• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 4
زمان آخرین مطلب : 5493روز قبل
دانستنی های علمی
چهارشنبه سوری

یکی از آئینهای سالانه ایرانیان چهارشنبه سوری یا به عبارتی دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند.



چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری است که پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود.

مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوهایشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرن ها پیش باز می گردد.

مراسم ویژه آن در شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند.


ظاهرا مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد.

اما دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از حمله اعراب به ایران می داند.
 


 


در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم.در ایران كهن هر یك از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، كه نام فرشتگان است. شنبه و یکشنبه و... بعد از تسلط اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد."



"برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم."



"بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری."

بخش كردن ماه به چهار هفته در ایران ،پس از ظهور اسلام است و شنبه و یك شنبه و دوشنبه و ........نامیدن روز های هفته از زمان رواج آن .شنبه واژه ای سامی و درآمده به زبان فارسی و در اصل "شنبد" بوده است.


"سور "در زبان و ادبیات فارسی و برخی گویش های ایرانی به معنای "جشن"،"مهمانی"و "سرخ" آمده است


مراسم چهارشنبه سوری

 


بوته افروزی

در ایران رسم است كه پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را كه از پیش فراهم كرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» كپه می كنند. با غروب آفتاب و نیم تاریك شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا كوچك هر كدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه هایی می خوانند.

زردی من از تو ، سرخی تو از من

غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا

ای شب چهارشنبه ، ای كلیه جاردنده ، بده مراد بنده




خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند. سرود "زردی من از تو / سرخی تو از من"

هر خانه زنی خاكستر را در خاك انداز جمع می كند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می كوبد و به ساكنان خانه می گوید كه از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است.
در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یك سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیده دارند كه با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیانكار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاكی را از محیط زیست دور و پاك می سازند. برای این كه آتش آلوده نشود خاكستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.

 

 



مراسم كوزه شكنی

مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،كمی نمك به علامت شور چشمی، و یكی سكه دهشاهی به نشانه تنگدستی در كوزه ای سفالین می اندازند و هر یك از افراد خانواده یك بار كوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر ، كوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به كوچه پرتاب می كند و می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم به توی كوچه» و باور دارند كه با دور افكندن كوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می كنند.



همچنین گفته میشود وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت،در روم وبسیاری از کشورهای اروپایی ،روز 21 دسامبر ( 30 آذر ) به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد.ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباهی كه در محاسبه روز كبیسه رخ داد . این روز به 25 دسامبر انتقال یافت

 



فال گوش نشینی

زنان و دخترانی كه شوق شوهر كردن دارند، یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نیت می كنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهارسو می ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیك و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبتكردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجتو آرزوی خود را برآورده می پندارند. ولی اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممكن نخواهند دانست.

 



قاشق زنی

زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با كاسه ای مسین برمی دارند و شب هنگام در كوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنكه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر كاسه می زنند. صاحب خانه كه می داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در كاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.

 

 



آش چهارشنبه سوری

خانواده هایی كه بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می كردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» یا «آش بیمار» می پختند و آن را اندكی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می كردند.

 



تقسیم آجیل چهارشنبه سوری

زنانی كه نذر و نیازی می كردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام «آجیل چهارشنبه سوری» از دكان رو به قبله می خریدند و پاك می كردند و میان خویش و آشنا پخش می كردند و می خورند. به هنگام پاك كردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خاركن را نقل می كردند. امروزه، آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است.



گرد آوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت "زردی من از تو، سرخی تو از من" شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است

پس امیدورام دوستان عزیز با خواندن این مطالب قشنگی این رسم را با انجام كارهای خطرناك و استفاده از ترقه های خطرناك خراب نكنند

مراسم دیگری مانند توپ مروارید ، فال گوش ، آش نذری پختن ، آب پاشی ، بخت گشائی دختران ، دفع چشم زخمها ، کندرو خوشبو ، قلیا سودن ، فال گزفتن هم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد



تحریف آیین چهارشنبه سوری

یافته های پزوهشی نشان می دهد كه تمامی آیین ها و یادمان هایی كه مردم ایران در هنگامه گوناگون بر پا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است ، با منش ، اخلاق و خرد نیاكان ما در آمیخته بود و در همه آنها ، اعتقاد به پروردگار ، امید به زندگی ، نبرد با اهریمنان و بدسگالان و مرگ پرستان ، در قالب نمادها ، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود .

رفتار خشونت آمیز و مغایر با عرف و منش جامعه نطیر آنچه كه امروزه تحت نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم ، در هیچكدام از این آیین ها دیده نمی شود .

 



بهتر است بگوییم ، كسانی كه با منفجر كردن ترقه و پراكندن آتش سلامتی مردم را هدف می گیرند ، با تن دادن به رفتاری آمیخته به هرج و مرج روحی ، آیین چهارشنبه سوری را تحریف كرده اند

شنبه 15/1/1388 - 19:55
بیماری ها
خوردن انار چه خواصی دارد 



 ErrooorTM.CoM| گروه اینترنتی ارور تیم


حضرت محمد (ص) فرموده اند: "هرکس انار بخورد، کینه و دشمنی را از خود دور کرده است."

انار اولین بار در شرق ایران یافت شد و بعد به هندوستان، آفریقا، چین، اروپا و آمریکا برده شد.

برای هزاران سال انار به عنوان گنجینه قدرت شناخته می شد. انسان ها برای زیبا تر شدن از این میوه استفاده می کردند. در مصر، مردگان را با انار دفن می کردند.

در چین، هسته انار را شکر می زنند و در جشن عروسی برای خوشبختی عروس و داماد آن را می خورند.

انار جزوی از نشانه و سمبل نجابت در مردم اسپانیا است.

انار سمبل باروری و ازدواج است.

انار به عنوان رنگ برای پارچه استفاده می شود.

حال 12 فایده مهم و اصلی انار را برای شما بیان می کنیم.

1- انار و خاصیت آنتی اکسیدانی

تحقیقات نشان داده است که انار 3 برابر چای سبز، آنتی اکسیدان دارد. لازم به ذکر است که نقش آنتی اکسیدان ها، حفاظت از بدن در برابر استرس ها، آلودگی های شیمیایی و میکروبی، بیماری قلبی و سرطان هاست.

2- انار و قلب و عروق

آب انار جلوی تصلب شرایین و بیماری قلبی را می گیرد.

انار، از کلسترول بد( LDL) در برابر اکسیده شدن محافظت می کند.

آب انار همانند آسپیرین عمل می کند.

آب انار از به هم پیوستن پلاکت های خونی جلوگیری می کند، پس مانع از لخته شدن خون می گردد.

انار موجب کاهش فشار خون بالا می گردد.

آب انار باعث کاهش چربی خون می شود.

تحقیقات نشان داده است که اگر روزی سه چهارم لیوان آب انار بنوشید و این کار را مدت 3 ماه انجام دهید، مقدار اکسیژن بیشتری به قلب می رود و باعث سلامتی قلب می شود.

آب انار، جلوی تخریبات DNA و بیماری های حاصل از تخریب آن را می گیرد.

 


3- انار و سرطان

آب انار به کاهش خطر سرطان پستان کمک می کند.

انار از سرطان پروستات جلوگیری می کند و یا رشد آن را آهسته می کند.

از سرطان پوست نیز جلوگیری می کند.

4- انار و دیابت

قند موجود در آب انار همانند قند موجود در آب دیگر میوه ها است. از این نظر بیماران مبتلا به دیابت باید در مصرف آن احتیاط کنند و در این مورد با پزشک خود مشورت کنند.

5- انار و کلیه

انار، از بی نظمی و اختلال در کار کلیه ها می کاهد و به طور کلی ادرارآور است.

6- انار و بیماری آلزایمر

افرادی که در هفته 2 لیوان یا بیشتر آب انار می نوشند، احتمال پیشرفت و بروز آلزایمر در آن ها نسبت به افرادی که در هفته نصف لیوان آب انار مصرف می کنند، 76 درصد کمتر است.

7- انار و بیماری های عفونی

انار از تعداد کرم های روده می کاهد.

در هنگام تب، به بیمار، انار یا آب آن را بدهید، چرا که در رفع تشنگی بسیار مفید است.

انار برای گلودرد بسیار مفید است.

شمایی که سرما می خورید، آب انار برای شما دواست.

با نوشیدن آب انار، بیماری های عفونی را از بدن دور کنید.

8- انار و پوست

هسته انار از پیرشدن پوست جلوگیری می کند.

