دور شو ای ملعون!
تفسیر رانده شدن شیاطین توسط شهابسنگها
در سوره حجر میخوانیم:«ولقدْ جعلْنا فی السماء بروجا وزیناها للناظرین وحفظْناها من كل شیْطان رجیم الا من اسْترق السمْع فاتْبعه شهاب مبین»
مضمون آیه:ما آسمانها را زینت دادیم. ستارگانی در آن قرار دادیم و آنها را از هر شیطان رانده شدهای محفوظ داشتیم؛ مگر شیطانی كه بخواهد استراق سمع و جاسوسی بكند و اسرار آسمانها را به دست بیاورد. شهابهای روشنی به دنبال چنین كسی خواهد آمد و او را مورد هدف قرار خواهد داد.
دست كم در سه جای قرآن «1» در مورد دور كردن شیاطین توسط شهاب سنگها سخن گفته شده است.
در سوره حجر میخوانیم: «ولقدْ جعلْنا فی السماء بروجا وزیناها للناظرین وحفظْناها من كل شیْطان رجیم الا من اسْترق السمْع فاتْبعه شهاب مبین»
مضمون آیه:
ما آسمانها را زینت دادیم. ستارگانی در آن قرار دادیم و آنها را از هر شیطان رانده شدهای محفوظ داشتیم؛ مگر شیطانی كه بخواهد استراق سمع و جاسوسی بكند و اسرار آسمانها را به دست بیاورد. شهابهای روشنی به دنبال چنین كسی خواهد آمد و او را مورد هدف قرار خواهد داد.
این آیه از آیاتى است كه مفسران در تفسیر آن بسیار سخن گفتهاند و هر یك مسیر خاصى را پیموده و برداشت معینى از آن دارند و از آنجا كه عین همین مضمون در سوره صافات آیات 6 و 7 و سوره جن آیه 9 آمده و از مسائلى است كه ممكن است براى افراد ناآگاه سۆالهاى بدون جوابى ترسیم كند لازم است نخست نظرى به آراء مفسران بزرگ اسلامى بیفكنیم ، سپس آنچه را كه ترجیح مى دهیم بیان كنیم.
دیدگاههای مفسران:
1 - بعضى مانند نویسنده تفسیر فى ظلال به راحتى از این آیات و مانند آن گذشته و به عنوان اینكه اینها حقایقى است كه درك آن براى ما ممكن نیست و باید به آنچه در عمل واقعى ما در این زندگى مۆ ثر است بپردازیم به تفسیر اجمالى قناعت كرده، و از توضیح و تبیین این مسأله صرف نظر نموده است. او چنین مىنویسد: شیطان چیست ؟ و چگونه مىخواهد استراق سمع كند؟ و چه چیز را استراق مى كند؟ همه اینها از غیبهاى الهى است كه از خلال نصوص نمى توان به آن دست یافت، و پرداختن به آن نتیجهاى ندارد، زیرا بر عقیده ما چیزى نمى افزاید، و جز اشتغال فكر انسان به امرى كه به او ارتباط خاصى ندارد و او را از انجام عمل حقیقیش در این زندگى باز مى دارد ثمره اى نخواهد داشت ، به علاوه درك تازهاى نسبت به حقیقت جدیدى به ما نمى دهد!.
ولى نباید تردید داشت كه قرآن یك كتاب بزرگ انسانسازى و تربیت و حیات است، اگر چیزى ارتباط به حیات انسانها نداشته باشد مطلقا در آن مطرح نخواهد شد، همه آن درس است ، درس زندگى ، به علاوه هیچكس نمى تواند این سخن را بپذیرد كه در قرآن حقایق ناگشودنى باشد، مگر قرآن نور و كتاب مبین نیست ؟ و مگر براى فهم و تدبر و هدایت مردم نازل نشده ؟ چگونه فهم این آیات به ما ارتباط ندارد؟ به هر حال ما این طرز موضعگیرى را در برابر این گونه آیات و مانند آن نمى پسندیم.
2 - جمع قابل توجهى از مفسران ، مخصوصا مفسران پیشین، اصرار دارند كه معنى ظاهرى آیات را كاملا حفظ كنند:(سماء) اشاره به همین آسمان است ، و (شهاب ) اشاره به همین شهاب است (همین سنگریزه هاى سرگردانى است كه در این فضاى بیكران در گردشند و گاهگاه كه در حوزه جاذبه زمین قرار مى گیرند و به سوى زمین كشیده مى شوند و بر اثر سرعت برخورد با امواج هوا، داغ و سوزان و شعلهور و خاكستر مى شوند) و (شیطان ) همان موجودات خبیثه متمردند كه مى خواهند به آسمانها بروند و گوشه اى از اخبار این عالم ما كه در آسمانها منعكس است ، از طریق استراق سمع (گوش دادن مخفیانه) دریابند، و به دوستان خود در زمین برسانند، ولى شهابها همچون تیر به سوى آنها پرتاب مى شوند و آنها را از رسیدن به این هدف بازمىدارند.
3 -جمعى دیگر از مفسران مانند مفسر عالیقدر مۆ لف المیزان و طنطاوى در تفسیر الجواهر تعبیرات آیات فوق را از قبیل تشبیه و كنایه و ذكر امثال و به اصطلاح بیان (سمبولیك ) دانسته، و این تشبیه و كنایه را به صورتهاى گوناگونى بیان داشتهاند:
الف: در تفسیر المیزان چنین مىخوانیم : (توجیهات مختلفى را كه مفسران براى استراق سمع كردن شیاطین، و راندهشدن آنها بوسیله شهب بیان كردهاند، مبتنى بر چیزى است كه احیانا از ظاهر آیات و روایات به ذهن مى رسد كه افلاكى محیط به زمین است و در آنها گروههائى از فرشتگان قرار دارند و هر كدام از این افلاك درهائى دارند كه جز از آنها نمى توان وارد شد، و گروهى از این فرشتگان، شهابها را بر دست دارند، و منتظر شیاطین استراق سمع كننده هستند تا آنها را با آن بكوبند و برانند! در حالى كه امروز روشن شده است این گونه نظریات بى اساس است، نه چنان افلاكى وجود دارد و نه آن درها و نه مانند آن.
آنچه به عنوان یك احتمال مى توان در اینجا گفت این است؛ این گونه بیانات در كلام الهى از قبیل امثالى است كه براى روشن شدن حقایق غیرحسى در لباس حسى ذكر مىشود، همانگونه كه خداوند مىفرماید: و تلك الامثال نضربها للناس و ما یعقلها الا العالمون : (اینها مثلهائى است كه براى مردم مى زنیم و جز عالمان آنها را درك نمى كنند) (عنكبوت - 43) و امثال این تعبیرات در قرآن فراوان است، مانند عرش، كرسى، لوح، كتاب. بنابراین منظور از آسمان كه جایگاه فرشتگان است ، یك عالم ملكوتى و ماوراء طبیعى است، كه از این جهان محسوس، برتر و بالاتر است، و منظور از نزدیك شدن شیاطین به این آسمان براى استراق سمع و پرتاب كردن شهب به آنها آن است كه آنها مىخواهند به جهان فرشتگان نزدیك شوند تا از اسرار خلقت و حوادث آینده آگاهى یابند، ولى آنها شیاطین را با انوار معنوى ملكوتى كه تاب تحمل آن را ندارند مى رانند.
ب: طنطاوی در تفسیر معروف خود، گاه مى گوید: ( آن گروه از دانشمندان حیله گر و ریاكار و مردم عوامى كه از آنها پیروى مى كنند شایستگى و اهلیت آن را ندارند كه از عجائب آسمانها و شگفتیهاى عالم بالا و كرات بیكرانش و نظم و حسابى كه بر آنها حكومت میكند، آگاه شوند، خداوند این علم و دانش را از آنها ممنوع ساخته، و این آسمان پرستاره زیبا و مزین را با آن همه اسرارش در اختیار كسانى گذاشته كه عقل و هوش و اخلاص و ایمان دارند. طبیعى است كه گروه اول از نفوذ در اسرار این آسمان منع مى شوند، و هر شیطان رانده شده درگاه الهى، خواه از جنس بشر باشد یا غیر بشر، حق وصول به این حقایق را ندارد، و هرگاه به آن نزدیك شود رانده و مطرود مىگردد، اینگونه افراد ممكن است سالها زندگى كنند و بعد بمیرند ولى هرگز به این اسرار، دست نیابند، آنها چشمهاى باز دارند و لیكن چشم آنها قدرت دید این حقایق را ندارد، مگر نه این است كه علم را جز عاشقانش و جمال را جز عارفانش درك نمى كنند و نمیبینند). در جاى دیگر مىگوید: (چه مانعى دارد این تعبیرات كنایه باشد؟ منع حسى اشاره به منع عقلى گردد، در حالى كه كنایات از زیباترین انواع بلاغت است ، آیا نمى بینیم بسیارى از مردم كه در اطراف شما زندگى مىكنند در محدوده همین زمین محبوس و زندانیاند و هیچگاه چشمشان به جهان بالا دوخته نمى شود، و به آواى آن گوش فرا نمىدهند، و از امور این جهان و شگفتیهایش خبرى ندارند، آنها بوسیله (شهاب ) خودخواهى و شهوت و كینه توزى و طمع و حرص و جنگهاى خانمانسوز از درك آن معانى والا مطرودند) (و اگر روزى هم چنین هوسى كنند به خاطر آن همه آلودگى كه بر دل و جان دارند رانده مىشوند).
ج - در جاى دیگر سخنى دارد كه خلاصه اش چنین است : ارواح انسانها هنگامى كه از این دنیا به جهان برزخ منتقل مى شوند، علاقه و ارتباطى به ارواح زندگان دارند، و هرگاه میان آنها تناسب و همانندى باشد، و بتوانند از طریق احضار ارواح و غیر آن با آنها ارتباط و تفاهم برقرار كنند، مسائلى را در اختیار آنان مى گذارند كه گاهى حق است و گاهى باطل زیرا آنها نمى توانند به عوالم اعلى دسترسى پیدا كنند بلكه تنها به عوالم پائین تر دسترسى مى یابند، مثلا همانگونه كه ماهى نمى تواند از محیط خود بیرون بیاید و در هوا پرواز كند، آنها نیز قدرت ندارند از محدوده جهان خود بالاتر روند.
بعضى دیگر گفته اند كه اكتشافات اخیر نشان داده كه یك سلسله امواج نیرومند رادیوئى از فضاهاى دور دست، مرتباً پخش مىشود كه مىتوان آنها را در كره زمین با دستگاههاى گیرنده مخصوص به خوبى گرفت ، هیچكس بدرستى نمىداند سرچشمه این امواج فوق العاده نیرومند كجاست؟ ولى دانشمندان مىگویند احتمال قوى دارد كه در كرات دور دست آسمانى موجودات زنده فراوانى هستند كه از نظر تمدن از ما بسیار پیشرفتهترند و به همین دلیل مى خواهند اخبارشان را در جهان پخش كنند و در آن اخبار مسائلى است كه براى ما تازگى دارد، موجوداتى كه آنها را پرى مىنامیم مىكوشند، از این امواج استفاده كنند، ولى اشعه نیرومندى آنها را بدور مىراند
د: بعضى دیگر گفته اند كه اكتشافات اخیر نشان داده كه یك سلسله امواج نیرومند رادیوئى از فضاهاى دور دست، مرتباً پخش مىشود كه مىتوان آنها را در كره زمین با دستگاههاى گیرنده مخصوص به خوبى گرفت ، هیچكس بدرستى نمىداند سرچشمه این امواج فوق العاده نیرومند كجاست؟ ولى دانشمندان مىگویند احتمال قوى دارد كه در كرات دور دست آسمانى موجودات زنده فراوانى هستند كه از نظر تمدن از ما بسیار پیشرفتهترند و به همین دلیل مى خواهند اخبارشان را در جهان پخش كنند و در آن اخبار مسائلى است كه براى ما تازگى دارد، موجوداتى كه آنها را پرى مىنامیم مىكوشند، از این امواج استفاده كنند، ولى اشعه نیرومندى آنها را بدور مىراند. این بود نظرات گوناگون مفسران و دانشمندان .
