قطر کابلها ۹ تا ۱۹ میلیمتر و ضریب ایمنی آنها ۱۰ است. موتورهای کابل پیچی: درصورتی که نیروی محرکه انتقالی به قرقره کششی از طریق یک چرخ دنده حلزونی باشد،موتور از «نوع گیربکسی»است. اما چنانچه نیروی محرکه از طریق اتصال مستقیم از موتور به قرقره کشش منتقل گردد،موتور از«نوع بدون گیر بکس» است. توان موتورهای بدون گیر بکس از۲۲تا ۸۳کیلو وات متفاوت است،اما موتورهای گیر بکسی کشش از توان۳ تا ۳۰ کیلو وات برخوردارند. موتورهای گیر بکسی تک سرعته کشش: این نوع موتور شامل یک چرخدنده حلزونی است و با برق مستقیم یا متناوب کار می کند.زمانی که اتاقک به فاصله کمی از پا گرد طبقات میرسد،ترمز به صورت اتوماتیک عمل می کند تا اتاقک به شکل آرامی متوقف شود. موتورهای گیر بکسی دو سرعته کشش: در این حالت از یک موتور با دو سیستم سیم پیچ جداگانه یا از دو موتور جداگانه استفاده می شود .در زمان شروع،موتور با سیم پیچ پر سرعت به کارمی افتدو برای محدود کردن جریان،یک مقاومت بصورت سری به آنها متصل است.شتاب گیری آرام اتاقک با کاهش تدریجی میدان مقاومت صورت می گیرد.با نزدیک شدن به پا گرد طبقه،موتور یا سیم پیچ پر سرعت از کار می افتدوموتور با سیم پیچ کم سرعت متصل به چوک به کار می افتد.سرعت اتاقک تا رسیدن به فاصله کمی از پا گرد به صورت تدریجی کاهش می یابدودر این زمان جریان برق قطع می شود و ترمز به صورت اتوماتیک اتاقک را به آرامی متوقف می سازد. موتورهای گیر بکسی ولتاژ متغیر کشش: در سیستم ولتاژ متغیر مزایایی وجود دارد که با دیگر سیستمها نمی توان به آن دست یافت.شتاب گیری مثبت ومنفی بسیار آرام،این سیستم را نسبت به سیستمهای یک یا دو سرعته برتر می سازد.تجهیزات این سیستم شامل موتوری با برق متناوب است که برق مستقیم موتور محرک ماشین گیر بکسی را تأمین می‌کند. موتورهای بدون گیر بکس ولتاژ متغیر کشش: وجود این تجهیزات برای آسانسور های پرسرعتی با سرعت ۱.۷۵ متر بر ثانیه و بالاتر بسیار مهم است. این تجهیزات بیانگر بهترین روش جدید در برآورنده ساختن شرایط ترافیکی با کارآیی بالا است. برای شتاب گیری آرام،در مدار میدان ژنراتور از رگولاتور تنظیم کننده ای استفاده می شودکه بازده خروجی ژنراتور را کنترل می کند.یک مقاومت متغیر در مدار میدان به تدریج میزان مقاومت را کاهش و ولتاز ژنراتور را افزایش می دهد تا اتاقک آسانسور باشتاب گیری آرام به سرعت کامل برسد. با ایجاد سرعت کامل، ولتاژ ژنراتور تا کاهش سرعت اتاقک ثابت باقی می ماند.برای کاهش سرعت و توقف اتاقک از یک مجموعه کلید القایی استفاده می شود.ترمزها تنها در زمان ثابت بودن اتاقک عمل می کنند. ترمزها: برای انواع تجهیزات ماشینی آسانسور وجود یک ترمز برقی- مکانیکی با عملکرد ایمنی در زمان قطع برق ضرورت دارد.زمانی که آسانسور در حال حرکت است،کفشکهای ترمز به صورت برقی- مکانیکی از استوانه ترمز فاصله می گیرند،یعنی بر نیروی فنرهای لوله ای یا صفحه ای ترمز در زما ن ثابت بودن اتاقک غلبه می شود. قطع جریان برق سبب به کار افتادن ترمز می شود و بنا براین در موقع رفتن برق ترمزها ایمنی ایجاد می کنند. اتاق ماشین آلات: در موارد ممکن،اتاق ماشین آلات را باید در بالای چاه آسانسور قرار داد،،این مکان بالاترین کارایی را ایجاد می کند .این اتاق را باید تهویه کرد و با عایق کردن پایه بتنی ماشین آلات از دیوارها و کف به کمک صفحات چوب پنبه فشرده ،به مسیله انتقال صوت توجه نمود. وجود یک تیر بالابر سقفی درست در بالای ماشین آلات برای نصب یا پیاده کردن تجهیزات ضروری است ودر داخل کف در بالای پا گرد نیز باید یک دریچه دسترسی ایجاد کرد تا از طریق آن بتوان تجهیزات را در صورت ضرورت جهت تعمیر یا تعویض پایین برد.برای این اتاق باید یک در قفل دار نصب کرد و وجود فضای کافی جهت کنترل کنندها، انتخاب کننده طبقات و دیگر تجهیزات ضروری است. دراین اتاق وجود پریز و تجهیزات روشنایی خوب ضرورت داردو استفاده کافی از نور طبیعی روز توصیه میشود.دمای اتاق نباید از۱۰ درجه کمتر و از ۴۰ درجه بیشتر شود و برای این منظور وجود امکانات گر مایش و تهویه ضروری است . برای پرهیز از ایجاد گرد و غبار باید دیوارها،سقف و کف را رنگ کرد،چرا که گرد .
پنج شنبه 1/9/1386 - 15:25
کامپیوتر و اینترنت
در چندین ماه گذشته پیشرفت های جدیدی در طراحی پروسسورها، بویژه از طرف شرکت AMD حاصل شد. این شرکت علاوه بر اینکه یک cpu با طراحی کاملا ْ۶۴ بیتی عرضه کرد که باعث برتری یافتن این شرکت در بازار کامپیوترهای رومیزی پیشرفته گردید، همچنین در حذف کنترل کننده‌های حافظه (MCH) پیشقدم شد که در عملکرد Athlon ۶۴ و چیپهای optron یک پیشرفت قابل ملاحظه نسبت به پروسسورهای intel به حساب می‌آید. اینتل به طور متقابل پروسسور سازگار ۶۴ بیتی را عرضه نمود. به تازگی نیز هر دو شرکت پردازشگرهای دوهسته ای را عرضه نموده‌اند، این پروسسورها بهتر از آن چیزی که شما انتظار دارید کار می‌کنند. پروسسورهای اینتل و AMD هر دو دارای دو هسته پروسسور، در حال کار در یک قالب می‌باشند که هر یک از هسته‌ها بصورت مستقل توابع و پردازشهای داده را انجام می‌دهند (در مورد اینتل این مورد کامل تر است) و هر دو این هسته‌ها توسط نرم افزار سیستم عامل هم آهنگ می گردند. در این مقاله سعی شده تا تکنولوژی که در این دو محصول استفاده شده و مقدار افزایش کارایی که شما می توانید از آنها انتظار داشته باشید بررسی گردد. در حال حاضر AMD فقط پروسورهای کلاس سرور opteron با دو هسته را بطور کامل به بازار عرضه کرده و بزودی Athlon ۶۴*۲ برای کامپیوترهای رومیزی را نیز به بازار عرضه می‌کند. در طرف مقابل اینتل در حال حاضر پنتیوم Extreme Edition ۸۴۰ رومیزی با دو هسته را به بازار عرضه نموده در حالی که خطهای تولید Pentium D و dual xeons هنوز متوقف نشده اند. با توجه به اینکه پروسسورهای دو هسته‌ای در اصل یک سیستم چند پروسسوره که در یک قالب قرار گرفته اند، می باشد. اجازه بدهید اینک چندین تکنولوژی که در سیستم های چند پردازشگر استفاده می شود را مورد بررسی قرار دهیم. چند پردازشگرهای متقارن ( SMP (symmetric Multi processing SMP روش مشترکی می باشد که چندین پردازشگر بطور جداگانه با یکدیگر در یک مادربرد کار می‌کنند. سیستم عامل با هر دو cpu