دوستان تشریف بیارید و دلنوشته هاتون رو درمورد این گردهمایی در این بخش قرار بدید
کل آیتم ها 25
اولین نوشته رو خودم میزنمآی که دلم بدجور گرفته نمیدونم بگم کاش نرفته بودم یا از اینکه رفتمو به این عزیزا سر زدیم ابراز خوشحالی کنمامروز یه روز بارونی بود برخلاف همیشه که وقتی هوا ابری میشد و بارون میبارید دل منم ابری میشد امروز دلم ابری نبود یه شور و شعف دیگه ای داشتم اما به محض ورود به خانه سالمندان دلم بدجور گرفتیکی از تنهایی و بی کسی اومده بود یکی از درد بی سرپناهی یکی به هزینه خودش و و و یکی یه همدم میخاست برا صحبت یکی... خلاصه از اینکه رفتم هم خوشحالم هم دپرسده ماجراهای جالبی هم بود یکی دوستان رو موقع ورود به یکی اتاقا براش کل کشیدن و دست زدند تو یه اتاقای دیگه هم بهش گفتن از دانشگاه اومدید گفت بله اون خانم مسن با یه نمک خاصی بهش گفت پس عاشقی دیگه از اون به بعد تموم مدت بهش میگفتیم عاشق(قولم داده بره اسم ایدیشو عوض کنه بذاره عاشق:)) )خیلی گلایه ها دارم از مسئولین خانه سالمندان. بخدا این عزیزا بیش اینا به توجه نیاز دارن وقتی پای تعاریفشون نشستیم وای که چه حال بدی بهم دست داده بود انگار یکی دلمو چنگ میزدنمیدونم بگم یا نه در حد همین یه جمله بسنده میکنم واقعا وضعشون عصفناک بود:((
وای منم از وقتی اومدم خونه خیلی دلم گرفته واقعا براشون ناراحت شدم ولی بچه ها یه چیزی و دقت کردین با اینکه توی اون وضعیت بد بودن ولی خیلیاشون هنوز امید داشتن و می خندیدن چقدر از دیدن ما خوشحال شدن و چقدردوست داشتن ما پیششون بشینیم ولی فضا شدید سنگین بود من که یه آن حالم بد شد نمی رفتم بیرون بی هوش می شدم خیلی وحشتناک بود اخه چرا به اینا نمیرسن چرا پرستار براشون نمی گیرن اینهمه ازشون هزینه می گیرن ولی اصلا رسیدگی نمی کنن بهزیستی باید پاسخگو باشه خانواده اینا این محیط و میبینن و باز میان اینا را میزان اینجا اما بچه ها یه چیزی و بدونین از هر دستی بدی از همون دست پس میگیری مطمئن باشین هر کسی هر کدوم از اینا را که آورده توی این محیط خفگان آور حتما تقاصش و پس میده خدا خیلی بزرگه دل یه ماردیا شکوندن اونم مادرای قدیم که چقدر برای بزرگ کردن فرزندانشون زحمت می کشیدن مثل الان نبوده که وسایل آماده و راحت در اختیارشون باشه با چه سختی و با چه وضعی بچه هاشون و بزرگ کردن چه پدرا و چه مادرا بزرگشون کردن که به جایی برسن و به خونه بخت بفرستنشون بعد اینجوری باید تشکر بشه ازشون خدا به هممون رحم کنه فقط همین و می تونم بگم.
به طواف كعبه رفتم ،به حرم رهم ندادند كه برون درچه كردي، كه درون خانهآئي
متوجه منظورتون نشدم. از چه لحاظ فضا سنگین بود؟ از لحاظ روانی و روحی یا تهویه فیزیكی اتاق ها منظورتونه؟ رسیدگی عاطفی یا رسیدگی بهداشتی و نظافت منظورتونه؟
هزار دشمنم ار مي كنند قصد هلاك گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك
حافظ عليه الرحمه
امضا: نيري
جناب نیری از همه لحاظعاطفی ،محیط افسرده و دلگیر ،بهداشت و نظافت، تهویه محیط همه چیاین بندگان خدا هفته ای یه بار فقط حق استحمام داشتن بابا ادم هفته ای یه بار بره حمام بو تعفن میگیره تازه اونم با وضعیت جسمانی که یه سری از اونها داشتن اونجاواقعا وضعیت خیلی بدی بوداز یکی خانوما پرسیدم خب حاج خانوم اگر اینجا یکی حالش بد بشه نصفه شب چیجوری خبر میدید گفت هیچی میمیره میبرنش سردخونه زنگ میزنن فامیلش بیان ببرنشببینید وضع چقدر خرابهبخدا من موسسات دیگه هم رفتم اینقدر که به نظافتو بهداشت افراد رسیدگی میکنن اینجا اصلا سرویسای بهداشتیشون سقفاش در حال ریزش بود خب این بندگان خدا به چه امنیتی تو یه همچین محیطی راه برن تازه به قول یکیشون همه هم آقا بالاسرشون هستن مدام دارن چکشون میکنن کجا رفتی کی بود اومد دیدنت اما موقع رسیدگی دریغ از...باید بودیدو میدیدید
سلاممن فقط میتونم بگم متاسفماخر دنیا همین جا بود همه یجورایی منتظر مرگ بودنهزینه های به این بالایی خدمات بسیار پایین افراد سالمند رو به دید كم نگاه كردن وای چه شرایط بدی بود
سلامخانوم مطلبی راست میگه. اونجا انگار همه منتظر مرگ بودن. یه جور دل مردگی خاصی اونجا وجود داشت.خدا آخر و عاقبتمون رو ختم به خیر کنه.
به نام خدا واقعا دلگیر کننده و تاسف آور بود این هزینه هایی که ازشون می گیرن و هیچ خدماتیدنیای این سالمندان یه اتاقی هست که توش هیچی جز یه تخت فلزی نیست بدون فرش و هیچ امکاناتی نه پرستاری که مرتب بهشون سر بزنه و کارهاشونو انجام بده نه بهداشت درستی یه قسمت هایش که می ری از بوی بد و بهداشتی که نیست حتی یه لحظه نمی شه ایستاد چرا حداقل در مقابل هزینه ای که می گیرن خدمات نمی دن واقعا متاسفم سالمند هایی که اونجان به تنها چیزی که فکر می کنن مرگه :(
[quote=yasekaboud63;498511;388839]وای منم از وقتی اومدم خونه خیلی دلم گرفته واقعا براشون ناراحت شدم ... ولی فضا شدید سنگین بود من که یه آن حالم بد شد نمی رفتم بیرون بی هوش می شدم خیلی وحشتناک بود اخه چرا به اینا نمیرسن چرا پرستار براشون نمی گیرن
[/quote
از هر دو لحاظ هم از نظر روانی و روحی و هم از نظر بهداشتی اصلا بهشون رسیدگی نمی کردن
مگه شمام رفته بدین؟
راستی كسی نگفت افراد حاضر چه كسانی بودن... اونایی كه بودن دستا بالا
خانم مطلبی, من ،12345صبا و دوستشون, یاس کبود,آذر 13, خانم کوثر, خانم حلاجی,msh3, سبحان127و عاشق(زیبا) :))این افراد حضور داشتن جای اونایی هم که نیومده بودن خیلی خالی بود