رفاه، نشانه مهر یا قهر خدا؟
اشاره:
آنچه میخوانید پارهای از سخنرانی معلم فرزانه قرآن، جناب حجتالاسلام استاد قرائتی است که در جلسه اخیر سلسله مباحث"درسهایی از قرآن" بیان داشتند.
... شما داری چای میخوری عطسه میكنی، تا میروی عطسه كنی این تكان میخورد استكان و نعلبكی یك قطره از این چای به عینكت میچكد. یك قطرهاش به لباست میچكد. یك قطرهاش به فرش میچكد. خود شما سه برخورد میكنی. اگر عینك بود فوری پاكش می كنی. اگر لباس بود میگویی: میرویم خانه میشوییم. اگر قالی بود، میگویی: شب عید میشوییم. یك قطره چای را به سه جا میچكد و شما سه تا برخورد میكنی. فوری، بعداً، بعداً بعداً بعداً. قرآن هم میگوید: من مجرمین را سه طور كیفر میكنم. اگر آدم خوبی باشد فوری حالش را میگیرم. مثلاً اگر مؤمن خلاف كرده، صبح خلاف كرد، عصری پایش را میخورد. شنبه خلاف كرد، یكشنبه. اینها آدمهای خوبی هستند. آدمهای خوب كه مثل عینك بلوری هستند و شفاف هستند خدا زود گوششان را میگیرد كه حواسشان جمع باشد. آیهای كه میگوید: زود گوششان را میگیرم، آیهاش این است میگوید: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصیبَةٍ» (شوری/30) این مصیبتهایی كه به شما میرسد، «فَبِما كَسَبَتْ أَیْدیكُم» خلاف كردی گرفتار یك مصیبتی شدی.
گاهی رفاه نوعی قهر خداست. مثل دكتر، میگوید: بگذار هرچه میخواهد بخورد، بخورد. این معنایش این است كه دكتر دیگر با بیمار خداحافظی كرد. خیلی وقتها رفاه عامل غرور است، عامل غفلت است
بعضی از آدمها بد هستند، قرآن میگوید: فوری كارشان نداریم. «جَعَلْنا» قرار میدهیم، «لِمَهْلِكِهِمْ» برای هلاكت اینها، «مَوْعِداً» (كهف/59) یك موعدی، بگذار خلاف كند جاوید شاه بگویند، بعداً هم مرگ بر شاه میگویند.
بعضی مصیبتها را قرآن میگوید: اصلاً كاری نداریم. میگذاریم برای قیامت. «أَنَّما نُمْلی لَهُمْ» (آلعمران/178) یعنی مهلتشان میدهیم، تا روز قیامت. یك قطره چای به یك جا میچكد خود شما سه نوع عمل میكنی. خدا هم همینطور است. پس بعضیها كه مجرم هستند خلافكار هستند، در رفاه هستند، ممكن است «مَوْعِداً»، گذاشتیم جاوید شاه را بگویند تا مرگ بر شاه 57 شود. یا در «جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِداً». یا«أَنَّما نُمْلی لَهُمْ». یعنی اصلاً در دنیا كارشان نداریم. صدام را دیدی تا لحظهی آخر هم كه میخواستند اعدامش كنند همینطور شاخش هم نشكست. گریه كند، بترسد، نه، خیلی قشنگ رفت اعدام شد. «أَنَّما نُمْلی لَهُمْ» خدا عادل است.
سؤال: آقایانی كه دیر پای تلویزیون آمدند سؤال این است. چرا بعضی از خلافكارها خوش هستند؟ جواب: یكی روی رفاه ظاهری قضاوت نكن. یك بچه كه درس میخواند، نگو: ببین این بچههای بازیگوش چه بازی میكنند؟! بابا، صبر كن در امتحانها معلوم میشود برنده چه كسی است. امام سجاد وقتی اسیر بود، به یزید گفت: صبر كن وقت اذان شود ببینیم مؤذن نام جد تو را روی منار میگوید یا جد مرا؟ رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است.
بعضیها برای جهیزیهی دخترشان از همهی بانكها پول میگیرند. بعضیها برای عروسیشان، میگوید: آخر من آبرو دارم. خیلی وقتها زندگی ساده است عزت هم هست. خیلی وقتها هم از همه بانكها قرض میكنند عزت هم نیست. رفاه ظاهری غیر از رفاه واقعی است. دوم اینكه نام دین رفاه آور نیست. بعضیها كه دین دارند در رفاه نیستند دین دارد ولی كار نمیكند، حال كار ندارد، صرف مسلمانی، اینكه من مسلمان هستم دلیل نیست كه حالا تو مسلمان هستی باید در رفاه باشی. مسلمان هستی باید درس هم بخوانی، باید كار هم بكنی، باید مشورت هم بكنی، باید هجرت هم بكنی.
