• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 3
تعداد نظرات : 1
زمان آخرین مطلب : 5991روز قبل
دعا و زیارت

سلام امام صادق فرمودند:

 خوش اخلاقی گناهان را از بین می برد همانطوری که خورشید یخ را ذوب می کند

یا علی التماس دعا

پنج شنبه 8/9/1386 - 14:59
دعا و زیارت

 سلام

 الماس خان

 پادشاهی به نام الماس خان در سال های دور می زیست که در نهایت عقل ومهربانی با زیردستان به سر می برد ودرامور رعیت را به خوبی می کوشید. الماس خان وزیری داشت که به راستی ودرستی وکمال مشهور بود وبخدمت علماوصلحای بسیاری رسیده بود ومورد اعتماد الماس خان بود ودر نزد او دارای قرب ومنزلت بسیاری بود.نام این وزیر عثم خان بود .الماس خان چیزی را از وزیرش پنهان نمی داشت ووزیر نیز این گونه بود لیکن از رموز دین واسرار حکمت ومعارف چیزی را به او اظهار نمی کرد.عثم خان به ظاهر بر بتها سجده می کرد ولی در باطن موحد بود ولی به دلیل مهربانیودوست داشتن الماس خان از گمراهی وی بسیار ناراحت بود و از طرفی می ترسید که راه حق را به وی نشان دهد و پادشاه نپذیرد و روابطشان تیره گردد. با دوستان نزدیک خود در این مورد مشورت کرد.دوستان بر این امر اتفاق نظر داشتند  که عثم خان باید جانب احتیاط را رعایت کند و قابلیت پادشاه را بسنجد تا مبادا ضرری به وی واهل دین برسد. بعد از این اتفاق عثم خان پیوسته به دنبال فرصتی بود تا از معارف حق پرده بردارد والماس خان را از گمراهی نجات دهد.عثم خان امید داشت که بتواند این کار را انجام دهد زیرا الماس خان اخلا ق خوبی داشت وبا اطرافیان مهربانی می نمودولیهر که حق رعیت را ضایع می کرد با خشم شاه روبرو می شد.شبی از شبها خواب به چشم پادشاه نرفت.وزیر از این امر آگاه شدو نزدش رفت.الماس خان گفت :عثم بیا سوار بر اسب شویم وبه صحرا بزنیم امشب حالی عجیب دارم که تا امروز مانند آن را نداشتم .پس به راه افتادند. در بیابان نوری ضعیف دیدند.الماس خان گفت برویم تا هویت این نور را معلوم کنیم. وقتی به نور رسیدند دیدند زاهدی شمعی بافروخته وبا حالی نزار راز ونیاز می کند.الماس خان گفت: وزیر این مرد چه می گوید؟ وزیر اشک در گونه داشت وسکوت کرد.الماس خان خنجر کشید وگفت: اگر هویت این حال بر من معلوم نسازی سر از تن هر دو شما بر کنم.وزیر گفت : پادشاه ما جمعی هستیم که به دین الهی درآمده ایم وایمان به روز حشر آورده ایم وبه تو میگویم راز آن را که این تنها طریقت سعادت است وغیرآن همه ضلالت است .دنیا وتمام درون آن آفریده خالق جبار  است وهر که را بخواهد عقوبت می کند وهر که را بخواهد می بخشد. این ملک و سلطنتی که در دست توست لطف وکرم آنبزرگ است وهمه اسباب امتحان است و... عثم خان تا نیمه شب سخن راند. اشک در چشمان پادشاه بی اختیار روانه شده بود سر به زمین می کوفت و می نالید ومی گفت : چه سرکش بودم که در وادی دیگری به سر می بردم.وزیر گفت : دیگر ناراحت مباش که خداون تو را هدایت نمود.     تا یار که را خواهد ومیلش به که باشد.

               

یار مرا یار مرا عشق نگهدار مرا

یار تویی یار تویی تاج نگهدار تویی

نوح تویی روح تویی فادح ومحصورتویی

سینه مشروح تویی بردراسرار مرا

نور تویی صور تویی دولت منصور تویی

مرغ کوه طور تویی خسته به منقارمرا

قصر تویی  لطف  تویی  بحر  تویی

قند  تویی  زهر  تویی  بیش  میازار  مرا

مولونا جلال الدین محمد بلخی (مولوی)

  یاعلی التماس دعا

پنج شنبه 8/9/1386 - 11:54
دعا و زیارت

با سلام

دوستان عزیزدر اینکه خدا بهترین دوست ما است شکی نیست و همین طور بهترین دوست  همیشه خیر وصلاح بندگانش را می خواهد هدف ما از زندگی در این دنیا معرفت به خدا و در نهایت رسیدن به عشق خداست .طبیعی است که  تمامی اعمالی که ما بندگان انجام می دهیم هم می تواندما را به این هدف نزدیک کند و هم ما را دور سازد.در حقیقت اگر ما هدف زندگی که رسیدن به عشق پروردگار است را درک کرده باشیم تمامی اعمال خود را زیر زربین خواهیم گرفت چرا که اندکی غفلت می تواند ما را از رسیدن به این هدف والا باز دارد وممکن است پروردگار از ما ناراحت شود و این در عشق جایی ندارد.

ضمنا  به عقیده من این جمله شما که چرا باید از خدا بترسیم جمله درستی نیست در حقیقت ما باید از کندی حرکت درراه رسیدن به عشق پروردگار هراسان باشیم همانطور که مولایمان آقا امیرالمومنین علیه السلام در دعای کمیل خود خطاب به ذات مقدس  یگانه پروردگارعالم می فرماید (( یا الهی و سیدی و مولای و ربی   صبرت علی عذابک      فکیف اصبر علی فراقک))((ای خدای من و سید و مولای من و پرور دگار من  بر آتش عذاب تو صبوری میکنم اما چگونه برفراق تو صبوری کنم )) ما  نباید عملی را که موجب ناراحتی معشوقمان می شود انجام دهیم خلاصه اینکه با اندکی تامل در اعمال و رفتارمان می توانیم  جاده ی بی انتهای عشق را بپیماییم دوست عزیز سخن زیاد است عمل کم .ولی با ترک گناه و انجام دستورات الهی که در حقیقت همه آنها به نفع و برای رشد معنوی ما و رسیدن به کمال است می توان نظر معشوق را به خود جلب کرد و در احادیث داریم که عشق خدا به بنده هزار برابر عشق بنده به خداست و زمانی که نظر معشوق جلب شد آن وقت است که دریچه هایی از رحمت بی منتهای الهی به روی ما بندگان نظر شده باز میشود معشوقان اصلی خدا پیامبران وچهارده معصوم هستند و در جاده ی عشق بدون شناخت وعشق به این عزیزان  و قرآن راه به جایی نخواهیم برد التماس دعا یاعلی

دوشنبه 5/9/1386 - 22:20
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته