1 .انتخاب الگو: زنبور عسل حشرات مفيد و ارزشمند و پاکيزهاى هستند. در تمام طول عمرشان الگويشان گل است. فقط دنبال گل هستند تا از شکوفه تلخ گل، گرده و شهد تهيه کنند. گرده گل را براى غذاى نوزادان و شهد گل را براى شفاى مردم درست مىکنند. اگر ما براى به دست آوردن غذاى روح و جسم خود الگوى خوب داشته باشيم بسيارى از مشکلات ما حل مىشود 2 . درست استفاده کردن: کوچکترين شکوفه گل توسط زنبور عسل گردهافشانى مىشود ولى زنبور طورى روى آن قرار مىگيرد که آسيبى به آن نرسد. بنابراين ما هم مىتوانيم در برخورد و تعامل با همنوعان خود طورى عمل کنيم که هيچ وقت مشکلى به وجود نياوريم. 3 . محصول زنبو عسل، «عسل» است: بنابراين ما هم مىتوانيم با زبان و اعمال خود نتايج شيرينتر از عسل داشته باشيم ولى در صورتى که قضاوت عجولانه و غيرمنطقى داشته باشيم نتايج آثار اعمال و زبان ما تلختر از همه چيز خواهد بود. 4 . ملايمت و انعطاف پذيري: زنبور عسل، توليد موم مىکند زنبور با ترشح غدههاى موم ساز خانههايى از موم مىسازد و داخل آن عسل مىريزد. موم با اينکه خيلى شکننده و ملايم است ولى در گرما و سرماى زياد هم مىتواند ظرف خوبى براى نگهدارى عسل باشد. 5 .سرافرازى و صبوري: هميشه زنبور عسل چون از دسترنج خودش استفاده مىکند سرافراز و صبور است. براى تهيه يک قاشق عسل که 25 گرم مىباشد، چهار هزار زنبور بيست هزار گل را ملاقات مىکنند، 7 بار فاصله بين کره ماه و زمين را مىپيمايند. براى تهيه 1 کيلو عسل 100 تا 150 ميليون گل را بايد گردهافشانى کنند. 6 . سختکوشى و تلاشى خستگىناپذير: يک عدد زنبور در طول 15 روز عمرش در فصل بهار و تابستان 70 هزار سورتى پرواز مىکند. سرانجام بر اثر بال زدن زياد (چون 400 دفعه در هر ثانيه بال مىزند، 35 کيلومتر را در يک ساعت مىپيمايد و 20 کيلومتر را بدون وقفه مىرود) با بالهاى مجروح و بدن زخمى و خون آلود جانش را به جان آفرين تسليم مىکند. 7 .ايثار و تسليم بدون توقع: فاصله بين قابها در کندوى لانکسروت هشت ميليمتر است. يک زنبور بايد با تن خسته و کيسه پر از عسل بخصوص در اواخر روزهاى گرم تابستان از درب پرواز وارد کندو شده و در يک جاى تنگ و تاريک عسل (شهد گل) را از ميان قابها از پايين کندو به طبقات دوم و سوم برساند. جالب است بدانيم در بهار و تابستان در هر کندو بين 90 تا 120 هزار زنبور وجود دارد، ازدحام جمعيت خود مهمترين عامل فشار و گرما و ضيق جا است. 8 .سازماندهى و تقسيم وظايف: معمولا يک زنبور کارگر بعد از تولد 12 روز اول نگهبانى و پرستارى از ملکه و نوزادان و نظافت را به عهده دارد. بعد از 12 روز علاوه بر وظايف ياد شده کار معمارى و مهندسى و بنايى را بايد انجام دهد. يعنى سه نوع خانه بايد بسازد؛ حجرههاى کوچک براى کارگران، حجرهاى متوسط براى زنبوران نر، حجره بزرگ شبيه بادامزمينى براى پرورش ملکه که در اصطلاح به آن سلول ملکه يا شاخون مىگويند. بعد از 21 روز زنبور کارگر بالغ شده تا 15 روز پرواز مىکند. براى تهيه شهد، گرده، زهر، بره موم، آب به فعاليت مىپردازد. مهمترين فعاليتهاى اثربخش را در کندو زنبوران کارگر (ماده بکرزا) انجام مىدهند. زنبور نر خاصيتش فقط براى بارورى ملکه جوان است. تاکنون حشرهشناسان وظيفه ديگرى براى زنبور نر اعلام نکردهاند . ملکه زنبور عسل که حکم “شاه کندو” را دارد 200 روز در سال تخمگذارى مىکند روزى 1500 تخم. وظيفه ملکه حفظ و بقاى نسل است. ضمنا ملکه گازى از خود متصاعد مىکند که به آن فرمون يا نظمدهنده اجتماعى نيز مىگويند. اين گاز موجب مىشود که تمام زنبورها به وظايف خود به خوبى عمل کنند. 9 . ايثار ملکه در کندوى عسل: حدود 11 تا 14 روز طول مىکشد تا يک تخم به ملکه تبديل شود. ملکه 3 تا 10 روز بعد از تولد آواز مخصوص جهت آغاز زندگى جديد را مىخواند. معمولا بعد از ظهر يک روز آفتابى در فصل بهار ملکه جديد از کندو خارج شده چون بسيار خوشبو و معطر است بيش از 1000 زنبور نر براى رسيدن به وصالش به تعقيب ملکه مىپردازند. ملکه براى اينکه بهترين نژاد را نسل آينده به وجود آورد در آسمان لايتناهى صعود مىکند و اوج مىگيرد. نرهايى که وى را تعقيب مىکنند يکى پس از ديگرى از پا در مىآيند. چون به دليل خستگى پرواز به فضاى بالا نفسشان مىبرد. ملکه آنقدر اوج مىگيرد که هيچ پرنده ديگرى نمىتواند در آن فضا پرواز کند تا مزاحمش شود. معمولا در ارتفاع بالا حرکت باد هم ضعيف، آسمان صاف و روشن و دور از چشم همه موجودات زمينى آخرين زنبور نرى که جسارت و قدرت جسمى مناسبى داشته باشد و به ملاقات وى مىآيد باهم زندگى جديد را شروع وقدرت بارورى ملکه را تنظيم مىکند. بعد همين زنبور بعد از ازدواج يک دقيقهاى خودش مثل شهاب سنگ به زمين مىافتد و ملکه مزدوج شده و با وقار و متانت به کندوى خودش بر مىگردد تا آخرعمرش هيچوقت کندو را ترک نمىکند مگر در شرايط بچهدهي. عمر ملکه 2 تا 4 سال است. يکبار در عمرش ازدواج مىکند و اسپرمهايى را که با ازدواج اوليه گرفته براى تمام عمرش ذخيره و بارور مىکند . 10 . مفيد بودن زنبور عسل براى خود و ديگران: هر موجودى جهت زنده ماندن مجبور است موجودى ديگر را از بين ببرد يا خودش موقع صيد و صيادى از بين برود جز زنبور عسل که براى سير شدن خودش و سير کردن انسانها هزاران موجود ديگر را هم سير مىکند بدون اينکه مزاحم و باعث از بين رفتن موجودى شود. يعنى زنبور عسل با عمل گردهافشانى موجب ازدياد توليد محصولات باغي، صيفي، زراعى شده همچنين غذاى شيرين انگبين يا عسل را توليد مىکند اما ما انسانها براى سير شدن خود و پذيرايى از مهمانها و همنوعان خود حتما بايد جاندارى را بىجان کنيم مثل کشتن و سر بريدن پرندگان، ماهي، گوسفند، گاو، شتر، غاز، بوقلمون، اردک، مرغ و ... 11 . آگاهي، بصيرت و دورانديشي: تمام موجودات بخصوص انسانها در مواقع قحطى (مشکلات، جنگ، زلزله، سيل) قوه جنسى آنها جهت بقاى نسل ادامه مىيابد جز زنبور عسل (شما شاهد هستيد در کشورهاى جهان سوم بخصوص کشورهاى فقير آفريقايى ازدياد نسل و زاد و ولد بسيار زياد و نامناسب است.) ولى زنبور عسل در مواقع کمبود گرده و گل و شهد به ملکه خود اطلاع مىدهد و ملکه از تخمريزى باز مىايستد تا نوزادانش دچار گرسنگى و قحطى نشوند. تا زمانى که وضعيت گل و شهد عادى نشده، ملکه تخمريزى نامحدود نمىکند. به محض عادى شدن گل و شهد دوباره ملکه شروع به تخمريزى و فعاليت مىکند. 12 . جامع و فراگير بودن موجوداتى که از زنبور عسل بهره مىبرند: 1- انسانها، از انگبين يا عسل، از گرده گل، از موم، ژله 2- طيور و پرندگان: گردهافشانى گل موجب ازدياد آفتابگردان، پنبه، سويا، کلزا شده، پستانداران، پرندگان اهلى و وحشى زيادى از آن بهره مىبرند. 13 . قانع و نجيب بودن زنبور عسل: زنبور عسل داراى 2 معده است. معده اول يا چينهدان براى جمعآورى و حمل شهد است که زنبور پس از حمل آن به کندو از معده اول يا کيسه عسلى داخل حجرهها خالى مىکند . بين کيسه عسلى يا معده اول و معده دوم دريچهاى است که روزى يک سر سوزن عسل يا شهد را از دريچه وارد معده اصلى خود کرده، آن را جهت سوخت و ساز خودش مصرف مىکند. هيچوقت از ذخيره عسل خودش مصرف بىرويه يا اسراف نمىکند. به حق خود قانع است. از قناعت و مناعت طبع عالى برخوردار است. 14 . تيزبينى و هوش زنبور عسل: دنياى زنبور نه فقط از حيث زيبايى جالب توجه است بلکه از لحاظ روايح عديده نيز مطلوب مىباشد. زيرا در انتهاى شاخکهاى زنبور عسل 5 هزار حفره شامه قرار گرفته که بدان وسيله روايح دنيا را استشمام مىکند و نيروى اين حفره شامه به قدرى زياد است که زنبور عسل بوى يک گل سيب (فقط يک گل را) از مسافت 1 کيلومتر استشمام مىکند. زنبور کارگر 3 چشم مرکب و 13 هزار چشم ساده در سرش تعبيه شده که در آن واحد پس از پرواز مىتواند تمام اشيا و علائم محيط خود را ببيند و شناسايى و نشانهگذارى کند تا موقع برگشت به کندويش اشتباه نکند. 15 . طرد ناپاکان: هيچ زنبورى حق ندارد در مکان کثيف و آلوده بنشيند. چنانچه زنبورى با دست و پاى کثيف و آلوده (نجس) وارد کندو شود بلافاصله توسط نگهبانان خشن و بدون مماشات اعدام و به بيرون انداخته مىشود تا درس عبرت براى ديگر زنبورها باشد. اگر در جوامع انسانى همين روش پياده شود آيا افراد محتکر، سودجو، مفسد و ولگرد مىتوانند عرض اندام کنند؟ 16 .اجتماعى بودن زنبور عسل: زنبور عسل هميشه بايد به صورت اجتماعى و جمع زندگى کند تا بتواند با تعامل با ديگران همزيستى و آرامش داشته باشد. شايد ما انسانها زندگى در اجتماع را نمىتوانيم تحمل کنيم. گاهى مشاهده مىشود که افراد دوست دارند برخلاف قانون اجتماع بابرهم زدن رسوم و آداب اجتماع موجب آزار و اذيت ديگران شوند! اما اگر شما يک زنبور عسل را در بهترين شرايط سلامتى و آذوقه فراوان به تنهايى در يک اتاق يا يک جعبه نگهدارى کنيد، بعد از چند روز آن حيوان مىميرد. البته مرگ او ناشى از گرسنگى و يا سرما و گرما نيست بلکه از تنهايى و نداشتن مونس و همدم جان مىسپارد. 17 . عدم مماشات و مصلحتجويي: در شهر زنبور عسل تنبلى و تنپرورى در کار نيست و همه بايد کار کنند. به همين جهت بيکاران و مفتخوران را بدون هيچ ترحمى طرد مىکنند. 18 . از خود گذشتگي: در فصل بهار جمعيت کندو به طور بىسابقهاى زياد مىشود طورى که شبها وقتى که کارگران از صحرا مراجعت مىنمايند، در داخل کندو جايى براى استراحت پيدا نمىکنند. ناچارند که خارج از کندو و در آستان آن به خواب روند چون شبهاى بهار سرد است روز ديگر عده زيادى از آنها که بيرون کندو خوابيده بودند بر اثر سرماى شب از بين مىروند. 19 .آگاهى و شعور: ملکه زنبور به عنوان يک حاکم و مدير آگاه هر روز حساب متولد شدگان را مىکند و دقت دارد که مبادا شمار مواليد از ميزان گلهاى صحرا زيادتر باشد و وقتى که ديد در صحرا گل فراوان است ازدياد مواليد را شروع مىکند. 20 . اطاعت از جمع: وقتى که ملکه يا حاکم پير شده و نمىتواند تخمگذارى کند به راحتى اجازه مىدهد که کارگران ملکه جديد را به وجود آورند و حکومت را از دستش بگيرند. در اينجا حاکم مطيع محض جمع است و هيچ اصرارى به ادامه حکومت ندارد. 21 .دورانديشى ساکنين شهر عسل: زنبورهاى عسل وقتى که مىخواهند ملکه پير را عوض و جانشين براى او انتخاب کنند با احتياط و دورانديشى تا لحظه آخر جهت اطمينان 2 يا 3 ملکه نوزاد را نگهدارى مىکنند در صورتى که ملکه منتخب در پرواز ازدواج خودش دچار مخاطره شود جايگزين داشته باشد. 22 . تقسيم وظايف براساس استعداد و توانايي: ملکه زنبور عسل وظيفه هريک از ساکنان شهر را بر طبق استعداد آنها معلوم مىکند و هرکسى را به يک کار مىگمارد. · به دايهها و پرستاران دستور مىدهد که تخمها و لاروها و شفيرهها را مورد پرستارى قرار دهند. · به نديمهها دستور پرستارى از خودشان را مىدهد که همواره مواظف او باشند. · بعضى از زنبورها وظيفه تهويه کندو را در گرما دارند. · بعضى از زنبورها به عنوان مهندسين و کارگران و بناها هستند که معمولا کارشان خانهسازى است. بعضى وظيفه آوردن صمغ نباتى را دارند که بدان وسيله شکافها و سوراخهاى کندو را مسدود کنند. اين وظيفه کارگران است، همچنين کارگران براى ادامه حيات زنبوران آب مورد نياز کندو و نمک براى رشد و نمو نوزادان را تامين مىکنند. 23 . رعايت مسائل بهداشتى و ذخيره آذوقه: ملکه به بعضى از کارگران دستور مىدهد که مقدارى “اسيدفرميک” وارد عسل کنند که از فاسد شدن و متعفن شدن آن جلوگيرى شود و هروقت عسل حجره به غلظت کافى رسيد درش را ببندند (باموم.) و بعضى از کارگران موظفند داخل کندو را تميز نگاه دارند. اگر لاشه زنبور مرده وجود داشته باشد صريحا بيرون ببرند و از ورود زنبورهاى بيگانه به داخل کندو جلوگيرى کنند. 24 . هدف والا و ارزشمند داشتن: در روزهاى بهار و تابستان مىبينيم از اول طلوع آفتاب تا غروب آفتاب هريک از زنبورها بيش از 5 هزار بار پرواز مىکنند تا شهد و گرده جمعآورى کنند. سوال اين است که آيا اين زنبورها براى رفع گرسنگى خود اين تعداد پرواز را انجام مىدهند؟ در جواب اين سوال بايد بگوييم خير، اينها مىتوانند حتى با يک پرواز به اندازه نياز خود غذا تهيه کنند. ولى اين حشرات ارزشمند هدف بالاتر از رفع نياز خود دارند. 25 . مهاجرت براى تکامل و پيشرفت ديگران: مهاجرت زنبور عسل با مهاجرت انسانها تفاوت زيادى دارد. چون بيشتر مهاجرت انسان براى نجات خويش است و براى به دست آوردن امکانات بهتر و راحتتر يا از ترس گرسنگي، قحطي، جنگ، خشکسالى و ساير عوامل طبيعى و غيرطبيعى (انساني.) اما زنبور عسل مهاجرتش براى بقاى نسل و سعادت و رفاه ديگران است. چون بدون اينکه عاملى آنها را تهديد کند خانه آباد و پر از عسل خود را رها کرده و با ايثار و از خودگذشتگى حدود 70 هزار نفر از جمعيت 90 هزار نفرى کندوى خود را ترک کرده و با اينکه مهاجرت ممکن است مخاطراتى را در پيش داشته باشد ولى اين کار را کرده و کندوى آباد و پر از آذوقه را جهت رشد و نمو شفيره و کارگران تازه به دنيا آمده ترک مىکنند و خودشان زندگى جديدى را در خانههايى که دوباره مىسازند و آباد کنند شروع مىکنند شايان ذکر است که زنبورها داراى 2 چشم مرکب، 3 چشم ساده هستند. هريک از چشمهاى مرکب داراى 6 تا 7 هزار سطح است يعنى حدود 13 هزار آئينه در چشم آنها تعبيه شده که بتوانند با زيبايى خاصى جهان پيرامون خود را ببينند. 26 . داشتن علائم گوناگون: زنبوران عسل چند نوع آواز دارند. 1. آواز شادمانى و سرور .2. آواز فراوانى و وسعت معيشت .3. آواز مرثيه و آهنگهاى غمآور (در موقع مرگ ملکه (يتيمي)) 4. آواز کوبنده وخشم (موقع قتل عام نرها) جالب است بدانيم زنبوران عسل به صداهايى که ما توليد مىکنيم چون ربطى به زندگى آنها ندارد هيچ توجهى ندارند و با صداى جهان خارج کندو از فعاليت خود دست نمىکشند. 27 . غناى طبع: زنبور عسل غناى طبع زيادى دارد به دليل اينکه اگر بعد از مهاجرت از گرسنگى هم بميرند محال است از يکى از شهرهاى مجاور کمک بخواهند يا به کندوى خودشان برگردند. چنانچه هر بدبختى و فاجعهاى هم براى زنبور مهاجر پيش بيايد هرگز به شهر اول بازگشت نمىکنند. صدها بار اتفاق افتاده صاحبان کندو بعد از مهاجرت، زنبورهاى مهاجر را گرفته و نزديک شهر اول جا دادهاند. ولى آنها از گرسنگى يا سرما جان دادهاند و حاضر نشدند که وارد شهر اول که شايد رايحه آن را هم استشمام مىنمودند بشوند، در صورتى که تمام آن شهر با دسترنج آنها به وجود آمده بود. 28 . آرمان داشتن: تمام کارهايى را که زنبور عسل انجام مىدهد داراى آرمان است. نمونهاى از آرمان اين است که مىخواهد نسل آينده راحت زندگى کند. 29 .وظيفهشناسى دقيق و صرفهجويي: زنبور عسل تمام حرکات و اصوات و فعاليتهايش از روى منطق و دقت است. در تمام عمرش خواب ندارد. شبانه روز به فعاليت هدفدار و منطقى خويش ادامه مىدهد. 30 . مقررات و نظامات و تشکيلات: تمام امور و اقدامات زنبوران عسل از روى قاعده و قانون و نظم و تشکيلات است به همين دليل خداوند عليم در سوره نحل به پيامبر(ص) مىفرمايد کار زنبور عسل براى کسانى که اهل تفکر هستند نشانه و آيت خداوندى است. 31 . بهينهسازي: غذاى زنبور عسل از گلها و شکوفهها است نتيجهاش عسل است که موجب شفا و طراوات ما مىشود و اين حاصل نمىشود مگر با فداکارى بزرگ و عجيب زنبوران. جالب است بدانيم کل عمر يک زنبور 5 هفته بيشتر نيست. غذاى روزانه يک زنبور شهد 2 تا 3 گل کافى است در صورتى که هر زنبور در هر ساعت 300 گل را مىمکد و آن را به عسل تبديل مىکند. 32 .تعامل با يکديگر: معمولا زنبورها وقتى که از صحرا به کندو بر مىگردند خسته هستند و به وسيله شاخک خود قدرى با دربانها صحبت مىکنند. بعد وارد کندو شده و توشه خود را که شيره گل و گرده باشد به مامورين مخصوص حمل و نقل مىدهد تا در انبارها ذخيره شود. 33 . جمعآورى توشه براى روزهاى سرد و سخت زمستان: زنبورها در تابستان با تمام نيرو با استفاده از انرژى خورشيد شهد گل را با آميختن نور خورشيد به آن جمعآورى و پسانداز مىکنند تا در روزهاى سرد پاييزى و زمستانى آسوده باشند. ما انسانها روزهاى سختى را در پيش داريم، روزى که دست ما به جايى بند نيست. بنابراين باتوجه به حديث شريف دنيا مزرعه آخرت است بايد براى روزهاى آتى جهان آخرت زاد و توشه مناسب و تقوي، حسن خلق، صبر، نماز، انس با قرآن و عترت(ع) جمع کنيم. همچنين براى ادامه زندگى دنيوى خود محتاج ديگران نباشيم و دست خود را به سوى هرکس دراز نکنيم، عزت نفس خود را حفظ کنيم. جالب توجه است که زنبور بدون يک لحظه استراحت وقتى که محمولهاش را به زنبور مخصوص حمل و نقل تحويل مىدهد بلافاصله و بدون توقف به دنبال کار خود مىرود. 34 . پرستارى شايسته از همنوعان: بعضى از زنبورها که وظيفهشان پرستارى از تخم، لارو، شفيره و ملکه است جمعا بايد از 47 هزار تخم، لاروف شفيره و ملکه پرستارى کنند اين خود قابل تامل است. 35 . گراميداشت روز جشن عمومي: معمولا زنبوران روز مهاجرت خود را جشن فداکارى مىگيرند و يک روز فقط در عمرشان بيکارى و جشن است آن هم همين روز مهاجرت است که با اشتها و ميل خود عسل مىخورند آن هم فقط از دسترنج خودشان نه ديگران. در اين روز زنبور عسل به علت خوشحالى نيش نمىزنند. اصلا آن قدر مست و هيجانزده هستند که به دشمن خود توجه نمىکنند. مربى يا زنبور دار به راحتى با دست مىتواند بچه زنبور را بگيرد و در سبد يا جعبه بريزد. تذکر: هر وقت ملکه جوان مىخواهد به دنيا بيايد ملکه پير يا حاکم وقت تعدادى از زنبورهاى کارگر حدود 70 هزار عدد را با خود همراه مىکند و مهاجرت مىکنند و به صورت خوشهاى يک جا جمع مىشوند که در اصطلاح به آن بچه زنبور مىگويند. اين جمعيت، خانه آباد و پر از عسل خود را براى نوزادان و نسل آينده رها کرده خود را براى درست کردن خانه جديد آماده مىسازند. اگر صاحب کندو متوجه بچه زنبور يا همان خوشه زنبور شود و آنها را وارد يک کندوى خالى کند يک کلنى جديد به وجود مىآيد در صورتى که زنبوردار آنها را نگيرد زنبورها بعد از چند ساعت همگى به همراه ملکه به حرکت درآمده خودشان شکاف کوه صخره يا درخت کهن را براى خانه انتخاب مىکنند و مشغول خانهسازى و جمعآورى عسل مىشوند. 36 . وفادارى نسبت به حاکم يا رهبر: زنبور عسل در سختترين شرايط از ملکه خود محافظت مىکند. بعضى مواقع اتفاق مىافتد که هزاران زنبور به دليل عوامل مختلف مىميرند ولى ملکه در ميان لاشهها و زنبورهاى نيمهجان زنده مانده است يعنى يک ديوار جاندار درست مىکنند تا از ملکه خود محافظت کنند. در مواقع قحطى تا آخرين قطره عسل خود را به ملکه مىخورانند و خود از گرسنگى مىميرند ولى نمىگذارند که او بميرد. اگر ملکه بميرد يا مفقود شود زنبورها صداى مخصوص از خود به وجود مىآورند که دقيقا شبيه گريه است و حتى ما هم مىتوانيم بشنويم. يتيم شدن زنبورها را از گريه زنبورها مىفهميم. حتى دست از کار و فعاليت مىکشند و نوحهگرى مىکنند. جالب است در حوادث نابودى دسته جمعى يا قحطي، آخرين فردى که مىميرد ملکه است. مرگ ملکه بعضى مواقع ممکن است به علت سهلانگارى زنبوردار در هنگام بازديد و قرار دادن ملکه دربين قاب باشد، يا اينکه زنبوردار قابى را که درحال بازديد است بلند کند پشت سر کندو داشته باشد ملکه بيفتد و در بين علفها يا زير پا برود. اگر ما ملکه زنبورها را برباييم زنبورها نااميد مىشوند و از کار باز مىمانند و اگر ملکه را به آنها بازگردانيم زنبورها اظهار شادى مىکنند، او را نوازش مىنمايند و در مقابل وى از سر و کول يکديگر بالا مىروند و بعضى از آنها، سر را روى زمين مىگذارند و شکم و پاها را به هوا بلند مىکنند و در آن حال مىرقصند و آواز مىخوانند. 