تقریباً بطور یکسان کار می‌کند و کارهای مورد نیاز را به آنها ارجاع می‌دهد. چیپ‌های دوهسته ای جدید intel و AMD توانایی SMP را بصورت داخلی مورد توجه قرار داده‌اند. پروسسورهای سرور opteron دوهسته ای می‌تواند همچنین بصورت خارجی با دیگر چیپ‌های دوهسته ای ارتباط برقرار کند. (بشرط آنکه چیپ متقابل نیز دارای این خاصیت باشد) محدودیت اصلیSMP در پشتیبانی سیستم عاملها و نرم افزارها از این تکنولوژی می‌باشد. خیلی از سیستم عاملها (مانند ویندوز XP سری خانگی ) توانایی پشتیبانی از SMP را ندارند و از دومین پردازشگر استفاده نمی‌کنند. همچنین بیشتر برنامه‌های پیشرفته بصورت تک رشته ای کار می‌کنند، در اصل در هر زمان فقط یک پردازشگر در حالت فعال می باشد. برنامه های چند رشته‌ای از پتانسیل موجود در سیستم‌های دو یا چند پرازشگر، می‌توانند نتایج مفیدتری بگیرند، ولی به صورت کامل عمومیت ندارد. در گذشته intel و AMD سعی داشته‌اند تا تکنولوژی جدیدی مثل SMD را بیشتر برای پردازشگرهای سرور پیشرفته مانند opteron و Xeon استفاده نمایند ( البته تا قبل از پنتیوم ۳ ) Hyperthreading این تکنولوژی بصورت اختصاصی توسط اینتل در پردازشگرهای چند هسته‌ای بکار گرفته شده است. این تکنولوژی قبلاً نیز توسط این شرکت بکار گرفته ‌شده‌ بود. اینتل برای آنکه از منابع CPUبنحو بهتری استفاده نماید فقط قسمتهایی که کار پردازش اطلاعات را انجام می دهد را تکثیر کرده است. یعنی آنکه منابع داده در داخل CPU بصورت مشترک استفاده می‌شد. ایده hyperthreading برای دو برابرکردن مقدار فعالیت چیپ می‌باشد تا آنکه کاهش عملکرد سیستم که در اثر فقدان حافظه Cash روی می‌دهد کمتر گردد همچنین بصورت تئوری نشان داده شده که منابع سیستم کمتر تلف می‌‌گردند. در صورتی که CPU های hyperthreading مانند دو پروسسور حقیقی بنظر می رسد. ولی این CPU ها نمی‌توانند عملکردی مشابه دو CPU مجزا مانند CPU های دوهسته ای داشته باشند. زیرا در CPU های دو هسته ای دو “Threads”مشابه بطور همزمان و با Cash ‌های جداگانه L۱ و L۲ می‌توانند اجرا گردند که این عمل در پردازشگرهای hyperthreading قابل انجام نمی‌باشد. یکی از چیپهای جدید اینتل بنام ، پردازشگر پنتیوم Extreme Edition ۸۴۰ ، در داخل هر هسته خود از تکنولوژی hyperthreading نیز پشتیبانی می‌کند، یعنی آنکه در یک سیستم عامل آن بصورت چهار پردازشگر حقیقی دیده می‌شود. دو چیپ در یک قالب … چرا؟ چرا دو شرکت اینتل و AMD بطور ناگهانی شروع به توزیع پردازشگرهای دو هسته‌ای کردند؟ اول از همه رقابت چنانچه بعداً بیان خواهیم کرد AMD از ابتدا توانائی بالقوه دوهسته‌ای را در پردازشگرهای ۶۴ بیتی خود داشت. ساختمان ورودی و خروجی برای دومین هسته در CPU های فعلی ۶۴ بیتی AMD موجود می‌باشد. هیچ شرکتی نمی تواند دیگران را از بدست آوردن تکنولوژی‌های جدید منع نماید و AMD در حال حاضر با موفقیت چشمگیر خط تولید پرداشگرهای ۶۴ بیتی آسودگی را از intel سلب نموده ‌است. برای اینتل ضروری می‌باشد که دارای یک تولید تخصصی در تکنولوژی دوهسته ای ‌باشد تا رقابت با شرکاء تجاری خود