شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 879
  • پنج شنبه 1392/8/23
  • تاريخ :

هر كس زمین ندارد دست خود را بلند كند

اخلاص

باران حكمت (55)

باران حكمت عنوان مجموعه نوشتارهایی است از حجت‌الاسلام محمدرضا رنجبر كه به شیوه تمثیلی نگاشته شده‌اند. ایشان آیات قرآن را با زبانی شیرین و جذاب و به سبك تفسیر تمثیلی شرح كرده‌اند كه این سبك از تفسیر پبش از ایشان چندان سابقه‌ای ندارد. نوشتار حاضر پنجاه و پنجمین شماره از این سری مقالات است كه در تفسیر آیه 28 سوره مباركه بقره تقدیم حضورتان می‌شود.    


برو جان بابا در اخلاص پیچ

چقدر این جمله سهراب سپهری زیباست:

چون جویبار، آیینه روان باشیم

به درخت درخت پاسخ بدهیم

او در این شعر آب را به آیینه تشبیه می‌كند و آب روان جویبار را به آیینه روان شبیه می‌داند و می‌گوید: چطور اگر درختی كنار جوی باشد آب، همان درخت را نشان می‌دهد و نه چیز دیگری ما هم بیاییم آنچه از خوبی‌ها و زیبایی‌ها می‌بینیم همان را نشان دهیم.


چقدر این جمله سهراب سپهری زیباست:

چون جویبار، آیینه روان باشیم

به درخت درخت پاسخ بدهیم

او در این شعر آب را به آیینه تشبیه می‌كند و آب روان جویبار را به آیینه روان شبیه می‌داند و می‌گوید: چطور اگر درختی كنار جوی باشد آب، همان درخت را نشان می‌دهد و نه چیز دیگری ما هم بیاییم آنچه از خوبی‌ها و زیبایی‌ها می‌بینیم همان را نشان دهیم، اگر صفا می‌بینیم صفا را نشان دهیم و اگر جوانمردی، اخلاص و عاطفه را می‌نگریم همان ها را نشان بدهیم.

البته یادمان باشد ما انسانیم و از آب برتر پس باید برتری‌ها و تفاوت‌هایی با آب داشته باشیم، آب بوته خار را هم خار، نشان می‌دهد، ولی ما باید اینقدر آبكی نباشیم، بلكه تنها گل‌ها را نشان دهیم یعنی خوبی‌ها را ، پس اگر كسی در حق ما نامردی كرد نامردی نكنیم غیبت كرد، غیبت نكنیم، تهمت زد تهمت نزنیم، دروغ گفت دروغ نگوییم.

بلكه مثل آب، آیینه باشیم اما مثل آیینه هر چیزی را نشان ندهیم و تنها پاسخمان خوبی باشد.

و چه خوبی و زیبایی بهتر از اخلاص.

اگر اخلاص را می‌بینیم همان را نشان دهیم .

اخلاص

و این آیه می‌گوید خداوند مخلص است.

هو الَّذی خَلَقَ لَكُم

او خدایی است كه همه چیز را از كوچكترین تا بزرگترین برای شما آفرید، یعنی اگر ارزن آفرید برای شما بود، اگر كهكشان‌ها را آفرید برای شما بود، نه برای در و دیوار و این یعنی اخلاص. حال اگر ما هم مثل آب روان باشیم همین اخلاص را پیشه كرده و به او نشان می‌دهیم. یعنی هر كاری كه می‌كنیم تنها برای او خواهد بود و نه برای دیگری یا چیز دیگر.

 

اخلاص

برو جان بابا در اخلاص پیچ.

هُوَ الَّذی خَلَقَ لَكُم ما فی الأرضِ جمیعاً

او خدایی است كه هرآنچه در زمین است را برای شما آفرید

یادمان باشد چیزهایی بر زمین است و چیزهایی در زمین، آنچه بر زمین است خلق و ساخته دست بشر است. زیرا مثلا خداوند برج را نمی‌سازد و نه بیمارستان را و نه خیابان و نه آلات و ادوات را.

بلكه خداوند آفریده‌های خود را در دل زمین قرار داده است و ا ین بشر است كه باید آنها را كشف و استخراج كرده و از آنها هر آنجه را كه می‌خواهد بسازد.

ساده تر بگویم: خداوند گوشواره نمی‌سازد، اما طلا را در دل سنگ‌های زمین فراهم ساخته است، زیرا ساختن طلا كار بشر نیست اما ساختن گوشواره از طلا كاری است كه از دست بشر نیز بر می‌آید.

در حقیقت پول تو جیبی زمین را خدا می‌دهد، مثل پدری كه با یك دنیا لطف و محبت مبلغی را در جیب فرزند خود می‌گذارد اما بیرون آوردن و خرج كردن و درست خرج كردن و درست خرج كردن آن با فرزند است.

زمین مثل دخل بقالی است كه پر از انواع اسكناس‌ها و سكه‌هاست و این بقال است كه باید آنها را بیرون آورده و خرج و هزینه كند.

بنابر این تو گویی همه چیز مثل درخت است و همانطور كه درخت ریشه در خاك دارد، ساختمان‌ها و برج‌ها و آسمان‌خراش‌ها و ماشین آلات و تمام چیزهای دیگر نیز ریشه در معادن زمین دارند و آنها نیز از دل زمین برآمده و بالا آمده‌اند.

ثُمَّ استَوی إلی السِماءِ فَسَوّهُنَّ سبعَ سَماوات

تواضع

فكر خود و خود رأیی در عالم رندی نیست.