اگر می خواهید جوان بمانید، انار مصرف کنید، زیرا خوردن انار باعث می شود که 6 سال جوان تر به نظر آیید.

9- انار و گوش و چشم و دندان و صدا

انار و عسل برای گوش درد مفید است.

انار و آب انار برای بهبود بینایی و جلوگیری از ضعیف شدن چشم خوب است.

انار از خرابی دندان و لثه جلوگیری می کند.

آب انار برای صدای گرفته و خشن مفید است.

|


10- انار و بارداری

مادران باردار روزانه نصف لیوان آب انار مصرف کنند تا از زود به دنیا آمدن و از صدمات مغزی در نوزاد خود جلوگیری کنند.

انار منبع خوب ویتامین های A ، E، C، B3 و اسید فولیک، پتاسیم و فیبر است.

یک لیوان آب انار، 40 درصد ویتامین C مورد نیاز روزانه بدن را فراهم می کند.

11- انار و یائسگی

انار موجب کاستن استرس و پریشانی ناشی از یائسگی می گردد.

12- انار و کاهش وزن

انار موجب هضم بهتر مواد غذایی می گردد.

آب انار برای بهبود اشتها نیز مفید است.

دقت کنید که آب انار بدون شکر و فاقد فروکتوز( نوعی قند) برای کاهش وزن مفید است.

آب انار تازه بهتر است یا آب انار پاستوریزه یا بسته بندی شده در پلاستیک؟

آب انار تازه که خود فرد می گیرد، بسیار بهتر از آب انار پاستوریزه است. آب انار واقعی دارای ویتامین و املاح است. آب انار حدود 16 درصد نیاز فرد به ویتامین C را تامین می کند و همچنین منبع خوب ویتامین B5 ، پتاسیم و آنتی اکسیدان است.

حرارت زیاد در حین پاستوریزه کردن، موجب از بین رفتن مقداری از مواد مغذی موجود در انار می شود.

به جای داروهای شیمیایی برای سلامت قلب بهتر نیست که از این میوه گرانبها استفاده کنیم؟

پس بیایید از هم اکنون انار را جزو برنامه غذایی روزانه ی خود قرار دهیم.

شنبه 15/1/1388 - 19:47
دعا و زیارت
صفات و افعال اختیارى انسان كه در حیطه بحثهاى اخلاقى و ارزشى قرار مى‏گیرند ممكن است‏با توجه به متعلقشان بر سه دسته تقسیم شوند:
نخست: آنها كه به خدا مربوط مى‏شود،
دوم: آنها كه به خود انسان مربوط مى‏شود.
سوم: آنچه كه مربوط به مخلوقات خداست.
از گروه اول، نخستین فعل نفسانى انسان كه در ارتباط با خداى متعال در اینجا مطرح مى‏شود «ایمان» است كه در گذشته گفته‏ایم: ریشه ارزش سایر افعال و صفات اخلاقى به شمار مى‏رود و نیز گفتیم: از آنجا كه حقیقت ایمان یك نوع فعل اختیارى نفسانى است، در حیطه اخلاق و بحثهاى اخلاقى قرار مى‏گیرد. همچنین، گفتیم: كه براى تحقق ایمان در نفس انسان، شناختن متعلق ایمان یك شرط لازم است و از آنجا كه علم نیز معمولا، از راههاى اختیارى حاصل مى‏شود، مى‏تواند در زمره افعال ارزشمند اخلاقى شمرده شود. بنابراین، نتیجه مى‏گیریم كه تحصیل علم نسبت به متعلق ایمان «مثل خدا، ارسال رسل، انزال كتب، بعث و نشور و حساب» شرط لازم براى پیدایش ایمان در نفس است چنانكه در ایمان هم شرط لازم و ریشه و اساس سایر ارزشهاى اخلاقى مى‏باشد.
بنابراین، قبل از همه لازم است درباره كسب علم و معرفت نسبت به خداى متعال كه محور بقیه است‏به بحث و بررسى بپردازیم و پاسخگوى سؤالاتى باشیم كه در این زمینه قابل طرح است نظیر آنكه، منظور از معرفت خدا چیست؟ عرفت خدا چگونه حاصل مى‏شود؟ این معرفت از چه ارزشى برخوردار است؟ و در نهایت آفات و موانع آن چه هستند؟ چرا كه، این وظیفه اخلاق و عالم اخلاقى است تا درجه اهمیت و ارزش هر چیزى را و از آن جمله این علم را تعیین، راه تحصیل آن را تبیین و طریقه نگهدارى آن را بابررسى موانع و آفات در اختیار دیگران قرار دهد.