را حفظ نماید. دوم، کارایی می‌باشد. مطمئناً برنامه‌های کاربردی چند رشته‌ای در پردازشگرهایی که توانایی انجام چند پردازش را دارند در پردازشگرهایی که یک پردازش را در هر زمان انجام می‌دهند، بهتر عمل خواهند نمود. البته برای سیستم های چند پردازشگره یک ایراد عمومی وجود دارد و آن تاْخیری می‌باشد که این CPU ها در اجرای کار سیستم بوجود می آورند. به بیان ساده در حال حاضر روشی برای سیستم عامل‌های موجود وجود ندارند تا پردازشها را بطور کاملاً مساوی در بین پردازشگرها تقسیم نماید، پردازشگر دوم عموماً بایک مداخله کمتر و کارایی پایین‌تر کارمی‌کند، در صورتی که ممکن است پردازشگر اول بصورت ۱۰۰% در حال پردازش ‌باشد. سومین دلیل کمتر نمایان است، ناامیدی AMD و اینتل می‌باشد، هر دو شرکت با یک مانع جدی برای افزایش سرعت پردازشگرها و کوچکتر کردن اندازه قالب آنها روبرو شده اند تا این مانع حذف نشود و یا اینکه تا کاربران عمومی متوجه نشوند که GHZ به تنهایی کارایی را بیان نمی‌کند. هر دو شرکت برای دست یافتن به هر پیشرفت که کارایی پردازشگرها را بهبود بخشید تلاش خواهند نمود و تقریباً دلیل اصلی بوجود آمدن پردازشگرهای دو هسته ای را می‌توان همین دلیل سوم بیان نمود. دسترسی AMD به تکنولوژی دو هسته ای فرم فاکتور فعلی پردازشگر ۶۴ اتلن به طراحی دو هسته ای خیلی نزدیک می‌باشد. وجود کنترل کننده‌های Hypertransport و کنترل کننده حافظه درقالب چیپهای فعلی ۶۴ اتلن به معنی آنست که اضافه نمودن دومین هسته در داخل چیپ چندان مشکل نمی‌باشد. بدلیل رابط NorthBridge که AMD برای اتلن ۶۴ تهیه کرده‌ است کنترل کننده حافظه و رابط Hypertransport در داخل چیپ پشتیبانی می گردد. این به چیپ‌های دوهسته‌ای امکان می دهد که از داخل خود پردازشگر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. تعداد ترانزیستورهای پردازشگرهای اتلن ۶۴*۲ بیش از دو برابر پردازشگرهای اتلن ۶۴ می‌باشد. با توجه به اینکه در ساختن CPU های جدید از روش ۹۰nm استفاده می شود سایز کل چیپ کمی افزایش پیدا کرده و ولتاژ عملکرد ۱.۳۵ تا ۱.۴ می‌باشد و گرمای خروجی به بیش از ۱۱۰w کمی افزایش می‌یابد. هر هسته پردازشگر حافظه Cash L۱ و L۲ مخصوص به خود را دارد، ۱۲۸ KB برای L۱ و بسته به مدل ۵۱۲ KB تا ۱ MB برای L۲. دو برتری مهمی که AMD در CPU های دو هسته‌ای دارد عبارتند از اینکه : “Crossbar Switch” که آدرسها را جمع‌آوری کرده و توزیع می کند و داده را از هر هسته به هسته دیگر یا باقی سیستم توزیع می کند در حال حاضر امکان اضافه شدن دومین هسته را دارد. موفقیت دیگر AMD که از نظر مصرف کننده خیلی مهم می‌باشد امکان استفاده اتلن ۶۴*۲ از مادربردهای سوکت ۹۳۹/۹۴۰ می باشد و فقط لازم است که شرکت تولید کننده مادربرد BIOS را برای پشتیبانی از خصوصیات جدید به روز رسانی نماید. دسترسی اینتل به پردازشگر دو هسته ای با توجه به اینکه اینتل مانند AMD دارای مدل قبلی برای اضافه کردن هسته جدید در داخل یک قالب CPU نبود، برای ساخت آن مدل جدیدی را طراحی نمود که البته دارای نواقصی نسبت به مدل AMD می‌باشد. پنتیوم