خورشید را ندیده‌ای هنگامی كه به سویی رو می‌كند، آنجا را نورانی و تابان می‌سازد، یعنی روی نمودن همان و روشن و آفتابی شدن نیز همان.

خداوند نیز آفتاب وجود است، یعنی به هر سمتی رو كند و اراده كند وجود و هستی تحقق می‌یابد.

از این رو می‌فرماید:

ثُمَّ استَوی إلی السِماءِ فَسَوّهُنَّ سبعَ سَماوات

سپس متوجه خلق آسمان شد و هفت آسمان را بیافرید.

ای كاش ما نیز خورشید صفت می‌شدیم،یعنی در پی اراده و تصمیمات خود اقدام و عمل نیز می‌كردیم.

و یادمان باشد كه او خدایی است كه از هیچ،آسمان‌ها می‌سازد. راستی اگر ما هم خود را هیچ می‌انگاشتیم از ما چه آسمانی می‌ساخت.

تمام اشكال كار ما همین جاست كه خود را كسی و چیزی می‌دانیم، این است كه هیچ چیز نمی‌شویم.

ببین اگر در محفلی كسی به جمعی بگوید: قطعه زمین‌هایی است برای  تقسیم، هركس زمین ندارد دست خود را بلند كند و شما هم در آنجا نشسته باشی و در حالیكه هیچ زمینی نداری اما دست خود را هم بالا نبری؛ آیا به شما چیزی می‌دهند؟ آیا باید توقع چیزی را داشته باشی؟

یادت باشد دستگاه خداوند دستگاهی است كه همیشه باید دستانت به دعا بلند باشد، یعنی بگویی هیچم و هیچ ندارم، و می‌خواهم و زیاد هم می‌خواهم.

بازتر بگویم: هرچه هست در پیچیدن و خود را هیچ ندیدن است.

پیچ‌ها را ندیده‌ای كه هر چه بیشتر می‌پیچند محكم و محكم‌تر می‌شوند، ما هم هرچه به گرد حق بپیچیم قوی و قویتر و دارا و داراتر خواهیم شد.

و دیگر اینكه خود را هیچ و بی‌هیچ بدانیم و گرنه دست خال برمی‌گردیم.

تواضع

سعدی حكایتی لطیف دارد كه شنیدن آن خالی از لطف نیست، او می‌گوید كسی تنها اندكی از دانش نجوم می‌دانست اما گمان می‌كرد كه دانش او بسیار است از همین رو كبر و تكبر ساراسر وجودش را فراگرفته بود، تا اینكه روزی به پیش "گوشیار" منجم بی‌همتای عصر خود می‌رود، و گوشیار با دیدن وی از كبر و تكبر وی آگاه می‌شود، از این روی هیچ به او اعتنا نكرده و چیزی به او نمی‌آموزد. روزی كه آن فرد متكبر عزم سفر كرده و می‌خواهد به دیار خود بازگردد،گوشیار به او می‌گوید: تو مانند ظرفی هستی كه پر باشد و كسی در ظرف پر چیزی نمی‌ریزد چون دیگر چیز یدر ان جای نمی‌گیرد. البته یادت باشد تو پری اما از غرور و نخوت و كبر و ادعا، نه دانش و فهم و آگاهی.

یكی درنجوم اندكی دست داشت

ولی از تكبر سری مست داشت

بر گوشیار آمد از راه دور

دلی پر ارادت سری پر غرور

خردمند از او دیده بردوختی

یكی حرف در وی نیاموختی

چو بی‌بهره عزم سفر كرد باز

بدو گفت دانای گردن فراز

تو خود را گمان برده‌ای پر خرد

انائی كه پر شد دگر چون برد؟

ز دعوی پری زان تهی می‌روی

تهی آی تا پر معانی شوی

ز هستی در آفاق سعدی صفت

تهی گرد و باز آی پر معرفت

بنابر این ریشه محرومیت‌های مانیز در همین خود را دیدن و خود را كسی یا چیزی پنداشتن است.

فكر خود و خود رایی در عالم رندی نیست

كفر است در این مذهب خودبینی و خودرایی

تواضع

به حج نرفته‌ای؟ در آنجا اگر در آیینه نگاه كنی جریمه می‌شوی! یعنی تو حتی شكل و صورت و ظاهر خود را هم نباید ببینی تا چه رسد به خودیت و خودخواهی و خودپسندی.

و یادت باشد «خود» چیزی شبیه زغال است.

زغال تا آتش نگرفته است جز آنكه دست و جامه‌ات را سیاه كند، هیچ فایده‌ای ندارد. اما همینكه آتش گرفت تازه به درد می‌خورد، خودش روشن می‌شود، سردی را به گرمی،خامی را به پختگی بدل می‌سازد. خودیت نیز از همین دست است، اگر آتش بگیرد به كار می‌آید.

میوه‌هایی كه در بالاترین نقطه شاخه‌های درختان هستند را ندیده‌ای،از بالا بودنشان چیزی عاید دیگران نشده و خود نیز آنقدر همان بالا می‌مانند تا پلاسیده شده و در آخر هم خشك و سیاه می‌شوند. اما میوه‌هایی كه پایین و در دسترس همه است به موقع چیده و به بازار آمده و خریدار و مشتری پیدا می‌كنند و برای مردم نیز سودمنداند. 

 

شبكه تخصصی قرآن تبیان


 

 

 

UserName