دلم خوش است به گلهای باغ قالیها
که چشم باران دارم زخشکسالیها
به باد حادثه بالم اگر شکست، چه باک!
خوشا پریدن با این شکستهبالیها!
چه غربتی است، عزیزان من کجا رفتند؟
تمام دورو برم پر زجای خالیها
زلال بود و روان رود روبه دریایم
همین که ماندم مرداب شد زلالیها
خیال غرق شدن در نگاه ژرف تو بود
که دل زدیم به دریای بیخیالیها
قیصر امین پور
ای آرزوی اولین گام ِ رسیدن
بر جادههای بیسرانجام ِ رسیدن
کار جهان جز بر مدار آرزو نیست
با این همه دلهای ناکام ِ رسیدن
کی میشود روشن به رویت چشم من، کی؟
وقتِ گل نی بود هنگام ِ رسیدن؟
دل در خیال رفتن و من فکر ماندن
او پختهی راه است و من خام ِ رسیدن
بر خامیام نام ِ تمامی میگذارم
بر رخوت درماندگی نام ِ رسیدن
هرچه دویدم جاده از من پیشتر بود
پیچیده در راه است ابهام ِ رسیدن
از آن کبوترهای بیپروا که رفتند
یک مشت پر جا مانده بر بام ِ رسیدن
ای کالِ دور از دسترس! ای شعر تازه!
میچینمت اما به هنگام ِ رسیدن
قیصر امین پور
غزل دلتنگی
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم
بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم
قیصر امین پور
ای که بوی باران شکفته درهوایت
یاد ازآن بهاران که شد خزان به پایت
شد خزان به پایت، بهار باور من
سایه بان مهرت نمانده برسر من
جزغمت ندارم به حال دل گواهی
ای که نور چشمم در این شب سیاهی
چشم من به راهت همیشه تا بیایی
باغ من! بهارم! بهشت من! کجایی؟
جان من! کجایی؟ کجایی؟ که بی تو دل شکسته ام
سر به زانوی غم نهاده ام، به گوشه ای نشسته ام
آتشم به جان و خموشم چو نای مانده از نوا
مانده با نگاهی به راهی که میرود به ناکجا
ای گل آشنا!
بی قرارم بیا
وای از این غم جدایی
باغ من !بهارم !بهشت من کجایی؟
جان من! کجایی؟ کجایی؟ که بی تو دل شکسته ام
سر به زانوی غم نهاده ام به گوشه ای نشسته ام
آتشم به جان و خموشم چو نای مانده از نوا
مانده با نگاهی به راهی که میرود به ناکجا
ای گل آشنا!
بی قرارم بیا
وای از این غم جدایی
قیصر امین پور
هرجا که سرزدم همه در مرز بودن است
کو مرز تازه ای که فراتر ز بودن است
پروانه وار بال و پر گُر گِرفته ام
پروانه عبور من از مرز بودن است
خاموش می شویم و فراموش می شویم
ما را اگر که وسوسه در سر ز بودن است
کو عمر خضر رو طلب مرگ سرخ کن
کاین شیوه جاودانه ترین طرز بودن است
هان ای گیاه هرزه که با لاله همدمی
رو خار باش خار به از هرزه بودن است
قیصر امین پور
مولای سبز پوش من ...
با تیشهی خیال تراشیدهام تو را
در هر بتی که ساختهام دیدهام تو را
از آسمان به دامنم افتاده آفتاب؟
یا چون گل از بهشت خدا چیدهام تو را
هر گل به رنگ و بوی خودش میدمد به باغ
من از تمام گلها بوییدهام تو را
رؤیای آشنای شب و روز عمر من!
در خوابهای کودکیام دیدهام تو را
از هر نظر تو عین پسند دل منی
هم دیده، هم ندیده، پسندیدهام تو را
زیباپرستی دل من بیدلیل نیست
زیرا به این دلیل پسندیدهام تو را
با آنکه جز سکوت جوابم نمیدهی
در هر سؤال از همه پرسیدهام تو را
از شعر و استعاره و تشبیه برتری
با هیچکس بهجز تو نسنجیدهام تو را
غریب کربلا ...
