خطار 2 به غرق گناه
ببین ! ای سایه ظلمت
ببین .ای سایه ظلمت چه خونها میکنی جاری
چه دامنها برنج آمیخته
پر میکنی با ناله وزاری

تفو بر ذات نا پاکت تو انسانی؟ شرف داری
چه ؟
بیقدی ؟
نمیترسی نه ؟ چون خنجر بکف داری
ولی بدبخت بیچاره
برو انتقام سرکش فردای انسانها
خبر از سرنوشت شوم خود .داری
نداری .نه
برو با ساز وبیگانه
برقص و پای بر هم زن بروی نعش یارانم
بکش بر سر
بخور چون باده
خون پاک وخندان عزیزانم

 

دسته ها : حرفهای از تب
جمعه اول 6 1387
X