معرفت خدا چیست؟

معرفت و شناخت انسان از خداى متعال دو گونه است:
1- شناخت حضورى.
2- شناخت‏حصولى.
شناخت حضورى انسان نسبت به خدا نیز به دو صورت كلى تقسیم مى‏شود: نخست درك فطرى یا خداشناسى كه فطرى كه در زیر همین عنوان قبلا بررسى شده و در آنجا گفتیم كه آیه میثاق و آیه فطرت به همین خداشناسى فطرى و درك حضورى ضعیف و نیمه آگاهانه نظر دارند. علم حضورى در شكل فطرى آن اكتسابى نیست و از محدوده اختیار و اراده انسان خارج خواهد بود و طبعا در حیطه علم اخلاق قرار نمى‏گیرد. درك فطرى در غالب انسانها صرف استعداد و مایه‏اى است كه واجد آن مى‏تواند با تلاش خود، آن را از استعداد به فعلیت و از حالت ابهام به مرحله درك حضورى آگاهانه برساند.
نوع دوم آن علم حضورى است كه انسان با فعلیت‏خویش بدان نایل مى‏شود و پس از طى مراحل تكامل لیاقت پیدا مى‏كند كه این علم حضورى روشن و آگاهانه از مبدا فیض به او اضافه شود. این علم حضورى نیز تشكیكى است و به نوبه خود مراحلى دارد كه آخرین مرحله آن همان هدف نهایى آفرینش و غایت قصواى كمال انسانى است و اصولا منظور از آفرینش انسان وصول به این نقطه بوده است. بنابراین، فعالیتهاى اخلاقى هم باید به نوبه خود متوجه آن هدف بوده و در طریق وصول این، فعالیتهاى اخلاقى هم باید به نوبه خود متوجه آن هدف بوده و در طریق وصول به این نقطه از كمال انسانى واقع شوند. آیات قرآن و روایات نیز با تعابیر مختلف نظیر رؤیت، شهود، نظر و غیره. به این حقیقت اشاره مى‏كنند و دلالت دارند بر اینكه اولیاء خدا در جهان دیگر به آن نایل مى‏شوند و با نیل به آن، در واقع، سعادت ابدى خویش را دریافته‏اند. نظیر اینكه مى‏فرماید:
«وجوه یومئذ ناضره الى ربها ناظره». [1]
[ رخسارى در آن روز برافروخته است (و با چشم دل) به سوى (جمال) پروردگارش نظر كننده است‏]. و یا مى‏فرماید:
«و كذلك نرى ابراهیم ملكوت السماوات و الارض لیكون من الموقنین». [2] [ و همچنین نشان دادیم به ابراهیم (باطن و) ملكوت آسمانها و زمین را تا از اهل یقین باشد ]. طبیعى است كه این مرحله نهایى و درك روشن حضورى نیز مستقیما در اختیار، نیست و چیزى است كه خداوند به لطف و كرم خود به بندگان خالص و انسانهاى شایسته افاضه و اعطا مى‏كند البته مقدمات وصول به این مقام و افاضه این كمال در اختیار ما خواهد بود؛ زیرا، وصول به این درك حضورى و تعالى انسانى، نتیجه افعال اختیارى اوست كه هرگاه با به طرز صحیح رهبرى شود به آنجا منتهى خواهد شد و در واقع، افاضه این كمال، پاداش بخشى از افعال اختیارى ماست كارهایى كه به طرز صحیح و شایسته انجام شده است كه این پاداش به صورت تام و كامل در جهان دیگر به انسان داده مى‏شود گرچه مراتب نازلتر این درك حضورى به صورت حال یا ملكه احیانا در همین جهان نیز براى اولیاء خدا ممكن است فراهم گردد.
باید توجه داشته باشیم كه در بحث از معرفت و خداشناسى، در این مقال، هیچ یك از دو ادراك حضورى نامبره فوق؛ یعنى، ادراك فطرى مبهم و ادراك حضورى روشن، نمى‏توانند مورد نظر ما باشند؛ چرا كه، گفتیم هیچ یك از دو ادراك حضورى اختیارى ما نیستند و نخستین ادراك حضورى فطرى اصولا اكتسابى نیست و دومین ادراك نیز گرچه اكتسابى است ولى مستقیما مورد اراده ما نیست و بى‏مقدمه، حاصل نمى‏شود، البته به عنوان عالیترین هدف براى رفتارهاى اختیارى، مطرح مى‏شود.
بنابراین، آنچه كه با این نوشته تناسب دارد و مورد نظر مى‏تواند باشد دو چیز دیگر است: نخست آن ادراك حصولى و استدلالى و تحلیلى عقلى است كه نسبت‏به خداى متعال و صفات و افعال او مى‏توانیم كسب كنیم.
دوم آن نوع كارهاى اختیارى شایسته‏اى است كه در نزدیك شدن انسان به آن مرحله نهایى و ادراك حضورى آگاهانه مى‏توانند مؤثر باشند.
بر این اساس مى‏توان گفت: موضوع مورد نظر ما در این بحث عبارت است از خداشناسى حصولى به معنى عام كلمه كه تصدیق به اصل وجود خداى متعال و صفت توحید و سایر اسماء و صفات و افعال الهى را كه در قرآن كریم و روایات معصومین علیهم السلام آمده و از راه عقل قابل اثبات است و شناخته مى‏شود، همه و همه را در بر دارد تا جایى كه دایت‏به وسیله انبیاء و حساب و پاداش و كیفر در جهان آخرت را نیز كه در زمره افعال الهى به شمار مى‏روند شامل مى‏شود و همه اینها در حوزه خداشناسى قرار مى‏گیرد.

