شبکه پایگاه های قرآنی
Quran.tebyan.net
  • تعداد بازديد :
  • 2451
  • شنبه 1390/11/1
  • تاريخ :

زنان پیامبران چگونه همسرداری می‌کردند؟

حفظ آرامش در خانواده

ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر، یکى از اهداف مهم ازدواج برشمرده شده است. وجود صفا، یک رنگى و صمیمیت در خانواده، علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلى ترین هدف بوده و نشانه آن است که زن و مرد هر دو به وظایف خود در برابر همسر، عمل مى کنند. در این میان، با توجه به وجود عواطف بسیار قوى در زنان، نقش آنان در تأمین بهداشت روانى خانواده چشم گیرتر است. زن مى تواند روحیه خسته و ناامید همسرش را در برابر مشکلات تغییر دهد و یا دست کم، سنگ صبور ناراحتى ها و آلام او باشد.1 هم چنان که مى تواند در تضعیف روحیه همسرش نقش مؤثرى داشته باشد و حداقل او را از خود رنجانده و آزرده خاطر ساخته و موجبات تزلزل نظام خانواده را فراهم کند.

 زنان در تئاتر ایران

هنگامى که پارسایى و خلوص ایوب پیامبر (علیه السلام) بر شیطان، گران آمد، از خداوند درخواست کرد که به او اجازه دهد ایوب را بیازماید. خداوند اجازه داد و از سه سو باران بلا بر سر ایوب بارید. نخست مال، سپس خانواده و در آخر، تنش در معرض بلا افتاد. ابلیس هم چنان در ادامه آزار دادن ایوب، این بار به کمک عفریت هاى تحت فرمانش، کوشید تعداد بسیار کم وفاداران به ایوب را نیز وسوسه کند تا دست از پشتیبانى او بردارند. همسر ایوب نیز که در همه این صحنه ها همراه و پشتیبان او بود، در برابر این وسوسه شیطان که گفت: «اگر خدا ایوب را دوست مى داشت، او را به این مصایب مبتلا نمى ساخت»، نتوانست مقاومت کند و به جاى دلدارى دادن به همسر، القائات ابلیس را به او منتقل کرد. ایوب که از این سخنان ملال آور و پذیرش وسوسه هاى شیطان، بیش از آن بلاها ناراحت شده بود، قسم یاد کرد که اگر خداوند او را شفا داد، همسرش را با ضرباتى تأدیب نماید.2 خداوند متعال ایوب را شفا داد و او را به وفا به عهدى که با خدا بسته بود فرا خواند، ولى به پاس حمایت هاى بى دریغ این زن فداکار از همسرش، دستور داد تا ایوب به جاى ضربات متعدد تازیانه، دسته اى چوب ترکه در دست بگیرد و تنها یک بار به همسرش بزند.3 در واقع، قرآن کریم با تأیید این عهد، ناخشنودى خود را از ترک پشتیبانى مقطعى آن زن از همسرش (که تحت تأثیر القائات شیطانى بود) اعلام کرد و با تخفیف بسیار زیادى که براى مجازات او قائل شد، رضایت خود را از پشتیبانى او از همسرش در مراحل مختلف ابراز نمود.

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آنان را از زدن همسرانش بازداشت و آنان نیز سوگند یاد کردند که دیگر چیزى را که در اختیار رسول نیست، از او نخواهند. آنان با این سخن خود، به آزار و اذیت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اعتراف کردند.

نمونه دیگرى از آزردن همسر و برخورد قرآن با این شیوه رفتارى را در اولین آیه سوره تحریم مشاهده مى کنیم:

«یا أیّها النَّبیُ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکَ تَبتَغِى مَرضاتِ أَزواجِکَ... »

اى پیامبر! چرا در طلب خشنودى (بعضى از) همسرانت چیزى را که خداوند بر تو حلال گردانده است، تحریم مى کنى؟

جمله «آیا خشنودى همسرانت را مى خواهی»، بر این اشاره دارد که آن چه آن حضرت برخود حرام کرده، عملى حلال بوده4 و بعضى از همسرانش از آن عمل ناراضى بودند و آن قدر آن حضرت را در مضیقه قرار دادند و اذیت کردند تا ناگزیر شد سوگند بخورد که دیگر آن عمل را انجام ندهد.5 خداوند ضمن دلسوزى براى پیامبر(صلى الله علیه وآله) که چرا حلالى را بر خود حرام کرده است و آن در حقیقت در اثر عتاب و سرزنش زنانى بوده که آن بزرگوار را آزرده اند، پیامبر را به شکستن این سوگند فرا مى خواند و اعلام مى دارد که حسد ورزى نکوهیده گروهى از زنان، نباید مانع برخوردارى آن حضرت از حلال الهى گردد: «قَد فَرَضَ اللّهُ لَکُم تَحِلَّةَ أَیمانِکُم» (تحریم/2)به راستى که خداوند شکستن سوگندهایتان را (با دادن کفاره) بر شما روا داشته است.

نکته جالب توجه در داستان قَسَم ایوب (علیه السلام) و سوگند رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آن است که در مورد ایوب، خداوند به دلیل آن که همسرش تحت تأثیر وسوسه شیطان واقع شد، سوگند او را تأیید نمود، ولى همسرش را مستحق تخفیف مجازات دانست و در داستان رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) که آن حضرت براى خشنودى برخى از همسرانش و رهایى از آزار آنان چیزى را بر خود حرام کرده بود، آن جناب را به شکستن قسم و پیروى نکردن از خواسته نفسانى آنان فرا خوانده است.

از مقایسه این دو حکم مختلف، مبنى بر عمل به عهد در داستان ایوب و شکستن آن در داستان پیامبر، مشخص مى شود که مهم ترین اصل در محیط خانواده، احترام به همسر و پرهیز از ارتکاب اعمالى است که آزردگى خاطر و ناراحتى او را به دنبال دارد. از این رو، ایوب باید به سوگندى که درباره مجازات سخن همسرش خورده وفا نموده و حتى آن را به شکلى بسیار خفیف به مرحله اجرا درآورد، ولى پیامبر، لازم نیست به سوگندى که در پى آزار و اذیت زنانش یاد کرده، وفادار بماند و امر مباحى را بر خود حرام گرداند.

هم چنان که در آغاز این بحث گفته شد، زن با جلب اعتماد همسرش مى تواند محرم اسرار او گردد و در این صورت، حتى اگر نتواند در حل مشکلات او را یارى کند، مى تواند سنگ صبور همسرش باشد و با شنیدن درد دل او و پوشیده داشتن رازهایش، مرهمى بر غم او نهد. همان گونه که اگر رازدار اسرار شوهرش نباشد، ضمن تشدید دلسردى و افسردگى وى، تزلزل نظام خانواده را نیز موجب مى شود.

آن جا که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رازى را با یکى از همسرانش در میان نهاد و او آن راز را براى یکى دیگر از زنان افشا کرد، خداوند متعال، ضمن برخورد شدید با آنان، خاطر نشان ساخت که اگر به این توطئه ادامه دهند و با فاش کردن اسرار آن بزرگوار در پى ضربه زدن به شخصیت او برآیند، آن حضرت آنان را طلاق مى دهد و همسرانى اختیار خواهد کرد که غمخوار و رازدار رسول خدا (صلى الله علیه وآله) باشند.

قرآن کریم عمل زشت افشاى اسرار رسول خدا را تا آن جا ناپسند دانست که در پایان همین سوره با اشاره به داستان خیانت6 همسران نوح و لوط به این بندگان شایسته الهى، رفتار ناپسند همسران پیامبر را با خیانت آن زنان مقایسه کرد و با تعریض به آنان فهماند که ارتباط با رسول خدا مانع عذاب خدا نخواهد شد.

«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحتَ عَبدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحینَ فَخانَتاهُما فَلَم یُغنِیا عَنهُما مِنَ اللّهِ شَیئاً وَ قِیلَ ادْخُلا النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ»(تحریم/ 10)

خداوند درباره کافران مثلى مى زند و آن همسر نوح است و همسر لوط که در حباله دو بنده از بندگان شایسته ما بودند، سپس به ایشان خیانت کردند و آن دو (پیامبر) در برابر امر (و عذاب) الهى چیزى را از آنان باز نداشتند و [به آن دو زن] گفته شود: همراه سایر وارد شوندگان وارد جهنم شوید.

