• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 3398)
جمعه 1/2/1391 - 16:6 -0 تشکر 447343
تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی

بسم الله الرحمن الرحیم

 

رهبر معظم انقلاب امسال را سال تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام گذاری نمودند انشاء‌الله در این بحث پیرامون حمایت از تولید، ارزش کار و فعالیت، خرید محصولات ایرانی، بهره‌وری از سرمایه‌ و داشته‌ها، و ... بحث خواهد شد

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 1/2/1391 - 16:10 - 0 تشکر 447345

«من یعمل یزدد قوّة و من یقصّر فى العمل یزدد فترة»؛(2) كار كه بكنید، نیروى كار هم افزایش پیدا میكند. خاصیت كار، كاهش نیست، افزایش است؛ افزایشِ خودِ نیروى كار، نه محصول كار. خب، محصول كار كه معلوم است افزایش پیدا میكند - وقتى كار كردید، كار یك محصولى دارد - اما در این روایت، امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) میفرماید كه وقتى كار كردید، قدرت كار و نیروى كار هم افزایش پیدا میكند. «و من یقصّر فى العمل»، كسى كه در كار كردن كوتاهى كند، تقصیر بكند، «یزدد فَترة» یا «فِترة»، فتور و سستى او افزایش پیدا میكند. این مال شخص فقط نیست؛ این «مَن» كه فرمود: «من یعمل»، معناش فقط این نیست كه هر كسى این كار را بكند؛ خب، این روى اشخاص نیست، روى جوامع هم هست: هر ملتى، هر جامعه‌اى. هرچه كار بكنید، نیروى كارتان بیشتر میشود. هرچه تحرك انسان داشته باشد، نشاط حركتش بیشتر میشود.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10077

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 1/2/1391 - 16:12 - 0 تشکر 447346


تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ملی

حیدر رحیم‌پور ازغدی



آن چه را که می‌نویسم نه تنها حکم شرع مقدس بلکه تجربه‌ای است که نه یک بار بلکه صد بار با حواسم حس کرده‌ام و ذائقه‌ام طعم تلخ آن‌ها را چشیده و جانم از پلیدی‌اش رنج برده‌است.

سرورم با این اداراتی که از شاهان به ما ارث رسیده و غرب کافر به کام خود دستکاری کرده است، جمله نجات بخش "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی" تحقق‌پذیر نیست. زیرا که شرع مقدس می‌فرماید: اگر گلاب را در ظرف آلوده به شراب بریزید گلاب هم نجس می‌گردد و پزشکان می‌گویند اگر بهترین غذاها را در ظرف آلوده به میکروبی بریزید آن غذا آدم‌کش می‌گردد.

و با چنین مدارک و تجربه‌های تلخی که از اداراتمان دارم، باور دارم که اگر کارآفرینان تا پایان سال در پی تولید بدوند در پایان دوندگی‌ها چیزی به جز یک جفت کفش پاره و سرمایه‌ای بر باد رفته و دلی شکسته حاصلی نمی‌برند. من که چند بار ماجرای مهندسانی که کمر همت برای تبدیل آبیاری ابتدایی کشاورزی را به آبیاری صنعتی بربستند را به مسئولان گزارش داده‌ام لیکن در این جا به عنوان سندی بر ادعا دگر بار تکرار می‌کنم.

و چون مهندسان آبیاری صنعتی دریافتند بیشترین سوبسیدهای آبیاری (سالی ۱۰۰میلیارد تومان) خرج خرید ورق‌های ژئوممبران می‌شود و این ورقه‌ها از جزیره‌ای فسقلی وارد می‌گردد. به ریاست جمهور گزارش می‌دهند و ایشان مبلغ هشت و نیم ملیارد تومان بیش از تمام مخارج تاسیسات به بانکی حواله می‌دهند لیکن گروه چهار سال برای اخذ مجوزها از ادارات، پیاده‌روی می‌کنند و هفت خان رستم را که در نوردیدند همان بانک سه هزارملیارد تومانی می‌فرماید ما چنین بودجه‌ای نداریم! گر چه توان پرداخت سالی ده میلیارد از این ورقه‌ها را دارد و در این چهار سال ۴۰۰ ملیارد تومان را پرداخت کرده است و گروه را به تهران از پی نخود سیاه فرستاده است و چون نخود سیاه وجود ندارد، زمین‌گیر می‌گردند و لحظه درماندگی به جزیره دعوت می‌شوند و به آنان گفته می‌شود بیش از این خود را نیازارید زیرا ما در میان مسئولان کشور شما، دوستان و شرکایی و در هر اداره یاوری داریم که به شما اجازه همکاری با ما را نمی‌دهند. و گروه صدها شکایت می‌کنند و دادرسی نمی‌یابند!!

این یکی گرم و گیراتر است: نویسنده فرهنگ‌نامه شیمی؛ برنده کتاب سال پس از آن که در کشوری با درآمدهای بسیار، اشباع می‌گردد، مصمم می‌شود برای حفظ ایمان نوه‌هایش، به همراه سه فرزند پزشک و دانشمندش به ایران برگردند و بیمارستان خیریه‌ای در یکی از مناطق محروم مشهد تاسیس کنند. اداره بهداشت خراسان رضوی می‌فرماید ما در صورتی با تاسیس چنین بیمارستانی موافقت می‌کنیم که آن را در بالای شهر و منطقه‌ای بسازی که آپارتمان‌های تازه‌ساز آن جا را متری ۶ ملیون تومان می‌خرند و در انتهای خیابان طبرسی منطقه‌ای با نیم ملیون فقیرنشین مجوز داده نمی‌شود. دکتر هنگامی که از ساختن بیمارستان در منطقه فقیرنشین مایوس و مصمم می‌شود خیراتی خود را در کشور دیگری تاسیس کند با خنده تلخی به من می‌گوید: تو با این ادارات چگونه می‌توانی در ایران نفس بکشی؟ و این داستان را برایم حکایت می‌کند:

در آن کشور می‌خواستم برای کسب درآمد بیمارستان خصوصی بسازم و من برای کسب مجوز، نامه‌ای به سازمان بهداشت نوشتم و خود بردم . مسئول پس از خواندن نامه با لهجه مشهدی مرا به نام خواند و گفت عمو جان این جا که ایران نیست که برای هر کاری از هر چه اداره در کشور دارید استعلام بگیرید. برو خواسته و داشته‌های خود را در گزارشی بنویس و به اداره کاریابی بده و آن جا پس از پانزده روز، تمام راهکارها را به تو نشان می‌دهند و من چنین کردم و ۱۵ روز بعد چنین دفترچه‌ای به درب خانه‌ام آوردند. شهرداری از خدمت من تشکر کرده بود و نوشته بود اگر بیمارستان را در فلان منطقه فقیرنشین تاسیس کنی ما هر چه پول لازم دارید با نرخ ۴% تقدیم می‌کنیم و القصه ما با امضایی، ساختن بیمارستان را به شرکتی واگذار کردیم و ۱۱ ماه بعد بیمارستان به بهرداری نشست و ما از لحظه تاسیس تا امروز پول پارو می‌کنیم . اما در این جا برای تاسیس بیمارستان خیریه‌ای در زمین خود و به خرج خود سرم سفید شده و به بلاد کفر برمی‌گردم چه ادارات آنان با فرهنگ اسلام از ادارات شما آشناتر هستند؟!!

آه که فرهنگ اداری دل‌خواه شهدای ما در کافرستان پیاده شده است و فرهنگ ادارات دل‌بسته کفر در کشوری که ما به خاطر نمایش اسلام در آن، رودخانه‌ای خون داده‌ایم. سرورم و مسئولان دلسوز! تا ما هم چنین اداره‌هایی نداشته باشیم هر چه بکاریم، درو کنیم و در انبان ذخیره بریزیم در پایان زحماتمان، انبان خالی را بر دوش می‌کشیم. و لا حول و لا قوه الا بالله.

http://www.alef.ir/vdciuvazyt1a5z2.cbct.html?148107

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 1/2/1391 - 16:14 - 0 تشکر 447348

 كیفیت تولید

فرمود: «رحم اللَّه امرا عمل عملا فاتقنه»؛ رحمت خدا بر آن انسانى كه كارى را انجام بدهد و آن را متقن انجام بدهد، درست انجام بدهد. این آینده‌نگرى است، غیر از امروز. شما امروز ببینید در دنیا كمپانى‌هائى هستند صد سال است اینها دارند كار میكنند، صد و پنجاه سال است دارند كار میكنند و محصولاتشان در دنیا فروش میرود. اسم اینها كافى است كه جنس را تو بازار رائج كند؛ به خاطر اینكه درست كار كردند، خوب كار كردند، مشترى مطمئن است به اینها. شما میگوئید كه ما سفارش كنیم به مردم كه تولیدات داخلى را مصرف كنند. من كه خب چند سال است دارم سفارش میكنم؛ بنده كه بارها گفته‌ام، منتها این با شعار درست نمیشود. خب، بله یك مقدارى مردم حالا یك اعتمادى بكنند، یك اعتنائى بكنند به حرف ما، به خاطرى كه مثلاً ما گفتیم، بروند یك مقدارى چه كنند؛ این یك بخشى از قضیه است. یك بخش دیگر هم مربوط به كیفیت است. خب كیفیت را باید بالا برد؛ كیفیتها را باید بالا برد.
بیانات در دیدار جمعی از كارآفرینان سراسر كشور
http://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=19315

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 1/2/1391 - 16:17 - 0 تشکر 447349


چطور از ژاپن در اقتصاد پیشی بگیریم؟

دکتر آرمین شمس


اقتصاد ما باید "مغز محور" باشد. از ابتدا بگذارید مشخص کنیم که مقصود ما از بررسی محور اقتصاد بررسی محور مادیست، وگرنه بدیهی ست که با یک دید بازتر باید اقتصاد را نیز خدا محور تعریف کرد.

محور مادی اقتصاد ایران نفت است که به عنوان بزرگترین ثروت ملی خدادادی ما شناخته شده است و به عنوان منبع اصلی درآمد و مرکز اصلی سرمایه گذاری کشور و کانون اقتصاد کشور نقشی بی رقیب را در دهه های اخیر بازی کرده است. تلاشهای صورت گرفته در گسترش صادرات غیر نفتی نیز نتوانسته این یکه تازی نفتی را از حکمفرمایی بر اقتصاد کشور حذف کند.

جایگزینی که برای پایان محوریت نفت ترسیم شده محوریت صادرات و صنایع غیرنفتی است و در سالهای اخیر نیز رویای شیرین گسترش شرکتها و صنایع دانش بنیان به حق مورد توجه قرار گرفته است.

این سیر و رویکرد ملی البته رو به جلو و مثبت تلقی می شود ولی مطابق تحلیل و تجربه بنده به عنوان یک مشاور تجاری (در انگلستان) می توان رویکرد دقیق تر و پرحاصل تری اتخاذ نمود که با راهبرد رهبر کشور مبنی بر استاده از راههای میان بر نیز همخوانی بیشتری داشته باشد. رویکرد "گسترش صنایع دانش بینان غیر نفتی" که به عنوان هدف انتخاب شده است می تواند به رویکرد "اقتصاد مغز محور" تغییر کند. تفاوت اصلی این دو آن است که رویکرد "اقتصاد مغز محور" مستقیم تر ما را به درد و درمان اقتصاد ایران رهنمون می شود و دید ملی بازتری به ما در حل مساله می دهد:

مهمترین ثروت مادی خدادی ما نه نفت است، نه تمدن، نه اعتماد به نفس و بلند پروازی، نه قوانین حمایتی، نه صنایع دانش بنیان حال و آینده (البته این مورد آخر به پاسخ نزدیک تر است). مهمترین ثروت خدادادی و "طبیعی" ما "مغز" هفتاد و چند میلیون ایرانی (و نه صرفا مغز تعدادی از مسوولین) است که از آن استفاده درستی نمی کنیم و در نتیجه به نست مللی که از مغز خود استفاده می کنند (مانند ژاپن) فقیریم و گاهی هم از نظر اقتصادی حیران می مانیم. این که گفته می شود ثروتهای طبیعی ما از کشوری مانند ژاپن بیشتر است و ما ثروتمند هستیم تصور رایج اما غلطی ست چون ژاپن بیش از ۱۶۰ میلیون مغز نسبتا بکار گرفته شده دارد (بگذریم که آنها هم بهینه عمل نمی کنند) و ما هفتاد و پنج میلیون مغز با سطح بگارگیری پایین داریم. این است معنای ثروت طبیعی ملی نه چیزهای جزئی مانند نفت. اقتصاد نفت ما یک بیستم اقتصاد مغز ژاپن هم نیست. همه می دانیم که همین نفت را به ژاپن می دهیم و در اثر استفاده از مغز تبدیل به محصولاتی می شود که با صدها برابر ارزش مواد خام (و آنهم با پرستیژ بالا) به ما فروخته می شود. پس معنای اصلی ترین ثروت طبیعی و میزان آن مشخص است.

حال سوال این است که تفاوت این دیدگاه "مغز محور" با دیدگاه "گسترش صنایع دانش بنیان" چیست؟ با ذکر مثالی بیان می کنیم که کجا حرفی از شرکت دانش بنیان نیست ولی با بی دقتی ما "اقتصاد مغز محور" مورد تهدید جدی قرار می گیرد و تحقق نمی یابد و کشور ضعیف باقی می ماند:

یکی از مثالهای فراوان را که از تجربه خود به عنوان یکی از هفتاد و پنج میلیون ایرانی انتخاب کرده ام نقل می کنم. بنده تحصیلات در رشته رایانه دارم و در طول سالهای تحصیل به عنوان مهندس نرم افزار یا محقق یا مشاور تجاری (رشته دوم مورد علاقه ام) به کار حرفه ای در ایران و انگلستان مشغول بوده ام. در سالهای اول دوره کارشناسی سابقه اشتغال در زمینه تولید و صادرات نرم افزار به استرالیا را در شرکتی خصوصی در مشهد داشتم و طبیعتا به عنوان دانشجو با نظام آموزشی هم در ارتباط و درگیر بودیم. نتیجه تجربه کاری و درگیری من با نظام عقب مانده درسی چاپ مقاله ای در "فصلنامه آموزش مهندسی" متعلق با آکادمی علوم ایران بود که در کنار پیشنهاد دقیق راه حل مبتنی بر پژوهش نشان می داد چطور وقت دانشجوها به طرز فجیعی ("بد" نه، "فجیع"!) در نظام آموزشی مهندسی کامپیوتر کشور تلف می شود و واحد های ارائه شده تطابق عاقلانه ای با نیاز صنعت و دیگر نیازهای علمی کشور ندارد.

خوب ما شرکت دانش بنیان را همان سالها در کشور داشتیم و تعدادی مثل بنده به عنوان مهندس و محقق و کارمند مشغول به کار بودند ولی چون محوریت اقتصاد استفاده از ثروت عظیم "مغز" نبود این تحقیق هم مانند بسیاری از کارهای دیگر گرچه به رسمیت شناخته و منتشر شد ولی به کار گرفته نشد و شانس افزایش فوق العاده کیفیت آموزش در آن رشته از بین رفت و شرکتهای نرم افزاری دانش بنیان نیز از نتایج این دستاورد پژوهشی منتشر شده و به رسمیت شناخته شده محروم ماندند. علت این است که با روند فعلی یکصد سال طول می کشد ارزش اقتصادی شگرف اینگونه تحقیقات (که به هیچ وجه پیچیده و عجیب هم نیستند) شناخته شود. فوت های کوزه گری را راحت نادیده می گیریم. بهینه شدن نیمی از واحدهای ارائه شده در نظام کارشناسی مهندسی کامپیوتر به معنای صرف جویی ده ها هزار ساعت آموزشی در ابتدا و موفقیت در صادرات و پژوهش علوم رایانه در آینده است. درد بسیاری از محققین کشور با بنده مشترک است.

حال سوال مهمی به ذهن افراد با تجربه می رسد. آن سوال این است که هر مدیری با طرحها و پیشنهادات و انتقادات فراوانی مواجه می شود که چنانچه بخواهد به همه آنها عمل کند حاصلی جز ناکارایی یا حتی تناقض عملکرد با اهداف نصیب او نخواهد شد. همین طرح را با حمایت برخی اساتید نزد یکی از مسوولین دانشگاه که استاد با تجربه وباهوشی در یکی از رشته های مهندسی بود بردیم. دانشگاه دارای هیئت ممیزه بود و امکان عمل کردن به بسیاری از قسمتهای طرح را داشت. مسوول مربوطه داستانی را از طرحی مشابه ذکر کرد که در دانشگاه تا حدی در یکی از رشته ها اجرا شده و موجب دردسر نیز شده است.

بر این مبنا در طی ده دقیقه یک کار پژوهشی منتشر شده را که در آن سر رشته زیادی نداشت رد کرد! این شخص به علت رتبه علمی در رشته خودش وزن بالایی داشت و از این وزن بالا در مهندسی مکانیک برای اعمال نظر در رشته علمی "مدیریت آموزشی" آن هم در رشته مهندسی کامپیوتر بهره قاطعانه ای می برد! معادل حرف ایشان در رشته خودش (مهندسی مکانیک) این است که چون کسی قبلا یکبار در اختراع فلان دستگاه شکست خورده ما نه تنها در آن مورد سرمایه گذاری نمی کنیم بلکه در موارد مشابه هم سرمایه گذاری نمی کنیم بلکه اصلا فکر هم در این مورد نمی کنیم و به متخصص هم ارجاع نمی دهیم، بلکه با وزن علمی و اعتباری که در رشته دیگری داریم طرح چاپ شده در ژورنال پژوهشی معتبر را در عرض ده دقیقه رد می کنیم. یعنی خفه کردن جرقه ای که می توانست با الگو شدن برای دیگر دانشگاهها یکی از پایه های تحول مهندسی و علم رایانه کشور و صادرات گسترده نرم افزار باشد.