ارزش خداشناسى

اكنون در این بحث اخلاقى هدف ما این است كه خداشناسى را با این محتوا و در این محدوده ارزیابى كنیم و سؤال ما این است كه خداشناسى از دیدگاه اخلاق از چه ارزشى برخوردار است؟
در پاسخ به این پرسش مى‏گوییم: با توجه به اینكه ریشه تمام ارزشهاى اخلاقى ایمان به خداست و از دیدگاه اسلام تا كارى به انگیزه ایمان انجام نگیرد ارزشمند نخواهد بود و با توجه به اینكه ایمان متوقف بر معرفت و شناخت است تا آنجا كه نقص و كمال معرفت بالطبع در نقص و كمال ایمان دقیقا مؤثر است و هر چه شناخت انسان زنده‏تر و عمیقتر باشد ایمان وى نیز به همان نسبت مى‏تواند زنده‏تر و عمیقتر گردد، نتیجه طبیعى این دو مقدمه آن است كه علم و معرفت نسبت‏به متعلق ایمان در زمره اصول و ریشه‏هاى ارزشهاى اخلاقى شمرده شود. و همانطور كه ایمان یك حقیقت تشكیكى داراى شدت و ضعف است ولى هر چه زنده‏تر و قوى‏تر باشد انسان را وادار به حركت و تلاش بیشتر و نظم رفتارى دقیقتر كرده و نهایتا در ارتباط با فوز و فلاح و سعادت ابدى انسان ارزشهاى والاترى مى‏آفریند علم و معرفت نیز به همان نسبت داراى شدت و ضعف است و هر چه كاملتر باشد از طریق تاثیر در ایمان، ارزش والاترى مى‏آفریند و تاثیر عمیقترى در وصول انسان به سعادت جاودانیش و رسیدن به سعادت والاتر باید ایمانش را قوى‏تر كند و براى قویت بیشتر ایمان لازم است هر چه بیشتر بر شناخت و معرفت خویش بیفزاید البته به عنوان شرط لازم در كنار شرایط دیگر.

