• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 16
تعداد نظرات : 5
زمان آخرین مطلب : 5901روز قبل
خواستگاری و نامزدی
 

کوتاه ترین راه ها...

 

کوتاه ترین راه رسیدن به ثروت آن است که قابلیت هایت را بشناسی و برآنها تکیه کنی.

 

کوتاه ترین راه برای جلوگیری از شکست احتمالی ، مشورت با کسانی است که قبلاً آن راه را رفته اند.

 

کوتاه ترین راه برای داشتن روانی سالم ، در نظر گرفتن زمانی برای خنده و شادی در هر روز است.

 

کوتاه ترین راه بری اینکه نخواهی چیزی را به خاطر بسپاری ، نگفتن دروغ است.

 

کوتاه ترین راه برای رسیدن به آرزوها ، واقع بین بودن است.

 

کوتاه ترین راه برای غیبت نکردن آن است که عیوب خود را مثل عیب دیگران ، ببینی .

 

کوتاه ترین راه برای داشتن جسمی سالم ، اعتدال در خوردن است ، نه زیاد و نه کم.

 

کوتاه ترین راه برای یافتن یک دوست ، توجه به علایق طرف مقابل است.

 

کوتاه ترین راه مبارزه با ترس ، روبه رو شدن با آن ترس است.

  

کوتاه ترین راه برای رهایی از افسردگی ، فکر کردن به چیزهای خوب است.

 

کوتاه ترین راه برای رسیدن به ثبات ، آن است که بر آن چه ایمان داری پافشاری کنی ، حتی اگر یک لشکر مخالف داشته باشی.

 

کوتاه ترین راه برای رسیدن به تکامل ، انتقاد پذیریی است.

 

کوتاه ترین راه برای دروغ نگفتن ، شجاع بودن است.

 

کوتاه ترین راه برای آینده نگری ، قناعت است.

 

کوتاه ترین راه برای حسرت نخوردن ، آن است که همیشه در حال زندگی کنی.

 

کوتاه ترین راه برای حل یک مساله ، فهمیدن درست صورت مساله است.

 

کوتاه ترین راه برای رسیدن به آرامش ، آن است که کمتر به چیزهایی که نداری فکر کنی.

 

کوتاه ترین راه برای اثبات دوستی ات به یک دوست ، آن است که شنوده خوبی باشی.

 

کوتاه ترین راه برای فاش نساختن راز دیگران آن است که هرگز به رازشان گوش ندهی.

 

کوتاه ترین راه برای تحقیر نکردن دیگران این است که فقط چند لحظه خودت را جای آنها قرار دهی.

 

کوتاه ترین راه برای رسیدن به قدرت واقعی ، تقویت هر چه بیشتر منطق است.

 

کوتاه ترین راه مقابله با دشمنان آن است که هرگز خونسردی ات را از دست ندهی.

 

کوتاه ترین راه غلبه بر مشکلات ، کوچک و ناچیز شمردن آنها است.

 

کوتاه ترین راه برای دانستن یک ارتباط سالم ، داشتن فکر و اندیشه سالم و قلب پاک است.

 

سه شنبه 7/12/1386 - 8:0
ادبی هنری
 

 

                                             اگر ان ترک شیرازی به دست ارد دل مارا

                                           فدای مقدمش سازم سر و دست و تن و پارا

                                         من ان چیزی که خود دارم نصیب دوست گردانم

                                          نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارارا

سه شنبه 7/12/1386 - 7:58
خواستگاری و نامزدی
 

از زنده بودنمان لذت ببریم

رایانه، رانندگی ، خیاطی ، مهندسی یا آشپزی‌مان معنا بدهد. مهارت‌های زندگی یعنی بلد باشیم چطور از زنده بودنمان لذت ببریم؛ یعنی بلد باشیم چطور به آرزوهایمان برسیم؛ چطور دوست داشته باشیم؛ چطور دعوا كنیم. چطور آشتی كنیم. چطور به خودمان نگاه كنیم كه از خودمان نترسیم. خجالت نكشیم یا عاشق خودمان شویم.

نگاه اول

معمولا بیشتر ما پشت سر و ظاهر مرتب و آراسته و حتی خندان. مجمع آرزوهای بر باد رفته‌ایم. احساس خوشحالی نمی‌كنیم. خوشبخت نیستیم. زندگی می‌كنیم. چون نمی‌توانیم انتخاب دیگری داشته باشیم. این حرفهای تكراری است و حتی لوس به نظر می‌آید. هر صبح توی ماشین. رادیو ما را با نصیحت‌های خوش به حال بودن بیچاره می‌كند؛ اما حقیقت آن است كه این حرفهای دستمالی شده تكراری به طرز وحشت آوری واقعی‌اند؛ واقعی و انكار ناپذیر.

آنقر پریم از حس نارضایتی و آنقدر به آن عادت كرده‌ایم كه دلمان را. كه خوش نیست. مثل یك زخم كهنه دردناك با خودمان این طرف و آن طرف می‌بریم و سعی می‌كنیم به دردش عادت كنیم. با همدیگر درددل كنیم و می‌شنویم كه «به ظاهر مردم نگاه نكن. دست به دل هر كه بزنی خون خون است!» اما مساله این است كه فراگیر بودن به معنی بی‌اهمیت بودن نیست.

اگر همه 6 میلیارد مردم كره ارض بیماری سرطان داشته باشند. چیزی از درد و ترس و رنج یك مرد یا زن بیمار كم نمی‌شود. شاید به همین دلیل است. كه باید هر آدمی با شمشیر خودش بجنگد.

خوشبختی را تجسم كنیم

ما مجمع آرزوهای بر باد رفته‌ایم. بسیاری از این آرزوها در زمانهای دور گم شده‌اند. اما بسیارشان را باد جای دوری نبرده است. شاید هنوز هم بشود دنبالشان رفت و پیدایشان كرد. این كار حتی اگر حاصلی نداشته باشد، دست كم به آدم دلیلی برای بیدار شدن در هر صبح می‌دهد و این هیچ كم نیست.