بطور خلاصه، تفاوت اقتصاد "مغز محور" با "اقتصاد نفت محور" و "اقتصاد مبتنی بر شرکتهای دانش بنیان" این است که در اقتصاد مغز محور تمام مراحل فراوری اقتصادی مغز و ذهن این هفتاد و پنج میلیون نفر، بخصوص متخصصین و نخبگان، زیر ذره بین و هدایت و حمایت قرار خواهد گرفت، مشابه یک پالایشگاه که سیستم و تمهیدات مشخصی برای فراوری نفت دارد و عده ای متخصص باید نسبت به مراحل مختلف مسوول و حساس باشند.

از بعد اقتصادی، فراوری سیستماتیک مغزهای مردم در کشور یعنی ده بیست برابر شدن تولید ملی و پیوستن به کشورهایی مانند ژاپن و باز شدن افقهای پیش افتادن از این کشورها. این را برای کسانی که دستی بر آتش دارند می گویم، همین اواخر کسی برای سرمایه گذاری در بورس با بنده مشورت می کرد که با ذکر اما و اگرها و جزئیات در مجموع او را نهی کردم و با تمام دلبستگی که به پیشرفت اقتصادی و صنعتی کشور دارم مجبور شدم او را به بازار زمین و مسکن و طلا حواله بدهم تا به عنوان یک مشاور تجاری در امر مشورت خیانت نکرده باشم (با سرمایه خودم می توانم ریسک بالا تحمل کنم ولی سرمایه دیگران را که نمی توانم فدا کنم!).

دکتر آرمین شمس، استاد دانشگاه صنعتی شریف
http://www.alef.ir/vdcfvcdycw6djya.igiw.html?148168

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 1/2/1391 - 16:19 - 0 تشکر 447350

یك بعد دیگر اهمیت اشتغال این است كه شما یك گنج را دارید استخراج میكنید. یك انسانى كه در او استعدادهائى وجود دارد، میتواند تولید كند، میتواند بیافریند، این افتاده بود آنجا، شما دست او را به كار بند كردید، این گنجینه‌ى درونى استخراج شد؛ خیلى اهمیت دارد. انسانى كه كار ندارد، اشتغال ندارد، یك استعداد پنهانِ مخفىِ خداداده را غالباً بدون اختیار خودش راكد گذاشته، وقتى شما این انسان را مشغول كار میكنید، این چشمه كه در درون بود و از او استفاده‌اى نمیشد، تشنه‌اى از او سیراب نمیشد، این چشمه را شما به جریان مى‌اندازید. پس اشتغال و اشتغال‌آفرینى، هم جنبه‌ى اقتصادى بزرگى دارد، هم جنبه‌ى انسانىِ خیلى والائى دارد.
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10077

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 1/2/1391 - 16:21 - 0 تشکر 447351

شاخصه های حمایت از تولید
دکتر محمد مهدی نائبی

* آقای دکتر نایبی یکی از اساتید برجسته‌ی دانشگاه شریف و از تولیدکنندگان موفق کشور در زمینه‌ی تجهیزات مخابراتی می‌باشند. متن زیر خلاصه ای از سخنرانی ایشان در جمع فعالان مرکز مطالعات اقتصادی دانشگاه صنعتی شریف در موضوعات مشکلات تولید فناوری های برتر در کشور است.


۱- لزوم تدوین استراتژی توسعه‌ی صنعتی برای پیشرفت صنعت
یک کشور نمی تواند در جمیع صنایع سرآمدی داشته باشد، یعنی نمی‌شود بگوییم: «همه چیز را خودم می‌سازم، ارزان‌تر و با کیفیت‌تر از دنیا هم می‌سازم». پس بایستی مشخص شود در کدام زمینه‌ها می‌خواهیم GDPیمان را تعیین کنیم. مثلا امارات توریسم و تجارت را انتخاب کرده است؛ در دانشگاههایش هم که می‌رویم رشته‌های مختلف وجود دارد، ولی در این رشته‌ها بیشترین تمرکز و قدرت را دارد. همانطور كه ما براي يك بنگاه در تدوين استراتژيش مي‌گويیم: «من كه نمي‌توانم همه كاره باشم، اگر بخواهم هزار كار بكنم، هيچ كاره مي‌شوم» [در مورد یک کشور هم همین طور است]. لذا یک کشور باید تصمیم بگیرد اصل درآمدش را از کدام زمینه‌ها می‌خواهد تاًمین کند و این زمینه‌ها نمی تواند خیلی زیاد باشد. اگر ما در نقشه‌ی جامع علمی کشور بگوییم ۱۲ تکنولوژی اولویت ماست، یعنی هیچ اولویتی نگذاشته‌ایم؛ مثلاً ژاپن ۴ تا اولویت تعیین کرده است.

اگر از من بپرسند مدیریت استراتژیک یعنی چه می‌گویم یعنی درست بتوانی انتخاب کنی و روی آنها تمرکز کنی تا بتوانی سرآمدی داشته باشی. این انتخاب کردن هم به مزیت‌های رقابتی که شما در حال حاضر داری بر می‌گردد. یعنی با توجه به قوت‌های درونی و فرصت‌های بیرونی، تعیین کنیم که کجاها هست که می‌شود یک بازار را هدف قرار داد و امید رسیدن به آن را داشت. باید يک برنامه‌ريزي انجام بگيرد به این صورت که در بعضی حوزه‌ها پتانسیل‌هایی وجود دارد و در بعضی حوزه‌ها هم فرصت‌های بیرونی وجود دارد و ما باید این توانایی درونی را با آن فرصت بیرونی مرتبط کنیم. اگر این کار انجام بشود، تازه می‌شود برای تحقیقات کشور نسخه پیچید.

اين كاري است كه من نديده‌ام در كشور انجام شده باشد، و هر وقت به وزارت صنايعي‌ها مي‌گویيم، مي‌گویند: «بله، ما انجام داديم و اسنادش هست». استراتژی کشور، یعنی چیزی که آحاد مردم ازآن خبر دارند؛ اگر منِ صنعتکار هنوز نمی دانم که کدام ۲یا۳ تا صنعت، مورد نظر کشورم است، یعنی استراتژی تدوین نشده است. استراتژی توسعه‌ی صنعتی باید مثل سند چشم انداز ملی بشود و همه آن را بدانند. مهاتیر محمد در مالزي ۲۰ سال پيش تكليف کشورش را تعيين كرده كه به دنبال کدام صنایع برود.

