• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 1704)
سه شنبه 20/7/1389 - 22:46 -0 تشکر 241125
ماجرای شیرین توسل به امام رضا و رهایی از چنگال جندالشیطان

یکی از سربازانی که اخیرا توسط گروهک جندالشیطان در حوالی چابهار به گروگان گرفته شده بود، ماجرای جالبی را از نحوه آزادی خود و دوستانش تعریف می‌کند.

وی این اتفاق قابل تامل و کرامت ثامن الحجج (ع) را به صورت شفاهی در اختیار "مشرق " قرار داده که متن آن بدین شرح در معرض دید خوانندگان قرار می گیرد:

"راستش را بخواهید اسم و جنایت های این گروهک منحوس و اقدامات وحشیانه‌اش، در سیستان خیلی بازتاب داشت و بین بچه های مرکز( همان پادگان خودمان) نیز خیلی ها بودند که دوست داشتند این آدم ها را یکبار از نزدیک ببینند و اگر هم شد به حسابشان برسند. اما کسی در تصورات خود، خیلی فکر نمی کرد گروگان این اشرار شدن یعنی چه؛ یعنی یا فکر می کردند با آنها درگیر می شوند و یا کاری به این کارها نداشتند.
خلاصه هر کس تصوری از برخورد نزدیک با آنها داشت، ما نیز همینطور. تا اینکه ناگهان اتفاقات اتوبوس و ماجراهای دیدن این افراد پیش آمد.
اولین برخورد ما، خیلی از تصورها را تغییر داد. بالاخره ما فکر می کردیم، تروریست طرح عملیاتی دارد و دنبال هدف مشخص است، نه اینکه جیب راننده اتوبوس و مسافران را برای چند هزار تومان خالی کند یا سراغ ساکهای آنها برود.
البته بعدها فهمیدیم که این جندالشیطانی ها، به خاطر کم بودن نیرو، از برخی دزدهای بیکار و بی پول می خواهند همراهی شان کنند و هر چه پول گیرشان آمد، برای خودشان بردارند. دنیایی است این مزدور بودن!
دیوار کوتاه تر از ما که پیدا نکردند، پیاده شدیم و به راه افتادیم. مدام هم غر می زدند که "ای کاش به جای شماها یک پاسدار گرفته بودیم !"
روز را بین شیارها و مناطقی که امکان مخفی شدن بود، سپری کرده و شب ها به سرعت سمت مرز می دویدند. حسابی خسته شده بودیم.
یکی از سربازان همراه ما، جوانی مبتلا به بیماری دیابت بود. پس از چند ساعت دویدن، به علت خستگی و عدم تزریق انسولین، نای تکان خوردن نداشت. نشست و با فریاد گفت که دیگر رمق حرکت ندارد. داد زد که اگر می خواهید او را بکشید خب چرا معطل می کنید؟
یکی از این تروریست ها، انگار نقش مولوی آنها را داشت. به بقیه گفت باید خلاصش کنیم تا درس عبرت این چند نفر دیگر شود. بعد هم به سبک رئیس به درک واصل شده شان، کمی سخنرانی کرد.
این مولوی که گفتم نشست کنار این سرباز بیمار و شروع کرد بلند بلند قرآن خواندن. خب سرباز هم ترسیده بود؛ حق داشت، در یک قدمی پایان زندگی اش بود. گریه اش گرفت. ما هم گریه مان گرفت. خواهش کردیم، داد زدیم، قسم دادیم به آن قرآن که نکشند، اما انگار نه انگار.
سلاح را که مسلح کرد، خیلی ترسیدیم. درست نشانه گرفت به سمت صورت این همراه ما، آنهم از فاصله 30- 40 سانتی. قلبمان تند تند می زد، امید به معجزه هم نداشتیم حتی.
این جوان بیمار که دیگر توانی برایش نمانده بود، دستبند پارچه ای سبز خود را چلوی چشمانش گرفت و دست ها را حائل میان تفنگ و صورت کرد. ترسیده بودیم خب.
تا جایی که شنیده بودم، وهابیون به زیارت و توسل امام رضا(ع) بسیار ایراد می گیرند و فردی از اهل سنت اگر به زیارت امام هشتم برود ، به محض اطلاع این وهابی ها، خیلی آزار می بیند. حتی یک سی دی هم در جاهای مختلف پخش شده و دیدم که کودک سنی که توسط امام رضا شفا گرفته، پس از شیعه شدن خانواده اش، توسط این بی دین ها سر بریده می شود.
حتی یادم هست آن روز که مادر زن عبد الحمید ریگی ، داماد تروریست خود را دید با ناله از ته دل گفت که از امام رضا (ع) می خواهم عبد المالک زنده دستگیر بشه و به سزای اعمالش برسد . در حالی که کسی فکر نمی کرد ریگی زنده دست گیر شود .
دستان آن سرباز که مقابل صورتش قرار گرفت با صدایی آرام گفت « یا امام رضا کمکم کن»
این مولوی که این حرف را شنید، با خنده گفت:« بگو. باز هم بگو. شاید امام رضا به کمکت بیاید.»
این را که گفت، ناگهان اولین گلوله را به سمت صورت او شلیک کردند و بلافاصله دومین گلوله. آن جوان معصوم بی حرکت به زمین افتاد و ما مجبور به ادامه راه شدیم.
چندی نگذشت که عملیات ضربتی سپاه، موجب آزادیمان شد.
راستش را بخواهید، از دیدن چندی بعد آن سرباز همراه خود، قالب تهی کردیم، زنده بود، خندان و سرحال.
برایمان تعریف کرد که تیر اول به استخوان بالای بینی اش برخورد و کمانه کرده است. عجیب تر اینکه تیر دوم هم از آن فاصله به گوش او اصابت کرده بود! یا امام رضا (ع) ...
او پس از چند دقیقه، خود را به روستای نزدیکی رسانده و در پیدا کردن مسیر دقیق حرکت اشرار بسیار مؤثر بوده است .
اینها را تعریف کردم تا چند روز دیگر که ولادت امام میهمان مردم ایران است، کمی بیشتر قدر این برکت معنوی و مادی را بدانیم و به یاد داشته باشیم که توسل به او دنیا را زیر و رو خواهد کرد.
السلام ای که تو شمس الشموسی .... السلام ای که انیس النفوسی

شکر لله شیعه ای نامی شدیم
اهل جمهوری اسلامی شدیم
از خمینی درس عشق آموختیم
در تنور جنگ و جبهه سوختیم
بیعتـی کـردیم بـا سیـد علی
راه حـق در قول و فعلش منـجلی

 
چهارشنبه 21/7/1389 - 9:1 - 0 تشکر 241470

یا امام رضا ،ما را هم دریاب ، خیلی بکمکت نیازمندیم

 

مژده مژده پایگاه مجازی تحلیل و بررسی جنگ نرم افتتاح شد

 

  

WWW.JangeNarm1388.com

چهارشنبه 21/7/1389 - 20:22 - 0 تشکر 241582

سلام
خیلی قشنگ بود. موهای تنم سیخ وایستادن......
السلام علیک یا معین الضعفا
حق یارتون

 السلام علیــــــــــک یا ابا عبدالله

 

ای شیـــــعه تو را چه غــم ز طوفـــان بلا

آن جا که سفینة النجـــــــاة است حسیـــــن (ع)

 

یابن الحســـــن روحـــــــــی فداک

چهارشنبه 6/11/1389 - 12:31 - 0 تشکر 277451

سلام
خیلی مطلب قشنگی بود ای كاش امام رضا (ع) ما رو هم از تیر های شیطان نجات دهد

گاهي به آسمان خيالم عبور کن

شعر مرا نيم نگاهي مرور کن

دل مرده ام،قبول . . .!

تو اما مسيحا باش،

يک جمعه هم زيارت اهل قبور کن.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.