تبیان، دستیار زندگی
آثار ماندگار ادبیات فارسی این قابلیت را دارند که در قالب اثری نمایشی اجرا شوند در سال های اخیر نمونه هایی اقتباس و اجرا شده است ولی پرداختن به این شیوه مستلزم توجه سیاست گذاران و اهالی تئاتر است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جای خالی اقتباس دراماتیک از آثار کهن فارسی


آثار ماندگار ادبیات فارسی این قابلیت را دارند که در قالب اثری نمایشی اجرا شوند در سال های اخیر نمونه هایی اقتباس و اجرا شده است ولی پرداختن به این شیوه مستلزم توجه سیاست گذاران و اهالی تئاتر است.

جای خالی اقتباس دراماتیک از آثار کهن فارسی

عمر هنر نمایش به مفهوم تمامی گونه های آن در ایران، بسیار کوتاه است. شاید تولد تئاتر و داستان همزمان صورت گرفته باشد. البته نقالی، تعزیه، روحوضی و خیمه شب بازی نسبت به گونه های دیگر، قدمت و سابقه ی بیشتری دارد.

و به همین جهت موارد ذکر شده، از گونه های بومی  نمایش در ایران است و در برخی موارد مختص فرهنگ ایرانی است. همان طور که پیش تر گفته شد این مطلب برای داستان و رمان به شیوه ی پذیرفته شده ی امروزی هم صدق می کند. تقریباً متون ادبی کهن و کلاسیک فارسی به صورت شعر است و از طرف ادبا و نویسنده ها، از نمونه های نثر استقبال چندانی نشده است. با این وجود به صرف منظوم بودن، آثار به جا مانده خارج از اصول و قواعد دراماتیک نیست. شاهنامه ی فردوسی، لیلی و مجنون نظامی، ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی با وجود به نظم بودن تمامی قواعد درام را به شیوه ی درست در خود دارند. حتی نمونه هایی از نثر مثل کلیله و دمنه، هزار و یکشب و حتی داستان های عامیانه تری مثل سمک عیار هم قابلیت های دراماتیک دارند. تاریخ هنر و ادبیات ایران و یونان شباهت ها و قرابت های زیادی دارد.

قرابت هایی که در حماسه ی هومر و فردوسی است از نمونه های این همسانی محسوب می شود اما شیوه ی نگارش و اجراهای ادبی و نمایشی شبیه آن چه اوریپید، آریستوفان و سوفوکل در یونان باستان می نوشتند در ایران قدیم هرگز، صورت نگرفت. شاید به این جهت که زمینه ی پیدایش اولین نمایش نامه های مکتوب حضور خدایان بوده است و ایرانیان چه پیش از اسلام و چه پس از آن مردمی یگانه پرست بوده اند و این تقلید را در قالب و فرم نیز، مجاز نمی دانستند. با توجه به مطالعه ی آراء حکما، فلاسفه و ادیبان ایرانی نمی توان این نپرداختن به نمایش نامه نویسی را به عدم آگاهی شان نسبت داد. ایرانیان در تعاملات فرهنگی در بسیاری موارد از پدیدآورندگان زمینه های گوناگون فکری وفلسفی، پیشی گرفته اند و از بهترین شارحان مکاتب حکمی دیگر اقوام بوده اند. پس قطعاً به نمونه های ادبی و نمایشی یونانیان باستان تسلط داشته اند ولی به همان جهت اعتقادی در شکل گیری متون داستانی شان به فرم و قالب های نمایشی تن ندادند. اما امروز که هنر نمایش با زمان شکل گیری آن تفاوت کرده است می توان از میان میراث گرانبهای ادبی فارسی نمونه هایی را در قالب تئاتر جاری، اجرا کرد.

شاهنامه ی فردوسی،لیلی و مجنون نظامی،ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی با وجود به نظم بودن تمامی قواعد درام را به شیوه ی درست در خود دارند

در این زمینه تلاش هایی صورت گرفته است ، مثل نمونه هایی که برگرفته از داستان های شاهنامه برای صحنه بازنویسی و اجرا شده است یا نمونه آثاری که اقتباس از زندگی نامه ی بزرگان است.به پری صابری  و بهروز غریب پور از میان کارگردان های علاقه مند این حوزه می توان اشاره کرد. با این وجود باید پذیرفت که تمامی ذخیره و داشته های متون کهن فارسی در شرح زندگی عرفا و حکمای آن خلاصه نمی شود ویا اقتباس های ادبی شامل حکایات کهن ایران باستان نیست. شاهنامه ی فردوسی، مثنوی معنوی مولوی بیش از متون دیگر فارسی دست مایه ی اقتباس های ادبی برای اجراهای صحنه ای بوده اند مانند اقتباس هایی که در نمایش های رسول نجفیان دیده می شود. نمایش های نجفیان ، نمایش هایی که از داستان های شاهنامه تاثیر پذیرفته است در فرم و شیوه ی اجرا از بهترین نمونه های اقتباس برای تئاتر است.

اما نمونه های دیگری وجود دارند که در شکل گیری داستانی و دراماتیکشان منطبق با اصول دراماتیک هستند و صرفا به تنظیمی نمایشی برای اجرا نیازمندند.  به مانند مثنوی مولوی که در کمیت داستان ها و حکایات اثری قابل تامل و ارزشمند محسوب می شود نمونه های دیگری را می توان بر شمرد. بوستان سعدی ،خمسه ی نظامی ، مجموعه آثار عبید زاکانی،بهارستان جامی ، کشکول شیخ بهایی و ... از جمله این آثارند.

مجتبی شاعری

بخش سینما و تلویزیون تبیان