۲- خصوصی سازی چگونه باید انجام شود؟
شما الآن مواجهید با اینکه اغلب کسب و کارهای مهم دست دولت است و بخش خصوصی همین بقالی‌ها و... است، یعنی خیلی کوچک است. حالا من این دولت بزرگ را چطور می‌خواهم خصوصی سازی کنم؟ اصلاً خصوصی سازی کنم، به چه کسی بدهم؟ بخش خصوصی که بتواند اینها را بخرد، کجاست؟

راه اینکه از اقتصاد دولتی به خصوصی انتقال پیدا کنیم، این بود که یک پروسه‌ی ۱۰ساله تدوین بشود که ما آرام آرام بخش خصوصی بزرگ بوجود بیاوریم، و لازمه‌اش هم این بود که شرکت های دولتی در مناقصات دولتی حق شرکت نداشته باشند. يعني هنوز دولت در يك مرحله عملیات انجام می‌دهد [يعني مناقصه گذاشتن، خودش كار عملياتي است، سياستگذاري نيست]، ولي مي‌گویيم حداقل پيمانكارش نمی‌تواند دولتی باشد. [برای کوچک شدن بخش دولتی] کافی است ورودی کار نیاید، از طرف دیگر برای اینکه بخش خصوصی بزرگ شود کافی است به آن کار داده بشود، اگر یک شرکت ۳ نفره، الان به یک شرکت ۶۰۰-۷۰۰ نفره تبدیل شده است، به دلیل این است که به آن کار داده شده است. ولی الان مواجهیم با اینکه رقیب بعضی دولتی‌ها هستیم، چون کارها را ارزان تر وسریعتر انجام می دهد.

شرکت دولتی به نظر من ذاتا ترکیب بی معنایی است، زیرا شرکت یعنی کار عملیاتی و دولت یعنی حاکمیت. ما باید به تدریج بخش خصوصی را بزرگ و شرکت های دولتی را کوچک کنیم. پس از آن است که می‌توانیم مناقصه فروش یک شرکت بزرگ دولتی بگذاریم. ضمنا بایستی در مورد اهمیت و لزوم وجود بخش خصوصی بزرگ در کشور فرهنگ سازی شود وگرنه تحمل اینکه یک عده خصوصی پولدار شوند وجود نخواهد داشت. درصورتی که باید پولدار شدن از راه حلال را تشویق کنیم، و دولت هوشمند یعنی دولتی که منافع فردی را در جهت منافع ملی همگرا کند، یعنی افراد ببینند برای اینکه جیبشان پرپول شود باید در راستای منافع کشور بدوند. راه دزدي بسته است. اگر کسی فلان كار قشنگ را انجام داده است، بايد تشويقش بكني. همه جاي دنيا تشويق مي‌كنند، حتی اگر کسی از يك سطح درآمدي بالاتر باشد، برایش معافيت‌هاي مالياتي مي‌گذارند. حتي به عنوان قهرمان ملي از او نام مي‌بردند. اصلاً باید يك ارزش بشود. هنوز در جامعه‌ی ما، پولدار شدن ولو از يك راه خيلي عالي، باز هم ضد ارزش است.

ولی الان چون بخش خصوصی بزرگ وجود ندارد، اتفاقی که می افتد این است که ما اقتصادمان را از دولتی آشکار به دولتی پنهان تحویل می‌دهیم. در ادبیات دنیا به اینها GLC (Government Linked Company) گفته میشود، واگر بخواهد واقعاً خصوصی اداره بشود، آفت اقتصاد یک کشور هستند.

این ایده که ما می خواهیم در برابر آحاد جامعه، فرصت های برابرقرار دهیم به این معنی است که اگر کسی این توانمندی را دارد که یک چیزی را درست کند و یک پروژه‌ای را بگیرد، نباید با کسی که به وزیر دسترسی بیشتری دارد فرق داشته باشد. مثلا فرض کنید اپراتور سوم، بدون مناقصه به تاًمین اجتماعی داده می‌شود، ولی به بخش خصوصی داده شدن اصلا متصور نیست، زیرا آنها وزیر رفاه را دارند که در کابینه است و می‌رود با بقیه لابی می کند.

مثلا فرض کنید میخواهیم به جانبازان و مستضعفین رسیدگی کنیم. این کار باید از بودجه‌ی عمومی صورت بگیرد، نه اینکه اجازه بدهیم سازمانی در فضای کسب و کار وارد شود، درآمد کسب کند بعد بگوییم حالا آن درآمد را خرج مستضعفین کن؛ این بزرگترین اشتباه است. ما باید بگوییم بخش خصوصی کسب و کار بکند و دولت مالیات بگیرد واز محل مالیات، کارهای عام المنفعه انجام بدهد. اما اگر گذاشتیم شرکتهایی که به نوعی حاکمیت پشت آنهاست، وارد کسب و کار بشوند، یعنی فضا را برای بخش خصوصی تنگ کرده‌ایم. الان تمام کسب و کارهای بزرگ ما یا دست شرکتهای دولتی هستند ویاشبه دولتی (به نوعی حاکمیت پشت آنهاست).
زمانی ما داد می زدیم که شرکت‌های دولتی را به مناقصه‌ها راه ندهید. حالا طوری شده که اینها بدون مناقصه کار می گیرند. اگر به منافع کشور مي‌انديشيم، راهش اينطور نيست.

۳- درآمدهای نفتی باید به تولید اختصاص یابد نه به مصرف
چرا به تولید در کشور اهمیت داده نمی‌شود؟ چرا در کشورهای دیگر به تولید اهمیت داده می‌شود؟ چون [در آن کشورها] دولت جیره خوار صنعت است، تا صنعت نباشد و مالیات ندهد، چرخ دولت نمی‌چرخد. ولی اینجا نفت وجود دارد، [می‌گویند] اصلا بگذار صنعت بمیرد. وشعار غلطی که تمام کاندیداهای ریاست جمهوری مطرح کردند، این بود که نفت را سر سفره های مردم می بریم، و این اصلا ضد توسعه است.

