دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 27219
تعداد نوشته ها : 19
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب

قدرت كلمات

روزي  مرد كوري روي پله هاي ساختماني نشسته و كلاه و تابلويي را در كنار پايش قرار داده بود؛ روي تابلو خونده مي شد:

«من كور هستم،لطفاً كمك كنيد.»

روزنامه نگار خلاقي از كنار او مي گذشت. نگاهي به او انداخت، فقط چند سكه در داخل كلاه او بود. او چند سكه داخل كالاه انداخت و بدون اينكه از مرد كور اجازه بگيرد،تابلوي اورا برداشت واعلان ديگري روي ان نوشت وتابلورادوباره كناره پاي او گذاشت وآنجا راترك كرد.

عصرآن روزروزنامه نگار دوباره ازآن محل مي گذ شت كه متوجه شدكلاه آن مرد كور پرازسكه واسكناس شده است.مردكورازصداي قدم هاي او خبرنگارراشناخت  وخواست اگراوهمان كسي است كه آن تابلورا نوشته بگويد چه برروي آن نوشته است؟!

روزنامه نگار جواب داد: چيزي خاص ومهمي نبود . من فقط نوشته شمارابه شكل ديگري نوستم.ولبخندي زدوبهراه خود ادامه داد....

مرد كورهيچ وقت ندانست كه اوچه نوشته است ولي روي تابلوي اوخوانده ميشد:

«امروزبهاراست ولي من نمي توانم ان را ببينم»

نتيجه:

 حتي براي كوچك ترين اعمالتان ازدل،فكر،هوش و روحتان مايه بگذاريد، اين رمز موفقيت است

X