تبیان، دستیار زندگی

سلام

کسی ما رو یادش میاد هنوز؟

فقط خواستم بپرسم کسی هست که هنوز حلالم نکرده باشه؟

شب و روزتون قشنگ و رویایی

... محکوم به رفتنیم
حلال کنبد...دوست داشتید اگر...
یادمان بخیر....

هوا مزه گسی میده ، درست مثل مزه خرمالوئی که هنوز کاملا نرسیده و داره آفتاب میخوره تا تو سایه روشن روزگار طعم و شکل خودش رو پیدا کنه ...

بنام مهربانترین

یک بار خواب دیدن تو به تمام عمر می ارزد
پس نگو! نگو که رویای دور از دسترس خوش نیست.
قبول ندارم
گرچه به ظاهر جسم خسته است. ولی دل،
دریایی است
تاب و توانش بیش از این هاست
دوستت دارم
و تاوان آن هرچه باشد، باشد
دوستت خواهم داشت.بیش تر از دیروز
باکی ندارم
از هیچ کس و هر کس
که تو را دارم.عزیز!

امروز یاد اون جکه افتادم که یک نفر می ره پنیسیلین بزنه ازش می پرسن که شما حساسیت نداری؟ می گه: نه. بعد که آمپول رو بهش می زنند تشنج می گیره و حالش بد می شه. بهش می گن: تو که گفتی حساسیت نداری؟ می گه:آخه هر دفعه همینجوری می شدم!

حکایت بالا ممکنه برای شما جک باشه ولی برای من خاطره است. نمی دونم چه اتفاقی می افته که هر دفعه یادم می ره که چرا و به چه علتی همه چیز تموم شده. نمی دونم چه اتفاقی می افته که تموم بدی ها از ذهنم پاک می شن. دوباره و دوباره اشتباهمو با همون کیفیت  سابق تکرار می کنم و هر دفعه به غلط کردن می افتم.