• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن معارف > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
معارف (بازدید: 3407)
سه شنبه 21/8/1392 - 13:41 -0 تشکر 671321
کربلا مبارزه با پوچی ها

بسم رب الحــــــــیدر(ع)


سلام به دوستان


قصد دارم در این تاپیک،سلسله مباحثی در مورد کربلا بزارم.
از امروز تا اربعین مباحثی را به طور خلاصه از استاد طاهرزاده میزارم.این مطالب خلاصه شده هستند برای اطلاعات بیشتر می تونید به گروه فرهنگی المیزان مراجعه کنید.
این تاپیک دنباله دار هست.
اگه جاییش ابهام داشت،سوال بپرسید.
ان شالله که این مطالب مفید واقع بشه.


از اهمیت تامل در واقعه ی كربلا همین بس كه ائمه معصومین به ما دستور داده اند هر حادثه ای كه برایتان پیش می آید به كربلا وصل كنید تاواقعه ی كربلا یك لحظه از منظر ما پنهان نماند و از بصیرتی كه در پی دارد محروم نگردیم.زیرا كه كربلا یك حادثه اتفاقی نیست، بلكه فرهنگی است كه برای شكوفایی حیات بشر توسط امامی معصوم تدوین شده است.

اگر میخواهید به عظمت کربلا پی ببرید باید معاویه شناس باشید.فرهنگ معاویه را باید بشناسید که عظمت کاربزرگ امام حسین(ع) تا حدودی برامون روشن بشه.


بیشتر بحث در مورد موضوعات زیر است:
چه شد که کار به قتل امام حسین(ع) کشیده شد؟
چگونه به کربلا نگاه کنیم که از دیدن حقیقت آن محروم نشویم؟؟

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
سه شنبه 21/8/1392 - 13:46 - 0 تشکر 671323

عامل اصلی شهادت امام حسین(ع)

در مورد ریشه ی تاریخی كربلا و این كه چه شد جریانات صدر اسلام به حادثه كربلا منجر شد، از زبان امامان معصوم(ع)و یا یاران و اطرافیان حضرت اباعبدالله(ع)نكاتی مطرح شده كه موضوع را بسیار حساس می كند. از جمله این كه: فردای روز عاشورا همه ی آن هایی كه برای یزید خطرناك بودند كشته شدند، یك جوان مریض و نحیفی مانده است به نام حضرت سجاد كه فكر می كردند تا فردا زنده نباشد وگرنه حضرت راهم شهید می كردند ، و تعداد ی زن و كودك خردسال .

حال حضرت زینب بالای سر بدن تكه تكه شده ی برادرش قرار دارد جمله ای می گوید كه در آن جمله جایگاه تاریخی كربلا مشخص می شود. خطاب به برادرش عرض می كند :بِاَبِی، اَلْمقْتُولُ بِیوم الْجمعه، اَوِالْاِثْنَین؟
پدرم فدایت، تو كشته ی روز جمعه ای یا روز دوشنبه؟


شهادت حضرت اباعبدالله روز جمعه دهم محرم سال 61 هجری بوده است، ولی چرا حضرت زینب روز دوشنبه را به میان می آورند ؟
حضرت امام رضا(ع)در مورد روز دوشنبه می فرمایند:
دوشنبه روزى نحسى است كه خدا در آن روز پیامبر خود را قبض روح كرد . آل محمد دچار مصیبت نشدند مگر در روز دوشنبه . لذا ما آن را شوم مى دانیم. ولى دشمنان ما به آن تبرك می جویند و روز عاشوراحسین(ع) به قتل رسید.


روز دوشنبه روز سقیفه است ، روزی كه مسیر اسلام از حاكمیت امامی معصوم به حاكم كردن انسانی غیر معصوم تغییر جهت داد.

حضرت زینب با طرح این جمله می خواهند بگویند این شمشیرها نبود كه در روز جمعه دهم محرم سال 61 هجری امام حسین(ع) را شهید كرد، بلكه یك فكر و بینش بود كه حضرت را به قتل رساند. یعنی اگر خواستید ببینید چه شد كه كربلا به وجود آمد و امامی معصوم مورد تهاجم شمشیرها قرار گرفت، ببینید چه اندیشه ای دست اندركار حذف امیرالمومنین بوده است.


یا علی مدد

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
سه شنبه 21/8/1392 - 22:43 - 0 تشکر 671376

نقش حزب اموی در شهادت امام حسین(ع)

در زیارت عاشورا می خوانید: اَللَّهم خُص اَنْت اَولَ ظَالمٍ بِاللَّعنِ مِنّی وابدء بِه اَولاً ثُم الثَّانی والثَّالِثِ و الرَّابِعِ، اللّهم الْعنْ یزیِد خَامِسا

خدایا لعنت مرا مخصوص اولین كسی كن كه پایه ی ظلم به این خاندان را گذاشت. و یزید را پنجمین ظالم قلمداد می كنید، زیرا متوجه اید یزید شروع كننده ی حادثه نیست.


در زیارت عاشورا با همان بینشی كه حضرت زینب در كربلا با حادثه برخورد كردند، لعنت را به سوی فرهنگی سوق می دهید كه ازحاكمیت انسان هایی معصوم غافل است و سقیفه یكی از جلوه های آن فرهنگ است كه در مقابل غدیر به پا شد.

نباید فكر كنیم كه سیاستِ عدمِ اختلاف بین شیعه و سنی به آن معنی است كه نقش حزب اموی را در انحراف از اسلام فراموش كنیم و از آن جریان و فكری كه بستر ظهور حزب اموی شد غافل گردیم، تا دوباره به همان ورطه ای از هلاكت سقوط كنیم كه در صدر اسلام سقوط كردیم.


ما معتقدیم برای حفظ اسلام ،مدیریت امام معصوم شرط است و غدیر محل طرح چنین موضوعی بود، حال در سقیفه به هر دلیلی از این موضوعِ مهم غفلت شد و ناخواسته نتیجه آن شد كه پس از پنجاه سال یزید بر سر كار آمد و حاكمیت جهان اسلام را تصاحب كرد و فرزند رسول خدا(ص) یعنی امامی معصوم را به قتل رساند و فجیع ترین حادثه تاریخ را پدید آورد.


مسلّم قصد خلیفه ی اول و دوم آن نبود كه كار به حاكمیت یزید كشیده شود ولی مگر سنت خدا این است كه ما هر طور خواستیم عمل كنیم و نتیجه ی مطابق عمل ما نباشد؟
در خبر داریم چون عمربن خطاب به شام وارد شد و معاویه را دید گفت: "هذا كسرَی الْعرَب" این پادشاه عرب است . حاكی از آن كه خلیفه ی دوم متوجه است خطرِ به سلطنت كشیدن خلافت از طریق معاویه می رود. ولی آیا توانستند كاری بكنند كه كار به آنجا منجر نشود؟ وقتی ارزش امام معصوم یعنی علی(ع) با سایرین مساوی قلمداد شد، نتیجه آن می شود كه همه ی قبایل حكومتِ بر جامعه مسلمین را حق خود می دانند، و لذا تفاوتی بین امام حسین(ع) و یزید در میان نمی ماند و از این زاویه باید سقیفه مورد نقادی قرار گیرد.



یا علی مدد

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
چهارشنبه 22/8/1392 - 13:14 - 0 تشکر 671419

اگر روحیه ای كه در سقیفه پیام غدیر را نادیده گرفت شناخته نشود، دوباره مقدسات به مسلخ می روند.

روح و روحیه ای كه نمی تواند بفهمد پروردگار عالم، انسان هایی را جهت هدایت بشر منّور به عصمت و طهارت كرده است، نه تنها چنین مقاماتی را نفی می كند، بلكه اساساً نسبت به چنین انسان هایی كینه ورزی می نماید، و این است آن خسارت بزرگی كه در كربلا بروز كرد .


لعن هایی كه در زیارت عاشورا اظهار می شود، برای فاصله گرفتن از آن نوع تفكری است كه جایگاه انسان های قدسی را در اداره امور جامعه انكار می كند، چه آن نوع تفكر در قابیل ظاهر شود ، و چه در كشنده ی ناقه ی صالح و چه در قاتل حضرت یحیی و چه در قاتل امیرالمؤمنین همه و همه یك وجه مشترك دارند و آن نفی قداست انسان های مقدس و معصوم است و كینه ورزی نسبت به آن ها.