خانه دارى

نقش زن در اداره امور منزل از اهمیت خاصى برخوردار است و اگر چه از نظر حقوقى تکلیفى در این زمینه متوجه زن نیست،7 ولى فضاى عشق و صفا و محبت خانواده اقتضا مى کند که زنان همدوش مردان براى ایجاد رفاه و آسایش خانواده تلاش کنند و با حسن سلیقه که برخاسته از روحیه مهربان و هنرمند آنان است، کانونى آراسته براى پرورش نسل آینده فراهم کنند.8

در الگویى که قرآن کریم براى خانه دارى بانوان ارائه مى دهد، به طور مشخص بر نحوه پذیرایى آنان از میهمان تأکید مى کند و با بیان داستان ورود فرشتگان به منزل ابراهیم(علیه السلام)، نمونه هاى روشنى از جلوه هاى رفتارى یک زن خانه دار به نمایش درمى آید. در سوره هود در مورد این داستان چنین آمده است:

«وَ لَقَد جاءَت رُسُلُنا إبراهِیمَ بِالبُشرى قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَن جاءَ بعِجلٍ حَنیذٍ فَلَمّا رَءَا أَیدِیَهم لا تَصِلُ إلَیهِ نَکِرَهُم وَ أَوجَسَ مِنهُم خِیفَةً قالُوا لا تَخَف إنّا أُرسِلنَا إلى قَومِ لُوطٍ وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِکَت فَبَشَّرناها بِإِسحاقَ وَ مِن وَراءِ إسحاقَ یَعقُوبَ» (هود/ 69-71)

و فرشتگان ما براى ابراهیم بشارت آورند، گفتند: سلام. گفت: سلام و چیزى نگذشت که ابراهیم براى آنان گوساله اى بریان شده آورد. و چون دید که دستانشان به سوى آن دراز نمى شود، به آنان احساس بیگانگى کرد و از آنان ترسى در دل یافت. گفتند: مترس ما به سوى قوم لوط فرستاده شده ایم. و همسر او ایستاده بود و (از بشارت الهی) خندید، آن گاه او را به (بارگرفتن و زادن) اسحاق و پس از اسحاق، به یعقوب بشارت دادیم.

در سوره ذاریات نیز همین مضمون وارد شده که به خاطر تفاوت تعابیر بخش اول آیات به آن اشاره مى شود: «هَلْ أتیکَ حَدیثُ ضَیفِ إبراهِیمَ المُکرَمینَ إذْ دَخَلُوا عَلَیهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سلامٌ قَومٌ مُنکِرُونَ فَراغَ إلى أَهلِهِ فَجاءَ بِعِجلٍ سَمینٍ» (ذاریات/ 24-26)آیا داستان مهمانان گرامى ابراهیم به تو رسیده است؟ که چون بر او وارد شدند، گفتند: سلام. گفت: سلام (و در دل گفت ایشان) گروهى ناشناخته اند. سپس به خانواده اش روى کرد، آن گاه گوساله اى فربه به میان آورد... .

از بررسى این داستان، نکات برجسته اى در مورد خانه دارى همسر ابراهیم (علیه السلام) برداشت مى شود. از این که فرمود: «فراغَ إلى أهله فَجاءَ...»، این چنین برداشت مى شود که کار پختن آن گوساله بریان توسط همسرش انجام شده9 و بریان کردن آن گوساله در مدت زمانى اندک10 و بدون کمترین درنگ، نشانه سرعت عمل اوست. هم چنان که تعبیرات «سمین» و «حنیذ» نشان گر مهارت و حسن سلیقه او در آشپزى است؛ زیرا معلوم مى شود نخست این که آن گوساله، فربه و بزرگ بوده و دوم این که روى سنگ سرخ شده با آتش، کباب شده که هم از نظر بهداشتى بهتر از گوشتى است که روى حرارت مستقیم آتش کباب شود و هم از نظر طعم لذیذتر از آن است.11

انجام امور منزل حتى در سن کهولت

داستان مهمان گرامى حضرت ابراهیم(علیه السلام) بر این نکته دلالت دارد که همسر ایشان حتى در سنین کهن سالى نیز اداره مسؤولیت هاى منزل را عهده دار بوده است؛ زیرا پس از عرضه کردن آن غذا و امتناع آنان از خوردن، ابراهیم(علیه السلام) را به فرزندى دانا بشارت دادند. آن گاه زنش با آوایى بلند رو کرد و بر چهره اش سیلى زد و گفت: (چگونه فرزند بزایم من) پیر زنى عقیم هستم؟12 از این جا مى توان دریافت که همسر ابراهیم در آن زمانى پیر زنى بوده و در بعضى اخبار، او را نود و هشت یا نود و نه ساله معرفى نموده اند.13

پذیرایى از میهمان

پس از آن که فرشتگان الهى، ابراهیم را از مأموریت خود در مورد قوم لوط آگاه ساختند، قرآن کریم فرمود: «وامرأته قائمة...» ؛ و همسر او ایستاده بود... .

