بابارکن الدین
نامش«مسعود بن عبدالله»و لقبش«رکن الدین»و از اهالی بیضاء «در شیراز استان
فارس»است اما نسبت «انصاری» که برخی به وی داده اند بی مدرک بوده و نا
م کاملش«بابارکن الدین مسعود بن عبدالله بیضاوی» است.
«بابا» در قدیم به دو گروه اطلاق می شد و یکی از آن دو گروه عارفان و زاهدان
و قطبها بودند؛ این عده اغلب در قرنهای هشتم و نهم در اصفهان می زیستند و قبرها
ی زیادی از اینها در اصفهان است و از آن رو که رکن الدین مسعود هم از این گرو
ه بود وی نیز بابا لقب گرفت. تاریخ تولد وی روشن نیست اما وفاتش د
ر(یکشنبه26/ربیع الاول769ق)رخ داده است.
وی آنگونه که خود نوشته از کودکی معانی توحیدی را ادراک می کرده و در عرفا
ن علمی شاگرد کمال الدین عبدالرزاق کاشانی و داوود بن محمود قیصری بوده درطریقه
سیر و سلوک نیز ظاهرا از سلسله سهروردیان است و گویند استادش درعرفان عمل
ی بابابیات است. همچنین نوشته اند که شاه نعمت الله ولی مقدمات علوم رانز
رکن الدین شیرازی تحصیل کرد. مرقد بابارکن الدين- که در زمان حیات خود نیزب
ا عزت و احترام می زیست- پس از رحلت وی تاکنون محل توجه و زیارت و توسل
مردم و بزرگان و عرفا بوده و سالها پس از رحلتش کرامتی هم از او رخ داد:
روزی مرحوم بهاءالدین محمدعاملی- مشهور به شیخ بهائی- با عده ای از بزرگان به
زیارت اهل قبور می روند. به قبرستان تخت فولاد که می رسند هنوز نفس تازه نکرد
ه بودند که شیخ بهائی به اطرافیان خود فرمود: «من چیزی شنیدم آیا شما ه
م شنیدید؟» حاضران گفتند:«ما چیزی نشنیدم و اصلاً کسی سخنی نگفت !» مرحو
م شیخ بهائی جمله ای را که شنیده بودبه آنان نگفت و به خانه بازگشت و در خانه ر
ا به روی خود بست و شروع به گریه و تضرع وتوجه به آخرت نمود و تقریبا شش
ماه بعد، دارفانی راوداع کرد و جسدش را از اصفهان به مشهد برده و دفن کردند.
مرحوم محمد تقی مجلسی می نویسد: من از نزدیکان شیخ بهائی بودم و او به من فرمود
: «من به آماده شدن برای مرگ خبرداده (وامر) شدم» و آن جمله ای که2
62 سال پس از رحلت بابارکن از قبر وی , خطاب به شیخ بهائی گفته شد
این بود: «شیخنا! درفکرخودباش !»
بقعه بابارکن یکی از اماکن عبادت و ریاضت مرحوم شیخ حسن علی نخودکی
اصفهانی بود. مرحوم حاج کرباسی نیز به رکن الدین اعتقاد تام داشت و به زیارتش
می رفت. بزرگ دیگری که به زیارت وی می رفت فقیه عارف حضرت آیت الل
ه سیدعبدالکریم رضوی کشمیری بود. مرحوم کشمیری از قبور علماء به قبر
استادش مرحوم آیت الله سید علی قاضی در وادی السلام نجف و بابارکن الدی
ن در قبرستان تخت فولاد اصفهان زیاد اهمیت می داد و این دو را ممتاز می شمرد
و می فرمود: «بابارکن الدین روح و ریحان است» و نیز می فرمود: « بر مرق
د رکن الدین خواستم بفهمم ذکر او چه بوده الهامم شد که ذکرش(لااله الاالله) بوده است».
بابارکن الدین شرحی مبسوط به زبان فارسی بر کتاب فصوص الحکم از محیی الدین
ابن عربی نگا شته و خود در حل مشکلات و رموز آن از نعمان خوارزمی استفاد
ه کرده و به تشویق همین استادش آن را به پایان رسانده بابا خود می نویسد: «نمی خواست
م شرحم را از مسوده پاک نویس کنم اما در رویائی به من فرمودند: «و اما ب
ه نعمه ربک فحدث!»و در اثر این امر،آن را به انجام رساندم . شرح رکن الدین بر فصوص
«نصوص الخصوص فی ترجمه الفصوص» نام دارد و خلاصه ای از شرحهای قبلی
این کتاب مخصوصا شرح کاشانی و قیصری است به علاوه مطالب و ره آوردهای علمی و
عرفانی تازه خود،که بر آنها افزوده است. در مقدمه این کتاب گفته که قصد دارد کتابی د
ر کلیات عرفان بنگارد و معلوم نیست آیا آن را نوشته یا خیر؟ اثر دیگرش«معلوم الخصوص
من مفهوم الفصوص»است که ناتمام مانده؛ همچنین کتابی به نام «کشف الضر فی نظم الدر
»در شرح قصیده تائی بزرگ ابن فارض و رساله ی دیگری هم بنام «قلندریه»دارد.
بابارکن الدين از قدیمی ترین دانشمندانی است که در اصفهان به خاک سپرده شده و تا چندی پس
از عهد صفوی قبرستان تخت فولاد را هم « قبرستان بابا رکن الدین» می گفتند حتی پل
خواجو را -که در معبر آن مقبره واقع شده«پل بابارکن الدین» می نامیدند.
اصل بنای بقعه اش مربوط به دوره مغولی است و سپس درعهد صفوی- در زمان شاه عباس
اول ودوم- مرمتی در آن به عمل آمده و در دوره های بعد چند باردیگر هم تعمیر و تزئین شده
است. گنبدش به صورت«کلاه درویشان» یعنی ترک ترک و به شکل هرمی وکثیرالاضلاع ساخته
شده؛ دارای خصوصیت نجومی و ساعت افتابی است به این صورت که حرکت سایه و نور افتاب
از هر ترکی تا ترک دیگر معادل یک ساعت است. گنبد، دوازده ترک دارد وبنای بقعه، بر پنج
پایه یا پنج قائده استوار است. قبر بابارکن در صفه یا ایوان کوچکی که در سمت چپ شخصی
که وارد بقعه می شود قرار دارد.
مجموعه تاریخی،فرهنگی و مذهبی تخت فولاد