37 . عشق به وطن: زنبور عسل هيچ وقت وارد کندوى ديگرى نمىشود. تمام تلاشش اين است که ماموريت محوله را به خوبى انجام داده به وطن خويش برگردد. بخصوص زنبورداران نگهبان هرگز اجازه نمىدهند که زنبور ديگر يا حيوان ديگر وارد حريم آنها شود. چنانچه حيوانات موذى مثل موش، مارمولک يا مار وارد کندو شود بلافاصله او را کشته و جسد آن را موميايى مىکنند تا تعفن آنها موجب آزار ساکنين نشود. 38 . معمارى و مهندسي: زنبور عسل چنان با نقشه مشخص اقدام به ساختن حجرهها و سلولها مىکند که بسيار ماهرانه و مهندسى است. آنها با ساختن خانهاى مسدس کمترين مصالح را در خانهسازى به کار مىبرند و طورى صفحه موم آج شده داخل قاب را گونيا مىگيرند که هيچ جاى اضافى به قول مهندسين ما “پرت” به وجود نمىآيد. در زمينى که آنها اقدام به خانهسازى مىکنند جاى مهم يا کم اهميت، دو نبش يا سه نبش هيچ مفهومى ندارد و تمام سطح قاب را يکسان استفاده مىکنند. 39 . نرساندن آزار و اذيت به ديگران: با اين تعداد جمعيت يعنى حدود 90 هزار عدد زنبور در يک کندو که همه اقشار و صنوف اعم از حاکم، مهندس، پرستار، بنا، نگهبان و انباردار و ... وجود دارند طورى باهم سازگارى و تعامل دارند که هيچ وقت به همديگر آزار نمىرسانند بلکه همه همديگر را کمک مىکنند. 40 .ساختن سنگر دفاعى در مقابل دشمن: در نقاطى که حشره عسلخور موسوم به “آتروپوس” فراوان است زنبورها مقابل کندو به وسيله موم يک طارمى ايجاد مىکنند به طورى که خودشان مىتوانند از بين دو ميله کارى عبور نمايند اما آتروپوس که شکم بزرگى دارد قادر به عبور از آن نيست. 41 .انعطافپذيري: ملکه از روشنايى و پرواز در فضا و گردش روى گلها چشم مىپوشد و رضايت مىدهد مغز او فوقالعاده کوچک شود و در مقابل دستگاه تناسلى وى بسيار بزرگ گردد و کارگران از لذات عشق صرف نظر مىکنند و موافقيت مىکنند اندام تناسلىشان کوچک و مغزشان بزرگ شود و در روشنايى و فضاى بيکران پرواز کنند و روى گلها بنشينند. نبايد بگوييم کارهاى زنبور عسل فقط از روى غريزه است، بلکه آنها عقل و هوش ذکاوت بالايى دارند. زيرا زنبورها مىتوانند يک کرم عادى يعنى (تخم روز( )لارو) را از خانه خود بيرون بياورند و درخانه ديگر جا بدهند. به او غذاى مخصوص يا ژله سلطنتى (ژله رويال) بخورانند تا مبدل به يکى از افراد خانواده سلطنتى يا ملکه شود. کارگران قبل از انتقال لارو به مکان جديد ابتدا خانهاى به شکل بادام زمينى که به آن شاخون يا سلول ملکه مىگويند و حدود يک بند انگشت است مىسازند. تخم روز يا لارو به داخل آن منتقل و سپس غذاى مخصوص ژله را در اين سلول پر مىکنند و درش را با موم مىبندند. پس از 11 روز همين لارو تبديل به ملکه مىشود. همچنين آنها مىدانند ملکه دو نوع تخم مىگذارد يک تخم نر، يک تخم ماده. کارگران از تخم ماده ملکه براى ساخت ملکه جديد استفاده مىکنند. به ظاهر هر دو نوع لارو شبيه به هم است ولى تشخيص زنبورها بالاتر از اين است که اشتباه کنند. وزن مغز زنبور عسل 174 مرتبه از وزن بدن او سبکتر است. 42 .ماموريت اکتشافي بعد از اين که ملکه به همراه تعداد زيادى از زنبوران جهت مهاجرت از کندو خارج شود گروهى از زنبوران به عنوان مامور اکتشاف جهت مکانيابى به جنگلها، تپهها و کوههاى اطراف عازم مىشوند و وقتى مکان مناسب را پيدا کردند بر مىگردند به ملکه خبر مىدهند. 