بعضى از مفسران قیام ساره را ایستادن براى انجام امور پذیرایى از میهمانان دانسته اند.14 این مطلب از سرعت پختن غذا و فرستادن آن براى مهمانان ابراهیم(علیه السلام) نیز فهمیده مى شود.

هم چنین داستان پذیرایى ابراهیم و همسرش از میهمانان، بیانگر این نکته نیز هست که یکى از آداب مهمان دارى آن است که غذا را هر چه زودتر براى او آماده کند؛ زیرا وقتى مهمان از راه مى رسد، به خصوص اگر مسافر باشد، غالباً خسته و گرسنه است؛ هم نیاز به غذا دارد و هم نیاز به استراحت. باید زودتر غذاى او را آماده کنند تا بتواند استراحت کند. خداى متعال تعجیل ابراهیم و همسرش در پذیرایى از مهمانان را پسندید و با گفتن جمله «فما لبث أن جاء بعجل حنیذ» از آنان تجلیل نمود و پس از این واقعه، تسریع در پذیرایى از مهمان سنت گشت.15

سخاوت در مهمان دارى

در خبر است که این فرشتگان به صورتى بر ابراهیم(علیه السلام) وارد شدند که چشم ها مانند ایشان ندیده بود و با خوى خوش و بوى خوش و روى نیکو بر ابراهیم سلام کردند و گفتند: یا خلیل الله! مهمان مى خواهى؟ گفت: چگونه نخواهم؟ ایشان را به خانه برد و بنشاند و به ساره گفت: براى من امروز مهمانانى آمده اند که در عمر خویش از ایشان نکو روى تر و نکو خوى تر و خوش سخن تر ندیده ام. براى ایشان طعامى بیار. ساره گفت: این وقت هیچ طعامى حاضر نیست، مگر آن که گفت: مرا گوساله اى فربه هست که مانند کسى که فرزند ندارد، آن را پرورده ام و دست آن را حنا بسته و بر گردنش زنگ و مهره افکنده ام. ابراهیم بفرمود تا آن را کشته، بریان نموده و به سرعت پیش ایشان بردند.16

سخاوت این خانواده نیز مورد قبول حق قرار گرفت و با جمله «فراغ الى اهله فجاء بعجل سمین» آن را پاس داشت.17

پرهیز از زن سالارى در خانواده

قرآن کریم با تأکید بر این که در رسیدن به حیات طیبه فقط دو چیز نقش دارد: یکى حسن فعلى به نام «عمل صالح» و دیگرى حسن فاعلى به نام «مؤمن بودن روح»، مؤنث یا مذکر بودن را در آن مؤثر نمى داند:

«مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکَرٍ أَو أُنثى وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً...»(نحل/ 97)

هر کس از مرد یا زن که کار نیک کند و مؤمن باشد، به زندگانى پاک و پسندیده اى زنده اش مى داریم...

بنابراین، تنها معیار و ملاک تقرب به خدا تقواى الهى است که «إنَّ أَکرَمَکُم عِنْدَ اللّه أَتقکُم»18 و در این مسأله نیز میان زن و مرد فرقى نیست. ولى خداوند حکیم براى آن که محیط خانواده به بهترین وجهى اداره گردد، از آن رو که مرد مخارج زن را تأمین مى کند و نیز به آن دلیل که مسائل اجتماعى و اقتصادى و تلاش و کوشش براى به دست آوردن مال و تأمین نیازمندى هاى منزل و اداره زندگى را مرد بهتر به عهده مى گیرد، سرپرستى امور منزل را نیز به عهده مرد گذاشته است.19 اما این چنین نیست که از این سرپرستى بخواهد مزیتى به دست آورد و بگوید من چون سرپرست هستم، افضل هستم؛ بلکه این کار، کار اجرایى بوده و وظیفه است نه فضیلت. هم چنان که در اداره اى ممکن است کارمند تحت امر مسؤول ما فوق، افضل از او و نزدیکتر از او به خدا باشد، ولى به خاطر مدیریت قوى تر، مسؤولیت به عهده دیگرى گذاشته شود. این نیز روشن است که آن جا که سخن از تسلط مرد بر زن است، مراد سرپرستى شوهر بر زن است، نه سرپرستى جنس مرد بر جنس زن، زیرا استدلال آیه 34 سوره نساء این است که «و بما أنفقوا من اموالهم» و این شوهر است که نفقه همسرش را تأمین مى کند.