بیایید اول صورت مساله را روشن كنیم: من خوشبخت نیستم؛ اما در چه شرایطی احساس خوشبختی خواهم كرد؟

كمی خیال پردازی كنیم: این تمرین خیلی قدیمی است.اما برای بسیاری از ما تازگی دارد: وقتی تنها هستید آرام بنشینید یا دراز بكشید.

سعی كنید خود را مجسم كنید كه شرایطی عالی و دلخواه دارید و احساس خوشبختی می‌كنید. تمام اجزا را ببینید.

تعجب نكنید. كمی سخت‌تر از آن است كه فكر می‌كردید. برای بسیاری از ما حتی تجسم شرایطی كه در آن خوشبختیم. سخت است.

اول تصویر‌ها بی‌ربط و پراكنده‌اند. به هم می‌ریزند عوض می‌شوند و گنگ‌اند. این طبیعی است؛ زیرا ما همواره عادت كرده‌ایم به «خوشبختی » فكر كنیم؛ به یك «كلمه» به یك معنای كلی. مبهم و غیرقابل لمس تا وقتی خوشبختی مثل یك توده مه بی‌شكل است. چگونه می‌شود به آن رسید و آن را در اختیار گرفت؟

آرزوهای ملموس

بعد از چندبار تمرین، خواهید توانست تصویری ثابت، روشن و دارای جزییات كافی را تجسم كنید. آن وقت به طرز عجیبی غافلگیر خواهید شد.

چیزهایی درباره خودتان خواهید دانست كه فكرش را هم نمی‌كردید، اغلب افراد بعد از این تجربه درمی‌یابند آنچه تا امروز آرزویش را داشته‌اند و در این تمرین آرا محقق شده فرض كرده‌اند – چیزی نیست كه واقعا می‌خواستند. چیزی كه با داشتنش احساس خوشبختی كنند؛ مثلا فردی كه همیشه آرزود داشته استاد دانشگاه باشد. با تجسم این موقعیت و درونی كردش ناگهان می فهمد كه كلاسهای دانشگاهی چقدر برایش كسالت آورند.

اولین نتیجه این تمرین آن است كه به ما كمك می‌كند. خواسته‌های درنی و واقعی‌ما را بشناسیم. نه گرایش‌هایی را كه به واسطه تربیت. خانواده و جامعه با آرزوهایمان اشتباه كردیم.

گاهی اوایل تمرین خود را در مكان یا زمان دیگر می‌بینیم مثلا به شكل شاهزاده‌ای جوان در كشوری ثروتمند، این مرز رویاپردازی كودكانه با تجسم هدف‌دار و خلاق است.

با انضباطی سخت، خود را با ویژگی‌هایتان مثل سن، ظاهر و پیشینیه خانوادگی، در شرایط اید‌ه آل تصور كنید و آنقدر به این كار ادامه دهید تا باور كنید این شرایط می‌تواند در آینده‌ای نه آنقدرها دور محقق شود.

این تمرین قدیمی مثل هر چیز نبوغ آمیز دیگری ساده است؛ اما در آن حقیقتی بسیار مهم وجود دارد؛ این كه خوشبختی یك كلمه زیبا، مستعمل و بی‌شكل نیست كه فقط می‌شود در آرزویش آه كشید.

موقعیتی است كه می‌تواند در جهان واقعی تحقق یابد و هر وقت هدفی هست. راه رسیدن به آن هم وجود دارد.   

سه شنبه 7/12/1386 - 7:55
کامپیوتر و اینترنت
 

 

مخفی کردن درایو ها درMy Computer( در تمام ویندوز ها )


با استفاده از تنظیمات این بخش از رجیستری می توانید نحوه مشاهده و یا مخفی شدن تمام درایو ها و یا درایو های انتخاب شده را امکان پذیر سازید.
رجیستری را باز کرده و کلید زیر را در آن پیدا کنید .
یک مقدارDWORD جدید با نام"" ایجاد کنید. سپس مقدار آن را برابر با تعداد اسناد اخیری  کنید که مایل به نشان دادن آنها هستید .
مقدار "NoDrives" از یک کلمه   32-bit برای تعریف مشاهده هر درایو در کامپیوتر استفاده می کند .26bitاز32bit کلمه نام درایو را تعیین می کند که حروفتاZمی باشند. هنگامی که مقدار درایو ها"0" تعیین شوند ، درایو مخفی شده و هنگامی که مقدار آن برابر"1" در نظر گرفته شود نام درایو مشاهده می شود .
در صورتی که با مقادیرHex آشنایی ندارید می توانید از مقادیرDesimal زیر برای مخفی کردن درایو ها استفاده کنید :


A: 1, B: 2, C: 4, D: 8, E: 16, F: 32, G: 64, H: 128, I: 256, J: 512, K: 1024, L: 2048, M: 4096, N: 8192, O: 16384, P: 32768, Q: 65536, R: 131072, S: 262144, T: 524288, U: 1048576, V: 2097152, W: 4194304, X: 8388608, Y: 16777216, Z: 33554432

برای مخفی کردن تمامی درایو ها نیز می توانید از مقدار 67108863 استفاده کنید. برای مخفی کردن دو یا چند درایو مختلف نیز می توانید مقادیر آنها را بایکدیگر جمع کنید .به عنوان مثال برای مخفی کردن درایو هایوباید مقدار 1+8=9 را وارد کنید .البته در این صورت برای مشاهده اطلاعات درایو مزبور می توانید نام آن را در نوار آدرس وارد کنید .(به عنوان مثال/:d)
از رجیستری خارج شوید و برای اعمال تغییرات  سیستم را مجددا راه اندازی نمائید .

Registry Settings :

User Key: [HKEY_CURRENT_USER/Software/Microsoft/Windows/CurrentVersion/Policies/ Explorer]
System Key:[HKEY_LOCAL_MACHINE/Software/Microsoft/Windows/CurrentVersion/Policies/ Explorer]
Value Name: NoDrives
Data Type: REG_DWORD (DWORD Value)

توجه : تغییر در رجیستری می تواند سبب ایجاد مشکلات جدی در ویندوز شود و حتی در برخی مواقع کاربران را وادار به نصب مجدد سیستم عامل می کند.
از این رو به شما کاربر محترم توصیه می کنیمدر صورتی که از توانایی و تجربه لازم و نیز اطلاعات کافی در خصوص ویندوز برخوردارنیستید، حتی الامکان از بکار بردن این دستورات خودداری نمائید.

سه شنبه 7/12/1386 - 7:49
کامپیوتر و اینترنت
 

استفاده از حداکثر پهنای باند:
در ویندوز
XP درحالت پیش فرض Packet Scheduler سیستم را به 20 درصد از پهنای باند یك اتصال به اینترنت محدود می كند. یعنی اگر شما این تنظیمات را تغییر ندهید قادرید از 20 درصد پهنای باند اتصال تان به اینترنت بهره ببرید. برای این كه بتوانید از 100 درصد پهنای باندتان استفاده كنید مراحل زیر را انجام دهید:
1.
Run را از منوی Start اجرا كنید.
2. در
Run عبارت gpedit.msc را تایپ كرده و OK را كلیك كنید.
3. منتظر بمانید تا
Group Policy اجرا شود.
4. در بخش
Local Comuter Policy و در زیر Computer Configuration گزینه Administrative Templates را گسترش دهید. (این كار با كلیك بر روی علامت + كار آن انجام دهید)
5. در لیست باز شده گزینه
Network را نیز گسترش دهید.
6. حال در این لیست
Qos Packet Scheduler را انتخاب كنید.
7. به گزینه هایی كه در سمت راست ظاهر می شوند دقت كنید.
8. بر روی
Limit reseivable bandwidth كلیك راست كرده و Properties را كلیك كنید.
9. پس از اینكه پنجره ی
Limit reservable bandwidth Properties باز شد در برگه Setting و در زیر Limit reservable bandwidth گزینه Enabled را انتخاب كنید.
10. مشاهده می كنید كه با انتخاب آن در روبروی
Bandwidth Limit مقدار پیش فرض آن یعنی 20 درصد به نمایش در می آید.
11. به جای عدد 20 مقدار 0 را تایپ كرده و
OK را كلیك كنید.
12. حال به
Connectionی كه به وسیله ی آن به اینترنت وصل می شوید رفته و بر روی دكمه ی Properties كلیك كنید.
13. به برگه
Networking بروید و دقت كنید كه Packet Scheduler فعال باشد (تیك كنار آن مشاهده شود).
14. این پنجره را
OK كنید.
15. كامپیوتر خود را
Restart كنید.

 

 

سه شنبه 7/12/1386 - 7:40
کامپیوتر و اینترنت
 

گذاشتن BackGround در پس زمینه Folder

برای این کار فقط کافیست که به پوشه ی  مربوطه رفته و راست کلیک کنید و گزینه ی New سپس Text Document را ایجاد نمائید. و کد زیر را در آن وارد کنید:

[ExtShellFolderViews]

{BE098140A51311D0A3A400C04FD706EC}={BE098140A51311D0A3A400C04FD706EC}

[{BE098140A51311D0A3A400C04FD706EC}]

Attributes=1

IconArea_Image=E:\picture\Pic1.jpg

[ShellClassInfo.]

ConfirmFileOp=0

نکته: بجای E:\picture\Pic1.jpg آدرس عکس خود را بنویسید.

پس از وارد کردن کد برروی منوی File و سپس   Save as… کلیک کنید و در قسمت نام فایل Desktop.ini را وارد کنید.

شنبه 4/12/1386 - 10:23
دعا و زیارت
ادای حقوق دیگران از اهمیت خاصی برخوردار است و در تمام شئون اجتماعی مسلمانان نمود و جایگاه ویژه دارد، حضرت علی(ع) از جمله شخصیتهایی است که به این موضوع به شایستگی اهمیت داده و رویکرد خاصی نسبت به حقوق مختلف داشت .

علمای اسلام اعتقاد دارند که هیچ مسئله ای بعد از توحید به اهمیت حق و عدل نمی رسد همانطور که مسئله توحید در تمام اعتقادات دینی و اخلاقی مسلمانان ریشه دارد، مرور دیدگاههای حضرت علی(ع) در این زمینه ارزشمند و سازنده است :

حق الناس

حضرت علی در اهمیت حقوق مردم می فرماید: سوگند به خدا اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان (خار سه شعبه و گزنده) به سر ببرم و یا با غل و زنجیر به این سو و آن سو کشیده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پیامبرش را در روز قیامت، در حالی ملاقات کنم که به بعضی از بندگان خدا ستم نموده و به ناحق چیزی از اموال عمومی را غصب کرده باشم .

 

بسیارند کسانی که ادعای دینداری می کنند ولی بی میل نیستند که از راه های نامشروع و تعدی به حقوق مردم، به مطلوب خود دست یابند. چنانکه بعضی از این افراد، به آن امام بزرگوار پیشنهاد می کردند حال که حکومت اسلامی به دست شما رسیده چه اشکال دارد که از هر راهی به اهداف خود دست یابید؟! ولی آن حضرت در جواب آنها می فرماید: به خدا قسم تا عمر دارم و تا شب و روز از پی هم می آیند و ستارگان یکی پس از دیگری طلوع و غروب می کنند هرگز چنین کاری نخواهم کرد.

احترام به حقوق مردم

حضرت علی در سال 36 هجری حکومت اسلام را به دست گرفت. در نهج البلاغه آمده است که آن حضرت به مأمور جمع آوری مالیات در مورد مراعات حقوق مردم اینگونه سفارش فرموده است: در مسیر راه، هیچ مسلمانی را نترسان یا با زور و قلدری از زمین او عبور نکن. و افزون تر از حقوق الهی از او مگیر، و هر گاه به قبیله ای رسیدی در کنار آبشان فرود آی و وارد خانه کسی از آنها مشو... تا آنجا که فرمود: پس به آنها سلام کن و در سلام و مهربانی کوتاهی نکن سپس می گویی ای بندگان خدا مرا ولی خدا و جانشین او به سوی شما فرستاده، تا حق خدا را که در اموال شما است تحویل گیرم، آیا در اموال شما حقی است که به نماینده او بپردازید؟

اگر کسی گفت: نه، دیگر به او مراجعه نکن، و اگر کسی پاسخ داد آری، همراهش برو بدون اینکه او را بترسانی، یا تهدید کنی...

حقوق دوستان

گاهی پیش می آید که دو نفر دوست که سالها با هم در کمال صمیمیت و مهربانی زیسته اند و تحمل یکدیگر را در گرفتاری ها داشته اند ولی به خاطر اندک چیزی با یکدیگر قهر نموده و از هم جدا شده اند . 

امیرالمؤمنین درباره ایجاد رابطه بین دو دوست، با بیان گهربار خود به فرزندش امام مجتبی می فرماید: چون برادرت از تو جدا شود تو پیوند دوستی را برقرار کن، اگر او روی برگرداند تو مهربانی کن، و چون بخل ورزید تو بخشنده باش، هنگامی که او دوری می گزیند تو نزدیک شو و چون او سخت می گیرد تو آسان گیر... چنانچه گویی بنده او هستی، و مثل این که او صاحب نعمت تو باشد.

رعایت حقوق و حدود دوستی

حضرت امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرماید: خداوند سبحان حقوق بندگانش را بر حقوق خود مقدم قرار داده است، پس هر کس که برای ادای حقوق بندگان خدا قیام کند، در حقیقت، این عمل، او را به ادای حقوق الهی می کشاند.

به همین دلیل حضرت علی بعد از آن رهنمود بسیار زیبا به فرزند ارجمندش، امام مجتبی در رعایت حقوق دوستان، برای اینکه حدود و مرز محبتها را نسبت به برادران دینی و دوستان معین کند بلافاصله به دنبال آن سخنان، می فرماید: مبادا دستورات یاد شده را با انسان هایی که سزاوار آن نیستند انجام دهی، یا دوستی و گذشت را در غیر موضعش به کار ببری ...

حقوق برادری

آن حضرت در شناخت دقیق حقوق برادری می فرماید: دوست، دوست نمی شود مگر آن که حقوق برادرش را در سه جا محفوظ نگه دارد: در فقر و گرفتاری و در نبود او، و همچنین بعد از وفات او. 

حقوق متقابل پدر و مادر

آن امام بزرگوار در نهج البلاغه می فرماید: همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند، حقی است. حق پدر بر فرزند، این است که پدرش را در تمام دستوراتش به غیر از معصیت خدا اطاعت نماید. و حق فرزند بر پدر این است که: نام نیکو برای او بگذارد، خوب تربیتش کند، و به او قرآن بیاموزد. 

حقوق متقابل امام و امت

امام در رابطه با حقوق متقابل امام و امت اینگونه خطاب می کند و می فرماید: ای مردم مرا بر شما حقی است و شما را نیز بر من حقی واجب شده است. اما حق شما بر من آن است که خیر خواه شما باشم و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید.

و اما حق من بر شما این است که در بیعت با من وفادار باشید، و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید و هر گاه شما را فرا خواندم اجابت کنید و چون شما را فرمان دادم اطاعت کنید. 

بزرگی حق الناس

در اهمیت و بزرگی حق مردم و مقدم بودن حق الناس بر خدا همین بس که خداوند تعالی خودش حقوق بندگانش را بر حقوق خویش مقدم شمرده چنانکه حضرت امیرالمومنین در نهج البلاغه می فرماید: خداوند سبحان حقوق بندگانش را بر حقوق خود مقدم قرار داده است، پس هر کس که برای ادای حقوق بندگان خدا قیام کند، در حقیقت، این عمل، او را به ادای حقوق الهی می کشاند. 

بزرگی حق خدا از نگاه رسول 

حق خدا بر بندگانش بزرگ تر از آن است که ادا شود، چنانچه رسول اکرم فرمود: همانا حقوق خداوند تعالی بزرگتر از آن است که بندگان او بتوانند ادا نمایند، و نعمتهای او بیشتر از آن است که بندگان او بتوانند شمارش کنند، ولیکن صبح و شام توبه کنید و به سوی او بازگشت نمایید. 

حقوق متقابل رهبر و مردم

حضرت علی در رابطه با حقوق مردم با رهبر چنین می فرماید: آگاه باشید حق شما بر من آن است که جز اسرار جنگی هیچ رازی را از شما پنهان ندارم و کاری را جز حکم شرع بدون مشورت شما انجام ندهم و در پرداخت حق شما کوتاهی نورزیده، و در وقت تعیین شده، به شما بپردازم، و با همه شما به گونه ای مساوی رفتار کنم. پس من وقتی مسئولیتهای یاد شده را درست انجام دادم بر خداست که نعمتهای خود را بر شما ارزانی دارد، و وظیفه شما هم فرمانداری از رهبر شما است تا آنجا که فرمود: خوارترین افراد نزد من، انسان کج رفتار است که او را به سختی کیفر خواهم داد .

سفارش امام به مالک اشتر در رعایت حقوق مردم

مالک اشتر از یاران بسیار با وفای حضرت علی بود که در لیاقت و شجاعت و ایمان و تقوا مشهور بود. امام در سال 38 هنگامی که او را به فرمانبرداری مصر برگزید منشوری را برای او نوشت که از زیباترین نامه های آن حضرت در نهج البلاغه محسوب می شود و به "فرمان مالک" معروف است. در این نامه که دارای معانی بسیار ژرف و عمیق است آنچه زمامداران اسلام باید بدانند و با عمل و مراعات آن کشورداری و دینداری و مردم داری کنند در این نامه مکتوب است:

" دوست داشتنی ترین چیزها در نزد تو در حق، میانه ترین و در عدل، فراگیرترین و در جلب خشنودی مردم گسترده ترین باشد، که همانا خشم عمومی مردم، خشنودی خواص (نزدیکان) را از بین می برد، اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر می کند. خواص جامعه همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می کنند، زیرا در روزگار سختی یاریشان کمتر و در اجرای عدالت از همه ناراضی تر، و در خواسته هایشان پافشارتر، و در عطا و بخشش کم سپاس تر، و به هنگام منع خواسته ها، دیر عذر پذیرتر، و در برابر مشکلات کم استقامت تر می باشند، در صورتی که ستون های استوار دین، و اجتماعات پرشور مسلمین و نیروهای ذخیره دفاعی عموم مردم می باشند."

سفارش امام در رعایت حق و عدل در قصاص

در نهج البلاغه می خوانیم که امام علی پس از ضربت خوردن با شمشیر ابن ملجم مرادی لعنة الله علیه در سال چهل هجری ضمن وصیت هایی که به فرزندانش امام حسن و امام حسین  فرموده در پایان وصیت در مورد قصاص، این سفارش اکید را به یادگار گذاشته است: ای فرزندان عبدالمطلب مبادا پس از من دست به خون مسلمین فرو برید (و دست به کشتار بزنید و بدین بهانه تصفیه حساب ها را به میان بکشید) و حرفتان این باشد که بگویید امیرالمؤمنین کشته شده است. بدانید جز قاتل من نباید کسی دیگر کشته شود آن هم درست بنگرید! اگر من از یک ضربت او که بر من وارد کرده، از دنیا رفتم شما هم او را تنها یک ضربت بزنید. مبادا دست و پای آن مرد را ببرید و او را مثله نمائید زیرا من از رسول خدا(ص) شنیده ام که فرمود: " از جدا کردن اعضای مرده بپرهیزید، هر چند سگ هار باشد."

رعایت حقوق حیوانات

امام علی در نامه 25 نهج البلاغه درباره حمایت از حقوق حیوانات فرموده اند: "حق نداری حیوانی را بترسانی یا مورد اذیت و آزار قرار دهی..."

يکشنبه 8/7/1386 - 21:44
دعا و زیارت
حضرت علی(ع) که در آغوش پیامبر اسلام رشد یافته، از تربیت خاص و ویژه ای برخوردار است، این تربیت در تمام مراحل و موقعیتهای مختلف زندگی وی بروز و ظهور داشته و منشاء خیرات بسیاری بوده است.

حضرت علی، کسی که روز در میدان جنگ از هیبتش لرزه بر اندام دلاوران می‌افتاد، شب در محراب عبادت مانند مار گزیده به خود می‌پیچید و با چشم گریان می‌گفت: ای دنیا! ای دنیا! آیا متعرض من شدی؟ آیا به من اشتیاق پیدا کردی؟! وقت تو نیست، هیهات! غیر مرا مغرور کن، مرا به تو نیازی نیست، من تو را سه طلاقه کردم ...، آه! آه! از کمی توشه و دوری راه.

تطاول اغنیا را بر فقرا چنان از بین برد که در محضر آن حضرت یکی از اغنیا نشسته بود، فقیری وارد شد و کنار آن غنی نشست، آن غنی دامن خود را برچید و چون دید آن حضرت شاهد آن منظره است، گفت: یا رسول الله نصف ثروت خود را به این فقیر بخشیدم، فقیر گفت: نمی‌پذیرم که مبادا به دردی که او مبتلا شده گرفتار شوم.

این چه تربیتی بود که آنچنان دست بخشش به غنی و بلند نظری به فقیر داد و تکبر او را به تواضع و ذلت این را به عزت مبدل کرد. سرکشی قوی را بر ضعیف چنان از بین برد که در زمان امیرالمؤمنین که قدرت نظامی پادشاه ایران و امپراطوری روم در دست خلیفه مسلمین و فرمانده سپاه او مالک اشتر بود، روزی مالک در بازار مانند افراد عادی ساده و بی‌پیرایه می‌رفت که کسی در آن بازار از راه تمسخر به مالک اهانتی کرد .

به آن مرد گفتند: آیا شناختی کسی را که به تمسخر گرفتی که بود؟ گفت: نه، چون وی را به او معرفی کردند، نگران شد که آیا با آن قدرت مطلقه چه به روز او خواهد آمد، به جست و جوی مالک برآمد، به او گفتند: مالک به مسجد رفت، سراسیمه به نزد او آمد که عذر کردار بخواهد، مالک گفت: در پی رفتار تو به مسجد آمدم و دو رکعت نماز خواندم برای آن که از خدا بخواهم از تقصیر تو در گذرد.

"شاه میوه" تربیت الهی

با این تعلیم و تربیت درخت انسانیت را به ثمر رساند و از آن درخت "شاه میوه‌ای" مانند علی بن ابیطالب به بشریت تحویل داد که از دائرة المعارف فضایل علمی و عملی او همین چند سطر بس است که تا زمانی که رسول خدا حیات داشت، ادبش اقتضای اظهار علم و عرفان نمی‌کرد و همچون ماهی تحت‌الشعاع آفتاب بود و بعد از آن حضرت هم در محاق اختناق از نورافشانی باز مانده بود و در مدت پنج سال با ابتلا به فتنه جنگ‌های خانمانسوزی چون جنگ جمل و صفین و نهروان، فرصت اندکی که پیش آمد .

اگر بر کرسی سخن نشست گفتارش به نقل ابن ابی الحدید معتزلی دون کلام خالق و فوق کلام مخلوقین بود و تنها برای معرفت خدا و تربیت نفس و نظام جامعه، مراجعه به خطبه اول نهج البلاغه و خطبه متقین و عهد مالک اشتر بس است که نشان دهد چه اقیانوسی از حکمت علمی و عملی است که این نمونه‌ها قطره‌هایی از آن دریاست.

کجا زمانه مقامی را نشان دارد که از مصر تا خراسان قلمرو ملک او باشد و مشک آب بر دوش زنی ببیند، از او بگیرد و برایش به مقصد برساند و از حال او بپرسد و شب تا به صبح از اضطراب نخوابد که چرا به آن زن و یتیمانش رسیدگی نشده و صبحگاه خود برای یتیمان بار طعام بکشد و برای آنان غذا طبخ کند و لقمه در دهان آنان بگذارد و چون زن، امیرالمؤمنین را بشناسد و اظهار شرمندگی کند، بگوید ای کنیز خدا! من از تو شرمسارم.

در هر روزی که مصیبتی به آن حضرت می‌رسید، آن روز هزار رکعت نماز می‌خواند و بر شصت مسکین تصدق می‌کرد و تا سه روز روزه می‌گرفت.

ابن زبیر نزد آن حضرت آمد و گفت: در حساب پدرم دیدم که پدرت هشتاد هزار درهم طلبکار است، آن مال را به او داد، بعد از آن آمد و گفت: در آنچه گفتم غلط کردم، پدر تو از پدرم هشتاد هزار درهم طلب داشت، فرمود: آن مال بر پدرت حلال و آنچه هم از من گرفتی برای خودت باشد.

شبی که برای افطار به خانه دختر خود مهمان بود، بر سر سفره دختر فرمانروای آن کشور پهناور، قوتی به جز نان جوی و نمک و کاسه شیری نبود، به نان جو و نمک افطار کرد و لب به شیر نزد که مبادا سفره او رنگین‌تر از سفره رعیت او باشد.

حکومت اسلامی را باید در آینه وجود کسی دید که در کوفه است و احتمال وجود شکم گرسنه‌ای در حجاز یا یمامه نمی‌گذارد دست به غذای لذیذی دراز کند و برای جامه کرباس کهنه‌ای که بر تن دارد، بدلی تهیه نمی‌کند و یک وجب زمین برای خود اختیار نمی کند و از خوراک و پوشاک و مسکن دنیا بهره او همین است تا مبادا که معیشت او از فقیرترین افراد رعیتش بهتر باشد.

در قلمرو سلطنت او عدالتی حکومت می‌کند که زره خود را نزد یهودی می‌بیند و به او می‌فرماید: این زره من است، آن یهودی که در شرایط ذمه زندگی می‌کند با کمال جرأت می‌گوید: ذره من است و در دست من است، بین من و تو قاضی مسلمین.

با آن که می‌داند یهودی خیانت کرده و زره او را ربوده، با او نزد قاضی می‌رود و چون قاضی به احترام آن حضرت قیام می‌کند، او را برای این امتیاز مؤاخذه می‌نماید و می‌فرماید: اگر مسلمان بود با او در مقابل تو می‌نشستم.

و عاقبت یهودی در مقابل این عدل مطلق اعتراف می‌کند و اسلام می‌آورد و امام زره را با مرکب خود به او می‌بخشد، یهودی مسلمان شده از آن حضرت جدا نمی‌شود تا در جنگ صفین به شهادت می‌رسد.

يکشنبه 8/7/1386 - 21:43
دعا و زیارت
جمعه بود و سیزدهم ماه رجب از سال دهم قبل از بعثت، در چنین روزی نوزادی در خانه خدا پا به عرصه ظهور گذاشت که به عنوان نماد عدالت و مظهر شجاعت در همیشه تاریخ ماندگار شد .

مکه در یکی از ماه های حرام، ماه رجب، پذیرای مقدم زیارت کنندگان خانه خدا بود. زائران با آداب و مناسک خود به گرد خانه خدا طواف می کردند، گاه پروردگارشان را می خواندند و گاه بتها را. در میان آنان، بانوی بزرگواری هم مشغول طواف بود، ولی نه چنان دیگران به کار پرستش بتها. او با روحی لب ریز از خضوع و چشمانی گریان از خدا می خواست تا ولادت فرزندش را بر او آسان کرده و او را بر همگان مبارک گرداند. در این هنگام، ناگهان دیوار کعبه شکافته شد و این بانوی ارجمند به درون کعبه رفت و فرزندش را در آنجا، به دیدگان منتظر گیتی هدیه داد. آن روز مبارک، جمعه سیزدهم رجب سی سال بعد از عام الفیل بود.

نسبت حضرت علی (ع)

نسبت که به معنای اصل و نژاد است از عوامل مؤثر در ساختار وجودی انسان و تشکیل دهنده شخصیت اوست. طبق گفته قرآن و روایات و ائمه معصومین و نیز علم روانشناسی، انسان، بسیاری از صفات و روحیات خود را از طریق وراثت به ارث می برد.

حضرت علی به داشتن این ویژگی ممتاز بوده که اجداد طاهرش همگی از نظر فضلیت و بزرگواری معروف و مشهور بودند. پدر و مادر حضرت علی (ع) هر دو از خاندان هاشم بودند و این خانواده، در فضایل اخلاقی و صفات والای انسانی، در میان عرب و قریش، زبان زد همگان بود و شجاعت و تیزهوشی و زیرکی، از امتیازات آنها به شمار می رفت و همه این فضایل، در حد اعلای خود به علی بن ابیطالب به ارث رسید.

پدر حضرت علی(ع)

یکی از شخصیت های نقش آفرین صدر اسلام، حضرت ابوطالب پدر حضرت علی و عموی بزرگوار پیامبر خدا (ص) است. او یکی از ده فرزند عبدالمطلب و خود از بزرگان مکه و رئیس قبیله بنی هاشم و سراسر وجودش، سرشار از بخشش، مهربانی و فداکاری در راه آیین توحیدی بود.

ابوطالب بعد از وفات عبدالمطلب، سرپرستی پیامبر اکرم را به عهده گرفت و بعد از اینکه پیامبر به مقام رسالت رسید، در راه هدف مقدس ایشان که همان گسترش آیین یکتا پرستی بود، با تمام وجود جانبازی و فداکاری کرد تا آنجا که گفت: تا جان دارم، از محمد دفاع می کنم. او سرانجام در سال دهم بعثت در سن 64 سالگی دیده از جهان فروبست. حضرت علی مراحل آغازین کودکی را در دامان تربیت چنین پدری بزرگوار رشد یافت.

مادر حضرت علی (ع) 

مادر گرامی حضرت علی فاطمه دختر اسد از فرزندان هاشم است. وی از نخستین زنانی بود که به پیامبر ایمان آورد و در دوران کودکی پیامبر، مدتی سرپرستی او را به عهده داشت. از این رو، پیامبر اکرم ضمن تکریم وی، با تعبیر مادر از او یاد می کرد و حتی هنگام رحلت فاطمه بنت اسد، پیامبر اکرم بسیار متأثر شده و پیراهن خود را بر او پوشانده و بر او نماز خواند و فرمود: خداوند است که زنده می کند و می میراند. ای خدا، به حق من و همه انبیای پیش از من، مادرم فاطه بنت اسد را ببخشای و دلیل و برهانش را بر او تلقین کن و جایگاهش را وسعت بده، همانا که تو ارحم الراحمین هستی .

کنیه حضرت علی(ع)

در فرهنگ عرب، کنیه اسمی غیر از نام اصلی شخص است، که برای مردان با کلمه اَب و اِبن، و برای زنان با اُم و بنت می آید و غالبا برای تعظیم و تکریم شخص به کار می رود. حضرت علی (ع) هم کنیه­های مختلفی داشت: از جمله:

ابوتراب که کنایه از هم نشینی آن حضرت با خاک و سجده های طولانی ایشان داشت. در سال دوم هجری، علی روزی زمین خوابیده و مقداری گرد و غبار بر لباسش نشسته بود. در این هنگام پیامبر اسلام بر بالین ایشان آمد و با خطاب یا ابوتراب آن حضرت را بیدار کرد. از آن زمان آن حضرت به این کنیه مشهور شدند. ابوریحانتین: این کنیه را هم پیامبر برای ایشان قرار داد و به معنای پدر دو ریحانه بهشت، امام حسن و امام حسین است.

القاب حضرت علی(ع)

مرتضی از القاب حضرت علیبه این معناست که رفتار و کردار آن حضرت، مورد پسند خدا و رسول خداست. از دیگر لقبهای آن حضرت، می توان به اسدالله (شیرخدا)، حیدر (شیر بیشه ایمان) و  کاشف الکَرب (برطرف کننده غم) اشاره کرد.

نهج البلاغه حضرت علی (ع)

یکی از گنجینه های جاوید و درخشان علم علوی که از روح بلند پیشوای پرهیزکاران حضرت امیر مؤمنان سرچشمه گرفته است، کتاب گرانسنگ "نهج البلاغـه" است.

نهج البلاغــه برگزیده ای از خطبه ها نامه ها و سخنان کوتاه و حکمت آمیز علـی و قطره ای از اقیانوس بیکران معارف الهــی است.

مجموعه ای نفیس از سخنان زیبای امیر کلام حضرت علی که گذشت روزگار نمی تواند غبار کهنگی بر آن بنشاند. ستاره ای درخشان در آسمان علم و معرفت و هنر و ادب که تا همیشه بر تارک علوم اسلامی خواهد درخشید. تأمل و تعمق در محتوای نهج البلاغــه می تواند ما را با گوشه هایی از مکتب مولای دنیا و دنیا پرستی حماسه حکومت عدالت دعا و مناجات مؤمنان در بخشهای الهیات، شجاعت، تهذیب اخلاق، سلوک و عبادت و... آشنا سازد. توجه به این کتاب شریف یکی از نیازهای نسل امروز جامعه اسلامی است.

يکشنبه 8/7/1386 - 21:41
دعا و زیارت
هرچند اسلام تکیه بسیاری بر وجوه معنوی و اخلاقی زندگی بشر دارد به جهت ارتباط نزدیکی که جنبه‌های سیاسی و اجتماعی با این مبنای معنوی دارند از توجه به سیاست و اجتماع غافل نشده است. در این میان حضرت (ع) نیز بسیار به این جنبه از زندگی آدمی پرداخته‌اند. آنچه در پی می‌آید پاره‌ای از آرا و آموزه‌های سیاسی و اجتماعی این امام همام است.

احترام به حقوق مردم
حضرت علی در سال 36 هجری حکومت اسلام را به دست گرفت. در نهج البلاغه آمده است که آن حضرت به مأمور جمع آوری مالیات در مورد مراعات حقوق مردم اینگونه سفارش فرموده است: در مسیر راه، هیچ مسلمانی را نترسان یا با زور و قلدری از زمین او عبور نکن. و افزون تر از حقوق الهی از او مگیر، و هر گاه به قبیله ای رسیدی در کنار آبشان فرود آی و وارد خانه کسی از آنها مشو... تا آنجا که فرمود: پس به آنها سلام کن و در سلام و مهربانی کوتاهی نکن سپس می گویی ای بندگان خدا مرا ولی خدا و جانشین او به سوی شما فرستاده، تا حق خدا را که در اموال شما است تحویل گیرم، آیا در اموال شما حقی است که به نماینده او بپردازید؟

اگر کسی گفت: نه، دیگر به او مراجعه نکن، و اگر کسی پاسخ داد آری، همراهش برو بدون اینکه او را بترسانی، یا تهدید کنی...
امام در رابطه با حقوق متقابل امام و امت اینگونه خطاب می کند و می فرماید: ای مردم مرا بر شما حقی است و شما را نیز بر من حقی واجب شده است. اما حق شما بر من آن است که خیر خواه شما باشم و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم و شما را آموزش دهم تا بیسواد و نادان نباشید و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید.

و اما حق من بر شما این است که در بیعت با من وفادار باشید، و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید و هر گاه شما را فرا خواندم اجابت کنید و چون شما را فرمان دادم اطاعت کنید. 

اجرای عدالت و تکیه بر رضایت و خشنودی توده مردم
در حکومت‌های استبدادی، رابطه مردم با حکومت، رابطه برده‌داری و هدف از حکومت، بهره ‌برداری از امکانات به نفع سرمایه ‌داری و حکومت است نه خدمت به مردم . اما در حکومت اسلامی، رابطه حکومت با مردم، رابطه پدر و فرزندی است، رابطه ‌ای مبتنی بر لطف و محبت نسبت به همه آحاد ملت، چنان که علی در فرمان خود به مالک اشتر در این باره فرمودند: "مهربانی بر رعیت را پوشش قلبت قرار ده و به آنها محبت کن و لطف داشته باش و برای آنها چون حیوانی درنده و ضرر رسان نباش که خوردنشان را مغتنم شماری." 

در اسلام تصمیم ‌گیری حاکم باید بر اساس ضوابط و معیارهای اسلامی باشد. بر این اساس، معیار حاکم در تصمیم گیری‌های حکومتی، برقراری حق و عدالت و رعایت رفاه و آسایش و رضایت عامه مردم خواهد بود. امام همواره روی توده و اکثریت مردم تکیه بسیاری داشتند، زیرا اکثریت عظیم جامعه را مردم عادی و به اصطلاح همان توده مردم تشکیل می‌دهند که نوعا از امکانات رفاهی کمتری برخوردارند در مقابل اقلیت جامعه که غالبا خود را برگزیدگان و خواص جامعه می‌پندارند و از امکانات مادی فراوانی برخوردارند. هیچ حاکمی نمی‌تواند در زمامداری خویش به طور صد در صد رضایت اقلیت (طبقه مرفه) و اکثریت (طبقه مردم عادی) جامعه را فراهم کند زیرا اگر در جهت منافع هر کدام قدم بردارد، طرف مقابل ناخشنود خواهد شد.

توجه به لیاقت و شایسته سالاری در واگذاری مسئولیتها
یکی از اهداف اساسی اسلام، برقرار کردن عدل و قسط در جامعه اسلامی است. در حکومت اسلامی، پست‌ها باید بر اساس شایستگی تقسیم شود و کارگزاران حکومت اسلامی از میان شایسته‌ترین و خدمتگزارترین افراد انتخاب شوند، کسانی که دارای فضائل و کمالات انسانی بوده و تخلق به "اخلاق الله" را آویزه گوش خود قرار دهند، افرادی که دانا، اندیشمند، امین، کاردان، توانا، با دقت و ابتکار و متواضع باشند، نیکان را دوست بدارند و از ستمگران بیزار باشند.

امیرالمؤمنین در نامه خود به مالک توصیه می‌کند که شناخت خود از افراد را ملاک انتخاب آنان برای مناصب حکومتی قرار ندهد و این نکته را در نظر داشته باشد کسانی که در مصدر امور قرار می‌گیرند غالبا دوستان زیادی دارند که این دوستان گاهی به لباس زهد در می‌آیند و خود را برخوردار از اخلاق حسنه جلوه می‌دهند و به همین دلیل نیز امام به مالک توصیه می‌کند که بر اساس خوش ‌بینی و اطمینان خود، معاونان خویش را انتخاب نکند. 

مبارزه با مظاهر فساد و آلودگی در جامعه

امیرالمؤمنین در جمله «فانما علیک تطهیر ما ظهر لک» ؛ مالک را به مبارزه با مظاهر فساد و آلودگی و جلوگیری از فحشا و منکرات در جامعه فرامی‌خواند، چه آن که رواج فساد و فحشا در جوامع از بارزترین ترفندهای امپریالیسم و استعمار است که موجب سقوط و انحطاط جامعه می‌شود. دشمن همواره می‌خواهد با از بین بردن عفت و پاکدامنی و اشاعه فساد در جوامع اعم از اسلامی و حتی غیراسلامی، ملت‌های مستضعف را از روح پاکی و معنویت جدا ساخته و آنان را چنان آلوده کند و به "از خود بیگانگی" و فساد بکشاند تا سرانجام در عمق منجلاب دست‌های آلوده استعمار فرو روند.

ویژگیهای تبلیغ حضرت (علی)
مخاطب شناسی یکی از ارکان اساسی تبلیغ است، زیرا اگر مخاطبی نباشد که پیام را دریافت کند، تبلیغ و پیام رسانی معنی نخواهد داشت. هر مبلغی باید بداند مخاطب کیست؟ فرد است یا گروه؟ گروه های سنی ، جنسی و اعتقادی مخاطبین چه کسانی هستند، شرایط اجتماعی و افکار عمومی محیط مخاطبین چگونه است و... در سیره تبلیغی امیرالمومنین (ع) موارد بسیاری دیده می شود که اصل مخاطب شناسی و مقتضای حال مخاطبین را رعایت کرده است.

یکی از مؤثرترین ابزارهای تبلیغ و عوامل موفقیت آن در جذب مخاطب، روانشناسی تبلیغ است. گرچه اصول روانشناسی در تبلیغ به صورت کلاسیک از ابتکار علوم معاصر است ، ولی سیره رهبران الهی وائمه اطهار نشان می دهد که آنان همواره در شیوه تبلیغی خود به اصول روانشناسی فردی و اجتماعی توجه کامل داشته اند و در سیره تبلیغی امیرالمومنین (ع) موارد فراوانی دیده می شود که این اصول را از جمله تحریک عواطف و احساسات، تنبیه و تشویق، تکرار، تحقیر دشمنان و تکریم دوستان به کار برده است.

در شیوه تبلیغی امام در این زمینه کافی است به خطبه 159 از خطب آن حضرت در نهج البلاغه مراجعه شود که در این خطبه رسول خدا(ص)، حضرت موسی، عیسی و داود را به عنوان الگو معرفی می کند و فرازهایی از فضایل اخلاقی آنان را بیان می نماید .

يکشنبه 8/7/1386 - 21:39
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته