مولا علی(ع) در شعر شاعر هندو
گفت و گویی با بلرام شکلا
وقتی یک نفر که فارسی زبان نیست شعری را به زبان فارسی میخواند بهخودی خود برای ما جذاب است اما وقتی کسی این شعر فارسی را برای امیرالمومنین علی(ع) میخواند و تو میفهمی او نهتنها شیعه نیست بلکه حتی مسلمان هم نیست قصه فرق میکند.
بلرام شکلا، شاعر برهمنی است که در هندوستان زندگی میکند و با اینکه سن و سال کمی دارد به چند زبان بهخصوص فارسی مسلط است. او که امسال برای نخستینبار مقابل رهبر معظم انقلاب در دیدار شعرا با ایشان، شعرش را در وصف حضرت علی(ع) خوانده هنوز در وجد است و اعتقاد دارد بهترین دعایی که در تمام عمرش شنیده از زبان رهبر ایران بوده که زیر سایه مولا علی(ع) قرار بگیرد. با او به گفتوگو نشستیم تا ببینیم چطور یک استاد زبان سانسکریت به زبان فارسی علاقهمند شده و فراتر از آن بهعنوان یک هندو به مولای متقیان علی(ع) ارادت پیدا کرده است.
یک هندی، به زبان فارسی شعر میگوید. فکر میکنم بهعنوان سوال اول همین کافی باشد؟
من در دانشگاه بهخاطر آشنایی با زبان اردو و شباهتهای این زبان با ادبیات فارسی با این زبان غریبه نبودم. فوقلیسانس ادبیات فارسی را هم گرفتم و هرقدر که با شعرهای فارسی آشنایی بیشتری پیدا کردم این احساس در من رشد کرد که انگار زبانی است که من مدتها دنبال آن بودهام. در ادبیات فارسی و بهخصوص در شعرهای مولانا، حافظ و سعدی ما درسهای عرفانی و اخلاقی زیادی را میبینیم که این مسائل بسیار جذاب و پر از لطافت هستند. واقعا فارسیزبانان باید بدانند که «جواهری نایاب» در دستشان است و باید قدر آن را بدانند. کسانی هم که امروز نقاد شعرهای سانسکریت من هستند کاملا عناصر شعرهای فارسی را در شعر من مشاهده میکنند.
برای شما که هندی زبان هستید این مسئله سخت نبود که بخواهید به زبان فارسی شعر بگویید؟
آنقدر شعرهای فارسی، گیرایی دارد و روح آدمی را مخاطب قرار میدهد که ناخودآگاه شعرها به زبان فارسی به ذهن من میآمد و من آنها را مینوشتم. بهخاطر شباهتهایی که زبان اردو با فارسی دارد و اکثر وزنها و اطلاعات شعر فارسی در این زبان هم بهکار برده میشود، شعر فارسی اصلا برای من شعری غریبه و ناآشنا نبود. ما در هند شعرای زیادی داشتیم که به زبان فارسی شعر میگفتند و حتی گاهی شعرهایی هم به زبان سانسکریت و اردو داشتند. 700سال زبان رسمی هندوستان فارسی بوده است و بعدها انگلیسی و هندی زبانهای رسمی هندوستان شدهاند.
بیشتر شعرهای شما در چه حال و هوایی است و چه قالبی را انتخاب میکنید؟
یکی از قالبهای خوب شعر فارسی غزل است که در آن میتوان مضامین عاشقانه و عارفانه را به خوبی ترسیم کرد و آن را ارائه داد. من هم با وجود اینکه شعرهای فارسی کمی گفتهام باز سراغ این قالب رفتم تا بتوانم مضامین عرفانی را به خوبی در آن استفاده کنم و اگرچه خودم را شاعر واقعی نمیدانم اما به گفته دوستان توانستهام در این زمینه موفق باشم.
آقای شکلا شما برهمن هستید؟
بله من برهمن هستم.
پس چطور شد که شعری در وصف حضرت علی(ع) سرودید درحالیکه حتی دین شما هم اسلام نیست؟
همانطور که معروف است هندوستان را کشور 72ملت میدانند و فرقهها و مذاهب گوناگون در این کشور با هم زندگی میکنند اما یکی از مسائلی که خیلی زیاد بر آیینهای مختلف این کشور سایه انداخته است عاشورا و فرهنگ امام حسین(ع) است. برگزاری مراسم عزاداری برای حضرت حسین(ع) از دوره گورکانیان در هند بنا گذاشته و رایج شد. در دوره صفویه بهدلیل مراودات فرهنگی و حتی سیاسی بسیار میان ایران و هند، این سنت مثل دیگر فرهنگهای ایرانی اسلامی به درون آیینهای این ملت راه پیدا کرد. از آن موقع تا حالا، با وجود اینکه هندوستان و نواحی مختلف آن، فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی متعددی را پشت سر گذاشته است، سنت عزاداری امام حسین(ع) هنوز رایج بوده و بسیاری بر آن التزام دارند. خود من هم کتابی با نام « عشق و آتش در ایران» نوشتم که درباره گریه بر امام حسین(ع) است. با چنین زمینهای من بعدها متوجه شدم که امام علی(ع) پدر بزرگوار امام حسین(ع) هستند و بهخاطر چنین عشقی من شروع به مطالعه درباره شخصیت و زندگی امامعلی(ع) کردم. این مطالعه باعث شد که بفهمم این بزرگوار شخصیتی جهانی است و تنها به مسلمانان تعلق ندارد بلکه مخاطب حرفهای ایشان روح انسانی است و همه میتوانند به او و کلماتش عشق بورزند. این شد که محبت این شخصیت بزرگوار در دل من شکل گرفت و تبدیل شد به شعری که حضرت علی(ع) را مخاطب قرار داده است.
