دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 6037
تعداد نوشته ها : 4
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
بهنام حاتمي
مردی با سپری بزرگ به جنگ می رفت . از قلعه سنگی بر سرش زدند و بشکستند . برنجید و گفت : ای مردک کوری ؟ سپری بدین بزرگی نمی بینی و سنگ بر سر من می زنی ؟
دسته ها : حکایت
دوشنبه شانزدهم 10 1387
X