D در اصل از دو پردازشگر “پرسکات” پنتیوم D در یک قالب تشکیل شده است ، این پردازنده دارای مزیت داشتن دو حافظه کش L۱ و L۲ برای هر هسته بطور مجزا می‌باشد، ولی دارای نواقصی نیز می باشند از جمله اینکه این دو پرداشگر برای ارتباط برقرار کردن با یکدیگر باید، از NorthBridge و FSB خارج پردازشگر استفاده نمایند. تعداد ترانزستورها برای چیپ های جدید بیش از ۲۳۰ میلیون و گرمای تولید شده به مقدار فوق‌العاده ۱۳۰W برای پنتیوم Extereme Edition می‌رسد. یکی از بزرگترین معایب طراحی اینتل نسبت به AMD که سوکت‌های ۹۳۹ را برای طراحی پردازشگرهای دو هسته‌ای خود حفظ نمود آن است که راه حل دو هسته‌ای اینتل نیاز به یک جفت چیپ ست جدید بنامهای ۹۵۵X و ۹۴۵P دارد. شرکت nvidia اخیراً ویرایش اینتل SLI که پروسسورهای دو هسته‌ای را پشتیبانی می‌کند را به بازار عرضه کرده ‌است که این مورد هم زمان بیشتری را مصرف و هم هزینه‌ای اضافی برای مصرف کننده در پی دارد. گرما و پهنای باند : هر دو پردازشگرهای تک هسته‌ای AMD و Intel گرمای فوق‌العاده زیادی تولید می‌کردند، که هیت سینک‌های فوق‌العاده بزرگی که برای آنها استفاده می ‌شود گویای این مطلب می‌باشد. حال با اضافه کردن یک هسته اضافی چگونه می‌توان این پردازشگرها را خنک نمود. ولی AMD و Intel از چندین روش برای خنثی کردن این موضوع استفاده کرده‌اند، ابتدا آنکه در ساخت این پردازشگرها از تکنولوژی ۹۰nm استفاده شده که باعث کوچکتر شدن CPU ونزدیکتر شدن قسمتهای مختلف بر روی CPU شده و در نتیجه گرمای تولید شده را به مقدار زیادی کاهش می‌دهد و دوم آنکه فرکانس کاری این CPU ها بمقدار حدود ۴۰۰MHz نسبت به آخرین CPU های تک هسته ای کاهش پیداکرده و همچنین هسته دوم همیشه بصورت کامل کار نمی‌کند این سه مطلب باعث می‌گردد که گرمای تولید شده بمقدار خیلی زیادی نسبت به CPU های تک هسته‌ای افزایش نیابد. پهنای باند بکار رفته محدودیت بزرگتری برای CPU های دو هسته‌ای می‌باشد، زیرا هر دو AMD و Intel پهنای باند برای CPU های تک هسته‌ای را برای این نوع CPU ها نیز حفظ کرده‌اند و طرحی برای افزایش آن ندارد. دو پردازشگر تک هسته ای در مقابل یک پردازشگر دو هسته‌ای محاسبات و بررسی طرحهای موجود نشان می‌دهد که دو چیپ اپترن AMD باید دارای سرعت بالاتری نسبت به یک چیپ دو هسته‌ای باشد، زیرا هر یک از این OPTERON ها دارای یک کنترل کننده حافظه مجزا می‌باشد ولی در چیپ‌های دو هسته‌ای هر دو هسته باید یک کنترل کننده حافظه را بصورت مشترک استفاده کنند. در مورد اینتل این موضوع مطرح نمی‌باشد زیرا در هر دو طرح یک کنترل کننده حافظه در خارج از CPU استفاده می شود و فقط در طراحی دوهسته ای این مسیرها کوتاه‌تر می‌باشند که چندان پارامتر مطرحی در افزایش سرعت نمی‌باشد. یکی از بزرگترین مزایای پردازشگرهای دو هسته‌ای نسبت به دو پردازشگر تک هسته‌ای بحث اقتصادی آن می‌باشد، زیرا اولاً خرید یک CPU دو هسته‌ای از دو CPU تک هسته‌ای ارزانتر می‌باشد و از طرف دیگر باید قیمت مادربرد را نیز لحاظ کرد که در این صورت این موضوع بیشتر جلب توجه می‌نماید.