چند وقت است دلم می گیرد
دلم از شوق حرم می گیرد
مثل یک قرن شب تاریک است
دو سه روزی که دلم می گیرد
مثل این است که دارد کم کم
هستیم رنگ عدم می گیرد
دسته سینه زنی در دل من
نوحه می خواند و دم می گیرد
گریه ام، یعنی باران بهار
هم نمی گیرد و هم می گیرد
بس که دلتنگی من بسیار است
دلم از وسعت کم می گیرد
لشکر عشق، حرم را به خدا
به خود عشق قسم می گیرد
قیصر امین پور
ای قاصدکان خوش خبر ... | |
ای قاصدکان خوش خبر اینجا
کار من دل گرفته بی صبری است
این خانه شبیه خانه ی نیما
از هر طرفی که می روی ابری است
در شعر اگر من و رفیقانم
از حافظ و از فروغ می گوییم
اما به هوای سکه ای زرین
پشت سر هم دروغ می گوییم
امروز اگر من و رفیقانم
تیغ آخته ایم بر گلوی هم
دیروز پر از بگو مگو بودیم
"ما چون دو دریچه روبروی هم" ۱
بی شاعر روزهای بارانی
"هر لحظه غمی و هر غمی دردی " ۲
خنجر همه در کف رفیقان است
ای وای چه روزگار نامردی
سنگیم میان شهر سنگستان
شعر از غم ما مگر فروکاهد
شاعر! غزلی ترانه ای بیتی ...
این شهر هوای تازه می خواهد
با وعده به هیچ می فروشندت
ای وای چه روزگار ارزانی
آی ای اخوان که خفته ای در طوس
بر خیز که سرکنی زمستانی
چندی است به لاک غم فرو رفته است
این شهر فسونگر برادر کش
از سکه فتاده غیرت و مردی
ما شاعرکان به سکه ای دلخوش
ای قاصدکان خوش خبر چندی است
این خانه ی دل گرفته کم نور است
آشفتگی ترانه های من
از دوری قیصر امین پور است ....
*
۱: م. امید
۲: مصرع از مجید زهتاب است
سعید بیابانکی
عزیز دل زهرا ...
چشمها، پرسش بی پاسخ حیرانی ها
دستها، تشنه ی تقسیم فراوانی ها
با گل زخم، سر راه تو آذین بستیم
داغ های دل ما جای چراغانی ها
حالیا دست کریم تو برای دل ما
سرپناهیست دراین بیسروسامان ها
وقت آن شدکه به گل،حکم شکفتن بدهی!
ای سرانگشت توآغاز گل افشانی ها
فصل تقسیم گل وگندم و لبخند رسید
فصل تقسیم غزل ها وغزل خوانی ها...
سایه ی امن کسای تومرا بر سر،بس!
تا پناهم دهد از وحشت عریانی ها
چشم تو لایحه ی روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پایان پریشانی ها
قیصر امین پور
حسین ذوقی: مرا / به جشن تولد / فراخوانده بودند / چرا / سر از مجلس ختم / درآوردهام؟
جمعه 8/8/88 دومین سال درگذشت زنده یاد قیصر امین پور شاعر معاصر است که به تاریخ مبارک 8/8/88 همزمان شده به این مناسبت سالگرد مرگش پاس داشته شد؛ تا یاد شاعر «دستور زبان عشق» و «آینههای ناگهان» و «بیبال پریدن» گرامی داشته شود. به راستی امینپور از بزرگان شعر چند دهه اخیر ما بود. شاعری که از هر طیف و طبقه اشعارش را میخواندند و میستودند. چنانکه هممسلکان انقلابیاش او را به استادی میشناختند و دیگران نیز او را شاعری مهم میدانستند و او خود نیز اما هیچگاه خود را نه به این طرف و نه آن طرف وصل و پرتاب نکرد و این بود راز ماندگاری قیصر.
