قافیه
قافیه، قسمت تکرارشونده از کلمههایی است که در نظم و شعر تکرار میشود، به شرط آنکه قسمت تکرارشونده جزئی از کلمه قافیه باشد و به آن الحاق نشده باشد.
در مطالب قبل دانستید که قافیه: به کلمات آخر اشعار و در شعرهایی که دارای ردیف هستند به کلمات پیش از ردیف، که اخرین حرف اصلی آنها یکی باشد، قافیه و آن حرف اصلی آخر را « روی » می گویند، مانند: (خرم، عالم، دم، آدم، هم و محکم)
دانستید که مثنوی به اشعاری گفته می شود که بر یک وزن بوده و هر بیت دارای قافیه جداگانه باشد، یعنی دو مصراع هر بیت هم قافیه است.
چون هر بیت آن مستلزم دو قافیه است یا اینکه هر دو مصراع ابیات دارای قافیه است، لذا به آن مثنوی گفته اند.
مانند:
هنوزم ز خردی به خاطر در است که در لانه ی ماکیان برده دست
به منقارم آنسان بسختی گزید که اشکم چو خون از رگ آن دم جهید
پدر خنده بر گریه ام زد که هان! وطن داری آموز از ماکیان
انواع قافیه
انواع قافیه، بهاعتبار تقطیع، پنج است بهاجماعِ اهل عرب و فارس: مترادف، متدارک، متکاوس، متواتر و متراکب. بعضی، این الفاظ را «القاب قوافی» میگویند و بعضی حدود قافیه گویند.
• مترادف: ترادف در لغت بهمعنی پیاپیشونده است، و آن قافیهای است که دو حرف ساکن پیاپی داشتهباشد و یک حرف آخرِ ساکن، مانند یار (قدما مصوّتهای بلند را ساکن بهشمار میآوردند)
• متدارک: تدارک در لغت بهمعنی دریابنده و دریافتکننده است، و آن قافیه ای است که دو حرف متحرک و یک حرف آخر ساکن داشتهباشد، مانند خِرَد
• متکاوس: در لغت بهمعنی انبوه است، و در اصطلاح، قافیهای است که چهار حرف متحرک داشته باشد و یک حرف آخر ساکن، مانند بزنمش
• متواتر: تواتر در لغت بهمعنی پیاپیشونده و پیاپیآینده است، و آن متحرکی است که در دو طرفش حرف ساکن باشد، مانند درکش
• متراکب: متراکب در لغت به معنی برهمنشسته است، و آن قافیهای است با سه حرف متحرک و ساکنی در آخر، مانند فِکَنَد
در این آمورش تعاملی گرداوری شده دانش آموزان مقطع متوسطه به خوبی با مفهوم قافیه آشنا می شوند.
توجه: دانش آموزان عزیز با توجه به کلمات داخل جدول آنهایی که با هم، هم قافیه می باشند را پیدا کرده و روی آنها کلیک کنید تا تصویر پشت کارت ها مشخص شود. (مانند تابستان، بهارستان و ....که هم قافیه می باشند.)
جهت دانلود فایل آموزشی اینجا کلیک کنید.
مرکز یادگیری سایت تبیان - مرجان سلیمانیان