رابطه خداشناسى با ایمان

مى‏توان گفت: خداشناسى حصولى كه از راه به كار گرفتن مفاهیم و تجزیه و تحلیل ذهنى و استدلال عقلى حاصل مى‏شود عبارت است از مجموعه‏اى از قضایا در زمینه مسائل مربوط به خداشناسى كه به صورت علمى، فسلفى و كلامى مطرح مى‏شوند. قضایایى كه موضوع و محمولى دارند كه باید تعریف شوند و نسبتهایى دارند كه با اقامه برهان مى‏توانند مورد تایید و تصدیق انسان قرار گیرند. یعنى، همانطور كه درباره یك مسئله ریاضى مى‏اندیشیم و راه حل آن را پیدا كنیم، دقیقا، درباره مسائل و معضلات مربوط به خداشناسى باید بیندیشیم و با كمك سرانگشتان اندیشه به حل این معضلات و باز كردن گره‏هاى مبهم آن بپردازیم. گرچه از بعد دیگر خداشناسى با علوم ریاضى متفاوتند چرا كه، علوم ریاضى در اعمال و رفتار انسان و جریان تكامل انسانى و اخلاقى وى نقشى ندارد و اكثرا مورد غفلت قرار مى‏گیرد مگر از نظر شغلى و حرفه‏اى روزانه با این علم ممارست داشته باشد مثل مهندسى كه غالبا سر و كارش با هندسه است و یا حسابدار كه عملا و به مقتضاى شغل و حرفه‏اى كه دارند روزانه ناگزیر از به كار گرفتن قواعد هندسى و فرمولهاى ریاضى خواهند بود و این علم در آنان زنده و فعال است، بر خلاف بسیارى از افراد كه بسیارى از مسائل ریاضى را حل كرده و قادر به حل آنها هستند مع‏الوصف، از آنجا كه در زندگى ایشان علوم ریاضى نقش زیادى ندارد اكثرا از آن غفلت مى‏كنند.
خداشناسى علمى است كه در تكامل اخلاقى، انسانى و معنوى ما مؤثر است؛ ولى، به لحاظ تاثیر به كارگیرى زیاد و تكرار توجه به آن در زنده بودن و مؤثر و فعال بودنش نیز دقیقا مثل ریاضیات و هندسه خواهد بود. اگر ما قضایاى فلسفى و كلامى مربوط به خداشناسى و ادله و براهین آن را یكبار بخوانیم و ببینیم و حتى حلاجى كنیم و در واقع از راه ادله و براهین قاطع، وجود خدا برایمان به روشنى هم ثابت‏شود ولى پس از بایگانى از آن در ذهن عملا از آن غفلت كنیم در واقع مسائل الهى را حل كرده‏ایم ولى این شناخت زنده نیست و نمى‏تواند تاثیر چشمگیرى در زندگى و تكامل ما داشته باشد. مگر آنكه روزانه و بطور مكرر به آن توجه و در فرصتهاى مناسب به آن مراجعه نموده سعى كنیم آن معلومات را در ذهن آگاه خود حاضر سازیم كه طبعا، در این صورت، خداشناسى در ما زنده و فعال است و در زندگى عملى و نظم رفتارى و تكامل معنوى و اخلاقى و تعالى انسانى ما نقش ایفا مى‏كند و به كارها و تلاشهاى روزانه ما جهت مى‏دهد و این همان خداشناسى است كه قرآن روى آن اصرار مى‏ورزد. آنجا كه مى‏گوید:
«قد افلح المؤمنون الذین هم فى صلاتهم خاشعون و الذین هم عن اللغو معرضون و الذین هم للزكاة فاعلون والذین هم لفروجهم حافظون». [3]
[ حقا مؤمنان رستگار شدند كسانى كه آنان در نمازشان خشوع كننده‏اند و كسانى كه آنان از (كارها و گفتارهاى) لغو (بى هدف) اعراض كننده‏اند و كسانى كه آنان براى (پرداخت و اداى) زكاة فعال هستند و كسانى كه آنان براى عورتهایشان نگهبانند (تا به انحراف جنسى نیفتند)].
آرى این‏گونه آیات كه در قرآن فراوان به چشم مى‏خورد در واقع روى زنده بودن و تاثیر عملى ایمان كه از نده بودن و فعال بودن خداشناسى حاصل آید اصرار مى‏ورزند.
بنابراین، معرفت و شناخت به دو لحاظ و از دو كانال مى‏تواند در تكامل ایمان تاثیر بگذارد:
نخست: از جهت كیفى، یعنى هر چه شناخت انسان قطعى‏تر و محكمتر و روشنتر و از تردید و تزلزل و شك و ابهام، خالى‏تر باشد و به اصطلاح بحد یقین برسد و مرتبه افزایش یابد به همان میزان از ایمان قوى‏تر و باور والاتر و التزام عملى وسیعتر و عمیقتر برخوردار خواهد بود.
دوم: آنكه هر چه نسبت‏به شناختى كه پیدا كرده است‏بیشتر توجه كند و مكرر به آن مراجعه نموده و سعى كند در زندگى عملى و روزمره خویش تاثیرش دهد، بطور طبیعى، این گونه شناخت‏به دست فراموشى سپرده نشود و وجود ایمان زنده و فعال و مؤثرى را در درون ما نگهبانى خواهد كرد. بنابراین، مراتب علم و تكرار توجه نسبت به آن در رشد و استحكام و بقاء و حیوة و بالندگى ایمان، تاثیر فراوان خواهد داشت. و از همین جا پى مى‏بریم كه چرا قرآن به ویژه بر فضیلت علم و معرفت تكیه مى‏كند. زیرا آیات كریمه‏اى كه درباره فضیلت علم آمده، به وضوح مى‏توان گفت: كاملترین و روشنترین مصداق آن، علم به ذات خداوند و افعال و صفات او خواهد و بود و این شناخت، قدر متیقن از مصداق علم در آیات مطلق است بگذریم از آیاتى كه منحصرا ظهور در همین نوع علم دارند. و نیز مى‏توان گفت: ملاك فضیلت و معیار برترى آن نیز تاثیرى است كه بر ایمان، و از آن رهگذر، بر رفتار و از سیر رفتار بر سعادت دنیوى و جاودانى انسان دارد و منشا حیات و زندگى شایسته و درست مادى و معنوى و فردى و اجتماعى انسان مى‏شود كه خداوند در این زمینه مى‏فرماید:
«یا ایها الذین آمنوا استجیبو الله و للرسول اذا دعا كم لما یحییكم». [4]
[ اى كسانى كه ایمان آورده‏اید اجابت‏خدا و رسول را به هنگامى كه مى‏خوانند شما را به چیزى كه شما را زنده مى‏كند].