چین چطور توانست به قدرت بین المللی تبدیل شود؟ آنجا، در یک مکان کوچک ۱۰۰نفر کارگر کار می‌کنند، و شب هم همانجا می‌خوابند و ماهی۳۰ دلار حقوق می‌گیرند و دست کار فرما را هم می‌بوسند، ولی وقتی ما بدون عرق جبین و تولید، سطح رفاه مردم را بالا می‌بریم، آنوقت نمی‌توانیم رقابتی داشته باشیم. چون آن ثروت از عرق جبین در نیامده، از چیزی که زیر پایمان هست در آمده. جمعیت آلمان ۸۰ میلیون نفر و صادرات صنعتی‌اش سالانه ۱۸۰۰ میلیارد دلار است، و ما صادرات غیر نفتی‌مان زیر ۱۰ میلیارد دلار است.

صنعت جایی نیست که هرچه تولید کردیم مردم بخرند، صنعت یعنی جایی که بتواند در عرصه بین المللی رقابت کند. یک چیزی را بتواند در رقابت بین‌المللی یا با کیفیت‌تر ویا با هزینه کمتر بسازد. تا وقتی اتکا ما به نفت است و غافلیم از اینکه باید تولید ملی بالا برود، این روند ادامه خواهد داشت. و بدتر از همه اينكه، این چندسال شعار اینکه «نفت برود سر سفره‌ی مردم» داده شده است. حداقل قبل از اين مي‌گفتند نفت بايد صرف زيرساخت‌ها و شاهراه‌ها و ... شود، كه باز اين خوب است. ولی شیوه‌ی فعلی توزیع یارانه‌ها که مستقیما به دست مصرف کننده برسد صحیح نیست. حداقل مي‌شد هوشمندانه‌تر عمل كرد و ما اين سوبسيد را به جاي مصرف به توليد بدهیم. اين بودجه‌ي يارانه را به جاي اينكه به آحاد مردم بدهيم، به كارفرماها بگوییم: «شما مگر ۳۰% حقوق پرسنل را به تأمين اجتماعي نمي‌دهيد، آن را من از اين محل ميدهم». اينطوري هزينه تمام شده توليد كننده پایین می‌آید.

۵-نمونه‌هایی از حوزه‌ی مخابرات
برای اینکه با کارهایی که در حوزه‌ی مخابرات که من در آن هستم آشنا بشوید [به چند مورد اشاره می‌کنم].

۱- شرکت فنون ارتباطات سیار
شاید حدود ۱۰-۱۲ سال پیش شرکتی بنام فنون ارتباطات سیار، بحث ساخت BTS را شروع کرد، فکر کنم ابتدا بودجه‌ی مختصری از سازمان پژوهشهای علمی-صنعتی گرفتند و بعد با حمایت مرکز صنایع نوین به توانمندیهای خوبی دست پیدا کردند.

گوشی تلفن همراه در ارتباط با اولین ایستگاهی است که سیگنال از طریق آن رد و بدل میشود، به نام Base Transmitter Station. در حقیقت بیشترین تعداد سیستمهایی که در شبکه موبایل وجود دارد، BTSها هستند، که تقریبا در هر کوی و برزنی می‌بینید. در دنیا فقط شرکتهای معدودی مثل آلکاتل، اریکسون، زیمنس و ZTE سازنده اینها هستند. و اینکه یک شرکت ایرانی بتواند اینها را بسازد، خب کار تحسین برانگیزی است. ولی [این شرکت] سالها پشت در مخابرات ماند که این دستگاه را ازش بخرند. نهایتا هم بعد از اینکه یک قراردادی بسته شد، در این قرارداد اینها را بسیار اذیت کردند. مثلا [مخابرات می‌گفت دستگاه شما] درمرز پوشش(در ۲۰کیلومتری) دچار قطع و وصل می‌شود، در صورتی که در مرز پوشش [دستگاه ساخت] زیمنس هم همینطور است. وقتی کسی نخواهد کاری را انجام بدهد، هزارجور بهانه می‌آورد برای اینکه آن کار انجام نشود.

بسیاری از مدیرانی که دراین مناصب قرار دارند، صحبتشان این است که اگر من [دستگاه ساخت] زیمنس را بخرم و دستگاه اشکالی داشته باشد، می‌گویند خب یک جنس مطمئن ومعروف خریده شده، پس این اصلا اشکال این تکنولوژی است که فلان ایراد را دارد.

نهایتا به جایی رسید که مهندسین شرکت فنون ارتباطات سیار ماهها نتوانستند حقوق بگیرند و داشتند از شرکت بیرون می‌آمدند و دنبال کار می‌گشتند. شما نمی‌دانید که چقدر سخت است که یک تیمی را به وجود بیاوری و صد نفر دور هم جمع شوند که یک تکنولوژی را از صفر به وجود بیاورند تا یک کاری را بتوانند انجام بدهند. آنوقت با از دست دادن اینها، دوباره جمع کردنشان تقریبا محال است. روی نسل سوم موبایل هم این شرکت کار کرده بود و واقعا اگر حمایت می‌شد، الان فکر کنم BTS نسل چهارم را هم ساخته بودند وما می‌توانستیم صادرات داشته باشیم، ولی نشد.

۲- شرکت پرمان ارتباط
در بحث انتقال اطلاعات از نقطه‌ای به نقطه دیگر عنصری که بسیار در شبکه مخابراتی استفاده میشود، SDH است. در شرکتی که یکی از اساتید دانشگاه شریف تاسیس کردند، از کمترین ظرفیتی که در شبکه تعریف میشود که STM۱ هست شروع به ساختن کردند، بعد STM۴ را ساختند و بعد STM۱۶. جالب است که بعد از اینکه ایشان دستگاهش را ساخته بود، بعد از یکسال رفتن وآمدن و تست کردن و متقاعد کردن که این سیستم خوب است، و حتی در بعضی زمینه‌ها بهتر از نمونه‌های خارجی و سطح جهانی است، گفتند که ما بدون مناقصه نمیتوانیم خرید کنیم.

