به روايت از نجواي فرهنگ مردم(جشنها و آداب و معتقدات زمستان (جلد دوم) نويسنده : سيد ابوالقاسم انجوي شيرازي )
كوسا گلين يا كوسه چوپانان
بنا به يك افسانه خيلي قديمي حضرت موسي كه در خدمت شعيب چوپاني ميكرد يك بار پنجاه روز به نوروز مانده سري به گوسفندانش زد ديد همه دو قلو زاييدند. چون به خانه بازگشت از شدت شادي و خوشحالي به زن خود مژده داد و در حياط فقيران را وليمه داد و مراسم كوسا كه در شهر ابهر با اين افسانه توام است اما اين جشن چوپانان ابهر در ساير شهر هاي آذربايجان و بخصوص در ميان چوپانان هنوز مرسوم و متداول است ، چه ، در زمستان پر برف و بارندگي آذربايجان ؛ چراندن گاو و گوسفند و حشم و غنمبه طور طبيعي و قهري تعطيلي است و احشام در آغل ها هستند و چوپانان چون كاري نكرده اند ، توقع مزدي را هم ندارند اما هنوز چند ماهي از سال باقي مانده است و ناچار بايد زندگي كنند و معاشي داشته باشند ، از اين رو به صورت دسته هاي متعدد در مي آيند و به سراغ حشم داران مي روند و كوسه در مي آورند و آنچه از نقد و جنس گرد كنند كفاف زندگي آنان را مي دهد و با همان مي سازند تا نوروز فرا رسد و دوباره راهي كوه و دشت و صحرا شوند ، از سوي ديگر دارندگان گاو و گوسفند در انتظار آمدن كوسا هستند و قدم آنان را خوب و بركت آور ميدانند و معتقدند هر كس با دار و دسته كوسا مزاح و شوخي و سپس محبت و كمك كند ، عاقبت به خير مي شود.
در ارديبهشت ماه سال 1350، مجله ي آن روزهاي اطلاعات هفتگي گزارشي درباره ابهر به چاپ رساند.اين گزارش كه در بردارنده ي نكته هاي ظريف اجتماعي آن روزگاران ابهر مي باشد براي آگاهي بيش تر علاقمندان اين سرزمين كهن در اين مجموعه نقل مي گردد.
در كنار ابهر رود نه تنها مي توان از سر عقل و حكمت گذر عمر را تماشا كرد، بلكه مي توان از هواي لطيف و آرامش اين شهر به آرامي هاي خاص شرق نيز رسيد. ابهر را اگر بر سر آن باشيم كه برايش القاب جستجو كنيم، مي توان شهر سرسبز، شهر آرامي، شهر خانه هاي سفيد و روشن و شهر دفينه ها ناميد، ولي من ترجيح مي دهم كه ابهر را شهر رستگاران و سبكباران بناميم. اگر سند و دليل از من بخواهيد، كارم آسان نخواهد بود، اما اگر اهل تاريخ و جستجو و متون باشيد، خواهيد ديد كه خاك ابهر، سينه ي گشوده اش را آرامگاه صافي ترين دراويش وارستگان كرده است. البته اينك از مزار و مقبره هاي دراويش آثار بسياري نخواهيد يافت، اما هر چه هست، هنوز از پير احمد زهرنوش، شاهزاده كبير و پير سكينه خاتون، نشاني ها در شهر هست. ابهر بي گمان هنوز مي تواند آن روزگاران برجستگي ها را به خاطر آورد.
مدير ادارهي ميراث فرهنگي و گردشگري شهرستان ابهر در استان زنجان از كشف30قطعه شيء بسيار نفيس متعلق به هزارهي اول پيش از ميلاد از خانهي در ابهرخبر داد.
داوود آبيان در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اينباره توضيح داد: چند روز پيش، مأموران نيروي انتظامي شهرستان ابهر هنگام انجام مأموريت در خانهي فردي،سي قطعه شيء تاريخي باارزش را شناسايي كردند. پس از بررسي كارشناسي اين اشيا مشخص شد كه آنها يك گنجينهي كاملا سالم و متعلق به دورهاي هستند كه در استان زنجان از آن اطلاعات زيادي نداشتيم.
اين باستانشناس دربارهي اشياي كشفشده گفت: اين اشيا شامل ظرفهاي متنوع سفالي در اندازههاي متفاوتاند كه هيچكدام شبيه يكديگر نيستند و نقوش ريز مينياتوري در بخشهاي متفاوت آنها وجود دارد.
او با اشاره به اينكه اين ظرفها آيينياند، بيان كرد: اشياي كشفشده به دورهي عصر آهن III و دورهي فراهخامنشي تعلق دارند. دو نمونهي بسيار ارزشمند نيز از دورهي هخامنشي شناسايي شدهاند كه از سايتهاي مرتبط با اين دوره، در گذشته فقط يك نمونه در سلطانيه شناسايي شده است.
براساس بررسي هاي انجام شده نخستين جايگاه سكونت در ابهر قلعه تپه بوده كه اين منطقه را مي توان جزو اولين زيستگاه هاي استان زنجان به شمار آورد كه قدمت آن به هزاره هاي پيش از ميلاد مي رسد . كشفيات موجود ثابت كرده است كه قدمت " قلعه تپه" يا "تل دارا" به دوره كيانيان مي رسدؤ همچنين ثابت شده كاخ داراب شاه " پادشاه كياني در اين منطقه قرار داشته و احتمالا در ان دوران اين قلعه به عنوان پادگان سربازان استفاده مي شده است".
منطقه ابهر از نخستين زيستگاه هاي انساني ايران است كه از قذمت و پيشينه طولاني بر خوردار بوده است. نشانه هاي موجود در تپه هاي باستاني منطقه ، بر وجود حيات در هزاره اول پيش از ميلاد در اين منطقه گواهي مي دهند.
به استناد شواهد تاريخي موجود ، در سال 821 پيش از ميلاد قبايل مختلف مادها تحت رهبري فرمانده خود "هاناسيروكا" در محلي به نام "بيت سگبات" واقع در دره ابهر چاي جمع شدند و در اين محل ميان آن ها و آشوري ها نبردي در گرفت.در دوران ساسانيان ناحيه واقه بين ابهر رود و خر رود بسيار اباد و از موقعيت ممتازي برخوردار بوده است.
در دوران ساسانيان منطقه ابهر رودتحت تسلط يكي از هفت خاندان مهم حكومت گر ايران بنام خاندان مهران قرار داشته و از رونق خوبي برخوردار بوده است . در دوره اسلام نيز به علت هم مرز بودن با ديلم و تمايل سرداران عرب به تسلط بر ديلم اهميت خاصي داشته است . در دوران قاجار نيز به علت ارتباط با روسيه و گذشتن مسير ارتباطي تهران – روسيه از ابهر و زنجان، اين منطقه اهميت ارتباطي داشته است.
آثار موجود در تپه باستاني موجود در منطقه ابهر بر تاريخ طولاني تر منطقه گواهي مي دهند ولي به علت كمبود اطلاعات و انجام نشدن حفاري هاي علمي در آن ها گمان تاريخي ، مورد ترديد است. در سال 1330 هجري قمري جهانشاه خان افشار ، يكي از مالكين مقتدر و ريس ايل افشار خمسه ،در قلعه تپه كاوش كرده و اشياي با ارزشي را مي توانست بر ديرينگي تاريخ اين منطقه گواهي دهد،از زير خاك بيرون آورده و با خود برده است.از ان جا كه در اين كاوش هيچ گونه اصول حفاري . باستان شناسي رعايت نشده ، اين منطقه به كلي زير و ور شده و ادامه كار براي كارشناسي سخت شده است.
نژاد مردم شهرستان ابهر آريايي و زبان اصلي آنان تركي است ولي در مكالمات رسمي زبان فارسي رايج است. قبل از هجوم اقوام مغول،زبان بومي اهالي منطقه، فارسي بوده است ولي از قرن هفتم به بعد ، پس از استقرار اقوام ترك در منطقه و مهاجرت ترك هاي اذري به اين منطقه زبان تركي جانشين زبان فارسي پهلوي شده است.
برگرفته از كتاب چقدر ايران را ميشناسيم؟ نويسنده: پروانه پرچكاني