نتیجه بحث: بحثها در تفسیر این آیات به درازا كشید اكنون باید براى نتیجه گیرى كامل مقدمتاً به چند نكته توجه كنیم:
1 - كلمه (سماء) (آسمان ) در بسیارى از آیات قرآن به معنى همین آسمان مادى است در حالى كه در بعضى دیگر از آیات قطعا به معنى آسمان معنوى و مقام بالا است. مثلا در آیه 40 سوره اعراف مى خوانیم ان الذین كذبوا بایاتنا و استكبروا عنها لا تفتح لهم ابواب السماء: (آنها كه آیات ما را تكذیب كردند و در برابر آن تكبر ورزیدند درهاى آسمان به رویشان گشوده نمى شود.ممكن است منظور از آسمان در اینجا كنایه از مقام قرب خدا بوده باشد همانگونه كه در آیه 10 سوره فاطر مىخوانیم : الیه یصعد الكلم الطیب و العمل الصالح یرفعه: (سخنان پاكیزه به سوى او بالا مى روند و عمل صالح را ترفیع مى دهد). روشن است كه اعمال صالح و سخنان پاكیزه چیزى نیستند كه به سوى این آسمان بالا روند بلكه به سوى مقام قرب خدا پیش مىروند و عظمت و رفعت معنوى مىیابند. اصولا تعبیر به (انزل ) و (نزل ) در مورد آیات قرآن به روشنى این معنى را مىرساند، كه منظور (نزول ) و (فرود آمدن ) از مقام قدس پروردگار بر قلب پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) است. در تفسیر آیه 24 سوره ابراهیم؛ الم تركیف ضرب الله مثلا كلمة طیبة كشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء خواندیم : كه این درخت پاكیزه كه خداوند آن را به عنوان مثال بیان كرده ، پیامبر صلی الله علیه و آله ریشه آن است ، و على (علیهالسلام ) شاخه آن (همان شاخه اى كه سر بر آسمان كشیده ) و امامان شاخههاى كوچكترند.مخصوصا در یكى از آن احادیث میخوانیم (كذلك الكافرون لا تصعد اعمالهم الى السماء): (همین گونه هستند كافران، اعمال به آسمان بالا نمى رود).روشن است كه آسمان در این گونه احادیث ، اشاره به این آسمان حسى نیست و از اینجا نتیجه مىگیریم كه آسمان هم در مفهوم مادى آن استعمال مىشود و هم در مفهوم معنوى آن.
2 - نجوم (ستارگان ) نیز یك مفهوم مادى دارد كه همین ستارگانى هستند كه در آسمان دیده مىشوند، و یك مفهوم معنوى كه اشاره به دانشمندان و شخصیتهائى است كه روشنى بخش جوامع انسانى هستند، و همان گونه كه مردم راه خود را در شبهاى تاریك در بیابانها و بر صفحه اقیانوسها بوسیله ستارگان پیدا مىكنند، توده هاى جمعیت در اجتماعات انسانى نیز راه زندگى و سعادت و حیات را به كمك این دانشمندان و رهبران آگاه و با ایمان مى یابند.حدیث معروفى كه از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده مثل اصحابى فیكم كمثل النجوم بایها اخذ اهتدى ...:(یاران من همچون ستارگانند كه به هر كدام اقتدا شود مایه هدایت است ) نیز اشاره به همین معنى مى كند. در تفسیر على بن ابراهیم در ذیل آیه و هو الذى جعل لكم النجوم لتهتدوا بها فى ظلمات البر و البحر: (او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد تا در تاریكى هاى خشكى و دریا بوسیله آنها هدایت شوید) ( آیه 97 سوره انعام ) چنین نقل شده كه امام فرمود: النجوم آل محمد: (منظور از ستارگان خاندان پیامبرند).
