سکوت بیابان

در بیابانی واقع در افریقا استاد صوفی گری و شاگردش در حال قدم زدن و راهپیمایی بودند. هنگامی که شب از راه رسید هر دو نفر چادری بر پا کرده ودر حال درازکش مشغول استراحت بودند 
شاگرد گفت:
چه سکوتی!
و استاد نیز در پاسخ گفت که:
هرگز مگو((چه سکوتی))بلکه همیشه بگو((من نمی توانم به طبیعت گوش فرا دهم))

 ملاقات با پادشاه
 روزی یک پادشاه ایرانی از سعدی شیرازی می پرسد:
تو در هنگامی که در شهر های مختلف کشور من قدم میزنی آیا معمولا به من و کارهای من فکر میکنی؟
پاسخ سعدی فاضل و دانشمند این بود:
ای پادشاه من هر وقت که خدا را فراموش می کنم به شما فکر میکنم.




 تفکر درباره ی مرگ 

روزی زیلو از کنفوسیوس فیلسوف بزرگ چینی که در قرن ششم قبل از مسیح زندگی میکرد پرسید:ایا می توانم از شما بپرسم که نظرتان راجع به مرگ چیست؟کنفوسیوس پاسخ داد: توانس بله شما می توانید اما هنوز معنای زندگی را نمی دانی پس برای جه سعی داری درباره ی مرگ بدانی؟ هنگامی که زندگی ات رو به اتمام بود به حقیقت در این باره بپرداز 

 برگ اندیشه ای از انتونی میو s.j

سکوت اختیار کردن همیشهفقط به معنای دست از سخن کشیدن نیست بلکه اموزش و تمرینی مناسب برای شنیدن تما م چیزی هایی که در اطرافمان میگذرد می باشد درست همانند یک صدای جیغ مانند در یک ارکست در حال نواختن ویک استاد صرای ناموزون یک فوت را به راحتی تشخیص میدهد به همین ترتیب ما نیز نیاز مند تمرین دادن گوش هایمان هستیم تا قادر به شنیدن صدای خدا در میان هیاهوی مکاره ی زندگی باشیم

انسان مدرن امروزی سکوت را امری بسیار کسل کننده میداند او بی حرکت ماندن راسخت و دشوار میداند و همیشه مشتاق و هیجان زده است تا کاری انجام داده نصیحتی کرده یک کار سراپایی انجام داده وسر انجام نیز تبدیل به برده ی هیجان واضطرابش در انجام دادن کارها می شود


 

X