شیخ طوسی، چهار نفر اولی را كه در زیارت عاشورا مورد لعن قرار می گیرند، به این صورت معرّفی كرده : نفر اول، قابیل یعنی اولین عامل برادركُشی تاریخ كه بنیاد قتل در دنیا را نهاد و نفر دوم، عاقرِ شتر حضرت صالح است یعنی اولین كسی كه آیت بزرگ الهی را نادیده گرفت و او را كُشت، و نفر سوم، قاتل حضرت یحیی یعنی كسی كه جسارت یافت پیامبر خدا را به قتل برساند، و نفر چهارم، ابن ملجم قاتل امیرالمؤمنین اولین كسی كه در اسلام دست به ترور ولی الله زد.


با توجه به حركات سه خلیفه ی اول میتوان پذیرفت كه آن ها اسلام را به عنوان بهترین نظام برای اداره ی جامعه پذیرفته و برای تحقق آن تلاش نموده اند و سعی دارند به سیره پیامبر خدا عمل كنند.


بنابراین از نظر ساده زیستی نمی توان تفاوتی بین خلیفه ی اول و دوم و حضرت علی(ع) گذاشت و مطلب را به همین خلاصه كرد بلكه باید توجه داشت مسئله ی حاكمیت امام معصوم دقیق تر از این ها است كه كمال او را صرفاً در سادگی و عدالت اقتصادی دنبال كنیم.


بلكه مسئله ی اصلی این بود كه: جایگاه اسلام را درست تشخیص نداده بودند، منكر اسلام نبودند، ولی افقی را كه اسلام در نهایت دنبال می كرد، نمی شناختند. تصورشان آن بود كه اسلام آمده است كه امور دنیایی ما را سرو سامان بدهد و لذا هر جا فكر می كردند نظر اسلام برای امور كافی نیست، نظر خود را بر نظر اسلام ترجیح می دادند. یعنی به جای این كه دست شان را به اسلام بدهند و بالا بروند، پای اسلام را گرفتند و پایین كشیدند این نوع عمل كرد نسبت به اسلام كار را به بی اعتبار دانستن هر معنویتی می كشاند و موجب تقویت روحیه ی تقدس زدایی و بی رنگ كردن جنبه های قدسی دین می شود. تمام مطلبی كه كار را به شهادت اباعبدالله كشاند در این طرز فكر اخیر نهفته است.

یا علی مدد

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
پنج شنبه 23/8/1392 - 13:48 - 0 تشکر 671474

غفلت از باطن قدسی اسلام

اسلام برای آبادانی دنیا و آخرت مسلمین است ، یك وقت شما می گویید اسلام را می خواهیم تا هم عاقبت مان را نورانی كنیم و هم دنیای مان را به سامان برسانیم، این همان است كه خداوند در قرآن به ما توصیه می فرماید كه بگویید:
ربنَا اَتِنَا فِی الدنْیا حسنةً و فِی الاَخِرَة حسنةً و قِنَا عذَاب النَّار

به فرمایش قرآن عده ای از خدا فقط دنیا را می خواهند و می گویند:
ربنَا اَتِنَا فِی الدنْیا الحسنه خدایا فقط دنیا را به ما بده، خدا می فرماید: این ها در آخرت هیچ بهره ای ندارند"و مالَه فِی الاَخِرةِ مِنْ خَلاق".

از حركات و گفتار خلیفه ی اول و دوم بر می آید كه متوجه باطن قدسی دستورات الهی نبودند، تصورشان آن بود كه آن دستورات، یك مجموعه دستورات قراردادی است تا امور جامعه را به سرو سامان برساند و لذا اگر به نظرشان چیز دیگری میرسید كه كارآیی بهتری داشت آن را عمل می كردند.



یك وقت انسان در عین توجه كامل به قیامت، در دنیا هم طبق دستورات دینی زندگی آسوده ای را برای خود تهیه می كند و بر این اساس به اسلام هم عمل می كند تا در حیاتِ ابدی، معذّب نباشد . ولی یك وقت اسلام را می خواهد كه صرفاً دنیایش را تأمین كند، حالا هرجا اسلام مزاحم دنیایش شد - طبق این بینش - اسلام را كنار می گذارد .


در حالیكه اگر با افق اصلاح قیامت به اسلام بنگریم باید وقتی بین اسلام و امیال ما تعارضی پیش آمد، آن امیال را زیر پا بگذاریم . در صدر اسلام بینشی كه بر سر كار آمد و امیرالمؤمنین علی(ع) را حذف كرد این طور بود كه هرجا زندگی دنیاییِ مردم با اسلام اصطكاك پیدا می كرد تحت عنوان « اجتهادِ خلیفه » اسلام را كنار می گذاشت . خلیفه دوم بارها می گوید :

متْعتان كا نَتا على عهدِ ر سولِ الله أَنَا أَنْهى عنْهما و أَعاقب علَیهِما
دو متعه در زمان پیغمبر حلال بود من حرام كردم و عامل به آن دو را كیفر می كنم.

معنی این حرف این است كه پیامبر هرچه كرد، كرد، وقرآن هرچه گفت، گفت، نظر ما این است كه صلاح دنیای مردم همین است كه ما می گوییم. این طرز فكر چه بخواهیم چه نخواهیم جایگاه پیامبر را از آن مقام قدسی كه او رسول خدا است و حكم خدا را آورده، تنزل می دهد و او را در حد یك مصلح اجتماعی پائین می آورد، به طوری كه هركسِ دیگر هم می تواند در حد او باشد. در این نگاه جایگاهی برای امام حسین نمی ماند كه حق داشته باشد یزید را نپذیرد و بخواهد حكم حق را بر مناسبات جامعه حاكم كند.

یاعلی مدد

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
جمعه 24/8/1392 - 11:21 - 0 تشکر 671518

وقتی می گوییم:
اللّهم الْعنْ اَولَ ظَالِمٍ ظَلَم حقَّ محمدٍ و آلِ محمدنظر می اندازیم به اولین كسانی كه با نفی قداست نبی و نبوت، به مدیران حقیقی جامعه ی اسلامی یعنی اهل البیت ظلم كردند و نگذاشتند آن ها آن طور كه شایسته است جامعه را رهبری كنند . اگر معرفتی پشتوانه ی این لعنت نباشد نه تنها متوجه ی جایگاه تاریخی حادثه ی كربلا نمی شویم و نمی توانیم كربلا را درست تحلیل كنیم ، بلكه ممكن است به جنگ فرقه ای گرفتار شویم .

در حالی كه بحث بر سر یك نوع تفكر است و نقد آن تفكر، و نه بحث بر سر فرد یا افراد، به همین جهت هم امیرالمومنین درخطبه 162نهج البلاغه وقتی یكی از افراد بنی اسد در مورد جریان غصب خلافت پس از رحلت رسول خدا از آن حضرت سؤال می كند،می فرمایند: رها كن آن را، آنچه را باید به آن بپردازی پسر ابی سفیان یعنی معاویه است كه تلاش دارد از جریان سقیفه به نفع خود استفاده كند وحزب اموی را بر سرنوشت ملت اسلام حاكم كند.


در تاریخ داریم در زمان خلیفه ی دوم لشكر مشغول كشورگشایی بودو بازار جنگ گرم بود، وقت اذان شد، مؤذن در حین اذان گفت: حی علَی خَیرِ الْعمل یعنی بشتابید به سوی نماز كه بهترین عمل است . خلیفه حساب كرد اگر این شعار مورد توجه قرار گیرد ممكن است انگیزه جنگ و جهاد ضعیف شود . دستور داد آن قسمت را از اذان حذف كنند و به جای آن بگویند الصلاةُ خَیرٌ مِنَ النَّوم جمله ای كه پیامبر دستور داده بودند در اذان باشد، به دستور خلیفه ی دوم حذف شد!

و این در حالی است كه خداوند فرمود:
ما آتَاكُم الرَّسولُ فَخُذُوه وما نَهاكُم عنْه فَانتَهوا واتَّقُوا اللَّه إِنَّ اللَّه شَدِید الْعِقَاب هر آنچه را رسول خدا برای شما آورد بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، دست بكشید، تقوای الهی پیشه كنید به درستی كه خداوند شدیدالعقاب است.


یا علی مدد

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
جمعه 24/8/1392 - 23:25 - 0 تشکر 671594

اسلامِ دنیایی شده


با غفلت از ارزش تقوا و پشت كردن به انسان های قدسی، به مرور روحیه ای به میدان آمد كه با پاسداری از ارزش ها سرِ جنگ دارد و از هر حامل ارزشی كه به بالاتر از دنیا فكر كند متنفّر است.

روحیه ای كه پیامبر خدا را در همه ی ابعاد معصوم نداند در حركات و گفتار خلیفه دوم می توان مشاهده كرد . كتاب صحیح مسلم نقل می كند كه: پیامبر در حال احتضار بودند ، فرمودند : بیایید تا نوشته ای برای شما بنویسم كه هرگز پس از این گمراه نشوید و كاغذ و قلم خواستند . تاریخ گواه است كه عمر گفت: این فرد -اشاره به پیامبر - هذیان می گوید.

