تبیان، دستیار زندگی
بسیارى از مردم در محاسبه علل و عوامل حوادث ناگوار و مصائب گاهى گرفتار اشتباه مى شوند و ظلم هایى که به دست انسان هاى ستمگر انجام شده است به حساب بى عدالتى دستگاه آفرینش مى گذارند، و بى نظمى کار بشر را به حساب بى نظمى سازمان خلقت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عدل خدا و وجود بدی ها و مشکلات

امتحان


از قدیم ترین ایام تا امروز گروهى از ناآگاهان بر عدالت خدا خرده گرفته اند، و مسائلى را مطرح نموده اند که به اعتقاد آنها با عدالت خدا سازگار نیست، و حتّى گاه آنها را نه تنها دلیل بر نفى عدالت که دلیلى بر انکار وجود خدا پنداشته اند! از جمله، وجود حوادث ناگوار مانند طوفان ها و زلزله ها و مصائب دیگر که همگانى است. و همچنین تفاوت هایى که در میان انسان ها دیده مى شود.و نیز شرور و آفت هایى که دامن انسان یا نباتات و موجودات دیگر را مى گیرد.

این بحث گاهى در ضمن بحث هاى مربوط به خداشناسى در برابر مادّیّین مطرح مى شود و گاه در بحث عدل پروردگار و ما آن را در این بحث طرح مى کنیم. و براى این که بدانیم تا چه اندازه در تحلیل دقیق، این پندارها نادرست است، باید بحث مشروحى در این زمینه داشته باشیم و امور زیر را دقیقاً بررسى کنیم.

1- قضاوت نسبى و معلومات محدود

معمولا همه ما در قضاوت هاى خود و تشخیص مصداق ها روى رابطه اى که اشیاء با ما دارند تکیه مى کنیم. مثلا مى گوییم فلان چیز دور یا نزدیک است یعنى نسبت به ما ،یا فلان کس قوى یا ضعیف است، یعنى با مقایسه به وضع روحى یا جسمى ما، او داراى چنین حالتى است. در مسائل مربوط به خیر و شر و آفت و بلا نیز داورى مردم غالباً همین گونه است.مثلا اگر بارانى در سطح منطقه ببارد، ما کار نداریم که تأثیر این باران در مجموع چگونه بوده است، ما تنها به محیط زندگى و خانه و مزرعه خودمان، و یا حداکثر شهرمان نگاه مى کنیم، اگر اثر مثبتى داشته باشد مى گوییم نعمت الهى بود، اگر منفى بوده نام «بلا» بر آن مى گذاریم.

بسیارى از مردم در محاسبه علل و عوامل حوادث ناگوار و مصائب گاهى گرفتار اشتباه مى شوند و ظلم هایى که به دست انسان هاى ستمگر انجام شده است به حساب بى عدالتى دستگاه آفرینش مى گذارند، و بى نظمى کار بشر را به حساب بى نظمى سازمان خلقت

در قضاوت سطحى و عادى نیش مار را آفت و شر مى شمریم، بى خبر از این که همین نیش و زهر یک وسیله مۆثّر دفاعى براى این حیوان است، و غافل از این که گاهى از همین زهر، داروهاى حیات بخش مى سازند که جان هزاران انسان را نجات مى دهد.

بنابراین اگر ما بخواهیم گرفتار اشتباه نشویم باید به معلومات محدود خود نگاه نکنیم، و در قضاوت ها تنها روى روابط اشیا با خودمان ننگریم بلکه تمام جوانب را در نظر بگیریم و قضاوت همه جانبه کنیم.انگشت روى یک قسمت کوچک گذاردن و درباره آن قضاوت قطعى کردن از منطق و عقل دور است.

قرآن مجید به ما مى گوید: (مَا أُوتِیتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِیلاً) ( سوره اسراء، آیه 85.) «بهره شما از علم و دانش اندک است».

پس با این علم و دانش اندک نباید در قضاوت عجله کرد.

 2- حوادث ناخوشایند و هشدارها

همه ما افرادى را دیده ایم که وقتى غرق نعمتى مى شوند گرفتار «غرور و خودبینى» مى گردند، و در این حالت بسیارى از مسائل مهم انسانى و وظایف خود را به دست فراموشى مى سپارند.

و نیز همه ما دیده ایم که در هنگام آرام بودن اقیانوس زندگى و راحتى و آسایش کامل چگونه یک حالت «خواب زدگى و غفلت» به انسان دست مى دهد که اگر این حالت ادامه یابد منجر به بدبختى انسان مى گردد. بدون شک قسمتى از حوادث ناخوشایند زندگى براى پایان دادن به آن حالت غرور، و از بین بردن این غفلت و خواب زدگى است.

حتماً شنیده اید که رانندگان با تجربه از راه هاى صاف و هموار که خالى از هر گونه پیچ و خم و فراز و نشیب و گردنه هاست شکایت دارند، و این جادّه ها را خطرناک توصیف مى کنند، چرا که یکنواختى این جاده ها سبب مى شود راننده در یک حال خواب زدگى فرو رود، و درست در اینجاست که خطر به سراغ او مى آید. مسیر زندگانى انسان نیز عیناً به همین گونه است. اگر زندگى فراز و نشیب و دست اندازى نداشته باشد و اگر گهگاه حوادث نامطلوبى پیش نیاید، آن حالت غفلت و بى خبرى از خدا و از سرنوشت و از وظائفى که انسان بر عهده دارد حتمى است.

کتاب بزرگ آسمانى ما قرآن مجید در این زمینه چنین مى گوید:

« فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ »(سوره انعام/42) ؛ ما آنها را به حوادث سخت و دردناک و رنج ها گرفتار ساختیم تا به درگاه خدا روى آورند.

مشکل فراگیر در رابطه جنسی

3- مشکلات و فراز و نشیب ها به زندگى روح مى دهد

شاید درک این مسئله براى بعضى مشکل باشد که مواهب و نعمت ها اگر مستمر و یکنواخت باشند ارزش و اهمیّت خود را از دست مى دهند. امروز ثابت شده که اگر جسمى را در وسط اطاقى بگذارند و از تمام اطراف نور قوى و یکسان به آن تابنده شود و خود جسم و اطاق نیز کاملا صاف و مُدّور باشد هرگز آن جسم را نمى توان مشاهده کرد، زیرا همیشه سایه  وقتى در کنار نور قرار مى گیرد ابعاد جسم را مشخّص مى کند و آن را از اطراف خود جدا مى سازد و ما مى توانیم آن را ببینیم.

ارزش مواهب زندگى نیز بدون سایه هاى کم رنگ و پررنگ مشکلات هرگز قابل مشاهده نیست. اگر در تمام عمر بیمارى وجود نداشت لذت سلامتى هرگز احساس نمى شد، به دنبال یک شب تب داغ و سوزان و سردرد شدید و جانکاه است که ، صبحگاهان به هنگام قطع تب و درد چنان طعم سلامتى در ذائقه انسان شیرین مى گردد که هر زمان به یاد آن شب بحرانى و رنج مى افتد متوجّه مى شود چه گوهر پرارزشى به نام سلامتى در اختیار دارد.

4- مشکلات خود ساخته!

بسیارى از مردم در محاسبه علل و عوامل حوادث ناگوار و مصائب گاهى گرفتار اشتباه مى شوند و ظلم هایى که به دست انسان هاى ستمگر انجام شده است به حساب بى عدالتى دستگاه آفرینش مى گذارند، و بى نظمى کار بشر را به حساب بى نظمى سازمان خلقت.

مثلا گاهى ایراد مى کنند «چرا هر چه سنگ است براى پاى لنگ است!؟» چرا زلزله ها در شهرها خسارت کمى ایجاد مى کند امّا در روستاها قربانیان زیادى مى گیرد و گروه کثیرى زیر آوار مى مانند، این چه عدالتى است؟ اگر بنا هست بلایى قسمت شود چرا یکسان قسمت نمى شود؟ چرا باید همیشه لبه تیز حوادث دردناک متوجّه مستضعفین باشد؟

غافل از این که هیچ کدام از اینها مربوط به دستگاه آفرینش و خلقت و عدالت خداوند نیست، اینها نتیجه ظلم و استعمار و استثمار انسان ها نسبت به یکدیگر است. اگر روستانشینان به خاطر ظلم شهرنشینان در محرومیّت و فقر شدید نباشند و بتوانند خانه هایى محکم و مقاوم مانند آنها بنا کنند، چرا زلزله این همه از آنها قربانى بگیرد و از دیگران بسیار کم؟

امّا هنگامى که خانه هاى آنها از یک مشت گل یا سنگ و چوب که گاهى حتى در میان آنها کم ترین گچ و سیمانى به کار نمى رود و به طور ساده روى هم چیده شده و با یک حرکت شدید باد یا تکان خفیف زمین فرو مى ریزد، نباید انتظار داشت وضع بهتر از آن باشد، امّا این چه ربطى به کار خدا دارد؟

در قضاوت سطحى و عادى نیش مار را آفت و شر مى شمریم، بى خبر از این که همین نیش و زهر یک وسیله مۆثّر دفاعى براى این حیوان است، و غافل از این که گاهى از همین زهر، داروهاى حیات بخش مى سازند که جان هزاران انسان را نجات مى دهد

نباید مانند آن شاعر، خرده گیرى کرده بگوییم «یکى را داده اى صد ناز و نعمت» در حالى که دیگرى را بر خاک ذلّت نشانده اى، یکى را کاخ نشین کرده اى و دیگرى را کوخ نشین! باید این انتقادها را متوجّه وضع ناموزون و نظام غلط جامعه کرد. باید به پا خاست و به این بى عدالتى هاى اجتماعى پایان داد. با محرومیت و فقر مبارزه کرد، و حقوق مستضعفان را به آنها داد، تا چنین پدیده هایی پیدا نشود.

اگر همه قشرها از تغذیه کافى و بهداشت و درمان لازم بهره مند باشند در برابر بیمارى ها همگى پرقدرت و پرمقاومت خواهند بود. امّا هنگامى که وضع غلط نظام اجتماعى یک جامعه و استثمار حاکم بر آن به یکى آن قدر امکانات مى دهد که حتّى سگ و گربه خانگی اش داراى پزشک و درمان و دارو است امّا دیگرى ابتدایى ترین وسیله بهداشى را براى پرورش نوزادش ندارد چنین صحنه هاى ناگوار، فراوان به چشم مى خورد.

به جاى این که در این گونه موارد ایراد بر کار خدا بگیریم باید ایراد بر کار خود بگیریم،باید به ظالم بگوییم ظلم مکن.

و باید به مظلوم بگوییم زیر بار ظلم مرو! و باید کوشش کنیم که همه افراد یک جامعه از حداقل وسایل بهداشتى و درمانى و غذا و مسکن و فرهنگ و آموزش و پرورش بهره مند باشند.

خلاصه این که نباید ما گناه خود را به گردن نظام خلقت بیندازیم. کى خداوند به ما چنین زندگى را تحمیل کرده؟ و کجا چنین نظامى را توصیه فرموده است؟ البته او ما را آزاد آفریده، چرا که آزادى رمز تکامل و ترقّى ماست.

ولى این ماییم که از آزادى خود سوءِ استفاده مى کنیم و ظلم و ستم بر دیگران روا مى داریم و نتیجه این ظلم و ستم به صورت نابسامانى هاى اجتماعى خودنمایى مى کند. امّا متأسّفانه این اشتباه دامن گیر گروه زیادى شده و حتّى نمونه هاى آن در اشعار شعراى معروف دیده مى شود.

قرآن مجید در یک جمله کوتاه و پر معنى مى فرماید: (إِنَّ اللّهَ لاَ یَظْلِمُ النَّاسَ شَیْئًا وَلَـكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ) ( سوره یونس، آیه 44) «خداوند کم ترین ظلمى به کسى نمى کند ولى مردم به خویشتن ظلم و ستم روا مى دارند».

فرآوری: محمدی

بخش اعتقادات شیعه تبیان


منبع : کتاب 50 درس اصول عقائد برای جوانان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.