نه کسی می آید
نه کسی می رود
خراب آن همه خاطره ام هنوز

 

دسته ها : شعر
شنبه نهم 6 1387
چرا بیاد نمی اورم ؟
من از یاد های خویش خواهم گریخت
لااقل مرا تو به یاد خواهی اورد
!
دسته ها : شعر
شنبه نهم 6 1387

از بی؟؟؟

امروز هم کسی اگر صدایم کرد
بگو خانه نیست
می خواهم به ان پرنده مرده ان گل پژمرده
می خواهم بخودم بیندیشم
گاهی اوقات مجبورم
حقیقتی را پس گریه های بی وقفه ام پنهان کنم
برای من همین خوب است
؟

دسته ها : شعر
پنج شنبه هفتم 6 1387
 می شود این جا  
 گوشه ی همین تخت شکسته  بنیشنم  
 خسته ام  
 مسافرم  
 در راه مانده ام  
 در مانده و بیمارم  
 خدای هست  
 ناظر بر کارتان  
 اجری و زجری  
 دارد کارتان  
 خدای من  
 خدای مهربانی. عظمت. شکوه .روشنی . پاکی . بزرگی . دانایی  
 راستی تو چه داری از خدای من  
 فکر کن . بازم فکر کن  
 فکر کنم هیچ ................................؟؟؟؟؟؟ 
دسته ها : شعر
دوشنبه چهارم 6 1387
X