ما تعدادى از دانشجویان بورسیه انرژى اتمى در آلمان غربى (سابق) بودیم که خبر ورود امام (ره) را به پاریس شنیدیم هنوز رژیم شاه کم و بیش بر اوضاع ایران مسلط بود، لذا ملاقات با امام یک حرکت ضد رژیم تلقى مى‏شد و به همین دلیل پیدا کردن اقامتگاه امام کار مشکلى بود. دانشجویان به چند دسته تقسیم شدند، عده‏اى از روى ماجراجویى و احتمالا فرصت طلبى خود را مشتاق ملاقات نشان مى‏دادند. عده‏اى که امیدى به پیروزى انقلاب نداشتند نگران این بودند که مبادا بعد از زیارت امام به چنگ ماموران ساواک افتاده و به ایران برگردانده شوند. و نهایتا گروه اصلى مى‏ماندند و آن بچه مسلمانان عاشق انقلاب بودند، کسانى که از وطن دور مانده و مایل بودند به صف همرزمانشان در ایران بپیوندند. بنابراین ملاقات با امام ممکن بود آنها را در پیروزى شریک کند. با این انگیزه جستجو را براى یافتن اقامتگاه شروع کردیم و به کمک دانشجویان مسلمان مقیم اروپا آدرسى را بدست آوردیم.

بعنوان گروه اول از آلمان به‏طرف پاریس حرکت کردیم و به سراغ آدرس رفتیم. در یکى از خیابانهاى جنوب پاریس آپارتمانى بود که ملاقات کنندگان را جمع کرده و گروه گروه با مینى‏بوس به روستاى نوفل لوشاتو مى‏بردند.

نزدیکى‏هاى اذان ظهر به نوفل لوشاتو رسیدیم. در یک خیابان باریک پیاده شدیم. سمت چپ خانه کوچکى بود که امام در آنجا سکونت داشت و سمت راست قطعه زمینى بود با یک درخت قدیمى سیب. وضو گرفتیم و امام با عده‏اى به محوطه نماز وارد شدند، پس از نماز جماعت امام نطق‏هاى تاریخى خود را شروع کردند. عده‏اى سخنان امام را ضبط مى‏کردند، عده‏اى فیلم و عکس مى‏گرفتند و بعضى هم گزارش تهیه مى‏کردند.

تمام فعالیت‏هاى دانشجویان بورسیه در آلمان در اثر اعتصاب به تعطیلى کشیده شده بود. ما عملا هفته‏اى، یکى دو روز به نوفل لوشاتو مى‏رفتیم و پیامهاى امام را گرفته به تمام شهرهاى آلمان مى‏فرستادیم.

جهت اعلام همبستگى با مردم مسلمان ایران و با رهنمودهاى امام تظاهرات بسیار سنگین شهر کلن و فرانکفورت را ترتیب دادیم که از شبکه‏هاى تلویزیونى اروپا پخش مى‏شد.

رفته رفته اقامتگاه امام به مرکز اصلى رهبرى انقلاب تبدیل شد. آنجا محل تجمع خبرنگاران ایرانى و خارجى، سیاستمداران تبعیدى، جاسوسان، انقلابیون مسلمان شده بود; اما قدرت حرکت انقلاب و قاطعیت امام در امر رهبرى فرصت را از همه گرفته بود و تنها اقدامات انقلابیون مؤثر واقع مى‏شد. نکته جالب توجه این است که بسیارى از آن افراد بعدها در جبهه‏هاى نظامى و یا سیاسى به شهادت رسیدند، بعضى‏ها هم خیانت کردند و عده‏اى هم به خدمت صادقانه به مردم و انقلاب ادامه دادند.

دوشنبه بیست و یکم 11 1387

مدت اقامت امام در نوفل لوشاتو مصادف بود با سالروز میلاد حضرت مسیح و عید کریسمس به همین دلیل امام هدایاى کوچکى را بسته بندى کرده و دستور دادند به در منازل اهالى نوفل لوشاتو ببرند. این عمل تاثیر بسیار عجیبى روى اهالى گذاشت، اولا دانستند که اسلام براى ادیان الهى احترام قائل است و تبلیغات امپریالیزم بعد از انقلاب مبنى بر اینکه اقلیت‏هاى مذهبى در ایران مورد اذیت و آزار قرارمى گیرند، قبلا توسط امام خنثى شده بود.

