شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 2300
  • چهارشنبه 1394/7/22
  • تاريخ :

 آیا نوشتن وصیت، مرگ را جلو می اندازد؟

ما که بخیل نیستیم، عمر جنابتان به درازای عمر نوح باد! اما آیا قبل از اینکه غزل خداحافظی را بخوانید، دست به قلم شده اید برای نوشتن وصایای آخر عمر شریف؟ یا نکند شما هم فکر می کنید نوشتن وصیت، مرگ را جلو و عقب می اندازد؟

نویسنده: شکوری_شبکه تخصصی قرآن تبیان

وصیت

توی ذهن و زبان مردم کوچه و برزن، گاهی حرف و حدیث هایی است که معلوم نیست ریشه اش از کجا آب می خورد. مثلا می گویند: تنظیم وصیت، مرگ را جلو می اندازد! این، از آن دست باورهای سخیف و ساختگی است که نه با شاقول عقل جور در می آید و نه با خط کش دین. نه به محک تجربه آزموده شده و نه هیچ سند مستند عقلی یا حجت موجه شرعی، پایش را امضاء کرده است. این عقیده کور، بی هیچ تردیدی، از بیخ، باطل است.
شاید به دلیل رسوب همین افکار پوچ و هیچ است که سنت وصیت نامه نویسی که مستحبی است موکّد، اینقدر در جامعه ما غریب و متروک افتاده است. آنقدر که حجم وسیعی از شکایات و دعاوی دادگاه ها بر می گردد به اختلاف وراث پس از مرگ مورث آنهم به دلیل نداشتن وصیت نامه مکتوب شرعی میت.
مسلمانیم و در کسوت اسلام، اما براستی چقدر به این مستحب موکد جامه عمل پوشانده ایم؟ شما، خواننده محترم، مشت نمونه خروار. ما که بخیل نیستیم، عمر جنابتان به درازای عمر نوح باد! اما آیا قبل از اینکه غزل خداحافظی را بخوانید، دست به قلم شده اید برای نوشتن وصایای آخر عمر شریف؟ یا نکند شما هم فکر می کنید نوشتن وصیت، قانون قضا و قدر الهی را دگرگون کرده و مرگ را جلو و عقب می کند؟
با اینکه گفته شده نوشتن وصیت نامه پیش از اینکه پیک اجل از در درآید، مستحب موکد است اما نسبت به کسی که حقوقی از خلق الله بر ذمه دارد واجب شرعی است، درست مانند نماز صبح. که اگر به دست فراموشی سپرده شود، فقط خدا می داند چه آثار ما تاخّر وخیمی، در پی دارد.
اگر سری بزنید به متون معارف مکتوب ، آنقدر سفارش در باب وصیت می بینید که انگشت به دهان می مانید! مثل این روایت که: «من مات بغیر وصیة مات میتة جاهلیة».كسى كه بی وصیت از دنیا برود به مرگ جاهلیت مرده است.(وسائل الشیعه،ج 13، ص 352). یا این روایت که از زبان حضرت آفتاب، رسول به حق ناطق، صادر شده است که: ما ینبغى لامرء مسلم ان یبیت لیلة الا و وصیته تحت راسه" سزاوار نیست مسلمان شب بخوابد مگر اینكه وصیت نامه اش زیر سر او باشد".(همان)

وصیت خدا درباره نوشتن وصیت نامه

وصیت البته عنوانی است فراگیر. وصیت به این معنای عام، شامل دستورات الهی هم می شود. نخست وصیت نامه نگار، خود خداوند است.«إِذْ وَصَّاكم اللَّه (انعام/114)». حال ببینیم وصیت خداوند در قرآن پیرامون وصیت چیست؟
در قرآن دست کم دو آیه هست که در آن پیرامون وصیت، سخن رفته است.
1. بقرة /180: كتِبَ عَلَیْكمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكم الْمَوْت إِنْ تَرَكَ خَیْراً الْوَصِیَّة لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْروفِ حَقًّا عَلَى الْمتَّقین [بر شما نوشته شده: «هنگامى كه یكى از شما را مرگ فرا رسد، اگر چیز خوبى [مالى ] از خود به جاى گذارده، براى پدر و مادر و نزدیكان، بطور شایسته وصیت كند! این حقى است بر پرهیزكاران!»].
اندکی دقت به خرج دهیم در تعابیر این آیه، تا ببینیم رهاورد این نکته سنجی چه خواهد بود.
 یک. از تعبیر "کتب" چه می فهمیم؟ این شیوه سخن گفتن در فرهنگ قرآن، در جایی به کار می رود که پای حکمی در میان باشد که از نقطه نظر شرعی، انجامش واجب است. مثل "كتِبَ عَلَیْكم الصِّیام"(بقره/183) یا "كتِبَ عَلَیْكم الْقِتال "(بقره/216). اگر فقط صدر آیه را در نظر بگیریم باید بگوییم وصیت نامه، واجب شرعی است. اما ذیل آیه، عبارتی آمده است که خط بطلان می کشد بر این دیدگاه. چون انتهای آیه می‌فرماید: حَقًّا عَلَى الْمتَّقین . اگر وصیت‌نامه‌نویسی، تکلیفی واجب بود، باید می گفت: "حقا علی المؤمنین".