43 . مشورت ماموران اکتشاف وقتى مکانهاى جديد را شناسايى کنند به ملکه اطلاع مىدهند. ممکن است چند مکان توسط ماموران شناسايى و پيشنهاد شود. در اين موقع زنبورها با ملکه مشورت مىکنند. براى انتخاب جا اين مشورت ممکن است چند ساعت حتى يک يا دو روز طول بکشد. بعد وقتى به تصميم واحدى رسيدند همگى يک جا گروهى حرکت مىکنند. براى مکان جديد در اصطلاح به اين گروه زنبورها “وحشي” مىگويند يعنى به سوى طبيعت بازگشتهاند. 44 .دقت و سرعت عمل: زنبورهاى مهاجر وقتى وارد کندوى جديد شوند جهت ساختن خانه جديد يا حجره موم عجله مىکنند چون ملکه جهت تخمگذارى عجله دارد حتى تخمها را روى زمين يعنى کف کند و مىريزد. زنبورها هم با صمغ و عسلى که با خود آوردهاند نسبت به درز پوشى و بستن منفذها اقدام و مومبافى را شروع مىکند. باز تاکيد مىشود زنبور عسل فقط از روى غريزه کار نمىکند بلکه عقل و هوش هم دارد. چون وقتى ما براى ايجاد خانه جديد به آنها موم مىدهيم آنها بلافاصله از موم ما جهت ساخت حجرهها استفاده مىکنند. مىفهمند اگر فقط از موم خودشان استفاده کنند ممکن است دو ماه طول بکشد تا خانه جديد را بسازند ولى با کمک ما مىتوانند ظرف يک هفته خانهشان را کامل کنند. 45 .آموزش نظامي، رديابى و نقشکشى راهداري: زنبورها به محض انتقال به مکان جديد محيط را شناسايى مىکنند. همه اشياء و بناهاى منطقه را با رايانه مغزى خود نشانه گذارى مىکنند. معمولا 2 تا 3 روز طول مىکشد تا محيطى به شعاع 7 کيلومتر را دقيقا نشانهگذارى کنند. در اين بين اگر گل در فاصله نزديک وجود داشته باشد، ظرف چند ثانيه زنبورها آن را پيدا کرده از رنگ و بو و شهد آن آگاهى پيدا مىکنند. بعد از چند دقيقه شهد يا گرده را به کندو حمل مىکنند. 46 .توانايى انجام مهارتهاى گوناگون: زنبورها چند نوع کار را به سرعت و دقت ياد مىگيرند و نيازهاى خود و همنوعان خود را تامين مىکنند مثل تهيه زهر براى دفاع از خود، نقشهکشي، معماري، توليد عسل، توليد موم، جمعآورى گرده گل، توليد بره موم، توليد ژله رويال. جاى تاسف است بعضى جوانان ما مدارج عاليه تحصيلات دانشگاهى را طى مىکنند ولى مهارت تامين نيازهاى زندگى خود را ندارند و فقط مىبينيم مدرک ليسانس، فوق ليسانس، دکترا را يدک مىکشند. شايد روشن کردن يک بخارى گازى اتاق خود را بلد نباشند! يا هواگيرى رادياتور شوفاژ يا پختن نان يا غذاى خود را بلد نيستند. اگر مادر يک روز غذا درست نکند از گرسنگى مستاصل مىشوند! 47 . تنظيم رابطه با ديگران: زنبور عسل دريافته که بدون تعامل با ديگران نمىتواند آسايش و آرامش داشته باشد. هميشه با زندگى اجتماعى داشتن بينش و نگاه جهانى را مد نظر خود قرار دارد. ولى بعضى مواقع ما انسانها تنهايى را ترجيح مىدهيم. نمىخواهيم با جامعه هماهنگ باشيم. چرا زنبورها خانههايشان را 6 ضلعى مىسازند؟ زنبورها براى استحکام خانهها، صرفهجويى در مصالح و اينکه تمام رديفها حتى يک ميليمتر فضاى اضافى وجود نداشته باشد و ديگر اينکه خودشان استوانهاى شکل هستند هرکدام بتوانند به راحتى در خانههايشان کارکنند تا مزاحم ديگران نشوند خانههايشان را 6 ضلعى مىسازند. 48 .احترام به بزرگتر (مافوق:) هرجا که ملکه باشد زنبورهايى که در حول و حوش او هستند روى خود را به او مىکنند و محال است که يک زنبور طورى بايستد که پشت او به طرف ملکه باشد. در موقعى که ملکه راه مىرود، به هرجا که مىرسد زنبورها فورا تغيير وضع مىدهند و هرکس به ملکه پشت کرده وضع خود را اصلاح مىنمايد و روى خود را به ملکه مىکند. |