رفاه و آسایش، نشانهی مهر یا قهر الهی؟
سوم: گاهی رفاه نوعی قهر خداست. مثل دكتر، میگوید: بگذار هرچه میخواهد بخورد، بخورد. این معنایش این است كه دكتر دیگر با بیمار خداحافظی كرد. خیلی وقتها رفاه عامل غرور است، عامل غفلت است، من دارم مطالعه میكنم نوهی من میآید مزاحم من میشود مثلاً. من انگشترم را درمیآورم میگویم: بگیر. هان! اینكه انگشترم را پرت میكنم میگویم: برو بردار. نه اینكه بخواهم انگشتر داشته باشد. میخواهم برود مشغول پیدا كردن انگشتر شود من یك ساعت مطالعه كنم. ما در كاشان میگوییم نخود سیاه، اینجا هم میگویند؟ همه جایی است؟ میگویند: گاهی وقتها این رفاهها نخود سیاه است. خداوند گفته حیف است این یاد من باشد. بگذارید سرگرم همان چیزها باشد.
مثلاً شما الآن فكر میكنید رئیس جمهور آمریكا در رفاه است؟ شما یك نفر را بگو این در رفاه است. اینطور نیست كه ما حساب میكنیم.
خود تفرقه یكی از عذابهاست. حالا چون یك روزی هم داریم روز شهادت آیت الله مفتح به نام وحدت حوزه و دانشگاه، من دیروز مراسمی بود یك جایی این حرف را زدم. خداوند سه رقم عذاب دارد. خداوند میفرماید: سه رقم عذاب داریم. «عَذاباً مِنْ فَوْقِكُم» (انعام/65) این آیهی قرآن است. از بالای آسمان عذاب میشوید. «أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ» یا از زیر پایتان عذاب میشود، از زمین. «أَوْ یَلْبِسَكُمْ شِیَعاً» یعنی گروه گروه میشوید. سه رقم عذاب داریم. عذاب از بالا، عذاب از آسمان، عذاب از زمین، عذاب از «یَلْبِسَكُمْ شِیَعاً» همین گروه گروه شدن. خیلی وقتها در رفاه هستند اما...
ما نمیتوانیم زود قضاوت كنیم. مثال گربه و شیر را فكر میكنم شنیده باشید. یك شیر به گربه گفت: خاك بر سرت! من و تو نژادمان یكی است. شكل گربه و شیر مثل هم است. من برگ زرد میخورم، شیر هستم. تو خانهی حاجیها جوجه كباب میخوری، لاغر و پژمرده هستی. گربه گفت: بله، من جوجه كباب میخورم، اما گاهی به من میگویند: پیش... هرچه خوردم آب میشود! تو برگ زرد میخوری اما دیگر كسی پیش به تو نمیگوید! یعنی اگر میبینی جوجه كباب میخورد، مواظب پیشاش هم باشید. اختلاس شیرین است. اما به فرار كردنش نمیارزد. باید همه را روی هم حساب كرد.
معنای رفاه چیست؟ معنای رفاه آرامش است. «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) آرامش! امام وقتی دوازده بهمن در هواپیما نشست بیاید، خبرنگار در هواپیما پرسید الآن چه احساسی داری؟ چه فرمود؟ هیچی! هواپیما ممكن است سرنگون شود، شد كه شد! جمهوری اسلامی تشكیل میدهیم. شد الحمدلله، نشد الحمدلله! من باید به وظیفهام عمل كنم. آرامش این است كه در هواپیما آرام نشسته، هواپیما را هم ممكن است سرنگون كنند.
امام فرمود: وقتی مرا برای تبعید و زندان بردند، دو تا سرهنگ این طرف و آن طرف من نشسته بودند. من دیدم سرهنگها میترسند. گفتم: نترسید. یعنی آنها مرا گرفته بودند ولی آنها میترسیدند. سرهنگ است امام را دستگیر كرده اما دل امام آرام است.
امیرالمؤمنین میفرماید: اگر در دستت طلا است، همه شعار بدهند: سفال است، سفال است. شما آرام هستی. بگویید تا خسته شوید. من كه میدانم طلا است! اگر سفال است، همهی مردم بگویند: طلا است، خودت كه میدانی. اینكه كسی یقین دارد در دستش طلا است یا نه.
