ينسب الى مولانا اميرالمؤ منين (عليه السلام ) آنه وقع رجله نصل ، فلم يكن من اخراجه . فقالت فاطمة (عليه السلام ) اخر جوه فى حال صلوته ، فانه لا يحس بما يجرى عليه حينئذ. فاخرج و هو (عليه السلام ) صلوته . (محجة البيضاء ج 1 ص 397) در مورد حضرت على (عليه السلام ) آمده است كه در يكى از جنگ ها تيرى به پاى آن حضرت فرو رفته بود و بيرون آوردن آن ممكن نمى شد. فاطمه (عليه السلام ) فرمود: آن را در حال نماز از پايش بيرون آوريد؛ زيرا در آن حال ، آنچه را بر او مى گذرد، احساس نمى كند. بر اساس سفارش فاطمه (عليه السلام ) هنگامى كه امام مشغول نماز بود، تير را از پايش ب 2 يرون كشيدند. ملاى جامى اين ماجرا را به نظم در آورده و مى گويد:
شير خدا شاه ولايت على
صيقلى شرك خفى و جلى
روز احد چون صف هيجا گرفت
تير مخالف بتنش جا گرفت
غنچه پيكان بگل او نهفت
صد گل محنت زگل او شكفت
روى عبادت سوى محراب كرد
پشت به درد سر اصحاب كرد
خنجر الماس چوبنداختند
چاك بتن چون گلش انداختند
صورت حالش چو نمودند باز
گفت كه سوگند به داناى راز
كز الم تيغ ندارم خبر
گر چه زمن نيست خبردارتر
اولين نماز گزار قال على (عليه السلام ) اللهم انى اءول من اناب وسمع و اجاب . لم يسبقنى الا رسول الله (صلى الله عليه وآله ) بالصلوة (نهج البلاغه خطبه 131) بار خدايا ! من نخستين كسى هستم كه به حق رسيدم و آن را شنيدم و پذيرفتم . هيچ كسى در نماز بر من پيشى نگرفت ، مگر رسول خدا (صلى الله عليه وآله ).
خداوندا من آن اول كسى استم
كه حق بشنيده و در كار بستم
زجان و دل شدم سوى انابت
نداهاى تو را كردم اجابت
كسى بر من به شهراه حقيقت
بجز پيغمبرت نگرفته سبقت
چو او بهر نماز افراخت قامت
ببستم قامت و كردم قيامت