تبیان، دستیار زندگی
شاید روایتهای شیرین از خاطرات اسرا در دوران دفاع مقدس و حتی منوی غذای آنها برای هر خواننده ای جالب باشد ولی آنچه قابل تامل است این است که پس از گذشت دو دهه از آزادی آنها مفاصل اسرا به دلیل عدم وجود اطاق‌های نورگیر در اسارت، قلب آنها به دلیل استرس و اضطراب
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روزهای اسارت


شاید روایتهای شیرین از خاطرات اسرا در دوران دفاع مقدس و حتی منوی غذای آنها برای هر خواننده ای جالب باشد ولی آنچه قابل تامل است این  که پس از گذشت دو دهه از آزادی آنها مفاصل اسرا به دلیل عدم وجود اطاق‌های نورگیر در اسارت، قلب آنها به دلیل استرس و اضطراب، دستگاه گوارش آنها به دلیل نوع غذای نامطلوب به شدت در معرض آسیب قرار دارد.

روایت‌های شیرین از خاطرات اسرا

پس از گذشت 8 هزار روز تازه چند ماهی است که حقوق معوقه هزاران آزاده هشت سال دفاع مقدس بابت اسارت آنها پرداخت شده است آن هم نیمی به صورت سهام و نیمی نقدی ولی خودشان می گویند طوری نیست از ما که گذشت خودمان که چیزی نمی خواهیم مهم خانواده ما هستند که بعد از مرگمان با مشکل روبرو نشوند.

همیشه وقتی سخن از آزادگان به میان آمده همه به فکر خاطرات اسارت می افتند و داستانهایی که گاهی بسیار دلخراش است.

ماجرای توالت ها در اردوگاه

سیدناصر حسینی‌پور، آزاده هشت سال دفاع مقدس در خاطرت خود از دوران اسارت می گوید: در کمپ ملحق توالتها مقررات خاص خودش را داشت. رفتن به توالت با شمارش بود. وقتی اسیری برای قضای حاجت وارد توالت می‌شد، یک نفر از یک تا ده می‌شمرد. بچه‌ها باید با اعلام عدد دو از توالت بیرون می‌آمدند. اگر اسیری تاخیر داشت، مسئول نوبت، با لگد با در توالت می‌کوبید تا بیرون بیاید.

در توالت‌ها از داخل بسته نمی‌شد، عراقی‌ها دربندهای داخلی توالت‌ها را درآورده بودند. وقتی عدد ده توسط مسئول شمارش تکرار می‌شد، با لگد به در توالت می‌کوبید، اگر بچه‌ها از داخل در را نمی‌گرفتند، محکم به سرشان می‌خورد. معمولا بچه‌ها از داخل در را نمی‌گرفتند، محکم به سرشان می‌خورد. بیشتر اوقات که ساعات کمتری را برای هوا خوری بیرون بودیم، هر کس موفق می‌شد به توالت برود، انگار به فتح بزرگی رسیده بود!

سهمیه نان و خمیرهایی که دوباره آرد می شد

در هر بازداشتگاه هر ده نفر هم خرج بودند. معمولا کسانی باهم هم خرج می‌شدند که هم شهری و یا در یک یگان خدمت می‌کردند. مسئولین بازداشتگاه اسرایی را که پرخور و خوش خوراک بودند در گروه‌های غدایی مختلف تقسیم‌بندی کرده بودند.

به خاطر کم بودن غذا، بچه‌ها با قاشق سطح داخل ظرف قسوه را بین ده نفر تقسیم می‌کردند. هر کس در همان ابعادی که برایش خط‌کشی شده بود، ناهارهایش را می‌خورد. میزان تجاوز هر کس به حریم غذایی دیگری به یک قاشق هم نمی‌رسید.

به جز تبعات جراحات جنگی و مجروحیت‌ها، بیماری‌های پوستی، شایع‌ترین بیماری‌های دوران اسارت بود. وجود بیماری‌های پوستی عمدتا به دلیل عدم وجود حمام و سرویس بهداشتی‌های مطلوب و عدم وجود بهداشت عمومی در محیط اردوگاه‌ها بود.

سهمیه‌ نان هم روزمان دو عدد بود. عراقی‌ها به آن سمون می‌گفتند. نان‌ها به شکل باگت بود. وزن هر کدام حدود پانصد گرم بود. بیش از نصف این نان‌ها نپخته و خمیر بود. خمیر داخل آن را مقابل آفتاب می‌گذاشتیم تا خشک شود، بعد آن را خرد می‌کردیم. آردی که یک بار مراحل نان شدن را طی کرده بود، دوباره مراحل آرد شدن را طی می‌کرد. در اسارت خمیر آرد شده را روی غذا می‌ریختیم. با برنج قاطی می‌کردیم و می‌خوردیم. کسانی که هم خرج بودند، برای نگهداری این نان‌ها کیسه‌های پارچه‌ای دوخته بودند. مادر خرج هر گروه، نان ده نفر را نگه می‌داشت. نان سهمیه‌ روزانه برای صبحانه و شام بود.

لیست ناهار و شام در اردوگاه

صبحانه آب عدسی بود. چیزی شبیه شوربا که از عدس، خرده برنج و رب گوجه تشکیل می‌شد. شوربای سهمیه‌ چهل نفر، به سختی ده نفر را سیر می‌کرد! سهمیه‌ ناهار هر نفر، بین هفت تا هشت قاشق بود. بعضی وقت‌ها به ده قاشق می‌رسید. خورش آب برنج‌ها در هفته متنوع و کم هزینه بود. کلم، بامیه، کرفس، بادمجان، شلغم نپخته، برگ چغندر، هویج، سیب‌زمینی آب‌پر و گوجه فرنگی با پیاز بود.

شام آب بادمجان، آب پیاز، آب نخود، خوراک لوبیا و یا گوشت گاو وارداتی بود. آب گوشت سهمیه‌ ده نفر 80 درصد آب و 20 درصد گوشت بود. سهمیه‌ی هر نفر شش، هفت قاشق غذاخوری می‌شد. دویست گرم گوشت برای ده نفر و بیست گرم گوشت برای یک نفر. گوشت‌ها وارداتی کشورهای بلغارستان، برزیل و استرالیاست.

ولی در این میان تنها خاطرات تلخ و شیرین زندگی اسرا بعد از جنگ را تشکیل نمی دهد بلکه امروز آزادگان هشت سال دفاع مقدس جدا از پیگیری حقوقی و مطالبات خود را مشکلات دیگری هم دست برگریبانند.

علی خاجی پزشک، پژوهشگر و آزاده دفاع مقدس که چندسالی است پژوهش‌هایی را در خصوص وضعیت سلامت آزادگان و بیماری‌های رایج اسرای ایرانی در زمان اسارت در اردوگاه‌های عراق انجام داده است می گوید: به جز تبعات جراحات جنگی و مجروحیت‌ها، بیماری‌های پوستی، شایع‌ترین بیماری‌های دوران اسارت بود. وجود بیماری‌های پوستی عمدتا به دلیل عدم وجود حمام و سرویس بهداشتی‌های مطلوب و عدم وجود بهداشت عمومی در محیط اردوگاه‌ها بود. بیماری‌های پوستی مانند شپش غالباً در همان سال اول ورود به اردوگاه، گریبان اسرای ایرانی بود و کمتر اسیری را می‌توان یافت که به بیماری شپش مبتلا نشده باشد.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: مشرق نیوز