پنج شنبه 1/9/1386 - 15:23
اخبار
مثلث برمودا و عجایب آن مثلث برمودا محلی است وهم‌انگیز که در آن صدها هواپیما و کشتی در هوا و دریا ناپدید شده‌اند. بیش از هزار نفر در این منطقه وحشت گم شده‌اند، بدون اینکه حتی یک جسد یا قطعه پاره‌ای از یک هواپیما یا کشتی مفقود شده ، به جا مانده باشد. موقعیت مثلث برمودا مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایره‌ای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق می‌گردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمی‌شود. در غرب اقیانوس اطلس، در آن سوی سواحل جنوب شرقی ایالات متحده ، ناحیه ‌ای وجود دارد که به شکل مثلث است . این ناحیه از برمودا در شمال آغاز می‌شود و تا قسمت جنوبی فلوریدا امتداد می‌یابد ، سپس از سمت شرق با گذشتن از جزایر باهاما و پورتوریکو،به طول جغرافیایی ۴۰ درجه به سمت غرب کشیده می‌شود و دوباره به برمودا باز می‌گردد. این ناحیه که به مثلث برمودا معروف است ،در لیست رازهای ناشناخته جهان به مکانی اضطراب انگیز وباور نکردنی به ثبت رسیده است . در این مکان بیش از صدها هواپیما وکشتی بدون آنکه کوچکترین اثری از آنان باقی بماند ، ناپدید شده‌اند .اغلب این حوادث از سال ۱۹۴۵ به بعد روی داده است ،و در طول ۲۶ سال اخیر بیش از ۱۰۰۰نفر در این ناحیه از جهان جان خود را از دست داده اند ، بی آنکه حتی اثری از جسد یکی از آنها یا نشانه ای از بقایای هواپیماهاو کشتی‌های ناپدید شده باقی مانده باشد . وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف می‌کند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو می‌گذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر می‌گردد. این محل فتنه‌انگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن ۶ هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر ۱۹۴۵ کسب کرد. ۵ فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای ماموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز می‌کردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست که هر شش هواپیما به طرز فوق‌العاده مشکوکی مفقود شدند. آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روییت خشکی ، از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از کوسه‌ها دیده نشد. هیچ حادثه‌ای چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرت‌آورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه ‌قایقها و کشتیهایی مفقود شده‌اند (قربانیان مثلث برمودا)، در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشته‌اند. منطقه وحشت همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز می‌کنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت می‌کنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و می‌شوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانه‌ای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است. مشاهدات و گزارشات در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شده‌اند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کرده‌اند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کرده‌اند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربه‌های قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بوده‌اند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع. این پیامها رفته رفته ضعیف‌تر و غیرقابل تشخیص‌تر شده و یا سریعا قطع شده‌اند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شده‌اند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روییت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است. در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شده‌اند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایق‌های ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کرده‌اند. در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. “خطری همانند یک خنجر هم اکنون … به سرعت می‌آید … ما نمی‌توانیم فرار کنیم …” در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد. علل واقعه علل فرضی طبیعی توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارایه شده است که معمول‌ترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از: جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها می‌شود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب می‌شود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست. علل فرضی غیر طبیعی دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرنده‌هایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمده‌اند، می‌تواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد. یکی از عجیب‌ترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارایه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده می‌کردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها می‌گردد. ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرنده‌ها » ابزار می‌دارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط می‌دهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد می‌کنند که دارای طرحی یونیزه شده است و می‌تواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار می‌کرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و می‌تواند باعث نامریی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی می‌دانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرنده‌ها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند. داستانی عجیب حادثه‌ای در اثر اختلال زمانی در فرودگاه میامی رخ داد که هرگز توضیحی قابل قبول برای آن وجود نداشته است. این واقعه مربوط به یک هواپیمای مسافربری بود که برای فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوایی ردیابی می‌گردید که ناگهان ده دقیقه از صفحه رادار ناپدید شد و سپس دوباره ظاهر گشت. هواپیما بدون هیچ واقعه‌ای فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پایگاه می‌گفتند ابراز تعجب کردند، زیرا تا آنجا که به خدمه مربوط می‌شد، هیچ اتفاق غیر عادی نیفتاده بود. جالب این که ساعتهای همه آنها حدود ده دقیقه از زمان واقعی عقب‌تر بود. در حالی که هواپیما درست ۲۰ دقیقه قبل از این واقعه وقت اصلی را کنترل کرده بود و در آن هنگام هیچ اختلاف زمانی وجود داشت. آیا مثلث برمودا و نقاط مشخص دیگر به صورت ماشینی عظیم عمل می‌کنند تا اختلالاتی بوجود آورند؟ آیا آنها می‌توانند گردابهایی را چه در داخل و چه در خارج از جو بوجود آورند که اجسام و اشیا به داخل آنها بیفتد و به بعد زمان و مکانی دیگر منتقل شوند؟ گذشته و آینده برمودا به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره‌ها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده می‌شده است. شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو ۱۳ که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارایه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد. دانشمند روسی مدعی کشف راز مثلث برمودا شد دانشمند ژیوفیزیک و نظراتش یک دانشمند ژیوفیزیک ساکن شهر وارونژ روسیه مدعی کشف یک علت طبیعی برای حوادث ناگوار مثلث برمودا شد. به گزارش ایسنا، ولادیسلاو بوکریف، در این زمینه گفت: ویژگی عجیب مثلث برمودا توسط طبیعت برنامه ریزی شده است. یکی از شعبات جریانات گرم گلف استریم، با گردش در جهت عقربه‌های ‌ساعت در منطقه دریای سارگاسوف، روی می‏دهد. این حرکت به یادآورنده پرتاب کننده دیسک است که در آغاز خود می‏چرخد و تنها در لحظه ای که بالاترین سرعت زاویه ای را به دست آورد، دیسک را به جلو پرتاب می‏کند. به نظر وی وجود میکرو و ماکرو گودال‌هایی ‌در این منطقه، مولد آشفتگی‌های ‌جاذبه ای و مغناطیسی می‏باشد که در نتیجه آن دستگاه‌ها ‌از کار افتاده و ارگانیزم انسان سنگینی ای را تحمل می‏کند که گاهی مرگبار است. وی می‏گوید: چون در این منطقه، گردش آب در جهت عقربه‌های ‌ساعت است، برمودا همانند گرداب، اشیا را به سمت خود می‏کشد، یعنی بردار جاذبه به سمت عمق دریا و مرکز زمین است. برمودا برای وسایط نقلیه هوایی و دریایی تنها در زمان وقوع جزر در دریا خطرناک است. در این فاز، ابتدا گودال‌های ‌آبی و پس از آن گودال‌های ‌هوایی پدیدار می‏شوند. این وضعیت همانند فنجانی است که به طور ناگهانی انتهای آن را باز کنند. آب به سمت شکاف حرکت می‏کند و حرکتی گردشی به خود می‏گیرد و در امتداد خود، جریان هوا را می‏راند. این دانشمند ژیوفیزیک روسیه می‏افزاید: با دانستن فاز جریان مد و ویژگی تشکیل جریانات، می‏توان روشی را ایجاد کرد که وقوع حادثه را در این مثلث ناآرام، همچنین در سایر نقاط خطرناک جهان هشدار دهد.
پنج شنبه 1/9/1386 - 15:21
دعا و زیارت
امام رضا علیه السلام می‎فرماید: «ان لكل امام عهدا فى عنق اولیائه و شیعته و ان من تمام ‏الوفاء بالعهد و حسن الاداء زیارة قبورهم » هر امام و رهبرى، عهد و میثاقى بر پیروان و دوستدارانش دارد و همانا یكى از اعمالى كه نمایانگر وفادارى و اداى میثاق است، زیارت آرامگاه آنان است.
چهارشنبه 30/8/1386 - 15:35
دعا و زیارت
امام رضا علیه السلام می‎فرماید: «ان لكل امام عهدا فى عنق اولیائه و شیعته و ان من تمام ‏الوفاء بالعهد و حسن الاداء زیارة قبورهم » (2) ؛ هر امام و رهبرى، عهد و میثاقى بر پیروان و دوستدارانش دارد و همانا یكى از اعمالى كه نمایانگر وفادارى و اداى میثاق است، زیارت آرامگاه آنان است.
چهارشنبه 30/8/1386 - 15:35
دعا و زیارت
امام رضا علیه السلام فرمود: «من زارنى و هو یعرف ما اوجب الله تعالى من حقى و طاعتى فانا و آبائى شفعائه یوم القیامة و من كنا شفعائه نجى»(4) ؛ هر كه مرا زیارت كند در حالى كه حق و طاعت مرا كه خدا بر او واجب كرده بشناسد، من و پدرانم در روز قیامت ‏شفیع او هستیم و هر كه ما شفیع وى باشیم نجات یابد.
چهارشنبه 30/8/1386 - 15:33
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته