• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
تعداد مطالب : 2
تعداد نظرات : 0
زمان آخرین مطلب : 2527روز قبل
اخلاق

مراعات شادابى مخاطب

 مسند ابن حنبل ـ به نقل از قیس بن ابى هازم به نقل از پدرش ـ: پیامبر صلى الله علیه و آله در حالى كه سخنرانى مى كرد ، مرا دید كه میان آفتابم . فرمان داد تا جایم را به سایبان تغییر دادم.

صحیح البخارى ـ به نقل از عكرمه ، به نقل از ابن عباس ـ: براى مردم در هر جمعه تنها یك بار سخن بگو ، و اگر اصرار دارى ، [فقط ]دو بار باشد ، و اگر بیشتر مى خواهى ، [فقط] سه بار باشد و با این قرآن ، ملامت مردم را فراهم نكن. مبادا نزد گروهى بروى و در حالى كه در حال گفتگو هستند ، سخن آنان را ببُرى و با سخن گفتنت باعث خستگى آنان بشوى ؛ بلكه خاموش بمان و هرگاه از تو خواستند ، برایشان سخن بگو، كه در این صورت ، بدان مشتاق خواهند بود ، و در دعا از آهنگین گویى اجتناب كن . من با پیامبر خدا و یاران وى هم روزگار بودم و ندیدم جز آن كه چنین رفتار مى كردند.

مراعات مقتضاى حال

امام على علیه السلام : وقتى براى گفتار ، زمان مناسبى نمى بینى ، سخن مگو.

 امام على علیه السلام : به سان طبیب مداراگر باش كه دوا را در آن جایى كه سود بخشد ، مى نهد.

امام حسین علیه السلام ـ به ابن عباس ـفرمود : اى ابن عباس! در آنچه سودى به تو نبخشد ، سخن مگو ، كه من مى ترسم گناهى بر دوش تو باشد ؛ و بدانچه سود بخشد ، تنها هنگامى سخن بگو كه براى گفتار ، فرصت را مناسب بینى ، كه بسا گوینده اى به حقّ سخن گوید ؛ امّا مورد نكوهش قرار گیرد.

امام صادق علیه السلام : بدانچه سودت نبخشد ، سخن مگو و بسیارى از كلام مفید را وا گذار ، مگر آن كه فرصت را براى آن مناسب بیابى، كه اى بسا گوینده اى كه مفید و به حق ، سخن مى گوید ، امّا چون به جایش نیست ، به زحمت مى افتد.

امام صادق علیه السلام ـ به یارانش ـفرمود : از من گفتارى بشنوید كه براى شما از شتران سیاه موى [6] بهتر است : هیچ كس بدانچه سودش نبخشد ، سخن نگوید، و در آن جا كه مفید است ، بسیارى از گفتار را وا نهد ، مگر آن كه زمان مناسب بیابد، كه بسا گوینده اى كه نا به جا سخن گوید و با گفتارش بر خود جفا كند.

مراعات ترتیب اهمّیت

صحیح البخارى ـ به نقل از ابن عباس ـ: هنگامى كه پیامبر صلى الله علیه و آله معاذ بن جبل را به سوى مردم یمن فرستاد ، به او فرمود : تو نزد گروهى از اهل كتاب مى روى. از این رو ، مى باید نخستین دعوت تو از آنان ، یكتا پرستى خداوند متعال باشد. اگر توحید را شناختند ، به آنان باز گو كه خداوند در شبانه روزشان پنج نماز بر آنان واجب كرده است ؛ و هرگاه نماز را به پاى داشتند ، به آنان بگو كه خداوند ، در اموالشان زكات قرار داده تا از بى نیازشان ستانده شود و به تهى دستشان داده شود . پس هرگاه بدان اذعان كردند ، از آنان زكات بگیر و از گزیده اموال مردم ، اجتناب كن.

التوحید ـ به نقل از ابن عباس ـ: مردى بادیه نشین نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت : اى رسول خدا! از شگفتى هاى دانش به من بیاموز. فرمود : «تو با اساس علم چه كرده اى كه حال ، خواهان شگفتى هاى آن هستى؟!» . آن مرد گفت : اساس علم چیست اى رسول خدا؟ فرمود : «شناخت خداوند ، چنان كه بایسته اوست». اعرابى گفت : شناخت بایسته خداوند چیست؟ فرمود : «او را بشناسى كه نظیر، شبیه و انباز ندارد و او یگانه ، یكتا، ظاهر، باطن، اوّل و آخر است و هم سنگ و همسان ندارد . این است حقّ شناخت خداوند».

امام على علیه السلام ـ در وصیّت خویش به فرزندش حسن علیه السلام ـفرمود : ... و این كه آغاز مى كنم به آموزش قرآن و تأویل آن و شرایع و احكام اسلام و حلال و حرام آن به تو ، و از تو به دیگرى نگذرم.

رعایت اختصار

سنن أبى داوود ـ به نقل از ابو امامه ـ: هرگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرماندهى را گسیل مى داشت ، مى فرمود : «خطابه را كوتاه كن و كم ، سخن بگو» .

سنن أبی داوود ـ به نقل از جابر بن سمره سوّایى ـ: رسول خدا صلى الله علیه و آله ، موعظه روز جمعه را طولانى نمى كرد و خطابه ایشان ، تنها چند كلمه كوتاه بود.

امام على علیه السلام : زیبایى گفتار ، در كوتاه بودن آن است.

امام على علیه السلام : تا آن جا كه روا مى دانى ، گفتارت را مختصر كن، چون براى تو مناسب تر است و بر فضیلت تو رهنمون تر است.

امام على علیه السلام : بهترین گفتار آن است كه نه ملال آور و نه نارسا باشد.

امام صادق علیه السلام ـ هنگامى كه به ایشان گفته شد : بلاغت چیست؟ ـفرمود : آن است كه هر كس چیزى را شناخته ، سخنش درباره آن اندك باشد ؛ و به بلیغ ، از آن جهت بلیغ گفته شده كه با كم ترین تلاش ، مى تواند خواسته خود را برساند.

جمعه 29/2/1396 - 9:14
انتخابات

بسم الله الرحمن الرحیم

🔹مناسبت : انتخابات

🔹موضوع : بررسی ضرورت و راه های تشخیص اصلح

🔹عنوان : چگونه اصلح را تشخیص دهیم؟

🔹پیام : به کسی رای دهیم که اهل رعایت تقوا باشد تا بتواند به درستی منافع ملی را تشخیص دهد

♻ ماهیت بحث : بررسی اهمیت و ضرورت تشخیص درست و پیامدهای منفی تشخیص غلط و صعوبت و سختی رسیدن به تشخیص درست و راه رسیدن به تشخیص درست در تصمیمات سیاسی با عقل و مشورت و روشنگری و تقوا.

انگیزه سازی                                                                                       

یکی از فعالیت های که به صورت متناوب یا مستمر هرکسی در زندگی خودش دارد؛ تشخیص منافع و مصالح خودش و تشخیص عوامل ضرر زننده است. ما دائما دنبال جلب منفعت هستیم و دفع ضرر. برای اینکه مجبوریم قدرت تشخیص خودمون رو بکار بگیریم.

گاهی یک تشخیص درست یا غلط می تواند زندگی انسان را زیر و رو کند. یک پزشک کافی یک تشخیص غلط بوده ممکنه با جان بیمارش بازی کنه. و جانش رو بگیره

مثلا شما در حال رانندگی تشخیص می دهید الان اگر ترمز نکنید وارد پرتگاه می شوید. بلافاصله ترمز گرفته و جان خود و مسافرین را نجات می دهید. با یک تشخیص درست جان خودتان و عزیزانتان را نجات دادید.

پدر و مادری که اهل تشخیص نباشند؛ از لحاظ تربیتی فرزندشان را نابود می کنند مثل آنجایی که لازم است مهربانی کنند؛ با فرزندانشان مقابله می کنند و برعکس.

اقناع اندیشه                                                                                      

البته تشخیص درست دادن کار ساده ای نیست. اینگونه نیست انسان با کسب چهار آگاهی بتواند به یک تشخیص درست برسد.

چقدر روانشناس به شما نشان دهم که همه فنون و مهارت های روابط زندگی خوب را بلد هستند ولی در زندگی فردی خودش مشکلات جدی دارند؛ چرا؟ تو که همه فنون را می دانی چرا در زندگی خانوادگی ات درمانده ای؟

گاهی می بینید یک نفر عالم دهر است ولی تشخیصهای غلط وحشتانکی می دهد. هزاران توجیه می آورد تا تشخیص غلط خودش را اثبات کند. و گاهی می بینید یک نفر بی سواد است ولی تشخیصهای درستی می دهد. که دهان انسان از تعجب باز می ماند و اگر از او بپرسی چرا این درست است نتواند برای تو دلیل بیاورد ولی می گوید دلم گواهی می دهد این کار درست است. راست می گوید حضرت فرمود:« لَا یَصْدُرُ عَنِ الْقَلْبِ السَّلِیمِ إِلَّا الْمَعْنَى الْمُسْتَقِیم‏».(غرر،67) از قلبی که دارای سلامت باشد جز تشخیص درست بیرون نمی آید.

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ قَوْماً لِلْحَقِّ فَإِذَا مَرَّ بِهِمُ الْبَابُ مِنَ الْحَقِّ قَبِلَتْهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ كَانُوا لَا یَعْرِفُونَهُ وَ إِذَا مَرَّ بِهِمُ الْبَاطِلَ أَنْكَرَتْهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ كَانُوا لَا یَعْرِفُونَهُ وَ خَلَقَ قَوْماً لِغَیْرِ ذَلِكَ فَإِذَا مَرَّ بِهِمُ الْبَابُ مِنَ الْحَقِّ أَنْكَرَتْهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ كَانُوا لَا یَعْرِفُونَهُ وَ إِذَا مَرَّ بِهِمُ الْبَابُ مِنَ الْبَاطِلِ قَبِلَتْهُ قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ كَانُوا لَا یَعْرِفُونَهُ‏.

پرورش احساس                                                                                      

حیاتی تر و مهم تر از تشخیص در حوزه فردی؛ تشخیص در تصیمات سیاسی است. مثلا امام حسن ع تشخیص دادند وضعیت جامعه به صورتی است که الان مصلحت بر صلح است. خیلی از ولایت مدارن کم آوردند. نتوانستند این تصمیم را تحلیل کند و بر صحت تشخیص امام که الان زمان صلح است گردن نهند. و حضرت را متهم کردند به سازش و کرنش در مقابل معاویه.

زمان امام حسین ع حضرت تشخیص دادند که باید مبارزه کرد و نباید تسلیم شد. این تشخیص و تصمیم خودشان را با یارانشان در میان گذاشتند؛ آنهایی که جمعیت قابل توجهی هم بودند از مکه همراه حضرت شدند جدا شدند.

امیرالمومنین در اوج و گرماگرم نبرد صفین وقتی قرآنها سر به نیزه شد حضرت فرمود:«امْضُوا عَلَى حَقِّكُمْ وَ صِدْقِكُمْ»(ارشاد، ج1، ص270) مبارزه کنید عقب ننشینید. بیست هزارنفر قاری که از شدت سجده بر پیشانی پینه بسته شمشیر بلند کردند با بی ادبی تمام گفتند علی مگر نمی بینی قرآن به نیزه کردند جواب قرآن رو بده. «فَجَاءَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ زُهَاءُ عِشْرِینَ أَلْفاً مُقَنِّعِینَ فِی الْحَدِیدِ شَاكِی السِّلَاحِ سُیُوفُهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ وَ قَدِ اسْوَدَّتْ جِبَاهُهُمْ مِنَ السُّجُود... یَا عَلِیُّ أَجِبِ الْقَوْمَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ إِذَا دُعِیتَ إِلَیْهِ وَ إِلَّا قَتَلْنَاكَ »همین های که تشخیص غلط دادند شدند گروهی به نام خوارج شش هزار نفر گفتند یا علی تو باید مقابل تشخیص غلط ما می ایستادی هرچند ما تو را می کشتیم!

حضرت فرمود: خوارج حق طلبانی بودند که درست تشخیص ندادند. اینها دنبال حق بودند ولی تشخیص غلط دادند؛ لَا تُقَاتِلُوا الْخَوَارِجَ بَعْدِی فَلَیْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَكَه‏»(نهج البلاغه،ص94)

انگاری امتحان خواص و عوام جامعه است خدا آنها را در معرض تشخیص قرار می ده.

امیرالمومنین بعد از جنگ جمل به کوفه برگشتند خواص کوفه آمدند یارانه از حضرت دریافت کنند حضرت فرمود چرا شما در جنگ جمل با من همراهی نکردی یکی از آنها سعد ابن ابی وقاص بود گفت یا علی شمشیری به من بده که او تشخیص دهد مومن کیست و کافر کیست؟ می ترسم به جهنم بروم؛ َالَ سَعْدٌ: یَا عَلِیُّ أَعْطِنِی‏ سَیْفاً یَعْرِفُ الْكَافِرَ مِنَ الْمُؤْمِنِ أَخَافُ أَنْ أَقْتُلَ مُؤْمِناً فَأَدْخُلَ النَّار» امتحان سختی بود نماز خوان ها را کشتن به این سادگی نبود.

بنابراین آن همه مظلومیت ها امیرالمومنین و امام حسن ع و امام حسین ع در اثر تشخیص غلطی بود که عوام یا خواص جامعه می دادند و زمینه را برای تحمیل نظر خودشان و تنها شدن ولی جامعه ایجاد می کردند

رفتار سازی                                                                                      

دو مانع مهم برای اینکه انسان قدرت تشخیصش را از دست می دهد.

۱- تعصب: از سر این ما تو این طرفدار این تیم سیاسی هستیم رای بدهم. هرچند می دانم که ایشان شایستگی لازم را ندارد. این آدم مقتدا و امامش شیطان هست حضرت امیر فرمود:« إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِین‏» او به شیطان اقتدا کرده. : بعضی ها دنبال تحریک این عصبیت های سیاسی هستند. اصلاح طلب و اصول گرا می کنند. عملکردت رو بگو... شما که مدعی آزادی هستی چرا حق آزادی عمل انسان را در حوزه نظر و تشخیص می گیری؟

2- تبعیت بی چون و چرا و بی دلیل از کسانی که روی شما اثر گذارند. نام اینها می شود ولائج که مقابل ولایت قرار می گیرند. روش های شان با هم متفاوت است. البته مرز نزدیکی بین این دو است.

ماهیت بحث: مستقل بودن و تحت تاثیر قبیله سازی سیاسی قرار نگرفتن| پیام:«خنثی کردن فتنه قبیله سازی سیاسی توسط جهانگیری و روحانی در مناظره دوم»

توبه،16) «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ یَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لَا الْمُؤْمِنِینَ وَلِیجَةً (تحت تاثیر نفوذ فکری دیگران شدن)»(التوبة: 16)

احزاب) وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا(66) رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً كَبیرا(67)

ألَا فالحَذَرَ الحَذَرَ مِنْ طاعةِ ساداتِكُمْ وكُبَرائكُمُ ... فإنّهُمْ قواعدُ أساسِ العَصَبیّةِ، ودعائمُ أركانِ‏الفِتْنَة

اصول سته عشر) امام صادق ع: إِیَّاكُمْ وَ الْوَلَائِجَ فَهُمُ الصَّادُّونَ عَنِ اللَّهِ.

تفسیر عیاشی) امام صادق ع: یا مَعشَرَ الأَحداثِ اتَّقُوا اللّهَ و لا تَأتُوا(نروید) الرُّؤَساءَ دَعوهُم (رهایشان کنید) حَتّى یَصیروا أذنابا،( به دنباله‏رو تبدیل شوند) لا تَتَّخِذُوا الرِّجالَ وَلائِجَ« به معناى كسى است كه آدمى او را تكیه‏گاه خود قرار ده » مِن دونِ اللّهِ ، إنّا وَ اللّهِ خَیرٌ لَكُم مِنهُم، ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ إلى صَدرِه‏ (اى گروه جوانان! تقوا پیشه كنید و نزد رئیسان نروید. رهایشان كنی تا زمانى كه از ریاست بیفتند. مردان (شخصیت‏هاى برجسته) را به جاى خداوند، دوستِ همراز مگیرید. ما به خدا سوگند، ما به خدا سوگند، برایتان بهتر از آنان هستیم». آنگاه با دست بر سینه‏اش زد [؛ یعنى به جاى ما به دنبال رهبران ستمكار نروید)

کافی) امام صادق ع: إیّاكَ و الرِّئاسَةَ، و إیّاكَ أن تَطَأَ أعقابَ الرِّجالِ / قالَ: قُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ! أمَّا الرِّئاسَةُ فَقَد عَرَفتُها، و أمّا أن أطَأَ أعقابَ الرِّجالِ، فَما ثُلُثا ما فی یَدی إلّا مِمّا وَطِئتُ أعقابَ الرِّجالِ! / فَقالَ لی: لَیسَ حَیثُ تَذهَبُ، إیّاكَ أن تَنصِبَ رَجُلًا دونَ الحُجَّةِ، فَتُصَدِّقَهُ فی كُلِّ ما قال‏ («بپرهیز از ریاست‏طلبى، و بپرهیز از این كه دنباله‏روِ مردان (شخصیّت‏هاى برجسته) باشى». گفتم: جانم فدایت! ریاست‏طلبى را دانستم؛ امّا این كه از مردانْ دنباله روى كنم، دو سومِ آنچه در دست من است، از در پىِ مردان [ى مانند شما] رفتن است. فرمود: «مراد، این نیست كه فهمیدى؛ [بلكه این است بپرهیز از این كه كسى را بدون حجّت، امام قرار دهى و هر چه مى‏گوید، او را تصدیق كنى»)

چه کنیم تشخیص درست داشته باشیم؟

1- عقل. قدرت عقل اینگونه است که در پرتو وحی اگر پرورش پیدا کند؛ درصد خطایش کم خواهد شد. حضرت فرمود: «عقل مثل چراغ عمل می کند نور می اندازد در دل تاریکی اتاق اطراف شما را روشن می کند؛ مَثَلُ الْعَقْلِ فِی الْقَلْبِ كَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی وَسَطِ الْبَیْتِ.»(علل الشرائع، ج1، ص98)

2- مشورت دادن و روشنگری کردن: مشورت یعنی از دیگران کمک بگیریم که به یک جمع بندی درست برسیم. بعضی ها خودشان را عقل کل می دانند حاضر نیستند از نظرات دیگران استفاده کنند. امام رضا ع می فرماید پدرم امام کاظم ع با اینکه عقلشان از همه بیشتر بود با این حال غلامان را جمع می کردند و در کارهایشان از آنها نظر می خواستند بعد می فرمودند:«شاید خدا به زبان او از کار ما گره گشایی کرد؛ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى رُبَّمَا فَتَحَ عَلَى لِسَانِهِ»(مکارم الاخلاق، ص319)خصوصا عرصه سیاست که اینقدر پیچیده است نمی شود از روی هوا و هوس به تشخیص رسید.

3- راه سوم تقواست. یکی از کلمات پرتکرار که دلیل بر اهمیتش است در قرآن کریم لفظ تقواست. تقوا فقط آثار اخروی ندارد. بلکه اثر تقوا اولا در زندگی انسان نمودار می شود. و اولین اثر تقوا در زندگی انسان این است که او قدرت تشخیص درست را پیدا می کند. تقوا به او توان فهم و درک و تشخیص درست را می دهد. الأنفال : 29 یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ یُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ یَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ علامه طباطبایی می فرماید فرقان در لغت یعنی قدرتی که بتوانی بین درست و غلط فرق بگذاری به قول خودمان اهل تشخیص بشوی.

تقوا به انسان یک هوشمندی و فراستی می دهد که دیگر متقین دچار خطاهای وحشتناک نمی شوند. نه در حوزه فردی نه در حوزه زندگی در اجتماع. من اگر مومنی را ببینم که دچار اشتباه در تشخیص شده است. اول ایمان او را متهم می کنم. به تقوای او شک می کنم نکند دکان زده خودش و دیگران را فریب می دهد. چرا که اگر تقوا داشت که نباید این اشتباه را کند.

4- دعاست. اینکه خدا فرمود کمک می کنم. قلب مومن توسط خدا مدیریت شده است. المحاسن) عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَبَى اللَّهُ أَنْ یُعَرِّفَ بَاطِلًا حَقّاً أَبَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ الْحَقَّ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ بَاطِلًا لَا شَكَّ فِیهِ وَ أَبَى اللَّهُ أَنْ یَجْعَلَ الْبَاطِلَ فِی قَلْبِ الْكَافِرِ الْمُخَالِفِ حَقّاً لَا شَكَّ فِیهِ وَ لَوْ لَمْ یَجْعَلْ هَذَا هَكَذَا مَا عُرِفَ حَقٌّ مِنْ بَاطِلٍ. (حرف های نامزدها حق و باطل داره دیگه . تو تشخیص بدهی چه کسی حق می گوید؟ )

در آستانه انتخابات هستیم. شما باید تشخیص دهی چه کسی بیشتر و بهتر به نفع کشور است؟ او می شود اصلح...

مگر می شود به کسی رای داد که تقوای حداقلی دارد بعد از او توقع داشت که بتواند تشخیص های درست حداکثری برای منافع و مصالح کشور را بدهد؟

نامزد کم تقوا با تقوای حداقلی در سیاست گذاری هایش یعنی تشخیص هایش دچار خطاء یا خیانت خواهد شد. مشکل هم اینجاست هرچقدر با او صحبت می کنی که این تشخیص غلط است نمی پذیرد.

تشخیص درست و دقیق نامش در دین ما می شود بصیرت.

انتخابات عرصه تشخیص است. اگر تقوای ملت پایین باشد تمایلاتشان و تشخصیشان به سمت کسی خواهد بود که فکر می کنند او به نفعشان است. در حالی که او به ضررشان است. چقدر آدم های پیشیمان از رای به اونهایی که با شعار امید آمدند ولی مردم رو از نظام نا امید کردند می گوید دیگر حاضر نیستم رای بدهم.

نباید از پا نشست بلکه با تقوا با عقل با مشورت قلب ها را به اجتماع و تشخیص اصلح رساند انشاء الله.



.:گردآوری توسط علیرضا نیکخواه:.

جمعه 29/2/1396 - 9:6
مورد توجه ترین های هفته اخیر
فعالترین ها در ماه گذشته
(0)فعالان 24 ساعت گذشته