بنام خدای مهربون
پشت این لبهای بسته *** چهره غمگین و خسته
یه نفر غمگین نشسته تا تو برگردی
می خونه نالون و خسته تا تو برگردی
چشمای من در پی فردایی روشن *** میریزه اشکم به دامن تا تو برگردی
لبهای من داره فریاد از زمونه
شعر دلتنگی می خونه تا تو برگردی
با نگاهم آسمونها رو می گردم *** به امید روی ماهت تا تو برگردی
روح و جانم به فدای هر نگاهت
میشینم بر خاک راهت تا تو برگردی
مونده بر لب آه سردی اشک سرخ و رنگ زردی*** از دو عالم برندارم تا تو برگردی
...
در پی ترین مختصات زندگی ام منتظر کسی هستم که با شوق بسوی صفرترین
مختصات جغرافیایی اش می چرخد .
تو آمده ای تا دفتر زنان بی سرمشق نماند
تو آمده ای تا وجودت مایه افتخار باشد
سزاست که برایت فریاد کنند ملائک بال در بال:
ستاره بریزید
آمد مادر حسین
ساقی بده جامی
آمد ماه عالمین