بفرمایید می ناب!
اشاره:
آنچه اینک بر سجاده نگاهتان جاری است، گزارش فشردهی جلسات درس استاد فرزانه، حجتالاسلام و المسلمین حاج آقای جاودان -حفظهالله- است که در شبهای جمعه، کام حقیقتجویان را از شهد انگبینافزای کتاب و سنت شکربار میسازد. اگرچه مجموع افاضات استاد در اثنای جلسات یادشده، معرفتافزاست اما تنها، بخشهایی از کلام استاد گزارش شده است که ناظر به اشارات و تنبیهات قرآنی است. ناگفته نماند یادداشتهای پیشرو به کوشش و همت سرکار خانم مریم روستا، استاد دانشگاه و مولف کتاب «برای خاطر آیهها » تنظیم و پرداخت شده است.
* جلسه نخست
آن نگاهِ مهربان را دوختید جایی و آرام گفتید: «هر کاری اوّلش سخت است. همّت شروعش سخت است. اما همیشه که سربالایی نیست. بالاخره یکجاهایی راه، صاف میشود. آسانتر میشود. اصلاً گاهی بغل میگیرند و میبرندت؛ آنها که خودشان صاحبِ این راهاند. صاحبِ صراطِ مستقیماند. مگر نمیخوانیم؛ «
صراط الّذین... »؟! یعنی راهِ راست مالِ آنهاست. یعنی میتوانند توی این راه بغلت کنند و ببرندت»... گفتید و دیگر ناگفتهای نماند.
بارِ غمی که خاطرِ ما خسته کرده بود
عیسیدَمی خدا بفرستاد و برگرفت
گفتید عقیدهای یقینی میشود که با کتابخواندن و فکر کردن و برهان و استدلال به دست بیاید. اما یقینی که از آن قیمتیتر است، یقینیست که در اثر عمل به دست میآید؛ و اعبد ربّک حتّی یأتیَکَ الیقین.
* جلسه دوم
گفتید: آن هدایتِ تازهای که قرآن برای متّقین دارد، بر اثر عمل است. عملِ متّقین است که قرآن برایشان هدایتِ مضاعف دارد...گفتید؛ یرفع الله الّذین آمنوا، یک واقعیت است. درجهی وجودیِ اهل ایمان بالاتر است. محال است آدم روحِ ایمان داشته باشد و درک و فهمی علاوه بر مردمِ معمولی نداشته باشد. گفتید؛ معیار ایمان، میزانِ پرهیز از گناه است. گفتید؛ یک نشانهاش این است که نمازت را چقدر میتوانی درست بخوانی. هر قدر نمازت، نماز باشد، همانقدر روحِ ایمان در تو هست.بعد، من نمازم را نگاه کردم و فهمیدم بقیهی حرفهایتان مالِ من نیست. تا همینجاش هم لنگانلنگان آمده بودم. افقِ نگاهِ شما امّا تمامی نداشت. بلند بود، دستتان به قرآن بود. بلند میخواست. گفتید؛این تازه برایِ اهل ایمان است. و الّذین اوتوالعلمَ درجات. صاحبانِ علم حسابشان سواست. آن علم، هم علمِ سواد و کتاب و دفتر نیست. علمیست که در اثرِ عمل به دست بیاید. فهمِ تازهای که در اثرِ عمل به دست میآید. آه، اگر این ایمان به علم برسد...
بندهی پیر مغانم که ز جهلم برهاند
پیرِ ما هر چه کند عین عنایت باشد
* جلسه سوم
رسیده بودید به این آیه که؛ و ما خلقتُ الجنّ و الانس الّا لِیَعبدون. گفتید: این آیه، دو تا انحصار دارد. هم میگوید جز خدا را نپرستید. هم میفرماید جز عبودیت کاری نکنید. گفتید؛ یک تمرینِ ذرهذره میخواهد که آدم توی زندگیاش جز بندگی کاری نکند. درسخواندنش، کارکردنش، حرفزدنش، زنداری و شوهرداریاش، همه و همه برای بندگیِ خدا باشد. برای جلب رضایت خدا باشد. اگر کسی اینقدر جدّی بود و همّت داشت، کمکم بندگیِ خدا همهی زندگیاش را پوشش میدهد. همهی زندگیاش میشود عبودیت.
برگشتنی داشتم به همهی سکانسهای زندگیِ روزمرهام فکر میکردم. همهاش برای خدا، شدنی هست یعنی؟!
* جلسه چهارم
گفتید: ساختمانِ وجود آدم را عقایدش، اخلاقیاتش و اعمالش شکل میدهند. گفتید این سه تا توی ارتباط طولی با هم هستند. بر هم اثر میگذارند و از هم تأثیر میپذیرند. گفتید اگر جایی عملِ آدم لنگ میزند، یک جایی توی اعتقادات است که نقص دارد. اگر عقاید من درست باشد توی چشمِ من خودش را نشان میدهد، به نامحرم نگاه نمیکنم. اگر عقاید من درست باشد توی دست من خودش را نشان میدهد، با نامحرم دست نمیدهم. اصلاً به مملکتی نمیروم که ایمانم آنجا عیب کند.
گفتید عقیدهای یقینی میشود که با کتابخواندن و فکر کردن و برهان و استدلال به دست بیاید. اما یقینی که از آن قیمتیتر است، یقینیست که در اثر عمل به دست میآید؛ و اعبد ربّک حتّی یأتیَکَ الیقین. یک مداومت بر تقوا، یک مداومت بر عمل صالح، آدم را به یقینی میرساند که قیمتیست. گفتیداین که فرموده است الّذین آمنوا و کانوا یتّقون نشان میدهد که جماعتی از اهل ایمان هستند که ایمان مضاعفی را بر اثر تقوا به دست آوردهاند. پیش از ایمان، اهلِ تقوا بودهاند. این ایمان، این یقین، با زحمت به دست آمده. خیلی قیمت دارد. لَهم البُشری فِی الحَیوه الدّنیا مالِ همینهاست. بهشتشان از همین دنیا شروع میشود.
دلم ز صومعه بگرفت و خرقهی سالوس
کجاست دیر مغان و شرابِ ناب کجا؟!
نویسنده: مریم روستا
شبکه تخصصی قرآن تبیان