خب ZTE و هوآوی هم آمدند [در مناقصه شرکت کردند]. مدیرعامل شرکت گفت، شرکت ما تازه تأسیس است و نمی‌تواند که با اینها رقابت کند. گفتند برای اینکه از شما حمایت کنیم، در اسناد مناقصه می‌نویسیم که فقط باید ساخت داخل باشد. مناقصه تجدید شد و فقط یک شرکت‌کننده داشت، بعدا گفتند این مناقصه باطل است چون فقط یک شرکت‌کننده دارد. خب این را که همه میدانیم که در کشور یک SDHساز وجود دارد و آن هم این شرکت است، پس چرا مناقصه بگذاریم؟ میگویند نه، قانون اجازه نمیدهد.

خلاصه اینکه ساخت یک چیزی ۲۰% نیاز به تلاش دارد ولی فروشش ۸۰% به تلاش نیاز دارد. سرانجام حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ تا از اینها خریدند در حالی که بیشترش را هم نیروهای نظامی خریدند. واگر الان هنوز چرخ شرکتش می‌چرخد بدلیل خرید قابل توجه دستگاههای نظامی است.
بسیاری ازمدیران هم می‌گویند من اگر بخواهم یک جنس ایرانی را تایید بکنم، هزار جور مسئولیت دارد، ولی جنس خارجی نه [مسئولیت ندارد]. ضمن اینکه می‌گویند من پول نفت تو جیبم هست، دوست دارم بهترین جنس دنیا را بخرم.

۳- شرکت پیک‌آسا
بعد ازاینکه مخابرات خصوصی شد گفتند که ما رسالتی برای حمایت از صنعت داخلی نداریم، ما بیزینس خودمان را داریم، هرجا ارزانتر بدهد از همانجا می‌خریم. مثلا یک نمونه اش SMS است. چندین میلیون نفر از مشترکین موبایل از server SMSی که پیک‌آسا ساخته است، استفاده می‌کنند.

در همین بحث SMS، در آخرین مناقصه‌ای که همراه اول داشت فکر می‌کنم پیک‌آسا ۱۱-۱۲ میلیارد قیمت داد، هوآوی هم ۱۱-۱۲ میلیارد. ولی ZTE یک دفعه آمد گفت چهار میلیارد. که وقتی نگاه می‌کنی می‌بینی که فقط سخت افزار این کار حدود شش میلیارد تومان است. ولی فقط برای این بود که رقیب‌هایشان را بُکُشَند و هیچ مکانیزم حمایتی‌ای [از طرف دولت] نیامد بگوید که تو [مخابرات] خصوصی هستی، نیازی نیست ضرر کنی، ولی جبران این [قیمت] را برای اینکه صنعت داخلی در برابر این دمپینگ متضرر نشود، من میدهم. دولت ما الان از اپراتورهای موبایل حدود سالی ۳هزار میلیارد تومان درآمد دارد و تحقیقا هیچ بخشی از این پول صرف صنعت مخابرات نمی‌شود.

http://www.alef.ir/vdciyvazvt1a5p2.cbct.html?148378

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 1/2/1391 - 16:23 - 0 تشکر 447353

یك نمونه موفق

باید به طرف مصرف تولیدات داخلى رفت. وقتى مى‌خواستند ساختمان اجلاس بین‌المللى را بسازند- ساختمانى كه امروز ما پُزش را مى‌دهیم- مهندسان آن اینجا آمدند. من به آن‌ها گفتم تصمیم قطعى بگیرید كه در این ساختمان هیچ مصالح خارجى به كار نرود. فقط در آخرِ كار در بخشى از كارهاى صوتى و الكترونیكى و استفاده از موكت نسوزى كه در داخل نمى‌توانیم تولید كنیم، از تولیدات خارجى استفاده كردند. این ساختمانِ به آن عظمت، نود و چند درصد مصالحش از تولیدات داخلى است. بنده در قضیه ساختِ آن ساختمان چند بار قاطع این موضوع را گفتم و ابلاغ كردم كه رفتند و دنبال كردند و شد. ما مى‌توانیم؛ این همه تولید داخلى داریم: چینى، بلور و كارهاى چوبىِ به این خوبى داریم، كه باز آقایان و بخصوص این شركتها از خارج مى‌آورند!

بیانات در دیدار اعضاى هیأت دولت‌
http://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=19318

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 1/2/1391 - 16:31 - 0 تشکر 447356

راهکارهای زیر می‌توانند برای رونق تولید ملی راهگشا باشند:


راهکارهای ایجابی:


1. بهبود فضای کسب و کار و سرمایه‌گذاری در کشور؛


2. اجرای دقیق و کامل سیاست‌های کلی اصل 44 قانون اساسی؛


3. برطرف نمودن پدیده‌ی دیوان‌سالاری پیچیده‌ی فرا روی سرمایه‌گذاری و تولید؛


4. هدایت و تخصیص منابع بانکی و تأمین نقدینگی لازم برای فعالیت‌های مولد اقتصادی؛


5. ارزش نهادن به کار و تلاش و فرهنگ‌سازی در این خصوص؛


6. اصلاح مدیریت کلان اقتصادی و تجاری در کشور؛


7. گسترش مناسبات و پیوندهای منطقه‌ای و حضور فعال در بازارهای جهانی با هدف توسعه‌ی مبادلات اقتصادی و تجاری؛


8. حمایت از نوسازی و تجهیز بنگاه‌های تولیدی به دانش فنی روز با هدف ارتقای بهره‌وری و رقابت پذیری؛


9. توسعه‌ی بسترهای تحقق اقتصاد دانایی محور؛


10. هدایت برنامه‌ریزی شده درآمدهای ارزی نفت به سمت سرمایه‌گذاری­های مولد پایدار؛


11. مدیریت کلان در ایجاد زنجیره‌ی ارتباطی بین بنگاه‌های کوچک و متوسط با بنگاه‌های بزرگ ملی جهت نظام‌مند و هدفمند نمودن تولیدهای بنگاه‌های تولیدی کوچک و متوسط؛


12. بسترسازی برای تأمین امنیت اقتصادی با تکیه بر حفظ حقوق مالکیت معنوی و تسریع در امر رسیدگی به جرایم اقتصادی.


