او چگونه به آسمان رفت؟!
از جمله اصول اعتقادی دربارهی نبوت موضوع معراج پیامبر اکرم(ص) است. اعتقاد به این موضوع با توجه به بیان آن در آیات قرآنی نیز از جمله مهمترین اصول اعتقادی پیرامون نبوت نبی مکرم(ص) است.
معراج پیامبر(ص) در شب!
برای معراج پیامبر اکرم(ص) دو مقطع از سیر وجود دارد: یکی سیر زمینی و دیگری سیر آسمانی. سیر زمینی که از مسجدالحرام تا بیتالمقدس صورت گرفت به وسیلهی مرکبی بهشتی به نام بُراق بود که در سورهی مبارکهی اسراء بدان اشاره شده است:
«سبحان الذّی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام و الی المسجد الأقصی الذّی بارکنا حوله لندیه من ایاتنا إنه هو السمیع البصیر؛ پاک و منزه است خدایی که بندهاش را از مسجدالحرام تا مسجد الاقصی که اطرافش را برکت دادهایم، شبانه بُرد تا از نشانههای خود به او نشان دهیم، همانا او شنوا و بیناست.» (اسراء / 1)
سیر آسمانی معراج رسول اکرم(ص) خود شامل دو مقطع از سیر است. یکی سیر رسول اکرم(ص) از مسجد الاقصی تا سدرةالمنتهی که به وسیلهی همان براق صورت گرفت و دیگری سیر از سدرة المنتهی تا قاب قوسین أو أدنی که به وسیلهی مرکبی دیگر به نام رفرف تحقق یافت. در سورهی نجم به این سیر آسمانی پرداخته شده است:
«و هو بالاُفق الأعلی ثُمّ دَنی فَتَدلّی فکان قاب قوسین أو أدنی ... و لقد رآه نَزلَةً اُخری عندَ سدرةِ المنتهی عندها جَنَّةُ المأوی...؛ در حالی که در افق اعلی قرار داشت آن رسول، سپس نزدیکتر و نزدیکتر شد تا آنکه فاصلهی او به اندازهی دو کمان یا کمتر بود... و یک بار دیگر هم رسول او را مشاهد ه کرد در نزد «سدرة المنتهی، بهشتی که مسکن متقیان است در همان جایگاه است...» (نجم – آیات 7 تا 15)
پیامبر اکرم(ص) بعد از معراج، برخی از معارف مشهود خود را در قالب حدیث معراج برای مردم بیان فرمودند، گروهی آن را پذیرفتند و عده ای آن را انکار نمودند.
معراج؛ جسمانی یا روحانی؟!
از جمله مسائلی که در باب معراج بایستی به آن پرداخت کیفیت معراج رسول اکرم(ص) است. یعنی این سیرها چگونه اتفاق افتادهاند؟ آیا صرفاً امری روحانی نظیر یک رۆیای صادقه یا مکاشفهی قلبی بوده است و یا آنکه جسم رسول اکرم(ص) نیز همراه روح مطهر ایشان این سفر را پیموده است؟! در میان اندیشمندان اسلامی در این باره اختلاف نظر وجود دارد.
نظریات مختلف دربارهی نحوهی معراج:
خوارج معراج را انکار نمودهاند و فرقهی جهمیه قائل به آن شدهاند که معراج پیامبر صرفا امری روحانی نظیر یک رۆیا بوده است. در مقابل شیعیان و همچنین معتزله از اهل تسنن قائلند که تا بیتالمقدس روحانی و جسمانی بوده است چون آیهی شریفه سوره مبارکهی اسراء میفرماید: «إلی المسجد الاقصی». عده ای دیگر که ابن عباس، این مسجد، جابر، حذیفه و انس و ام هانی میباشند گفتهاند که از ابتدا تا انتهای این سفر حتی آسمانها نیز جسمانی و روحانی با هم بوده است و نبی مکرم(ص) آسمانها را با جسد و روح خود عروج نمودهاند.
ابن سینا و مسأله ی معراج:
برخی از فلاسفه و متکلمان قائل به معراج روحانی هستند که از جملهی آنها شیخالرئیس ابوعلی سینا میباشد که میفرماید: منظور از معراج، روحانی بوده است. زیرا جسم نمیتواند مسافت دوری را طی نماید و معراج جسمانی نبوده است.
شیخالرئیس بوعلی سینا همچنین کتابی به نام معراج نامهی ابن سینا دارد که در آن به بررسی این مسائل پرداخته است.
علامه طباطبائی و تئوری معراج!
در تفسیر المیزان ج 13 آمده است: اینکه پیامبر در خواب به معراج رفتند با ظاهر آیهی اول سورهی اسراء و همچنین آیات اول سورهی نجم که میفرماید: «مازاغ البصر و ماطغی، لقد رآی من آیات ربّه الکبری؛ یعنیچشم منحرف نشد و خطا نکرد او بزرگترین آیات پروردگار خود را دید.» منافات دارد چون علاوه بر آنکه آیه در مقام منّت نهادن است در عین حال ثنای بر خداوند سبحان نیز هست که چنین پیشامد بی سابقه ای را پیش آورده و چنین قدرت نهایی عجیبی را انجام داده است و پرواضح است که مسأله ی قدرت نمایی با خواب دیدن به هیچ وجه سازگار نیست. خلاصه خواب دیدن پیامبر اکرم(ص) مسابقه و قدرت نمایی نیست چون خواب را همه کس چه صالح و چه کافر میبیند و چه بسا فاسق و فاجر خوابهایی میبینند که بسیار عجیبتر است از خوابهایی است که یک مۆمن متقی میبیند.
خلاصهی بحث!
بر اساس نظریات گوناگون اندیشمندان اسلامی دربارهی معراج باید دانست که اختلاف نظر در این زمینه بسیار است و گروهی معراج را چیزی شبیه رۆیا یا خواب میدانند و گروهی که در بیداری میدانند در روحانی و یا جسمانی بودن آن به صورت کامل یا حتی بخشی از آن با یکدیگر اختلاف نظرهای بسیار دارند. ما در مقالهی بعد این اختلاف نظرها را بیشتر مورد بررسی قرار میدهیم.
ن . رادفر
بخش اعتقادات شیعه تبیانفهرست منابع و مآخذ
1- معراج پیامبر(ص) – علیرضا زکی زاده
2- تفسیر المیزان – علامهی طباطبائی – ترجمهی آیت الله همدانی – ج 13
3- معراج نامهی ابن سینا – بوعلی سینا
4- المناقب – ابن شهر آشوب
5- تفسیر نمونه – ج 12
6- کشف المراد – علامهی حلی(ره)