ثانیا تاثیر عاطفى زیادى روى ساکنین نوفل لوشاتو گذاشت و باعث‏شد آنها براى ملاقات کنندگان احترام خاصى قائل شوند و موقعى که امام نوفل لوشاتو را ترک کردند بیشتر اهالى ایشان را بدرقه کردند.

دوشنبه بیست و یکم 11 1387

حضرت امام از اینکه در سخنرانیها و نوشته‏ها از ایشان تعریف بکنند، ناراحت مى‏شدند. یکبار فرمودند: من هر وقت‏سخنرانى آقاى انصارى [آقاى شیخ محمدعلى] از رادیو پخش مى‏شود، رادیو را مى‏بندم، چون همه‏اش تعریف از من است.

من عرض کردم آقا، ایشان چون در خدمت‏شما هستند، هرکجا که مى‏روند، مردم مصرا از وى مى‏خواهند تا راجع به خصوصیات حضرتعالى بگویند. "امام قانع نشد. "

آقاى حمید انصارى به نقل از مرحوم حاج سیداحمد خمینى (ره)

دوشنبه بیست و یکم 11 1387

باوجودى که پزشکان معالج ایشان اکثرا حدود 50 سال جوان‏تر از حضرت امام (س) بودند، معهذا ایشان همواره بااحترام با پزشکان برخورد نموده و دستورات پزشکى را راحت قبول مى‏کردند. آن روزى که براى تجویز عمل جراحى (چند روز قبل از ارتحال) خدمت ایشان رسیدیم، آقاى دکتر فاضل با احتیاط بسیار به ایشان گفت‏بایستى عمل جراحى انجام شود، همه پزشکان حاضر در جلسه فکر مى‏کردند که ایشان امتناع نمایند و یا لااقل نظرشان را بعد از مدتى تفکر بیان بفرمایند، در حالیکه ایشان بلافاصله فرمودند، هرچه صلاح مى‏دانید انجام دهید. حتى لحظه‏اى مکث نفرمودند. در انجام دستورات پزشکى بسیار منظم و دقیق بودند. مثلا یکبار متخصص فیزیوتراپى از ایشان عیادت کرد و یک نوع نرمش خاصى را براى زانوى ایشان تجویز نمود که با روزى 5 حرکت‏شروع مى‏شد و باید هرروز 2 حرکت‏به تعداد نرمش اضافه گردد. بعد از حدود یک ماه آن شخص فیزیوتراپ به حضور حضرت امام (س) رسید و از حال ایشان سؤال کرد. در جواب فرمودند نرمش زانوى من به حدود 70 حرکت در روز رسیده است. شخص فیزیوتراپ دقایقى بعد براى من تعریف کرد که من از این حرف ایشان بسیار شرمنده شدم و نیز تعجب کردم چون گمان مى‏کردم ایشان بعد از چند روز که زانویشان بهتر شود، نرمش را قطع مى‏کنند. در حالیکه در نهایت نظم و دقت روزى 2 عدد به تمرین مذکور اضافه کرده بودند.

دکتر محمدحسین نعمتى

دوشنبه بیست و یکم 11 1387

برنامه نظم و ساعات آقا واقعا عجیب بود. حتى برنامه غذا خوردنشان. یک دفعه حاج احمدآقا مى‏گفتند: من گفتم آقا وقت ناهار شده. بگویم ناهار بیاورند؟ آقا نگاهى به ساعتشان کردند و گفتند: نه هنوز وقتش نشده است. مدت کمى گذشت و چند کلمه‏اى با آقا صحبت کردم، آمدم تا دم در، امام صدا زدند. برگشتم، گفتند مى‏خواهید بگویید ناهار بیاورند، بیاورند. حالا وقتش است، ببینید، شاید یک دقیقه نشده بود، اما آقا این قدر منظم بودند که براى خود خانواده هم جاى تعجب داشت، و مى‏شود نتیجه گرفت که آقا واقعا چقدر در کارشان منظم است اما یادم مى‏آید روزى که حاج خانم (همسر حضرت امام) براى زیارت حضرت عبدالعظیم رفته بودند و بنده هم به عنوان راننده حضور داشتم، در موقع برگشت که نزدیکهاى ظهر بود، خانم گفت زود برویم، من به آقا نگفتم که ناهار بخورند، آقا صبر مى‏کنند تا من بروم. زودتر برویم که آقا براى خوردن ناهار معطل نشوند. خلاصه راه بندان بود و ترافیک. تا ما رسیدیم 25 دقیقه‏اى - نیمساعتى از وقت ناهار گذشته بود. خانم گفتند: مثل اینکه آقا ناهار خورده باشند. ولى امام ناهار نخورده بودند و من پرسیدم، دیدم تازه سفره را انداخته‏اند و آن زمانى بود که یکى از اعضاى بیت دیده بود که خانم مى‏آیند. خانم به آقا گفته بودند "شما ناهار مى‏خوردید، ما مى‏آمدیم". آقا در جواب با ملاطفت و احترام گفته بودند "شما نفرمودید که من نمى‏آیم. " درست‏با همین لفظ که "شما نفرمودید که من نمى‏آیم وگرنه ما ناهار مى‏خوردیم. ما منتظر شما بودیم. " خلاصه آن آقایى که براى یک یا دو دقیقه به حاج سیداحمدآقا مى‏گوید هنوز وقت ناهار نشده. تا نیم ساعت صبر مى‏کنند تا حاج خانم بیاید.

محمد هاشمى (محافظ بیت)

دوشنبه بیست و یکم 11 1387

یکى از شبهاى سال 67 بود که تهران مورد حملات موشکى دشمن قرارگرفته بود ساعت 11 و یا 5/11 بود که ایشان معمولا مى‏خوابیدند مثل اینکه به خواب رفتند چون آن حالت آرامش و به اصطلاح پایین بودن ریتم قلبشان نشان مى‏داد که الان در حالت آرامش و استراحت هستند در همان لحظه یک موشک به حوالى جماران - گویا فرمانیه - اصابت نموده، صداى بسیار مهیبى ایجاد کرد. بطورى که ما واقعا حس کردیم که به نزدیک بیت اصابت کرده است اما در همان لحظه چشمهایمان به مونیتور بود که ببینیم حضرت امام چه وضعى دارند، ریتم قلبشان بالا مى‏رود یانه؟ خوب طبیعتا در مورد هرفردى این ریتم قلب بالا مى‏رود و یک حالت ترس ایجاد مى‏شود ولى براى من تعجب آور و واقعا جالب بود که ایشان نمى‏ترسید. بارها پزشکان از ایشان خواسته بودند بعنوان یک تکلیف پزشکى - چون درک کرده بودند که آقا حرف پزشکان را گوش مى‏دهند - آقا شما لطف کنید، مثلا اجازه‏اى بدهید که برایتان سنگرى ساخته شود، یا جایتان را تغییر بدهیم. ایشان قبول نمى‏کردند.

حشمت الله رنجبر

دوشنبه بیست و یکم 11 1387

بعد از عمل جراحى، هرلحظه که ایشان هم مشکل خاصى نداشتند چشمشان را روى هم مى‏گذاشتند و مى‏خوابیدند به نحوى که از این عالم جدا مى‏شدند. حتى پزشکان به این شک مى‏افتادند که نکند اثر داروهاى بیهوشى است که ایشان را به این صورت درمى آورد. اما زمانى که وقت نماز مى‏شد خودشان بیدار مى‏شدند. اصلا وقتى آن لحظه مى‏رسید چشم باز مى‏کردند مى‏گفتند: وقت نماز است؟ مى‏گفتم: بله. آقاى انصارى تشریف داشتند به ایشان کمک مى‏کردند، وضو مى‏گرفتند و نمازشان را مى‏خواندند.

براى ما درک آن مسائل عمیق معنوى مشکل بود چون ما در آن عالم امام نبودیم تا آن مرحله را درک کنیم.

غلامرضا باطنى از اعضاى تیم پزشکى

دوشنبه بیست و یکم 11 1387

در اواخر اقامت امام در نوفل لوشاتو مصادف بود با دى و بهمن ماه که پاریس هم به اوج سرماى خود مى‏رسید بعلاوه اینکه برف و باران هم پیوسته مى‏بارید. به همین دلیل براى اقامه نماز چادرى برپا شده بود.

در ایران به پیشنهاد رحیمى فرمانده هوانیروز تصمیم به ترور امام گرفته بودند. این خبر بلافاصله به نوفل لوشاتو رسید. روز عجیبى بود بیشتر شبکه‏هاى خبرى جهان در آنجا جمع شده بودند. نیروهاى پلیس فرانسه نیز به‏خاطر حفظ پرستیژ سیاسى خود با تجمع در اقامتگاه مى‏خواستند جلوى سؤ قصد احتمالى را بگیرند، لذا براى امام پیغام فرستادند که امروز براى نماز جماعت و سخنرانى از خانه بیرون نیایند. اما امام اعلام کردند امروز با روزهاى دیگر فرقى ندارد و من نماز را میان مردم به جماعت‏برگزار خواهم کرد.

ملاقات کنندگان فاصله خانه تا مصلا را با دست‏به هم دادن راهرویى ساختند تا امکان سؤ قصد به حداقل برسد. امام از خانه بیرون آمد به اتفاق حاج احمد آقا در کمال خونسردى فاصله را پیمودند تا به چادر نماز رسیدند، وقتى امام براى اقامه نماز برخواست، تعدادى از نیروهاى پلیس با لباس شخصى که وارد چادر شدند - جالب است که در میان آنها یک پلیس زن وجود داشت که با روسرى وارد اقامتگاه شده بود - امام به آنها اشاره کردند که از چادر بیرون بروند تا نماز اقامه شود. اصرار پلیس‏ها براى ماندن و حفاظت از جان امام به جایى نرسید و آنها از چادر بیرون رفتند.

خونسردى و مقاوم بودن امام حتى در برابر خطر سؤ قصد که ناشى از اعتقادات و ایمان قوى او بود، امید پیروزى انقلاب را در دل همگان افزایش داد و نیز ایمان و اعتقادات مذهبى گروه زیادى را فزونى بخشید.

دوشنبه بیست و یکم 11 1387

نامه‏اى توسط ساواک به دفتر انرژى اتمى در ارلانگن آلمان وارد شده بود و از آنها خواسته بودند که پنج نفر از بورسیه‏هایى که برنامه‏هاى تظاهرات و اعتصابها را ترتیب داده‏اند ظرف مدت 15 روز به ایران برگردانده شوند.

این اخطاریه را نزد امام بردیم. اتاق کوچکى تقریبا به مساحت 12 متر مربع با دو در روبروى هم با تشکچه‏اى دست دوز در گوشه اتاق مقر امام بود. امام وارد شدند، سلام کردیم. به ما تعارف کردند که بنشینیم; بلافاصله نامه را تقدیم کردیم، ایشان در چند جمله کوتاه خیال ما را راحت کردند:

"این رژیم به اندازه سررسید مهلت این اخطاریه دوام نمى‏آورد که بخواهد شما را به ایران برگرداند. "

و واقعا چنین شد، رژیم شاه بعد از حدود 13 روز سقوط کرد.

دوشنبه بیست و یکم 11 1387

شورای عالی انقلاب فرهنگی یکی از نهادهای حکومتی ایران است که پس از انقلاب با فرمان آیت‌الله خمینی تشکیل شد. گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه و تقویت انقلاب فرهنگی و اعتلای فرهنگ عمومی و تزکیه محیط‌های علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی مظاهر و آثار غربزدگی از جمله اهداف این شورا است.

 

اهداف و وظایف شورای عالی انقلاب فرهنگی

روح‌الله خمینی در جمع اعضای ستاد انقلاب فرهنگی ‌دستور می‌دهد برای بازگشایی دانشگاه‌ها، ستاد انقلاب فرهنگی سابقه‌ی تک تک افراد را بازبینی کند و از اعضای ستاد می‌خواهد که «سازمانی» درست کنند که فعالیت‌های کلیه اساتید و دانشجویان را زیر نظر داشته باشد. او وظایف آن‌ها را چنین برشمرد:

«الان که شما بخواهید دانشگاه را برای پذیرفتن معلم ، پذیرفتن شاگرد، مهیا کنید، یک عده زیادی چهره هایشان را از آنی که هستند بر می گردانند به یک چهره های اسلامی ، و خودشان را در دانشگاه به عنوان معلم ، به عنوان - مثلا - شاگرد، جا می زنند. این را باید یک فکری برایش بکنید. همه مسلمانند و همه متقی ، همه با این نهضت اسلامی موافق، لکن سوابقشان را باید الان ملاحظه کرد؛ یعنی، بنابراین باشد که یک گروههایی [باشند] برای رسیدگی به سوابق معلمها، به سوابق اینهایی که می خواهند مثلا وارد بشوند، تا دوباره این مرکز تجمع افرادی [نشود] که آنجا بیایند و قضیه تحصیل نباشد و قضیه جهات سیاسی باشد و اینطور چیزها. ...

از اولی که بناست دانشگاه باز بشود و بناست معلم پذیرفته بشود، مهم این است این معلم [هایی ] که الان می آیند و اظهار چه می کنند و شهادت می دهند و می گویند ما مسلمان و چه و چه هستیم ، به این اکتفا نشود؛ سوابق این دیده بشود که این چطور آدمی بوده است ؛ چکاره بوده است ؛ در دانشگاه که بوده چه می کرده ، چه درس می داده ؛ چه جور برخورد می کرده با جوانها و چه توطئه ها داشته یا نداشته . این مسائل خیلی باید بررسی بشود که دانشگاه وقتی باز می شود، یک دانشگاهی باشد که حالا صد در صد نشد، [طوری ] باشد که اشخاصش اشخاص صحیح باشند و بعد هم که باز می شود، یک بازرسی‌هایی لازم است به اینکه در همه جا حاضر باشند؛ برای اینکه معلمین با دانشجوها چه جور برخورد دارند و غیر برنامه درسی شان چه حرفها آنجا هست ؛ چه چیزها آنجا مطرح می کنند. اگر دیدند چیزهایی انحرافی است ، اطلاع بدهند. و یک سازمانی باشد برای اینکه اگر هر یک از معلمین یک همچو کاری بخواهند بکنند،[بررسی ] بشود. اگر - مثلا - گروهها بخواهند در دانشگاه باز این بساط را درست کنند، حاضر باشند یک اشخاصی برای اینکه مانع از این امور بشوند.»

خمینی در حکم خود به اعضای منتخب ستاد انقلاب فرهنگی به صراحت مسئولیت انتخاب اساتید را به عهده‌ی این ستاد گذاشته و گفت :

«از بین اساتید مسلمان و کارکنان متعهد و دانشجویان متعهد با ایمان و دیگر قشرهای تحصیلکرده ، متعهد و مومن به جمهوری اسلامی دعوت نمایند تا شورایی تشکیل دهند و برای برنامه ریزی رشته های مختلف و خطمشی فرهنگی آینده دانشگاهها، بر اساس فرهنگ اسلامی و انتخاب و آماده سازی اساتید شایسته متعهد و آگاه و دیگر امور مربوط به انقلاب آموزشی اسلامی اقدام نمایند.»

خمینی همچنین در پیام نوروزی خود، در فروردین ۵۹ بر تصفیه‌ دانشگاه‌ها تأکید کرده و گفت:

«باید انقلاب اسلامی در تمام دانشگاه‌های سراسر ایران به وجود آید. تا اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غرب‌اند تصفیه گردند و دانشگاه محیط سالمی شود برای تدریس علوم عالی اسلامی


اهداف این شورا عبارت‌اند از:

  1. گسترش و نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه و تقویت انقلاب فرهنگی و اعتلای فرهنگ عمومی

  2. تزکیه محیط‌های علمی و فرهنگی از افکار مادی و نفی مظاهر و آثار غربزدگی از فضای فرهنگی جامعه

  3. تحول دانشگاه‌ها، مدارس و مراکز فرهنگی و هنری براساس فرهنگ صحیح اسلامی، گسترش و تقویت هر چه بیشتر آنها برای تربیت متخصصان متعهد، اسلام‌شناسان متخصص، مغزهای متفکر و وطن‌خواه، نیروهای فعال و ماهر، استادان، مربیان و معلمان معتقد به اسلام و استقلال کشور

  4. تعمیم سواد، تقویت و بسط روح تفکر و علم‌آموزی و تحقیق و استفاده از دستاوردها و تجارب مفید دانش بشری برای نیل به استقلال علمی و فرهنگی

  5. حفظ و احیا و معرفی آثار و مآثر اسلامی و ملی

  6. نشر افکار و آثار فرهنگی انقلاب اسلامی، ایجاد و تحکیم روابط فرهنگی با کشورهای دیگر به ویژه با ملل اسلامی

همچنین وظایفی را که بر عهده شورای عالی انقلاب فرهنگی گذاشته شده است، می‌توان در سه حوزه سیاست‌گذاری، تدوین ضوابط و نظارت تقسیم‌بندی نمود. تهیه و تدوین سیاست‌ها و طرح‌های راهبردی کشور در زمینه‌های مختلف فرهنگی از جمله در حوزه‌های زنان، تبلیغات، اطلاع‌رسانی، چاپ و نشر، بیسوادی، دانشگاه‌ها، برقراری روابط علمی و پژوهشی و فرهنگی با سایر کشورها، همکاری حوزه و دانشگاه، فعالیت‌های دینی و معنوی، تهاجم فرهنگی و سایر حوزه‌های فرهنگی مربوطه از جمله وظایف سیاست‌گذاری این شورا محسوب می‌شود. همچنین تعیین ضوابط تأسیس مراکز علمی و آموزشی و نیز ضوابط گزینش مدیران و استادان و دانشجویان از جمله وظایف این شورا می‌باشد. بررسی و تحلیل شرایط فرهنگی ایران و جهان، بررسی الگوهای توسعه و پیامدهای فرهنگی آن، بررسی وضع فرهنگ و آموزش کشور و نیز نظارت بر اجرای مصوبات شورا از جمله وظایف نظارتی شورای عالی انقلاب فرهنگی می‌باشد.

 

اعضای کنونی شورای عالی انقلاب فرهنگی

اعضای این شورا به دو دسته اعضای حقیقی و حقوقی تقسیم می‌شوند:

 

اعضای حقوقی

  • رئیس جمهوری - محمود احمدی نژاد (رئیس شورا)

  • رئیس قوه قضائیه - سید محمود هاشمی شاهرودی

  • رئیس مجلس شورای اسلامی - علی لاریجانی (عضو حقیقی نیز می‌باشد.)

  • رئیس سازمان صدا و سیما - سید عزت الله ضرغامی

  • رئیس سازمان تبلیغات اسلامی - سید مهدی خاموشی

  • رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان - منیره نوبخت

  • رئیس دانشگاه آزاد اسلامی - عبدالله جاسبی

  • رئیس کمسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی - عباسعلی اختری

  • رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی - علی عباس پور تهرانی

  • رئیس کمسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی - امیدوار رضایی

  • وزیر علوم تحقیقات و فناوری - محمد مهدی زاهدی

  • وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - کامران باقری‌لنکرانی

  • رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها - محمد محمدیان

  • رئیس جهاد دانشگاهی - حمید رضا طیبی

  • وزیر آموزش و پرورش - علیرضا علی احمدی

  • معاون برنامه ریزی و راهبردی ریاست جمهوری (سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق) - امیرمنصور برقعی

 

اعضای حقیقی

  • محمدرضا مخبر دزفولی (دبیر شورا)

  • غلامعلی حداد عادل

  • محمد علی کی نژاد

  • محسن قمی

  • احمد جنتی

  • علی لاریجانی

  • علی اکبر رشاد

  • احمد احمدی

  • علیرضا صدر حسینی

  • حسن حبیبی

  • علی اکبر ولایتی

  • ایرج فاضل

  • علی شریعتمداری

  • رضا داوری اردکانی

  • حسن رحیم پور ازغدی

  • مهدی گلشنی

  • عزیز سامنی

  • میر حسین موسوی

  • محمدرضا عارف

  • صادق واعظ زاده

  • منصور کبگانیان

  • حسین کچوئیان

  • محمود محمدی عراقی

 

پیشینه

پیشینه تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی به سال ۱۳۵۹ باز می‌گردد که سال آغازین انقلاب فرهنگی محسوب می‌شود.

 

ستاد انقلاب فرهنگی

در این سال، ستاد انقلاب فرهنگی با فرمان آیت‌الله خمینی تشکیل شد. این ستاد بعدها به شورای عالی انقلاب فرهنگی شد. هسته هفت نفری که برای تشکیل این ستاد معرفی شدند عبارت بودند از:

  • علی شریعتمداری

  • محمدجواد باهنر

  • مهدی ربانی املشی

  • حسن حبیبی

  • عبدالکریم سروش

  • شمس آل احمد

  • جلال‌الدین فارسی

تربیت استاد و گزینش افراد شایسته برای تدریس در دانشگاه‌ها، گزینش دانشجو و اسلامی کردن جو دانشگاه‏‌ها و تغییر برنامه‌های آموزشی دانشگاه‌ها وظایفی بود که بر عهده این شورا قرار داشت. البته عبد الکریم سروش معتقد است که در گزینش اساتید دانشگاه ستاد انقلاب فرهنگی تنها نقش ناظر را داشته و در بسیاری از موارد در جریان اخراج اساتید نبوده‌است. در مقابل، برخی از منتقدان چنین ادعایی را نمی‌پذیرند و معتقدند که این امر بر اساس آئین‌نامه مصوب ستاد انقلاب فرهنگی و توسط هیات‌هایی زیر نظر ستاد انقلاب فرهنگی انجام شده‌است و فرد یا سازمان دیگری نمی‌تواند مسوول این اقدام باشد. عملکرد این ستاد در این دوران از جهت تاخیر در بازگشایی دانشگاه‌ها همیشه مورد انتقاد بوده است و به عنوان نقطه ضعف آن یاد می‌شود.

در شهریور ۱۳۶۲ این ستاد با پیشنهاد آیت الله خامنه‌ای و دستور آیت الله خمینی تکمیل شد و افراد دیگری نیز به آن اضافه شدند. اعضای این ستاد عبارت بودند از:

  1. سید محمد خاتمی از تاریخ ۱۳۶۲/۶/۸ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  2. غلامحسین رحیمی شعرباف از تاریخ ۱۳۶۲/۶/۸ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  3. ایرج فاضل اوایل شهریور ۶۳ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  4. میرحسین موسوی خامنه‏ای (نخست وزیر وقت) از تاریخ ۱۳۶۲/۶/۸ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  5. محمد علی نجفی از تاریخ ۱۳۶۲/۶/۸ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  6. صادق واعظ زاده از تاریخ ۱۳۶۲/۶/۸ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  7. محمد رحمتی اواخر مهر ۶۳ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  8. حسن ابراهیم حبیبی از تاریخ ۱۳۱۳/۳/۲۳۵۹ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  9. محمد جواد باهنر از تاریخ ۱۳۶۲/۶/۸ تا زمان کشته شدن در ۸ شهریور ۱۳۶۰

  10. احمد احمدی : از تاریخ ۱۳۶۰/۱۱/۲ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  11. محمد مهدی ربانی املشی از تاریخ ۱۳۵۹/۳/۲۳ تا ۱۳۶۲/۶/۸

  12. شمس الدین سادات آل احمد از تاریخ ۱۳۵۹/۳/۲۳ تا ۱۳۶۲/۶/۸

  13. عبد الکریم سروش از تاریخ ۱۳۶۲/۶/۸ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  14. علی شریعتمداری از تاریخ ۱۳۶۲/۶/۸ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

  15. جلال الدین فارس از تاریخ ۱۳۵۹/۳/۲۳ تا ۱۳۶۲/۶/۸

  16. محمد رضا مهدوی کنی از تاریخ ۱۳۶۲/۶/۸ تا ۱۳۶۳/۹/۱۹

آیت الله خمینی در ۱۹ آذر ۱۳۶۳ بر ستاد انقلاب فرهنگی ترمیم عمده‌ای انجام داد و با ترکیب متفاوت ستادانقلاب فرهنگی به شورای عالی انقلاب فرهنگی تبدیل شد.

 

تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی

در سال ۱۳۶۱ در پی ناهمانگی‌هایی که در اثر تداخل وظایف ستاد انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و آموزش عالی پیش می‌آمد، طرحی از سوی وزیر وقت تقدیم هیات دولت شد که پس از تصویب در دولت، به‌صورت لایحه با قید یک فوریت تقدیم مجلس شد.اما تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی عملا به ۱۹ آذر ۱۳۶۳ باز می‌گردد. آیت‌الله خمینی در این روز، طی پیامی فرمان تأسیس شورای عالی انقلاب فرهنگی را صادر نمود. در بخشی از این پیام چنین آمده است:

خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه‌ها در سطح کشور آن چنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید و با نفوذ عمیق ریشه دار غرب مبارزه کرد. اینک با تشکر از زحمات ستاد انقلاب فرهنگی برای هر چه بارورتر شدن انقلاب در سطح کشور، تقویت این نهاد را لازم دیدم بدین جهت علاوه بر کلیه افراد ستاد انقلاب فرهنگی و رؤسای محترم سه قوه، حجج اسلام آقای خامنه ‏ای، آقای اردبیلی و آقای رفسنجانی و همچنین جناب حجه الاسلام آقای مهدوی کنی و آقایان سید کاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش و رضا داوری و نصرالله پورجوادی و محمدرضا هاشمی را به آنان اضافه نمودم

 

 

شوراى عالی انقلاب فرهنگی در دوران رهبری آیت‌الله خامنه‌ای

شورای انقلاب فرهنگی فعالیت خود را دراین دوران مانند قبل ادامه داد و اعضای خود را کمابیش با همان ترکیب قبلی حفظ نمود. در سال ۱۳۷۵ آیت‌الله خامنه‌ای ترکیب جدیدی برای شورا انتخاب کرد. در سال ۱۳۸۶ پس از مواضع رئیس جمهور محمود احمدی‌نژاد مبنی بر لزوم تصفیه دانشگاه از اساتید سکولار و پس از اتفاقاتی در دانشگاه‌های تهران و امیرکبیر، آیت‌الله خامنه‌ای اعضای جدیدی را برای شورای انقلاب فرهنگی انتخاب کرد و بر پیگیری اهداف قبلی تاکید نمود.

 

موسسات، نهادها و شوراهای تشکیل شده توسط شورا

 

موسسات

  • سازمان تهیه و تدوین کتب علوم اسلامی و انسانی دانشگاه‏ها (سمت)

  • سازمان مدارس غیرانتفاعی و مشارکت‏های مردمی

  • جهاد دانشگاهی

  • مرکز نشر دانشگاهی

  • فرهنگستان زبان و ادب فارسی جمهوری اسلامی ایران

  • فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران

  • فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران

  • فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران

  • انجمن آثار و مفاخر فرهنگی

  • دفتر جذب نخبگان

  • شورای جذب خبرگان بدون مدرک دانشگاهی

  • هیئت مرکزی گزینش استاد

  • هیئت مرکزی گزینش دانشجو

  • کمیته مرکزی انضباطی دانشجویان

  • کمیته مطالعه و برنامه‏ریزی آزمون ورودی دانشگاه

  • کمیته بررسی و ارزیابی دائمی وضع آموزش در کشور

  • سازمان دانش‏آموزی جمهوری اسلامی ایران

  • مرکز تألیف و ترجمه و نشر آثار هنری

  • هیات حمایت از کرسیهای نظریه پردازی

 

نهادها

  • کمیسیون مشورتی شورای عالی انقلاب فرهنگی

  • هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی

  • هیأت نظارت و بازرسی شورای عالی انقلاب فرهنگی

  • مرکز دریافت گزارش عملکرد دستگاه‏های مشمول اصل ۵۰ اصول سیاست فرهنگی کشور

 

شوراها

 

شوراهای اقماری وابسته

  • شورای فرهنگ عمومی

  • شورای فرهنگی و اجتماعی زنان

  • شورای اسلامی شدن مراکز آموزشی

  • شورای معین شورای عالی انقلاب فرهنگی

  • شورای هنر

 

شوراهای اقماری مرتبط

  • شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی

  • شورای عالی برنامه ریزی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی

  • شورای عالی جوانان

  • شورای عالی اطلاع رسانی

  • شورای عالی آموزشهای علمی - کاربردی

  • شورای پژوهشهای علمی کشور

  • شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

  • شورای هدایت استعدادهای درخشان

  • شورای تدوین کتابهای تعلیمات دینی مدارس

  • شورای تغییر بنیادی نظام آموزش و پرورش

  • شورای نظارت بر ساخت، طراحی، واردات و توزیع اسباب بازی کودکان

  • شورای هماهنگی تشکل‌های دانش آموزی

  • شورای نظارت بر انتخاب، ساخت و نصب مجسمه و یادمان در میدان‌ها و اماکن عمومی

 

دیدگاه‌های منتقد

عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی در طول سال‌های مختلف موافقان و مخالفان زیادی داشته است.

یکی از مهم‌ترین انتقاداتی که برخی از منتقدان مطرح کرده‌اند، وارد شدن شورای عالی انقلاب فرهنگی به حیطه قانون‌گذاری است. این منتقدان اعتقاد دارند که شان این شورا، یک شان کلان‌نگر و مشورتی است و می‌بایست سیاست‌گذاری‌های کلان فرهنگی را در چارچوب مصالح ملی کشور انجام دهد؛ درحالی که این شورا به تصویب مقرراتی می‌پردازد که به اعتقاد منتقدان، خارج از چارچوب وظایف این شورا است.در این زمینه انتقادات مختلفی در مورد مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شده است که از آن جمله می‌توان به مصوبه این شورا در مورد ضوابط استفاده از شبکه‌های اطلاع‌رسانی اینترنتی اشاره نمود.(محدودیت حداکثر نرخ انتقال اطلاعات تا 128kb/s برای کاربران خانگی) منتقدان معتقدند که این مصوبه محدودیت‌هایی را در مورد دسترسی کاربران به اینترنت فراهم می‌کند.

همچنین یکی دیگر از انتقادات مطرح‌شده از سوی منتقدان، تداخل وظایف این شورا با وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می‌باشد. به اعتقاد برخی از کارشناسان، این تداخل (به‌طور مثال در مورد انتخاب روسای دانشگاه‌ها) مشکلاتی را در زمینه انجام امور اجرایی آموزش عالی در کشور ایجاد نموده است.

چهارشنبه نهم 11 1387
X