تبیان، دستیار زندگی
شیعه كه خاندان پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را عالم به برخى از غیبها مى داند، فقط به عنوان برگزیدگان و بزرگانى كه مورد رضاى خداوند بوده اند و از حضرت حق جل و علا كسب فیض كرده اند، مى باشد نه بعنوان علم ذاتى كه مختص به ذات اوست و در آن شریكى ندارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علم غیب در سینه امامت

غیب

یكى از دلائل آشكار نبوت و یا امامت، خبرهاى است غیبى كه از جانب خداوند متعال در اختیار ایشان قرار مى گیرد.

اینگونه اخبار در قرآن مجید و سخنان پیامبر بزرگوار اسلام صلى الله علیه و آله و پیشوایان معصومین علیهم السلام بطور گسترده ذكر شده است .

یادآورى و مطالعه اینگونه روایات علاوه بر اینكه سبب شناخت بهتر پیشوایان دین مى گردد، زیرا طبیعت هر انسانى با شناخت كمالات رهبران خود به طرف آنها جذب مى شود، علاقه او بیشتر شده و این علاقه معنایش اطاعت و هماهنگى با رهبران دینى است كه پایه هر موفقیتى به شمار مى رود.

گذشته از این امر، پیشگوئی هاى رهبران دینى در حد یك معجزه سبب تقویت ایمان و باور قلبى مردم به حقانیت دین و رهبرى آن مى گردد.

بحث در مورد علم غیب و اینكه آیا این علم منحصر به خداوند متعال است و دیگران از آن بهره اى ندارند و یا اینكه دیگران نیز مى توانند داراى این علم باشند بحثى گسترده است. هیچ كس نباید در این امر تردید داشته باشد كه خداوند متعال قادر است بخشى از علوم خود را هر قدر كه صلاح بداند در اختیار اولیاء خود قرار دهد، همچنانكه در قرآن مجید به پاره اى از آنها اشاره نموده است .

مثلا در مورد پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «عالم الغیب فلا یظهر على غیبه احدا الا من ارتضى من رسول (جن/26)؛ خداوند داناى غیب است و هیچكس را بر غیب خویش آگاه نمى كند مگر آنكه را كه مورد رضاى او باشد».

و آیات دیگرى كه بطور عموم و یا خصوص ، این حقیقت را اعلام مى دارد كه خداوند متعال هرگاه صلاح بداند برخى از بندگان خود را از غیب آگاه مى سازد.

بنابراین آیاتى كه علم غیب را منحصر در خداوند متعال مى داند مثل آیه مباركه ی «قل لا یعلم فى السماوات و الارض الغیب الا الله و ما یشعرون (نمل/66)؛ بگو در میان آسمانها و زمین كسى جز خداوند غیب را نمى داند»، و آیاتى نظیر آن معنایش این است كه منبع غیب خداوند است و كسى جز از طریق او نمى تواند بر آن آگاهى یابد، بنابراین هیچ منافاتى ندارد كه غیبها در نزد حضرت حق باشد و او برخى از اولیاء خود را از آن مطلع گرداند.

شیعه كه خاندان پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را عالم به برخى از غیبها مى داند، فقط به عنوان برگزیدگان و بزرگانى كه مورد رضاى خداوند بوده اند و از حضرت حق جل و علا كسب فیض كرده اند، مى باشد نه بعنوان علم ذاتى كه مختص به ذات اوست و در آن شریكى ندارد

آرى عالم به غیب در حقیقت خداوند متعال است كه علم او ذاتى و از دیگرى گرفته نشده است و اما علوم سایر انبیاء و اولیاء اكتسابى و برگرفته از آن كانون غیب است .

حقیقت علم غیب

در قرآن كریم مى خوانیم: «و كل شى ء احصیناه فى امام مبین(یس/12)؛ همه چیز را در پیشواى آشكار جمع آورى كرده ایم».

از امام باقر علیه السلام روایت است كه فرمود: چون این آیه بر پیامبر اكرم نازل شد، ابوبكر و عمر از جا برخاسته گفتند: اى رسول خدا آیا منظور تورات است؟

فرمود: خیر.

گفتند: انجیل است؟

فرمود: خیر.

گفتند: قرآن است؟

فرمود: خیر.

در این میان امیرالمۆمنین على بن ابیطالب علیه السلام وارد شد، پیامبر اكرم فرمود: این همان است ، اوست آن امام كه خداوند تبارك وتعالى علم هر چیزى را در او جمع كرده است.(1)

امام علی

فراگیرى از صاحب علم

بعد از جنگ جمل وقتى حضرت امیر علیه السلام در ضمن خطبه اى به برخى از حوادث آینده خبر داد یكى از یاران آن حضرت با تعجب گفت: یا امیرالمۆمنین! به شما علم غیب داده شده است. شاید او منظورش این بود كه علم غیب مختص خداوند است.

على علیه السلام در حالیكه تبسم مى كرد، فرمود: این علم غیب نیست، بلكه آموختن و فراگیرى است از صاحب علم (یعنى رسول خدا).(2)

و از آنجا كه دانستن علم غیب در نظر بسیارى معنایش این بود كه او شریك خداوند است در دانستن غیب، و دانستن علم غیب را از صفات الهى مى شمرند. به این جهت در برخى روایات، این موضوع را انكار مى كردند و مى فرمودند: این علم غیب نیست ، بلكه علمى است كه از پیامبر اكرم فرا گرفته ایم.

در روایت دیگرى مردى بنام یحیى بن عبدالله به امام هفتم علیه السلام گفت: فدایت شوم اینان مى پندارند كه شما علم غیب میدانى !

حضرت فرمود: سبحان الله، دستت را بر سرم بگذار، بخدا قسم تمامى موهاى سرم(از تعجب) سیخ شد. سپس فرمود: نه بخدا قسم، چیزى نیست مگر آنچه از پیامبر اكرم ارث برده ایم.(3) یعنى آنچه ما مى دانیم علم ذاتى نیست بلكه برگرفته از خداوند است.

همه علم كتاب نزد ماست

سدیر گوید: من و ابوبصیر و یحیى بزاز و داود بن كثیر در منزل امام صادق علیه السلام بودیم كه دیدیم حضرت با حالت خشم آمد وقتى نشست فرمود:

شگفتا از كسانى كه مى پندارند ما علم غیب داریم، جز خدا كسى غیب نمى داند، من مى خواستم خدمتكار را تنبیه كنم،گریخت و من نمى دانم در كدام اتاق رفته است !

سدیر گوید: وقتى حضرت از مجلس برخاست و به داخل منزل رفت ، من و ابوبصیر و میسر به دنبال حضرت رفتیم و گفتیم: فدایت گردیم از شما چنین سخنانى شنیدیم در مورد آن خدمتكار، ما مى دانیم كه شما دانشى فراوان دارى و علم  غیب را هم به شما نسبت نمى دهیم.

حضرت(براى اینكه حقیقت امر روشن گردد) فرمود: اى سدیر آیا قرآن نخوانده اى؟

عرض كردم: آرى .

عالم به غیب در حقیقت خداوند متعال است كه علم او ذاتى و از دیگرى گرفته نشده است و اما علوم سایر انبیاء و اولیاء اكتسابى و برگرفته از آن كانون غیب است

فرمود: در قرآن یافته اى این آیه را «قال الذین عنده علم من الكتاب انا آتیك به قبل ان یرتد الیك طرفك؛ كسى كه از علم كتاب بهره اى داشت گفت من آن تخت را قبل از بهم خوردن چشم تو نزد تو حاضر مى كنم».

سدیر گوید: عرض كردم : فدایت شوم خوانده ام .

فرمود: آیا آن مرد را مى شناسى و مى دانى چه مقدار از علم كتاب نزد او بود؟

عرض كردم: شما مرا آگاه كنید.

فرمود: به مقدار یك قطره در مقابل دریاى سبز! این مقدار در مقابل علم كتاب چقدر خواهد بود؟

عرض كردم: فدایت شوم این خیلى كم است .

حضرت فرمود: اى سدیر چقدر زیاد است؟ (اگر بدون مقایسه در نظر گرفته شود) وقتى خداوند صاحب آن را به علم نسبت مى دهد. اى سدیر آیا در كتاب خداى عزوجل خوانده اى: «قل كفى بالله شهیدا بینى و بینكم و من عنده علم الكتاب؛ بگو خداوند و كسى كه علم كتاب نزد اوست، میان من و شما به عنوان گواه كافیست».

عرض كردم: فدایت شوم خوانده ام .

فرمود: كسى كه تمامى علم كتاب نزد اوست فهمش بیشتر است یا كسى كه برخى از دانش كتاب را دارد؟

عرض كردم: نه، كسى كه تمامى علم كتاب را دارد.(برتر است)

آنگاه حضرت در حالى كه با دست خود به سینه اش اشاره مى كرد، دو بار فرمود: «علم الكتاب و الله كله عندنا؛ به خدا سوگند همه علم كتاب نزد ماست».(4)

از آنچه گفته شد، می توان اینگونه نتیجه گرفت، شیعه كه خاندان پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را عالم به برخى از غیبها مى داند، فقط به عنوان برگزیدگان و بزرگانى كه مورد رضاى خداوند بوده اند و از حضرت حق جل و علا كسب فیض كرده اند، مى باشد نه بعنوان علم ذاتى كه مختص به ذات اوست و در آن شریكى ندارد.

پی نوشت:

1) انه الامام الذى احصى الله تبارك و تعالى فیه علم كل شىء؛ معانى الاخبار، ص 95؛ ینابیع المودة، ص 77 بااندك اختلاف .

2) لیس هو بعلم الغیب و انما هو تعلم من ذى علم ؛ نهج البلاغه خطبه 128 فیض السلام . و در ادامه كلام ، حضرت آن علم غیب را كه كسى نمى داند منحصر درآیه 34 سوره لقمان دانسته و فرمود: غیر از اینها، علمى است كه خداوند به پیامبرش تعلیم كرده و او به من یاد داده است .

3) لا والله ما هى الا وراثة عن رسول الله؛ امالى شیخ مفید، ص 14.

4) تفسیر نورالثقلین ، ج 2، ص 522 از اصول كافى .

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع: کتاب «پیشگوئیهاى امیرالمۆمنین علیه السلام»، سید محمد نجفى یزدى.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.