راه خداشناسى

اكنون پس از آنكه مفهوم خداشناسى و رابطه‏اش با ایمان و ارزش والایى كه دارد روشن شد این پرسش مطرح است كه انسان چگونه مى‏تواند به شناخت خداوند، این معرفت ارزشمند دست یابد؟
در پاسخ به سؤال فوق مى‏گوییم: قضایاى علمى دوگونه‏اند: یك دسته قضایاى بدیهى هستند كه صرفا، تصور موضوع و محمول و نسبت آن قضیه براى تنفس انسانى كافى است كه به تصدیق آن نایل آید؛ ولى، هر گاه قضیه‏اى بدیهى نباشد و به اصطلاح، نظرى و اكتسابى باشد، تصورات نامبرده به تنهایى نمى‏توانند منشا تصدیق نفس شوند؛ بلكه؛ راه منطقى فراهم آوردن تصدیق آن است كه در كنار تصور موضوع و محمول و نسبت قضیه براى اثبات آن، برهان اقامه كنیم. البته، راه تحصیل شناخت براى ما منحصر به برهان عقلى نیست و به تناسب موضوعات متنوعى كه مورد شناخت انسان هستند احیانا از راههاى گوناگون دیگرى مثل تجربه در موضوعات علمى، و نقل در موضوعات تاریخى، و گفتار معصومین در موضوعات فقهى و غیره استفاده مى‏كند و هر یك از اینها به نوبه خود در موضوع متناسب خود شناخت ایجاد مى‏كنند؛ ولى، در موضوع خداشناسى یك راه بیشتر وجود ندارد كه همان برهان عقلى خواهد بود. وقتى كه موضوع ناخت خداست معنا ندارد كه در چنین موضوعى به نقل دیگران و یا حتى به نقل از پیامبر یا امام معصوم تكیه كنیم؛ چنانكه از راه تجربه حسى نیز تحصیل این معرفت امكان پذیر نیست. بنابراین، تنها راهى كه براى شناخت‏خدا وجود دارد برهان عقلى خواهد بود. بدیهى است همانطور كه قبلا گفته شد بحث ما در اینجا درباره خدا شناسى حصولى است نه شناخت حضورى كه از را استدلال و برهان عقلى حاصل نمى‏شود و راه وصول به آن عبارت است از تمركز توجه و جهاد با نفس و عبادت خداى متعال.
در زمینه خداشناسى حصولى براهین روشن و اطمینان بخشى وجود دارد. كه ما در اینجا به بیان آنها نمى‏پردازیم و براى اطلاع از آنها مى‏توان به علوم مربوطه مثل علم كلام و فلسفه رجوع كرد. تنها چیزى كه در این زمینه باید یادآورى كنیم این است كه براهین خداشناسى غالبا بر مقدمات وابسته بوده و درك آن مقدمات با ممارست و مؤانست با منطق و كلام و فلسفه عملى و ممكن خواهد بود.
از این رو، القاء این مطالب و طرح این براهین براى افراد معمولى و بى اطلاع از علوم نامبرده نه تنها بى فایده است كه احیانا ممكن است زیانبار نیز باشد و شبهاتى را در ذهنشان به وجود آورد كه جواب آن را بزودى نفهمند. پس لازم است در تعلیم، سطح درك متعلم را در نظر گرفته، مطالب مورد نظر را با رعایت تناسب ظرفیت ادراك و سطح فهم او به وى آموزش دهیم و از القاء شبهات پیچیده كه پاسخگویى به آن مشكل است خوددارى كنیم تا مبادا به جاى هدایت، موجب گمراهى وى گردیم.
مى‏توان گفت: بهترین روش براى خداشناسى و تحصیل معارف الهى روش اولیاء و انبیاء و از همه بهتر روش قرآن كتاب آسمانى و بیان پروردگار است كه مى‏توان در زمینه ترویج خداشناسى براى عموم از این روشها استفاده كرد. البته، منظور ما این نیست كه از ارزش مباحث كلامى و فلسفى بكاهیم؛ بكله، مى‏خواهیم بگوییم: طرح این گونه مباحث براى قشر خاصى از مردم كه ذهنشان ورزیده است و با فلسفه و كلام آشنایى دارند مفید خواهد بود نه براى عموم مردم و یا در جایى ضرورت پیدا مى‏كند كه دیگران شبهاتى القاء كرده باشند. ولى در تعلیم ابتدایى افراد متعارف، راه خداشناسى متوقف بر طرح مطالب پیچیده فلسفى و درك اصطلاحات مشكل آن نیست تا اگر از درك آنها عاجز بودند از شناختن خداوند نیز مایوس شوند. نتیجه مى‏گیریم كه را خداشناسى اقامه برهان عقلى است و قرآن نیز در زمینه خداشناسى و مسائل اعتقادى براى اقناع عقول و اندیشه‏هاى مردم به اقامه برهان مى‏پردازد.