اکنون که مسؤولیت مرد در منزل و حکمت آن روشن شد، مشخص مى شود که اگر زنى بخواهد بر شوهر خود سلطه یابد و او را به انجام خواسته هاى نادرست خود وادارد، از نظر قرآن مرتکب رفتارى نکوهیده شده است.

هنگامى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) غنایم جنگ خیبر را به دستور خداى تعالى بین مسلمانان تقسیم نمود، همسران آن جناب از او خشمگین شدند، اطراف ایشان تجمع نمودند و درخواست نفقه کردند. در این هنگام، ابوبکر به سوى دخترش عایشه و عمر به سوى دخترش حفصه رفتند تا آنان را تأدیب نمایند. ابوبکر و عمر به دخترانشان گفتند: از پیامبر(صلى الله علیه وآله) چیزى مى خواهید که در نزدش نیست؟

رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آنان را از زدن همسرانش بازداشت و آنان نیز سوگند یاد کردند که دیگر چیزى را که در اختیار رسول نیست، از او نخواهند.20 آنان با این سخن خود، به آزار و اذیت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) اعتراف کردند.

مورد دیگر نیز فشار بعضى از همسران آن حضرت براى تحریم چیز حلالى بر رسول خدا (صلى الله علیه وآله) بود که خداوند ضمن نکوهش زن سالارى آنان، پیامبر را به شکستن سوگند خود و عمل ننمودن به خواسته نادرست همسرانش فرا خواند.21

از ذکر موارد بالا که زنان خواستار تسلط بر همسر خود در امور خانواده بودند و در پى آن بودند که همسرشان بر طبق میل آنان رفتار کند و مردود دانستن آن از سوى قرآن کریم، حکم دخالت زن در مسؤولیت هاى اجتماعى شوهر به خوبى روشن خواهد شد؛ زیرا مسؤولیت هاى اجتماعى همسر ارتباطى به او ندارد و او داراى صلاحیت امر و نهى کردن به شوهر در این موارد نیست. نهایت این نحوه از زن سالارى نکوهیده، در داستان همسر عزیز مصر متجلى شده است. هنگامى که یوسف براى فرار از نافرمانى الهى، از دست آن زن گریخت و او نیز براى گرفتن یوسف به دنبالش روانه شد، و در مقابل در، با حاکم مصر مواجه شدند و آن زن به همسرش گفت:

«ما جَزاءُ مَن أَرادَ بأَهلِکَ سُوءً إلاّ أن یُسجَنَ أو عَذابٌ أَلیمٌ» (یوسف/ 25)

جزاى آن که قصد بدى به اهل تو کند، مگر آن که او را به زندان برده یا به عذابى سخت کیفر کنند، چه خواهد بود؟

وى در این جا ضمن متهم ساختن یوسف (علیه السلام) خواستار آن شد که همسرش از موقعیت اجتماعى خود استفاده کرده و یوسف را سخت کیفر کند. همین تهدید را بار دیگر هنگامى مطرح ساخت که زنان مصر را به دربار فرا خوانده بود تا با نشان دادن یوسف به آنان، عشق سرکش خود به او توجیه نماید:

«قالَتْ فَذلِکُنَّ الّذى لُمتُنَّنِى فِیهِ وَ لَقَد راوَدتُهُ عَن نَفسِه فَاستَعصَمَ وَ لَئِن لَم یَفعَل ما أَمُرُه لَیُسجَنَنَّ وَ لَیَکُوناً مِنَ الصّاغِرِینَ» (یوسف/ 32)

این است غلامى که مرا در محبتش ملامت مى کردید. آری! من، خود از وى تقاضاى مراوده کردم و او عفت ورزید و اگر از این پس خواهش مرا رد کند، البته زندانى و خوار و ذلیل گردد.

این تهدید بیانگر آن است که این زن کاملاً بر همسر خویش تسلط داشته و مطمئن بوده که اگر حتى از او زندانى کردن بى گناهى چون یوسف را هم بخواهد، به خواسته او عمل خواهد کرد.22 هم چنان که این اتفاق افتاد و حاکم مصر سرانجام بنا به تقاضاى همسرش، یوسف (علیه السلام) را سال ها زندانى کرد.