یعنی پیامبری را كه قرآن درباره اش می فرماید :"ما ینْطِقُ عن الْهوی" سوره ی (نجم، آیه ی 3)هرگز از روی میل خود سخن نمی گوید و هرچه می گوید حقّ است ،خلیفه ی دوم درباره ی آن حضرت گفت:اِنَّ الرَّجیلَ لیهجر.این مرد هذیان می گوید. بعد ادامه می دهد و می گوید" حسبنَا كِتَاب الله" كتاب خدا ما را كافی است. یعنی ما از پیغمبر توصیه و راهنمایی نمی خواهیم.


مگر كتاب خدا نمی گوید باید از پیامبر اطاعت كنید؟ می فرماید:" یا أَیها الَّذِینَ آمنُواْ أَطِیعواْ اللّه وأَطِیعواْ الرَّسولَ و أُولِی الأَمرِ مِنكُم" ای مؤمنان خدا را اطاعت كنید و رسول و اولی الأمر خود را نیز اطاعت نمایید...

و یا مگر قرآن نمی فرماید:" أَنزَلْنَا إِلَیك الذِّكْرَ لِتُبینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِم ولَعلَّهم یتَفَكَّرُون ی پیامبر ! ما قرآن را بر تو نازل كردیم تا برای مردم شرح و تبیین نمایی، تا تفكر كنند. پس چرا دستور پیامبر نادیده گرفته می شود؟

با دقت بر این نكات است كه می توان گفت در تفكری كه از سقیفه شروع شد، قرآن وسیله ای برای امور دنیایی است و لذا آن جا كه تصور می كنند قرآن جواب گوی امور دنیایی كه آن ها برای خود تنظیم كرده اند نیست، دستورات آن رعایت نمی شود.



یا علی مدد

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
شنبه 25/8/1392 - 16:52 - 0 تشکر 671725

تفاوت دو نوع برخورد با اسلام

باید در جریان شهادت حضرت سیدالشهداء به این موضوع فكر كرد كه چرا پس از پنجاه سال از هجرت رسول خدا عده ای از مسلمانان حاضر شدند دست به كشتن كسی بزنند كه معتقدند رسول خدا در مورد او و برادرش سفارش ها كرده و حضرت سیدالشهداء در مقابل لشكر عمرسعد فرمودند :
أَولَم یبلُغْكُم ما قَالَ رسولُ اللَّهِ لِی و لِأَخِی هذَانِ سیدا شَبابِ أَهلِ الْجنَّة
آیا به راستى سخن پیامبر خدا در مورد من و برادرام به شمایان نرسیده است كه فرمود : این دو ؛ سید و سالار جوانان اهل بهشت اند ؟
این طور نیست كه منكر سخن حضرت سیدالشهداء بودند، مشكل آن بود كه در فرهنگی قرار داشتند كه رعایت سخن رسول خدا را مصلحت نمی دانستند، و این آن فرهنگی است كه در سقیفه ظهور كرد.

یك نوع فكر و فرهنگی در سقیفه ظاهر شد كه معتقد است از اسلام استفاده كند ولی هرجا به نظر او اسلام جواب نداد با نظر خودش كار را ادامه دهد، زیرا معتقد است اسلام هم مثل هر چیزی كهنه می شود و دورانی دارد . این طرز فكر را در گفته خلیفه دوم به وضوح می توان دید، وقتی می گوید: همان طور كه یك شتر در طول عمرش حالات گوناگونِ توانایی و جوانی و ناتوانی و پیری دارد، اسلام همین طور است.

از این جمله بر می آید كه اسلام هم یك طرز فكر بشری است، مثل طرز فكر افلاطون و جان لاك كه در عین قابل احترام بودن نمی توان تا ابد به آ ن مقید بود . حرفشان این است كه اسلام مربوط به زمان پیامبر بود، امروز باید خودمان با فكر خودمان به اسلام كمك كنیم.