همیشه آفتابگردان
با اینکه هنوز از مرگ او زمانی طولانی نگذشته و شاید تعجبی نداشته باشد که هنوز هم کتابهای قیصر از پرفروشها باشد؛ اما همین که ناشر کتابهای متأخر او ارقام فروش کتابها را به زبان میآورد نشان از محبوبیت شاعر دارد. پس از دو سال آثار این شاعر، هنوز هم به فروشهای بالای خود ادامه میدهند. به طوری که کتاب «آینههای ناگهان» چاپ نشر افق با 15 بار تجدید چاپ پرفروشترین کتاب قیصر امینپور است که به گفته ناشرش تا کنون 27 هزار نسخه از آن وارد بازار کتاب شده است. گزینههای اشعار امینپور توسط انتشارات مروارید 15 بار تجدید چاپ شده است. کتاب «گلها همه آفتابگردانند» (انتشارات مروارید) با 11 بار تجدید چاپ، «بیبال پریدن» (نشر افق) با 9 بار تجدید چاپ و «دستور زبان عشق: از شعرهای 85 - 80» (انتشارات مروارید) با 8 بار تجدید چاپ در سکوهای سوم تا پنجم کتابهای پرمخاطب امینپور ایستادهاند.
منوچهر حسنزاده، مدیرمسئول انتشارات مروارید، ناشر برخی از کتابهای قیصر امینپور معتقد است از کارهای او استقبال بسیار خوبی شده و کتابهایش از پرفروشترین آثار کشور است.
مدیر انتشارات مروارید در گفتوگو با خبر میگوید: مجموعه کامل اشعار قیصر امینپور در تاریخ دهم شهریور 1388 در شمارگان 3 هزار نسخه به چاپ دوم رسیده است. همچنین مجموعه «گلها همه آفتابگردانند» در تاریخ 25 اردیبهشت 88 به چاپ یازدهم رسید که این چاپ در شمارگان 5 هزار نسخه منتشر شده است. گزینه اشعار قیصر امینپور در قطع جیبی نیز برای پانزدهمین بار در 3 هزار نسخه و در روز 30 اردیبهشت 88 چاپ شد. ضمن اینکه مجموعه «دستور زبان عشق» که آخرین مجموعه شعر منتشره قبل از مرگ قیصر بود و در سال 1386 برای نخستین بار منتشر شد، اکنون به چاپ هشتم رسیده است. چاپ هشتم این مجموعه در 8 هزار نسخه و در تاریخ دهم اسفند 1387 انتشار یافت.
حسنزاده همچنین در گفتوگو با خبر از چاپ یادداشتهای شخصی قیصر امینپور در قالب کتابی خبر میدهد. این کتاب با عنوان «گفتوگوهای بیگفتوگو» دربردارنده یادداشتها و نوشتههای شخصی این شاعر و استاد فقید دانشگاه است. کتاب یادشده با گردآوری زیبا اشراقی - همسر شاعر - و از سوی انتشارات مروارید منتشر خواهد شد. همچنین یادنامه قیصر امینپور از سوی نشر یادشده در حال انتشار است.
شاعر پنجاه ساله
قیصر امینپور در دوم اردیبهشت ماه سال 1338 در شهرستان گتوند متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرستانهای گتوند و دزفول به پایان برد. وی در آغاز عاشق نقاشی بود، اما سرانجام به سراغ شعر رفت و شعر او را به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران کشاند.
امینپور در سال 1357 دیپلم تجربی گرفت و سپس تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته دامپزشکی در دانشگاه تهران آغاز کرد. وی در سال 1358 با انصراف از رشته دامپزشکی، به جمع دانشجویان علوم اجتماعی پیوست. قیصر امینپور مجدداً در سال 1363 تغییررشته داد و تحصیلات خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران دنبال کرد و در سال 1366 به دریافت مدرک کارشناسی نائل آمد.
وی در همان سال به ادامه تحصیل پرداخت و در سال 1369 مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی را کسب کرد و در ادامه این راه در بهمن ماه سال 1376 با دریافت مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. امینپور در سال 1376 با دفاع از رساله خود با عنوان «سنت و نوآورى در شعر معاصر» که با راهنمایى محمدرضا شفیعىکدکنى به سرانجام رسیده بود، موفق به اخذ مدرک دکتراى ادبیات فارسى از دانشگاه تهران شد و بعدها این پایاننامه در شمارگان بالایى به چاپ رسید. وی درباره این اثر مىگوید: «پیشنهاد بررسى درباره این موضوع از طرف استاد ارجمند دکتر شفیعىکدکنى بود و من از میان موضوعات مختلف، این موضوع را به ضرورت بحث سنت و نوآورى، براى پایاننامه دکترا برگزیدم.»
«دستور زبان عشق» آخرین دفتر شعر او بود که تابستان امسال منتشر شد و مورد استقبال بسیاری از متقدان قرار گرفته بود. در کوچه آفتاب، تنفس صبح، توفان در پرانتز، منظومه ظهر دهم، مثل چشمه مثل رود، بیبال پریدن، به قول پرستو، گزینه اشعار، گلها همه آفتابگردانند، سنت و نوآوری در شعر معاصر و شعر و کودکی، از عناوین دیگر کتابهای این شاعر و استاد دانشگاه تهران است. دکتر قیصر امینپور از زمرهِ شاعرانی بود که از همان آغاز فعالیتهای حوزه هنری به جمع گروه شعر آنجا پیوست و همگام با سایر شاعران فعال حوزه هنری در بسیاری از شبهای شعر برگزار شده در جبهههای دفاع مقدس شرکت کرد و در مناطق مختلف عملیاتی به شعرخوانی پرداخت.وی سپس به جمع نویسندگان و شورای سردبیری مجله سروش نوجوان پیوست.
همچنین دکتر امینپور به تدریس زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه اشتغال داشت. وی در آخرین روزهای سال 1377 دچار سانحه تصادف در جاده کناره شمال گردید و به شدت مجروح شد. شدت جراحات وارده به دکتر امینپور به حدی بود که وی به دفعات تحت عملهای مختلف جراحی قرار گرفته و برای ادامه معالجات برای مدتی کوتاه به کشور انگلستان اعزام شد. وی در سال 1381 تحت عمل پیوند کلیه قرار گرفت و بهبودی نسبی یافت.
دکتر قیصر امینپور در سال 1367 از مؤسسه گسترش هنر، جایزه ویژه نیما یوشیج را دریافت کرد. همچنین در سال 1378 از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان یکی از شاعران برتر دفاع مقدس در دهههای 60 و 70 برگزیده شد. وی عضو شورای شعر و ادبیات حوزه بود و در تشکیل جلسات شعرخوانی و نقد و بررسی شعر و تشویق و ترغیب شاعران جوان انقلاب نقش مؤثر و ارزندهای داشت. فعالیتهای امینپور در حوزه اندیشه و هنر تا اواخر سال 1366 ادامه یافت.
مراسم سال دوم
تا امروز برای دومین سالگرد درگذشت امینپور تنها یک مراسم بزرگداشت برگزار شده، این مراسم هم در روستای گتوند محل تولد و دفن قیصر بوده است. البته این مراسم هم با عنوان سومین همایش «کوچههای آفتاب» تدارک دیده شد و بزرگداشت قیصر برنامه حاشیهای این همایش بود.
مراسم مهمتر اما فردا برگزار میشود در دانشگاه تهران؛ جایی که قیصر سالها در آن تدریس کرد. مراسم یادبود این شاعر و استاد فقید دانشگاه ساعت 16 فردا یکشنبه (10 آبانماه) در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار خواهد شد. در این مراسم که با حضور شاعران انقلاب اسلامی و دفاع مقدس همراه خواهد بود، مهمانانی چون علی معلمدامغانی، پرویز بیگیحبیبآبادی، عبدالجبار کاکایی، علیرضا قزوه و سیدضیاءالدین شفیعی شعرخوانی خواهند داشت.
غزل قیصر امینپور درباره حضرت رضا (ع)
چشمههای خروشان تو را میشناسند
موجهای پریشان تو را میشناسند
پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را میشناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را میشناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج توفان تو را میشناسند
اینکای خوب، فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را میشناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچههای خراسان، تو را میشناسند
منبع : خبر آن لاین