تبیان، دستیار زندگی
به وجود و نقش همه کارکترهای داستان فکر کنید حتی به کسی که تنها یک لیوان اب برای قهرمان میاورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

۸ فرمان برای نویسندگی

توصیه های ورت ونه گات جونیور نویسنده مشهور آمریکایی برای نویسنده شدن. بخوانید شاید به کارتان بیاید. شاید!

بخش ادبیات تبیان
۸ فرمان کورت وونه گات برای نویسندگی


۱- با فراغ بال بنویسید. کسی که به بانک بدهکار است و یا توی جیبش شپش قاب می اندازد امروز نویسنده خوبی نخواهد شد. لااقل در دوران حیاتش کسی او را جدی نمی گیرد. پس سعی کنید در دنیای سرمایه داری حداقل خرج خورد و خوراک خود را تامین کنید و بعد نویسنده شود.
۲- اوائل کار با قلم و کاغذ بنویسید. اشکالی ندارد. می دانم خیلی ها دوست دارند با استفاده از یک ماشین تحریر -استایل- ژست نویسندگی بگیرید. شاید خودتان بپسندید اما مخ دیگران را سفره می کنید. بهتر است زمانی از ماشین تحریر استفاده کنید که یاد گرفتید با چه کلمات. جملات و تکنیکهایی احساسات مورد نظرتان را در داستان پیاده سازی کنید.(طبعا این توصیه متعلق به زمانی است که هنوز ماشین تحریر جای خود را به رایانه و موبایل و ... نداده بود)
۳- پای غریبه ها را تنها زمانی به داستان بازکنید که مخاطب غافلگیر شود نه اینکه احساس کند سرکار گذاشته شده.
۴- به وجود و نقش همه کارکترهای داستان فکر کنید حتی به کسی که تنها یک لیوان آب برای قهرمان می آورد. به این فکر کنید که چرا قهرمان خودش نرفته آب بخورد. چرا آن کاراکتر سیاهی لشکر باید برایش یک لیوان آب بیاورد.

۵- برای پایان بندی داستان تان بدجنس باشید و به سراغ نامحتمل ترین گزینه ها بروید.
۶- مثل یک ادم سادیستیک و روانی دائم سعی کنید به بدترین و افتضاح ترین حالتی که خواننده ممکن است از شخصیت شما برداشت کند بیاندیشید و فکری برایش بکنید.
۷- شخصیتها را یکی یکی خلق کنید. با این کار شما مجبور می شوید جهان را از دریچه ذهن یک شخص بفهمید و به درک درستی از او و شرایطش دست یابید.
۸- به خوانندگان خود اطلاعات لازم و ممکن را بدهید. به جهنم که با اینکار نمی توانید حالت تعلیق و گره افکنی ایجاد کنید. این بی عرضگی خودتان است. داستان باید خودش به پایان برسد شما در مسیر حرکت داستان فضولی نکنید. اطلاعات لازم به مخاطب را بدهید – این دوبار- تا مخاطب بتواند گزینه های مختلف داستان را در ذهنش تحلیل و بررسی کند. حتی اگر اینکار مثل خوراندن سوسک به مخاطب باشد.



منبع: آوانگارد – مترجم: محمد تاج احمدی