كسی كه خدا دارد، كسی كه پروندهاش پاك است. امام رضا فرمود: همه كارهایتان را طوری تنظیم كنید كه بتوانید در نماز جمعه بگویید. هركاری میكنی كه رویت نمیشود در نماز جمعه بگویی پیداست ناخالص هستی. علامت اخلاص این است كه بتوانی در نماز جمعه بگویی و خجالت نكشی. این آرامشها مسألهی مهمی است.
بعضی از آدمها بد هستند، قرآن میگوید: فوری كارشان نداریم. «جَعَلْنا» قرار میدهیم، «لِمَهْلِكِهِمْ» برای هلاكت اینها، «مَوْعِداً» (كهف/59) یك موعدی، بگذار خلاف كند جاوید شاه بگویند، بعداً هم مرگ بر شاه میگویند.
آرامش در اوج بحران و مشكلات
قهرمان آرامش زینب كبری بود. وقتی از او پرسیدند وضع چطور است؟ در آستانهی اربعین بحث را گوش میدهید، فرمود: «ما رأیت الا جمیلا» جز زیبایی چیزی ندیدم. یعنی تلخیها و شیرینیها همه نزد من زیباست. مثال را فراموش نكنید. مادر كه به سفره نگاه میكند ظرف ترشی و ظرف مربا هردو برایش شیرین است. اما بچه از ترشی بدش میآید حلوا را میخورد. یعنی اگر فلفل سر سفره بود، بچه فلفل را در دهانش گذاشت، پس میزند، پیاز را پس میزند، ترشی را پس میزند، اما حلوا را دوست دارد. بچهها هستند كه حلوا را دوست دارند، ترشی را دوست ندارند. اما مادر بچه به سفره نگاه میكند، به همان مقدار كه ظرف حلوا زیباست، ظرف ترشی هم زیباست. «ما رأیت الا جمیلا» یعنی نزد من هردو جمیل است.
خدا رحمت كند اموات را، یك روز از پدرم پرسیدم: كدام یك از بچههایت را بیشتر دوست داری؟ دستش را چنین كرد. گفت: تو كدام انگشتهایت را بیشتر دوست داری؟ نمیشود گفت. انسان وقتی صاحب دست شد، همهی انگشتهایش یكسان است. حرفم را جمع كنم. امشب چه گفتم؟
1- گفتم زیارت اربعین از راه دور. یك سلام كامل یك زیارت است. غصه نخورید كربلا هستیم یا نیستیم. شما در نماز هر روز به «عباد االله الصالحین» سلام میدهید. میگویید: «السلام علینا و علی عبادالله الصالحین» سلام كردن به اولیای خدا كار الهی است. «سَلامٌ عَلى إِبْراهیمَ» (صافات/109)، «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمینَ» (صافات/79)، «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ» (صافات/120) یك دعا میكنم باز آمین بگویید. خدایا به محمد و آل محمد یك امنیت كاملی بر عراق حاكم كن كه ایرانیها و سایر كشورها با یك آرامش و معرفت كاملی به زیارت عتبات بروند. آرامشی كه در ایران هست ثابت و مداوم قرار بده. بالاخره بعد از مدتی آمریكا با ذلت رفت و عراق ماند. یزیدیها رفتند، حسینیها ماندند. مرحوم شهید مدرس به رضاشاه گفت: تو هركجا بمیری، نه آب است و نه آبادی. ولی هركجا من بمیرم قبر من زیارتگاه میشود. شما كاشمر بروید ببینید چه قبه و چه بارگاه و ضریح و چقدر زوار دارد. رضا شاه دستور داد آیت الله مدرس را شهید كردند. رضاشاه محو شد، رفاه فوری را رویش قضاوت نكنید. چه كسی خوش است؟ نگاه نكنید چه غذایی میخورد، ببینید درد و دلهای بعدش و بیماریهایی كه ناشی از این است خیلی وقتها دیدن یك فیلم، یك ویدئو، یك ماهواره، ممكن است یك رفاههای لحظهای جوان لذتی ببرد. اما نگاه كن این با فكرت چه كرد؟ آیا بعد از این فیلم دیگر تمركز داری درس بخوانی؟ قبلاً كتاب را راحت میخواندی، اما الآن چشمت روی كتاب است و دلت جای دیگر است. ضرر علمی به تو زد. توجه به عوارضش هم داشته باشیم.
منبع: www.qaraati.net/
بازنشر: شبکه تخصصی قرآن تبیان