راهکارهای سلبی:


1. کاهش ریسک و مطمئن نبودن فعالیت‌های مولد اقتصادی؛


2. افزایش ریسک فعالیت‌های غیر مولد اقتصادی؛


3. شناسایی گلوگاه‌های سوداگری در اقتصاد ایران و برنامه‌ریزی مدبرانه برای حذف و خشکاندن آن‌ها؛


4. جلوگیری از واردات بی­رویه‌ی کالاهای خارجی و اتخاذ تدابیر و سیاست­های صحیح فرا روی واردات؛


5. کاهش بی­ثباتی و تغییرات مکرر قوانین و مقررات فرا روی تولید و کار؛


6. شناسایی، مقابله و ریشه‌کنی مفاسد اقتصادی و رانت‌های مختلف؛


7. مبارزه‌ی جدی با قاچاق کالا و افزایش جرایم متخلفان.(*)


*دکتر وحید شقاقی‌شهری؛ دکترای اقتصاد و مدرس دانشگاه
http://www.borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=3040

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 1/2/1391 - 16:34 - 0 تشکر 447357

ابتکاری ساده برای تبدیل آزمون دکتری به کانون کم‌نظیر تولید علم کشور


1. بدون شک یکی از اقدام‌های بسیار خوب دولت دهم در جهت بسط عدالت آموزشی، یکسان سازی آزمون دکتری تخصصی تمام دانشگاه‌های کشور به‌جای برگزاری مجزای این آزمون در هر دانشگاه است. این رویه مثبت که از سال گذشته آغاز شده است، موجب شده تا ده‌ها داوطلب فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد، ذیل آزمونی هماهنگ، منسجم و بدون تبعیض محک بخورند و در این فرآیند، بهترین ها راهی مصاحبه و در نهایت مقطع دکتری شوند.


البته برگزاری آزمون دکتری به این شکل، خالی از آسیب نیز نبوده است. چالش‌هایی که در آزمون امسال که در جمعه 25/1/91 برگزار شد، وجود داشت، کمتر از آزمون پارسال بود اما در عین حال برخی از این معایب که بعضا بسیار بزرگ هم می‌نمایند، همچنان پابرجاست. بزرگ‌ترین آسیبی که برای کنکور دکتری هماهنگ فعلی می توان بر شمرد، تستی بودن تمام سوال‌های این آزمون است.


موسسات عریض و طویلی که در دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد با شیوه هایی خاص مانند آموزش کپسولی، مرور سطحی و غیرمنسجم دروس و ترفندهای تست زنی و قس علی هذا مشتریان‌شان را راهی دانشگاه می کنند، خوشبختانه تاکنون به دلیل پراکنده و تشریحی بودن آزمون دکتری فعالیت جدی و بسیطی را آغاز نکرده اند، اما ادامه رویه کنونی در تستی بودن آزمون دکتری به احتمال زیاد منجر به آن خواهد شد تا موسسات مذکور دامنه کاسبی‌شان را به این دوره نیز توسعه دهند و به این ترتیب، بسیاری از خروجی های آزمون دکتری نیز از سطح سواد کافی و مناسبی برخوردار نباشند و ذهن های تحلیل گر و مستعد نتوانند جایگاهی در میان برگزیدگان پیدا کنند.


2. هیچ مسئولی در حوزه آموزش عالی کشور تردیدی ندارد که مقوله "تولید علم" یکی از مهم‌ترین رسالت های این حوزه محسوب می شود. از سویی یکی از موانع عمده در راه پژوهش‌گری و تولید علم در ایران، دشوار بودن فعالیت های پژوهشی و سخت‌گیری‌ها و احیانا برخی باند بازی‌های تعدادی از مجلات علمی کشور و نیز ناچیز بودن ما به ازا و نتیجه خارجی در قبال یک تحقیق موفق است که این عوامل موجب می شود تا یک دانشجو از انگیزه کافی برای تحقیق و جستجوگری برخوردار نباشد.


3. ایراد مطروحه در بخش اول و دوم این مطلب را با یک ابتکار نو و فوق العاده موثر می توان خنثی کرد و سرعت واقعی رشد علم را به‌طور تصاعدی افزایش داد. راه‌کاری که اجرایش برای مسئولان آموزش عالی و سازمان سنجش چندان دشوار نیست اما بازدهی آن احتمالا خیره کننده خواهد بود.


شرح پیشنهاد نگارنده عبارت است از آن که وزارت علوم در رایزنی با استادان مطرح هر رشته و نیز مسئولان کشور در بخش‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... هر سال مهم‌ترین مشکل مبتلابه مطرح در هر رشته را شناسایی و چند ماه قبل از برگزاری آزمون دکتری، آن را به عنوان سوال امتحان دکتری هر رشته در رسانه های عمومی طرح کنند و از داوطلبان این رشته ها بخواهند تا ظرف این چند ماه راجع به مسئله مزبور از راه‌های مختلف، تحقیق و پژوهش کنند و یافته های خود را روز آزمون روی کاغذ امتحان بیاورند.


در شیوه یادشده می توان بخشی از بارم بندی آزمون دکتری را به این تحقیقات اختصاص داد و یا آنکه نمره تشویقی قابل توجهی برای آن درنظر گرفت تا آسیب‌های آزمون چهارگزینه ای قدری تقلیل یابد. ضمنا از آن جا که تب دکتری سال به سال در حال داغ‌تر شدن است و تعداد روزافزونی از فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد، سخت به دنبال موفقیت در ورود به این مقطع هستند، انگیزه و اشتهای کافی برای انجام هرچه بهتر و دقیق تر پژوهش‌هایی که بسیار هم مورد نیاز کشور است، وجود دارد و به این ترتیب ظرف مدت بسیار کوتاهی، منابع فوق العاده غنی و پر بار علمی در هر رشته ای ایجاد و جمع آوری خواهد شد.


این ابتکار شاید کمی کار متولیان امر در تصحیح اوراق را دشوار کند اما تاثیر زیاد آن در جهش علمی کشور در ابعاد مختلف، هزینه ها را ناچیز می کند.



سید مصطفی میرمحمدی


http://www.rajanews.com/detail.asp?id=122683

همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
جمعه 1/2/1391 - 16:35 - 0 تشکر 447358


همیشه دلیل شادی کسی باش نه قسمتی از شادی او
و همیشه قسمتی از غم کسی باش نه دلیل غم او
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.