پى‏نوشتها:

پنج شنبه 6/1/1388 - 18:40
آموزش و تحقيقات
براي اين كار وارد Start شده سپس داخل All programs شده سپس گزينه ي Accessories را انتخاب كرده از پنجره ي حاصله گزينه ي System Tools را انتخاب كرده از پنجره ي حاصله گزينه ي System Restore را انتخاب كرده و از پنجره  حاصله گزينه ي Restore my computer to an timeرا انتخاب كرده و سپس Next را زده در پنجره ي بعدي آخرين تاريخي كه Windows شما سالم بوده انتخاب كرده سپس Next را زده و 7 دقيقه صبر كنيد.
دوشنبه 10/2/1386 - 12:28
آموزش و تحقيقات
 

براي اين كار دو روش وجود دارد:

بهتره هر دو كار را انجام دهيد

روش اوّل:

اول وارد Start شده و Run را انتخاب كرده و در آن كلمه ي   Gpedit.msc و سپس گزينه ي  Administrativ templates

را انتخاب كرده سپس گزينه ي  Network را انتخاب كرده سپس گزينه ي  Qos packetscheduler را انتخاب كرده سپس گزينه ي  Limitreservablebandwidth را انتخاب كرده ودر داخل پنجره اي كه باز مي شود Setting  را انتخاب كرده و سپس Enabled را انتخاب كرده و در فرم Bandwidtlimit عدد 100 را تايپ كرده و سپس ok  كرده و بعد بر روي كانكشني كه با آن كانكت مي شويم كليك راست كرده و گزينه ي Properties را انتخاب كرده و از پنجره ي حاصله Networking را انتخاب كرده و توجه كنيد گزينه ي packetscheduler Qos فعال باشد

روش دوّم:

وارد Start شده گزينه ي Control panel را انتخاب كرده از پنجره ي حاصله Phone and Modem Options  را انتخاب كرده از پنجره ي حاصله Modems را انتخاب كرده و در آنجا اسم مودم خود را انتخاب كرده و از پنجره ي حاصله Advanced را انتخاب كرده و در فرم  Extar settings    كلمه ي at&fx را تايپ كرده و سپس ok نماييد.

دوشنبه 10/2/1386 - 12:27
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته