درسی شیرین برای تحول تا عبودیت
پای سخن جانباز 70 درصد از جامعه پزشکی
«احمد خنجری قمی» از جامعه پزشکانی است که سالهای نوجوانی خود را در جبههها گذرانده و امروز بهعنوان یک پزشک مدرس «علوم و معارف دفاعمقدس» مشغول فعالیت است.
خنجری 9 بار مجروحیت سخت داشته و چند باری هم مختصراً جراحاتی برداشته است. او که خود را از «قسر دررفتههای جنگ» حساب میکند، میگوید: سه بار تا دم دمای شهادت رفتهام. بعد ادامه می دهد: همانگونه که از پسوند اسم مشخص میشود متولد شهر قم هستم. دهم دیماه ۱۳۴۲ در محله قدیمی و پایینشهر میرزا قمی چشم گشودم. در خانوادهای با اصالت مذهبی و انقلابی رشد یافتم؛ سال ۶۱ ازدواج کردم و پدر سه فرزند هستم.
پای صحبت این جانبار بزرگوار نشستیم که حاصل این گپ و گفت را به روایت خودش می خوانید:
از جنگ قسر دررفتم
یک ترکش داخل سرم است، پای چپم چهارتا تیرخورده که یادگاریهایی از عملیات بدر و فتحالمبین هستند. یک تیر به پهلویم خورد و دست راستم بهگونهای مجروح شد که یکی از انگشتانم پیوند شده است. دست چپم هم در کربلای پنج رد امانت شد که تا قبل از آن سه بار دچار مجروحیت و دفعه آخر متلاشی شد و از ناحیه زیر آرنج قطع کرند.
سالهایی که جبهه بودم
سال ۵۸ جذب سپاه شدم، از اعضای اولیه تشکیلدهنده سپاه پاسداران قم هستم. اوایل سال ۵۹ و قبل از آغاز جنگ برای پاکسازی سنندج بهصورت داوطلب اعزام شدم. از همان سرآغاز حمله به ایران در جبهه «دارخوین» محمدیه اولین جبهه بود که با فرماندهی «شهید خرازی» حاضر شدم و حضور مستمر داشتم که زمانی به جبر مجروحیت و دوران نقاهت از جبهه دور میشدم. تا سال ۶۷ و پایان دفاعمقدس در جبههها و عملیاتهای مختلف حاضر بودم.
تازندهام رزمندهام
شعار نصب العین ما در عرصه دفاعمقدس این است: «تازندهایم، رزمندهایم». پس پایان جنگ با همان روحیه و اهداف دفاعمقدس، خستگیناپذیر که درراه اسلام تلاش کرده بودیم و در همان راستا، با شرایط موجود راه و هدف خود را ادامه دادیم که بهترین کار همکسب علم بود.با همان لباس خاکی که از دفاع خاک آماده بودم بدون فوت وقت به مجموعه رزمندگان مراجعه کردم.
سال ۵۸ باوجود حضور پررنگ در تظاهرات قبولی خرداد شده بودم و تا ده سال در ادامه تحصیل من وقفه افتاده بود. سال ۶۸ با عزم پزشکی درس را شروع کردم، بدون یک ثانیه کلاس کنکور طی هشت ماه هم دیپلم گفتم و هم دانشگاه علوم پزشکی قبول شدم. جالب این است که بدانید که افراد سالم، مجرد و جوان ۱۸، ۱۹ نفره پایاننامه میگیرند و من انفرادی گرفتم که برآیند نمره هر چهار استاد ناظر را بیست گرفتم.
وقتی پزشک شدم
سال 79 که فارغالتحصیل شدم و در اداره بهداری سپاه مشغول شدم هنوز حزب بعث و صدام بر عراق حاکم بود که از ایران خانواده شهدا برای زیارت عتبات میرفتند، شش نفر پزشک میخواستند که برای خدمت به زائران در کربلا مستقر بشوند درمانگاه الرحمن در کربلا و عتاب دُرالنجف در طریق نجف کوفه بود. در بغداد نیز هتل فلسطین مرکز درمانی ایران بود.بهاینترتیب شروع کار پزشکی هم از عراق و در جوار سیدالشهدا (علیهالسلام) آغاز شد.
مدرس معارف دفاعمقدس شدم
سال ۸۸ پژوهشگاه دفاعمقدس فراخوان داد کسانی که در عرصه هشتساله دفاعمقدس سابقه فرماندهی و مدارج عالی دارند، برای آموزش و تدریس معارف دفاعمقدس که دو واحد درسی توسط شوری انقلاب فرهنگی تدوین و به وزارت بهداشت و درمان و وزارت علوم ابلاغ شد. دوره آموزشی در دانشگاه جنگ و با اساتید که خود فرماندهان ارشد دفاعمقدس بودند، برگزار شد و در انتها دوره مجوز تدریس در دانشگاهها بر اساس کتاب مصوب داده شد. بنده بهعنوان سر استاد معرف و علوم دفاعمقدس به دانشگاه علوم پزشکی تهران معرفی شدم.
تأثیر معارف دفاعمقدس
چند سالی تدریس انجام شد که با رسیدن برجام گویا این دو واحد درسی مازاد دیده شد و تعطیل شد.
«من بهپاس رزم و رشادت رزمندگان اسلام به اسلام رو آوردم.» من نمیدانم این شخص در چه مسلک و مرامی بوده اما با شنیدن مباحث دفاعمقدس به اسلام روی آورده است. متأسفانه این بحثی که توانسته اینگونه تأثیرگذار باشد را منحل کرند
بازخورد و تأثیرات دانشجویان از این دو واحد موجود است که من تنها چند مورد را بیان میکنم.
دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی تهران بهصراحت نوشته است: «من تابهحال و قبل از گذراندن این دو واحد نسبت به انقلاب و حواشی آن خوشبین نبودهام، حالا که آگاه شدم اشک در چشمان من حلقهزده.» ناگفته نماند که نخواسته در ذوق من استادش بزند که نوشته بدبین بودم. دانشجوی سال پنجم پزشکی دانشگاه تهران نوشته است: «این درس علوم و معارف دفاعمقدس نهتنها درس دفاعمقدس و انقلاب، درس معرفت، درس اخلاق بلکه درس عبودیت و بندگی به درگاه خداست.»
دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، دانشجویی نوشته است: «من دانشجوی ترم آخر هستم تمام درسهایی که خواندم هیچکدام به شیرینی درس دفاعمقدس نبود، به من زندگی دوباره داده و من نظرم نسبت به خودم و مملکتم عوض شد.» این به عبارتی تحول است که ایجادشده.
آزاد، دانشجویی مینویسد: «من بهپاس رزم و رشادت رزمندگان اسلام به اسلام رو آوردم.» من نمیدانم این شخص در چه مسلک و مرامی بوده اما با شنیدن مباحث دفاعمقدس به اسلام روی آورده است. متأسفانه این بحثی که توانسته اینگونه تأثیرگذار باشد را منحل کرند.
شاهدان حماسه بودیم
پاتکهای عملیات بدر که به «جنگ تن با تانک» تبدیلشده بود که خود «ادنان خیراله» با بالگرد بالای سر ما آمد. روزی که بیش از ۳۰۰، ۴۰۰ تانک در مقابل سلاحهای دستی و عادی مثل آرپیجی، کلاش و تیربار مرگ و نارنجک قد علم کردند؛ که به فضل خدا بر آنها فائق آمدیم
در شهرک شهید محلاتی سرداران و سربازان سپاه دفاعمقدس ساکن هستند، امسال در برنامه از من خواستهشده خاطره بگویم آنهم برای کسانی که دیده و شنیدههایشان بسیار است باید چیزی که نشنیده باشند میگفتم.
برای همین یادی کردم از پاتکهای عملیات بدر که به «جنگ تن با تانک» تبدیلشده بود که خود «ادنان خیراله» با بالگرد بالای سر ما آمد. روزی که بیش از ۳۰۰، ۴۰۰ تانک در مقابل سلاحهای دستی و عادی مثل آرپیجی، کلاش و تیربار مرگ و نارنجک قد علم کردند؛ که به فضل خدا بر آنها فائق آمدیم، کردم و گفتم مطالبی در سینه ماها خفته است که اگر طالب باشید باید بروید به گلزارهای شهدا و بخواهید که نحوه شهادتشان را از خودشان جویا شوید که ما تنها شاهدان حماسه بودیم.
کلام آخر
امنیت، عزت، آزادی، آسایش، آرامش و در کل موجودیتمان بلاشک و بدون تعارف مرهون و مدیون جانفشانیها است چراکه دشمن آمده بود آمده باشد. صدام فقط یک نام و شخص نبود یک تبانی جهانی علیه ما بود که در مقابل ما شکلگرفته بود.
آنچه ایران را پیروز و دشمنان را پریشان کرد رزم و رشادت پایمردی سلحشور جوان مردان متدین و مؤمن این مملکت بود
الآن شرایط سوریه در برابر وضع ما اوضاع سرآمدی دارد. ایران مقتدر، روسیه و چین و امثال آن مدافعش هستند درحالیکه ایران در عرصه یک جنگ نابرابر بینالمللی بود.
جنگی که در آن دو قطب قدرت شرق و غرب وجود جنگ سردی که باهم داشتند، سر براندازی نظام «جمهوری اسلامی ایران» ید واحده شدند. ملت ایران نمیخواستند نوکر باشند، زیر یوغ آمریکا باشند و بانام اسلام و استعانت خدا انقلاب کرده بودند و حکومتی بدون وابستگی به شرق و غرب بانام جمهوری اسلامی ایجاد کردند.آنچه ایران را پیروز و دشمنان را پریشان کرد رزم و رشادت پایمردی سلحشور جوان مردان متدین و مؤمن این مملکت بود.پس قدر بدانیم همگی از مسئولان تا مردم.
سماجت بر احقاق حق و پایمردی رزمندگان خواهان حق باعث سرافرازی نسل خود و نسلهای بعد شد تا در حفظ و امان بمانند و به بدخواهان تفهیم کرد که اگر روزی بخواهند تحرکی علیه ایران اسلامی بکنند شروع با آنهاست اما خاتمه کار دیگر دست مردان مرد این مملکت است.فهماندند که رزمندگان اسلام تا سر حد شهادت پایکار هستند.