آیا نبا ید تعجب كرد كه چگونه به دینی كه خالق هستی برای كلّ بشر آورده و فوق عالَم است و شامل مرور زمان نمی شود، از این منظر نگاه می شود؟ چون فكر می كردند دین خدا هم یك پدیده مادی و عصری است و همان طور كه ماده فرسایش پیدا می كند، آن هم فرسایش پیدا می كند! حال اگر امام حسین بخواهد جامعه را به زمان رسول خدا برگرداند و بگوید:

من براى سركشى و عداوت و فساد كردن و ظلم نمودن خروج نكردم بلكه ؛ جز این نیست كه من به منظور اصلاح در دین جدم قیام نمودم، من در نظر دارم امر به معروف و نهى از منكر نمایم . من می خواهم مطابق سیره ی جدم رسول خدا و پدرم على بن ابى طالب رفتار نمایم .

در منظر آن ها چنین فردی طغیان گر است و طبق عقل جامعه عمل نمی كند و می خواهد ما را به گذشته برگرداند.


یا علی مدد

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
يکشنبه 26/8/1392 - 7:33 - 0 تشکر 671783

سلام

ممنون بابت معرفی گروه فرهنگی المیزان. کتابهای دکتر طاهرزاده رو دنبال میکنم کمابیش اما از این سایت اصصلا خبر نداشتم.
بحث خوبی رو هم شروع کردی. انشاءالله همراهی میکنم

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

يکشنبه 26/8/1392 - 20:45 - 0 تشکر 672038

dehkade2010 گفته است :
[quote=dehkade2010;591792;671783]سلام

ممنون بابت معرفی گروه فرهنگی المیزان. کتابهای دکتر طاهرزاده رو دنبال میکنم کمابیش اما از این سایت اصصلا خبر نداشتم.
بحث خوبی رو هم شروع کردی. انشاءالله همراهی میکنم

سلام
خواهش می کنم :)
امیدوارم به دردت بخوره
ممنون که همراه هستی

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
يکشنبه 26/8/1392 - 20:45 - 0 تشکر 672039

در ابتد ا هیچ كس فكر نمی كرد با تفكری كه در سقیفه ظهور كرد كار به قتل فرزند پیامبر بكشد، ولی چون پس از رحلت رسول خدا یادشان رفت كه قرآن آمده است تا بشر را آسمانی كند غدیر فراموش شد و امام به شهادت رسید . آسمانی شدن بشر ممكن نیست مگر این كه كسی مدیریت جامعه را در دست بگیرد كه به عنوان انسانی معصوم، با باطن قرآن مرتبط باشد، همان شخصیت هایی كه ابتدا قرآن آن ها را به عنوان اهل البیت، عین عصمت و طهارت معرفی كرد و سپس فرمود:
" إِنَّه لَقُرْآنٌ كَرِیم * فِی كِتَابٍ مكْنُون * لَّا یمسه إِلَّا الْمطَهرُون " آن قرآن، قرآن بلند مرتبه ای است كه در كتابی پنهان و دور از دسترس همه قرار دارد و هیچ كس نمی تواند با آن تماس پیدا كند مگر آن مطهرون و اهل عصمت و طهارت .

وقتی مقصد اصلی قرآن فراموش شد هم سقیفه جای غدیر می نشیند و هم یزید جای حسین(ع) و هم امام در كربلا شهید می شوند.

مؤمن واقعی كسی است كه به حقایق قدسی و معنوی عالم ایمان دارد و متوجه نقش فعال آن ها در تمام مناسبات بشری است .

نظام سرمایه داری با تكیه بر لیبرال دموكراسی، گمان كرد با كار و تولید می تواند امور جامعه را سر و سامان دهد و جایی برای رهنمودهای انبیای الهی در مناسبات اقتصادی و اجتماعی قائل نبود و نه تنها معنویت را به چیزی نگرفت، بلكه روحیه ی كینه ورزی با امور معنوی را تقویت نمود و درنتیجه بشر را امروز با بحرانی این چنین سهمگین روبه رو كرد . همان بحرانی كه جهان اسلام با حضور امویان با آن روبه رو شد، بحران مقابله با قداست ها كه منجر به شهادت حضرت امام حسین (ع)شد .

ریشه ی همه ی این بحران ها را باید در توجه بیشتر به زمین و غفلت از آسمان معنویت جستجو كرد، این روحیه در سقیفه به یك نحو ظاهر شد و در ماركسیم لنینیسم به نحوی دیگر و در لیبرال دمكراسی به صورتی دیگر.

یا علی مدد

شاید تقدیر قابل تغییرنباشد،اما تغییر قابل تقدیر است.
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.