بهترین خاطرهای که از سفر به ایران دارید چیست و در کل ایران را چگونه دیدید؟
قطعا بهترین خاطره و اتفاقی که برای من افتاد شعرخوانی مقابل رهبری معظم ایران بود که برگزرینی در دفتر افتخارات من است. اما چیزی که برای من بیشتر از همه جلب توجه میکرد حس انساندوستی ایرانیها بود که مرا جذب خود کرده بود و چیزهایی را که شنیده بودم به چشم دیدم. من واقعا تا قبل از اینکه ایران را دیده باشم در یک گوشه دلم محبت ایران و ایرانیان موج میزد. مشترکات زبان فارسی و زبانهای هندی و اردو بسیار است و این دادوستد زبانی همیشه وجود داشته است. اخلاق و طرز برخورد و نشست و برخاست ایرانیان بسیار خوب است و ایرانیها خیلی مهربان، خونگرم و میهماننواز هستند و طرز برخورد آنها بسیار مودبانه است. ویژگی مهم ایرانیها آزادیخواهی آنهاست. آنها همیشه علیه استبداد و سلطه حکومتهای خارجی در حال جنگ بودند.
*
چند بیت از شعر این شاعر هندی در وصف حضرت علی(ع) :
به من رساند نسیم سحر سلام علی(ع)
برهمنم که شدم چون عجم غلام علی(ع)
من ضعیف چگونه به شعر پردازم
کنار معجزه کامل کلام علی(ع)
چو کودکی که محبت ز مادر آموزد
خوشم که نکته میآموزم از مرام علی(ع)
ز بندهای جهان آن زمان رها گشتم
که اوفتادم چو مرغکی به دام علی(ع)
بعد از چند بیت رهبر معظم انقلاب هم برای بلرام دعا میکند که او مشمول کمک و عنایت حضرت علی(ع) قرار بگیرد. خود شکلا درباره این جمله رهبر انقلاب اینطور میگوید: «وقتی که ایشان برای من دعا کردند کاملا شیرینی آن دعا زیر زبان من رفت و آن را با تمام وجود حس کردم. وقتی که شعر میخواندم اصلا این حس برای من وجود نداشت که ایشان مانند خیلی از رهبران و روسای کشورهای دیگر غرور و تکبر دارند و تنها برای خودنمایی شعرا را دور هم جمع کردهاند. در این جلسه اصلا احساس ترس و بیم در من وجود نداشت. ترسی که به انسان هنگام رویارویی با یک حاکم دست میدهد در من نبود. من پر از آرامش بودم و اینطور بهنظر میآمد که در محضر یک پیر و مراد مشغول شعرخوانی هستم. »
سروده ذیل بخشی از اشعار شکلا در رثای سید و سالار شهیدان، امام حسین(ع) است:
«کیست که نامش را همه چون تخم وفا در دل میکارند؟
کیست که نامش را همه هر دو هرجا به زبان میآرند؟
کیست که نامش شمس و قمرش مشرق و مغرب افروزد؟
کیست که آتش نام بزرگش اهرمنان را میسوزد؟
کیست که نامش بهر عدالت دست جهان را میگیرد؟
دریا آیا کم خواهد شد؟ خورشید آیا میمیرد؟
«هست حسین از هستی من، بیشبهه منم از خون حسین»
کیست که خونش همچو شفق بر ظلمت شبها میخندد
کیست که خون احمر او راه سیاهی را میبندد
کیست که خونش پرچم حق شد بر دوش همه بیداران
کیست که نامش را همه دم بر لب میآرند عیاران
چیست بهای خون عزیزش؟ روح عدالت در دو جهان
بوی خدا و عطر جنان و روح نماز و جان اذان
هست حسین آن کس که برایش گفت پیمبر(ص) رحمت عین
«هست حسین از هستی من به شبهه انا من حرف حسین»
کیست که مهرش در شام اود تا صبح بنارس تابد
کیست زبان راست گرایش ذکر خدا را میماند
کیست که فرقش رفت به نیزه لیک وفایش پا برجاست
کیست که تا دنیا دنیا باشد او سرور او مولاست
هست حسین آن کس که برایش گفت پیمبر(ص) رحمت عین
«هست حسین از هستی من بیشبهه منم از هست حسین»
منابع: همشهری، تسنیم