 

منبع :هادى حسین خانى، شمیم یاس ، آبان 1384، شماره 32

شبکه تخصصی قرآن تبیان

پى نوشت ها:

1ـ در روایت است که مردى به حضور رسول خدا (صلى الله علیه وآله) رسید و گفت: همسرى دارم که هنگام ورود به خانه به استقبالم مى آید و چون از خانه خارج مى شوم، مرا مشایعت مى کند و هر گاه مرا غمگین ببیند، به من مى گوید: چه چیز تو را ناراحت کرده است؟ اگر به خاطر روزى اندوهناکى، آن را دیگرى متکفل است و اگر نگران آخرت هستى، خداوند همّ و غم تو را زیادتر گرداند. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: خداوند کارگزارانى دارد و او از کارگزاران خداست. براى او، نصف اجر یک شهید است. (وسایل الشیعه، ج 20، ص 32).

2ـ تفسیر فى ظلال، ج 5، ص 3021.

3ـ «و خذ بیدک ضغثا فاضرب و به لا تحنث» (و دسته اى چوب ترکه به دستت بگیر و با آن بزن و سوگند خود را مشکن). سوره ص/ 44.

4ـ در این که آن عمل چه بوده، اقوال مختلفى مطرح است و از آن جمله این که آن حضرت یکى از همسرانش (ماریه) را بر خود حرام کرد یا خوردن عسل را بر خود ممنوع نمود و یا از پذیرش زنى به نام «ام شریک» که خود را به رسول خدا بخشیده بود، خوددارى مى کرد.

5ـ تفسیر المیزان، ج 19، ص 522.

6ـ امام باقر (علیه السلام) در مورد خیانت همسر لوط فرموده اند: هنگامى که میهمانان به منزل لوط وارد شدند، به همسرش فرمود: امشب مهمانانى بر من وارد شده اند، پس مراقب باش کسى متوجه نشود. او پذیرفت، ولى طبق قرار قبلى، با روشن کردن آتش روى بام خانه لوط، مردم را از حضور میهمانان در آن منزل آگاه ساخت و مردم از هر سو به طرف منزل لوط روانه شدند. (تفسیر مجمع البیان، ج 4، ص 687).

7ـ روح الله موسوى خمینى، رساله توضیح المسائل، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1372، مسأله 2414.

8ـ امام صادق (علیه السلام) از پدر گرامى اش نقل کرد که حضرت على و فاطمه (علیهماالسلام) براى تعیین وظایف خود در منزل، رسول خدا (صلى الله علیه وآله) را حکم قرار داده و از آن حضرت کسب تکلیف نمودند. آن جناب نیز فاطمه (علیهاالسلام) را به خدمت در منزل و على (علیه السلام) را به انجام وظایف خارج از منزل موظف نمود. فاطمه(علیهاالسلام) فرمود: تنها خدا مى داند که از این که مأمور انجام مسؤولیت هاى خانه دارى شده و از تصدّى امور بیرون منزل معاف شدم، چقدر خوشحالم. (وسایل الشیعه، ج 20، ص 172) از این که حضرت على و زهرا (علیهماالسلام) در مورد حدود مسؤولیت هاى خود، از رسول خدا (صلى الله علیه وآله) نظر خواستند، مشخص مى شود که اصل مشارکت زن در خانواده، امرى روشن و پذیرفته شده بوده است.

9ـ روایتى از امام صادق نیز مهارت و سرعت آشپزى ساره را تأیید مى کند. محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، الوفاء، 1403 ق، ج 12، ص 11.

10ـ سرعت او در آشپزى از جمله «فما لبث أن جاء بعجل حنیذ» استفاده شده است.

11ـ محمد رشید رضا، تفسیر القرآن الکریم الشهیر بتفسیر المنار، بیروت، دار المرفة، ج 12، ص 128.

12ـ سوره ذاریات، آیات 26 تا 29.

13ـ بحارالانوار، ج 12، ص 89.

14ـ تفسیر کبیر، ج 18، ص 21.

15ـ مجمع البیان، ج 5، ص 272.

16ـ تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 5، ص 419.

17ـ مراد از عجل سمین، گوساله چاقى است که بریان کرده باشند. (تفسیر المیزان، ج 1، ص 567).

18ـ حجرات/ 13.

19ـ «الرّجالُ قَوّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعضهم عَلى بَعض و بِما انفقوا مِن أموالهم...» مردان باید بر زنان مسلط باشند؛ زیرا خداوند بعضى از انسان ها را بر بعضى دیگر برترى بخشیده است و نیز از آن روزى که مردان از اموال خویش (براى زنان) خرج مى کنند. (نساء/ 34)

20ـ تفسیر فى ضلال، ج 5، ص 2854.

21ـ تحریم/ 1 و 2.

22ـ تفسیر المنار، ج 12، ص 296.

UserName