با اینکه گفته شده نوشتن وصیت نامه پیش از اینکه پیک اجل از در درآید، مستحب موکد است اما نسبت به کسی که حقوقی از خلق الله بر ذمه دارد واجب شرعی است، درست مانند نماز صبح. که اگر به دست فراموشی سپرده شود، فقط خدا می داند چه آثار ما تاخّر وخیمی، در پی دارد.

ناگفته نماند اینجا یک اختلافی است بین اهل تفسیر. برخی می گویند آیه قانون ارث، این آیه را نسخ کرده است. علامه در المیزان جواب این عده را اینگونه داده است که: به فرضى كه این سخن درست باشد، وجوبش نسخ شده نه استحباب، و اصل محبوبیتش. و شاید تقیید كلمه حق به كلمه (متقین) هم براى افاده همین غرض باشد.(المیزان، ج1، ص667)
دو. "اذا حضر احدکم الموت" یعنی وقتی نشانه های مرگ ظاهر شد نوشتن وصیت نامه را جدی بگیرید. روی همین حساب، بعضی از بزرگان پیش از سفرهای طولانی یا ماموریت هایی که بیم خطر در آن می رفت، به نوشتن وصیت نامه اهتمام می ورزیدند. صدالبته نباید از این عبارت چنین برداشت شود که در حالت عادی، نوشتن وصیتنامه مهم نیست و می توان آن را به تاخیر انداخت. ما باید آیه را در پرتو سنت و روایات ذیل آیات ببینیم. روایاتی هست که در آنها تاکید شده است که بهتر است انسان در اولین فرصت، به این امر مستحب، عمل کند. بنابراین این قید، ناظر به آخرین فرصت باقیمانده است که اگر از دست رود دیگر بر نمی گردد.
سه. تعبیر "ان ترک خیرا" .  خیر در اینجا به معنای ثروت مادی است. شاید تعبیر از مال به خیر براى این است كه باید از طریق خیر و مشروع بدست بیاید و بطریق مشروع صرف شود زیرا مالى كه از طریق مشروع تحصیل نشود خیر نیست بلكه شر است و اولا باید خود شخص بصاحبانش رد كند و اگر نتوانست وصیت كند كه بصاحبانش رد كنند یا از جانب آنها رد مظالم دهند.(اطیب البیان فى تفسیر القرآن،ج 2، 321)
سه. تعبیر "الْوَصِیَّة لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ" نشان می دهد که والدین که بر گردن انسان حق بیشتری دارند نسبت به دیگران حتی بستگان نزدیک، اولویت دارند.
ذكر این نكته نیز لازم به نظر مى رسد كه انسان باید وصیت خود را وسیله اى براى جبران و ترمیم كوتاهیهاى گذشته قرار دهد، حتى اگر كسانى از بستگان نسبت به او بى مهرى داشتند از طریق وصیت، به آنها محبت كند، در روایات مى خوانیم پیشوایان اسلام مخصوصا نسبت براى خویشاوندانى كه از در بى مهرى با آنها در مى آمدند وصیت مى كردند و مبلغى را براى آنها در نظر مى گرفتند، تا رشته گسسته محبت را دو باره برقرار سازند، بردگان خود را آزاد مى كردند یا وصیت به آزادى آنها مى نمودند.(تفسیر نمونه، ج 1، 621  )
چهار.  تعبیر "بالمعروف" حاکی از آن است كه شى ء مورد وصیت، با وضعیت وصیت كننده و موصى له (شخصى كه به نفع او وصیت شده) متناسب باشد؛ براى نمونه، نه آن قدر كم باشد كه مورد تحقیر واقع گردد و پذیرفته نشود و نه آن قدر زیاد باشد كه به وارثان ضرر وارد كند نظیر این كه از یك سوم اموال باقى مانده میت بیشتر باشد، چراكه در حدیث آمده است: «خداوند در هنگام وفات شما یك سوم اموالتان را به شما بخشیده است».(ترجمه تفسیر كاشف، ج 1، 496 )
شخصى با داشتن كودكانى صغیر، تمام اموال خود را در راه خدا بخشید. چون پیامبر صلى الله علیه و آله متوجه شدند، پرسیدند با این مرده چه كردید؟ گفتند: او را دفن كردیم. فرمود: اگر قبلا به من خبر داده بودید، اجازه نمى دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن كنید، چرا كه او با داشتن این همه فرزند، براى آنان هیچ مالى نگذاشته و همه را در راه خدا داده است.( تفسیر نور   ج 1   278 )
پنج. تعبیر حَقًّا عَلَى الْمتَّقین نشان می دهد که نوشتن وصیت نامه، نسبت به عموم مومنان امریست مستحب. اما نسبت به خصوص اهل تقوا، امریست واجب. یعنی اگر دیدید کسی، پیک اجلش از در درآمد، و بی وصیت، روانه دیار آخرت گردید، یقین کنید که او هر چند در شمار اهل ایمان است، اما تقواپیشه نیست.(كتِبَ عَلَیْكمْ ...حَقًّا عَلَى الْمتَّقین ).
2. مائده/106: یا أَیّهَا الَّذینَ آمَنوا شَهادَة بَیْنِكمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَكم الْمَوْت حینَ الْوَصِیَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْكمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَیْرِكمْ إِنْ أَنْتمْ ضَرَبْتمْ فِی الْأَرْضِ فَأَصابَتْكمْ مصیبَة الْمَوْتِ تَحْبِسونَهما مِنْ بَعْدِ الصَّلاةِ فَیقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتمْ لا نَشْتَری بِهِ ثَمَناً وَ لَوْ كانَ ذا قرْبى وَ لا نَكْتم شَهادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذاً لَمِنَ الْآثِمین . [اى كسانى كه ایمان آورده اید! هنگامى كه مرگ یكى از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد؛ یا اگر مسافرت كردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، (و در آن جا مسلمانى نیافتید،) دو نفر از غیر خودتان را به گواهى بطلبید، و اگر به هنگام اداى شهادت، در صدق آنها شك كردید، آنها را بعد از نماز نگاه مى دارید تا سوگند یاد كنند كه: «ما حاضر نیستیم حق را به چیزى بفروشیم، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد! و شهادت الهى را كتمان نمى كنیم، كه از گناهكاران خواهیم بود!]
آورده اند که : مسلمانى به نام «ابن ابى ماریه» همراه دو مسیحى به نام هاى تمیم و عدى كه برادر بودند، به سفر تجارى رفتند. مسلمان بیمار شد، وصیت نامه اى نوشت و آن را میان وسایل خود پنهان كرد و اموال خود را به آن دو مسیحى داد كه به وارثان بدهند. پس از مرگش، آن دو نفر در میان اثاثیه ى او اجناس گرانبهایى دیده و برداشتند، پس از مراجعت به مدینه، باقى آنها را به وارثان دادند. ورثه، وصیت نامه را در میان وسایل دیدند كه صورت همه ى اثاثیه در آن ثبت شده بود. چون مطالبه كردند، آن دو مسیحى انكار كردند، شكایت را نزد پیامبر بردند، در این هنگام بود كه آیه ى فوق نازل شد.طبق حدیثى از اصول كافى، پیامبر از آن دو سوگند گرفت و تبرئه شان كرد؛ ولى چون دروغشان از طریق نامه كشف شد، حضرت بار دیگر آن دو را احضار كرد. وارثان سوگند یاد كردند كه اجناس دیگرى هم بوده و آنها را پس گرفتند.(تفسیر نور   ج 2   387 )
این کریمه نیز نکته ها و آموزه هایی دربردارد از جمله:
یک. "حق الناس" آنقدر مهم است که از طریق وحی برای آن متن" سوگندنامه" دیکته می شود چنانکه می فرماید: فَیقْسِمانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتمْ لا نَشْتَری بِهِ ثَمَناً ..(همان)
یک. هنگام نماز، معنویت و تقوا بیش تر مى شود؛ از این رو گفته شده كه گواهى شاهدان، بعد از نماز باشد.
دو. اداى سوگند بعد از هر نمازى مى تواند باشد، ولى در برخى روایات اهل بیت علیهم السلام، خصوص نماز عصر تعیین شده است كه جنبه ى استحبابى دارد؛ چون در صدر اسلام، در نماز عصر، عده بیش ترى شركت مى كردند و غالبا وقت قضاوت بود.
سه. قسم خوردن بعد نماز، براى هنگامى است كه در راست گویى شاهدان شك و تردید باشد و در این آداب تفاوتى بین مسلمانان و غیر مسلمانان نیست. اما چنانچه شك نباشد، شهادت دو نفر عادل، بدون سوگند هم پذیرفته مى شود؛ پس حكم آیه ى فوق نسخ نشده و اختصاص به غیر مسلمانان نیز ندارد.
چهار. سوگند یكى از راه هاى رفع شك است و زمانى معتبر است كه به نام «الله» باشد.(تفسیر قرآن مهر، ج 5، ص 249)
عمل به این سنت حسنه، برکات فراوانی دارد از جمله: یاد مرگ و غفلت زدایی، احترام به حقوق دیگران، جبران مافات، استمرار اهداف شخص در حیات دنیوی، پر کردن خلاهای اقتصادی در میان بستگان و خویشان، یاد نیک در تاریخ، جلب محبت دیگران و...

ختم کلام اینکه تا منادی ندا درنداده و خواجه هنوز در قید حیات هست، وصیت نامه را به می توانی پشت گوش بیندازی. اما بدان که جناب عزرائیل با هیچ کس عقد اخوت نبسته است. از ما گفتن بود دیگر تصمیم با خودت.

 

UserName