3 - از روایات متعددى كه در تفسیر آیات مورد بحث وارد شده استفاده مى شود كه ممنوع شدن شیاطین از صعود به آسمانها و رانده شدنشان بوسیله نجوم هنگام تولد پیامبر بود، و از بعضى از آنها استفاده مىشود كه به هنگام تولد عیسى تا حدى ممنوع شدند و پس از تولد پیامبر بطور كامل ممنوع گشتند.
از مجموعه آنچه گفتیم چنین مى توان حدس زد كه (سماء) در اینجا به مفهوم معنوى اشاره مى كند و كنایه از آسمان حق و ایمان و معنویت است. و همواره شیاطین در تلاشند تا به این محدوده راه یابند و از طریق انواع وسوسهها در دل مۆ منان راستین و حامیان حق نفوذ كنند. اما مردان الهى و رهبران راه حق از پیامبران و امامان گرفته تا دانشمندان متعهد، با امواج نیرومند علم و تقوایشان بر آنها هجوم مىبرند و آنانرا از نزدیك شدن به این آسمان مى رانند.
از مجموعه آنچه گفتیم چنین مى توان حدس زد كه (سماء) در اینجا به مفهوم معنوى اشاره مى كند و كنایه از آسمان حق و ایمان و معنویت است. و همواره شیاطین در تلاشند تا به این محدوده راه یابند و از طریق انواع وسوسهها در دل مۆ منان راستین و حامیان حق نفوذ كنند. اما مردان الهى و رهبران راه حق از پیامبران و امامان گرفته تا دانشمندان متعهد، با امواج نیرومند علم و تقوایشان بر آنها هجوم مىبرند و آنانرا از نزدیك شدن به این آسمان مى رانند. و در اینجا است كه مى توان رابطه و پیوندى میان تولد حضرت مسیح و از آن بالاتر تولد حضرت محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) و طرد این شیاطین از آسمان پیدا كرد. و نیز اینجا است كه مىتوان ارتباط میان صعود به آسمان و آگاهى از اسرار را یافت - زیرا مىدانیم در این آسمان مادى اخبار خاصى وجود ندارد جز شگفتیهاى خلقت كه حتى از روى زمین نیز قابل مطالعه است. این موضوع نیز بسیار قابل ملاحظه است كه پیدایش شهاب تنها در جو زمین است كه بر اثر برخورد قطعات سنگ به هواى اطراف زمین و شعله ور شدن آنها پیدا مى شود و الا در بیرون جو زمین شهابى وجود ندارد البته در بیرون جو زمین سنگهاى سرگردانى در حركتند ولى به آنها شهاب گفته نمى شود مگر زمانى كه وارد جو زمین گردد و داغ و شعله ور شود، و در برابر چشم انسان به صورت خط آتشى نمایان گردد به گونهاى كه تصور مىشود ستارهاى است در حال حركت و این را نیز مىدانیم كه انسان امروز بارها از این جو زمین به خارج عبور كرده و بسیار از آن فراتر رفته و تا كره ماه رسیده است). بنابراین اگر منظور همین شهاب مادى و آسمان مادى باشد، باید پذیرفت كه این منطقه براى دانشمندان بشر كشف شده و مطلب اسرار آمیزى در آن وجود ندارد. كوتاه سخن اینكه با قرائن و شواهد فراوانى كه ذكر كردیم به نظر مى رسد كه منظور از آسمان، آسمان حق و حقیقت است، و شیاطین همان وسوسهگران هستند كه مى كوشند به این آسمان راه یابند و استراق سمع كنند و به اغواى مردم بپردازند، اما ستارگان و شهب یعنى رهبران الهى و دانشمندان با امواج نیرومند قلمشان آنها را به عقب مى رانند و طرد مى كنند.ولى قرآن دریاى بیكران است و
ممكن است دانشمندان آینده در زمینه این آیات به حقایق تازه اى دست یابند كه امروز به آن دست نیافته ایم .
شبكه تخصصی قرآن تبیان
منبع: تفسیر نمونه