تبیان، دستیار زندگی

ذلت و عزت از منظر خدای متعال

متن زیر بخشی از سخنرانی شب هشتم محرم جناب آیت الله سیدمحمدمهدی میرباقری؛ مدرس سطح خارج حوزه علمیه قم و رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم است که به تاریخ ۲۶ شهریورماه ۹۷ ایراد شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
آیت الله سیدمحمدمهدی میرباقری

خدای متعال یک جواب خیلی عجیبی داده است و می‌‏‏فرماید «وَ لِلَّـهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لَـکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ»(منافقون/۸)، شما اگر مدار شهر را از مدار رسول بیرون بردید، شهر ذلیل می‌‏‏شود، رسول ذلیل نمی­شود. عالم اگر از مدار بندگی برگشت یا شما بندگی نکنید خدا ذلیل نمی‏‏شود؛ و مگر این پیغمبر به شما احتیاج دارد که شما وقتی شهر را عوض کردید پیغمبر ذلیل بشود مگر عزتش را از شما گرفته بود که حالا ذلیل بشود. عزتی که از دستگاه کفر می‌‏‏آید را می‌‏‏توانید جا به جا کنید آنجا که جای عزت نیست. در یک کلمه جواب خدای متعال این است که مگر شما عزتی به پیغمبر دادید که می‌‏‏خواهید بگیرید و اصلاً مگر شما عزتی دارید؟ عزیز یعنی نفوذ ناپذیر یعنی کسی که هیچ کس نمی‌‏‏تواند به او فرمانی بدهد.

در روایت است که به امیرالمومنین عرض کردند دیشب چه کردید ایشان فرمودند: یا رسول الله هزار رکعت نماز خواندم؛ عرض شد چگونه؟ و حضرت فرمود: خود شما فرمودید که اگر سه مرتبه این ذکر را بگویید برابر با هزار رکعت نماز می‌‏‏شود. «یَفْعَلُ‏ اللَّهُ‏ مَا یَشَاءُ بِقُدْرَتِهِ‏ وَ یَحْکُمُ‏ مَا یُرِیدُ بِعِزَّتِهِ» عزیز آن کسی است که هرچه اراده و حکم می‌‏‏کند هیچ کس نمی‌‏‏تواند در حکمش دخالت کند. عزیز آن کسی است که به فرموده حضرت: «لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُه»(1) یعنی اگر هفت اقلیم را به من بدهید و بگویید یک پوست جو از دهان مورچه بگیر، نمی‌‏‏گیرم. عزیز آن کسی است که وقتی حکومت مشرق و مغرب عالم را به او دادند و در خانه اش وارد شدند، فرمود «لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَهِ عَنْزٍ»(2) یعنی اگر تکلیف الهی نبود قبول نمی‏‏کردم و ریسمان خلافت را برگردن شتر خلافت می‌‏‏انداختم و می‌‏‏دیدید که این دنیای گسترده که شما برای آن سر و دست می‌‏‏شکنید در نزد من از آب بینی بز بی‌قیمت تر است. شما می‌‏‏توانید عزت این آدم را بگیرید؟ ذلیل آن کسی است که با یک لقمه و یک نسیم شیطان برمی­گردد. امیرالمومنین «کالجبل الراسخ لا یحرکه العواصف»(3) یعنی مثل کوه استواری است که طوفان‌ها فقط گرد و غبارش را می‌‏‏گیرند آیا شما می‌‏‏توانید این آدم را ذلیل کنید؟ مگر عزتش را از شما گرفته که به او برگردانید. در داستانی گفته شده که پشه­ای روی درخت چنار نشست و به این چنار صد ساله گفت: خودت را بگیر می‌‏‏خواهم بپرم؛ چنار گفت: مگر تو وقتی نشستی من متوجه شدم که حالا می‌‏‏خواهی بپری، خودم را بگیرم!

بنابراین آنها می‌­گفتند که در شهر می‌‏‏رویم و مدار ارزشهای شهر را به هم می‌‏‏زنیم و یک شهری می‌‏‏سازیم که ذلیل‌ها در آن شهر اعز بشوند و عزیزها ذلیل بشوند. ذلیلها مدار عزت و شرافت شوند و از آن شهری که شهر عزیزها است این ذلیلها را بیرون می‌‏‏کنیم؛ آیا شهری که بر مدار شیطان شد شهر عزیزها است؟ این شهر ذلیلها است. شما هرچه بکنید این پیغمبر عزیز است شما ذلیل هستید ولو یک شهر دیگر بسازید. شما اگر کنار پیامبر باشید عزیز می‌‏‏شوید و اگر جدا شوید ذلیل می‌‏‏شوید.

الان این بساطی که کفار در عالم به پا کردند، آیا نبی اکرم اسلام را ذلیل کردند یا خودشان ذلیل شدند. شما عزت تان این است که کنار پیامبر باشید یا عزت پیامبر این است که کنارش شما باشد. شما سفره تان را جدا می‌‏‏کنید، سفره تان حرام می‌‏‏شود، شما طعامتان غسلین و زقوم می‌­شود.

سر سفره پیامبر گرامی اسلام نشینید و جامعه را یک سمت دیگری ببرید تا دنبال شما بیایند، که رفتند؛ یا مردم به امیرالمومنین سلام کنند یا نکنند، حضرت ذلیل نمی‏‏شود. در زیارت غدیریه یک تعبیر عجیبی است که ناظر به بیان حضرت است و در نهج البلاغه مرحوم سید رضی آن را نقل کردند. جناب عقیل نامه نوشت که اینطوری همه از اطراف شما پراکنده می‌‏‏شوند این که کشورداری و زعامت نشد؛ حضرت یک جواب عجیبی دادند و فرمودند: « ُ لَا تَزِیدُنِی کَثْرَةُ النَّاسِ حَوْلِی عِزَّةً وَ لَا تَفَرُّقُهُمْ عَنِّی وَحْشَةً وَ لَوْ أَسْلَمَنِی النَّاسُ جَمِیعاً لَمْ‏ أَکُنْ‏ مُتَضَرِّعاً اعْتَصَمْتَ بِاللَّهِ فَعَزَزْتَ وَ آثَرْتَ الْآخِرَةَ عَلَى الْأُولَى فَزَهِدْتَ»(4) همه مردم دور من جمع بشوند من احساس عزت نمی‏‏کنم. عزت من از اینجا نمی‏‏آید. یک می‌لیارد آدم بروند یا بیایند من وحشت نمی‏‏کنم. همه مردم من را به دشمن تسلیم کنند هم متضرر نمی‏‏شوم زیرا «اعتصمت بالله فعززت» یعنی امیرالمومنین با اعتصام به خدای متعال عزیز شد.

خدا رحمت کند یک عزیزی اعتصام را اینطور توضیح می‌‏‏داد: ماء معتصم، مثل چاهی که آبش کم است ولی چون چشمه دارد به آن معتصم می‌‏‏گویند و وقتی ملاقات با نجس یا متنجس کند، متنجس را پاک می‌‏‏کند و خودش نجس نمی‏‏شود؛ ولی اگر رابطه اش با آن مبدأ قطع شد یک انگشت متنجس هم به آن بزنی متنجس می‌‏‏شود. ماء الحمام هم معتصم است، زیرا یک حوزچه هایی کنار خزینه‌ها درست می‌‏‏کردند و به خزینه وصل می‌‏‏کردند و می‌‏‏گفتند: چون وصل به خزینه است معتصم است. کسی که به خدا وصل شد، معتصم می‌‏‏شود. اگر عالم بیاید و برود؛ همه کافر یا مومن بشوند، گرد و غبارش روی این انسان نمی‏‏‌نشیند؛ چون ساحتش اجل از اینهاست که همه عالم کافر بشوند یک غباری روی وجود او بنشیند.

مگر بنی امیه عزت امام حسین را گرفتند؟ «اعتصمت بالله فعززت» کسی که دستش به دامن خداست، عزتش را از خدا می‌‏‏گیرد و اگر همه عالم بیایند برای او فرقی ندارد و همه عالم بروند باز هم تفاوتی نمی‏‏کند. آن روزی که همه او را تنها می‌‏‏گذارند و محاصره اش می‌‏‏کنند و العیاذ بالله طناب به گردنش می‌‏‏اندازند احساس خواری نمی‏‏کند؛ و آن روز هم او عزیز است و اینها ذلیل هستند. آن روزی هم که دورش می‌‏‏آیند باز هم احساس عزت نمی‏‏‌کند.

منافقین گفتند که ما برمی­گردیم و فضای شهر را عوض می‌‏‏کنیم. حضرت آمده مدینه درست کرده اما ما فرهنگ عالم را برمی‏‏گردانیم و مدینه فسق درست می‌‏‏کنیم. فاسق غیر از آن کسی است که گناه می‌‏‏کند. در روایت است که به حضرت عرض شد: شیعیان شما گناه می‌‏‏کنند بگوییم فاسق هستند؛ حضرت فرمود: نه، بگویید که فاسق العمل هستند. فاسق خودش از مدار عهد بندگی خارج است.

شهری که بر مدار این ولات درست بشود، ارزشها در آن زیر و رو می‌‏‏شود؛ ولی عزتی که از طرف خدا آمده را نمی‏‏توانید بگیرید، چون متکی به خداست، مگر به عزت امیرالمومنین دستتان می‌‏‏رسد، اگر طوفان به پا کنید، فقط گرد و غبارش را می‌‏‏گیرید مگر می‌‏‏توانید کوه را تکان بدهید؟

خدای متعال می‌‏‏فرماید: ممکن است شما برگردید و مدینه را هم برگردانید و هزار و چهارصد سال بیشتر و کمتر مدار عالم را از مدار توحید به یک وادی دیگر ببرید و امپراطوری بنی امیه به پا کنید که ادامه آن هم امپراطوری غرب بشود؛ اما گردی بر دامن این پیغمبر نمی‏‏شیند و مومنین ذلیل نمی‏‏شوند. شما یک شهر ذلیل ها، شهر موشها و شهر حیوانات و وحوش و جنگل و دامداری مدرن درست می‌‏‏کنید؛‌ اما چوپان ذلیل نمی‏‏شود. چگونه مومنین ذلیل شوند مگر مومنین عزتشان را از شما گرفتند که ذلیل شوند.

شما شهری بر مدار فسق و فجور درست می‌‏‏کنید و زیباشناسی مردم و عزت‌ها و همه چیز عوض می‌‏‏شود و در نگاه آنها امیرالمومنین جایگاه ندارد؛ اما مگر آنها به امیرالمومنین یک جایگاهی دادند که حالا اگر از نگاه آنها بیافتد ذلیل بشود؟!

البته خدای متعال نمی‏‏‌فرماید که شما نمی‏‏‌توانید مدینه را برگردانید؛ بلکه می‌‏‏گوید مدار عزت را نمی‏‏توانید عوض کنید. مدار عزت و ذلت که دست شما نیست. آن کسی که معتصم بالله است، عزیز است؛ ولو همه شما کافر بشوید و او مومن باشد. همه بت بپرستند و ابراهیم خلیل خدا می‌‏‏پرستید. ولو او را در آتش بیاندازید باز هم او احساس عزت می‌‏‏کند. دورش جمع شوند باز هم برای او تفاوتی ندارد.

بنابراین طرح دومی که جریان نفاق دارد می‌‏‏خواهد یک عالمی درست بکند پوسته‌اش پوسته اسلام است و نماز هم می‌­خوانند ولی باطنش فسق و خروج از عهدها و می‌ثاقها و قطع روابط الهی است. در جامعه روابط دیگری را می‌‏‏خواهند پی‌ریزی کنند و یک جامعه‌­ای که عزت و ذلت در این جامعه به هم بخورد؛ اما خودشان ذلیل می‌‏‏شوند چون از پیغمبر خدا جدا شدند. کسی به پیغمبر خدا متصل شد شیطان با همه قوا به او حمله می‌‏‏کند اما کاری نمی‏‏تواند بکند. قرآن می‌­فرماید «إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»(اعراف/۲۰۱) شیطان گردباد می‌‏‏فرستد اما به جای این که غفلت کند بصیرتش بیشتر می‌‏‏شود، این مومن است. ولی اگر از پیامبر خدا جدا شدید، شیطان با یک نفس تو را می‌‏‏برد؛ حتی یک تعریف یک تکذیب یک جمله یک صحنه در تو هیجان ایجاد می‌‏‏کند.

آیا شهری که جدای از رسول است عزیز است؟ الان شما این به اصطلاح مستکبرین عالم و متمدنین غرب را عزیز می‌‏‏دانید؟! یک مشت آدم ذلیل که با نفسِ شیطان در عالم راه می‌‏‏روند عزیز هستند و پیغمبر خدا را ذلیل کرده اند؟! تمام قیام سیدالشهداء برای این است که مدار را دوباره برگرداند و این مدینه را از دست اینها بیرون بیاورد. حضرت فرمود «وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ‏ لِطَلَبِ‏ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی ص أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَر وَ أَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی‏»(5) اصلاح یعنی شهری که بر مدار نفاق به پا شده به مدینه الرسول برگردانی. حضرت برای همین قیام کردند. صلی الله علیک یا ابا عبدالله.

پی نوشت:
(1) نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: ۳۴۷
(2) نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: ۵۰
(3) الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏۱، ص: ۴۵۵
(4) المزار الکبیر (لابن المشهدی)، ص: ۲۶۸
(5) بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏۴۴، ص: ۳۲۹


منبع : خبرگزاری فارس