لالهام و بر دل من داغ تست
بلبلم و زمزمه سر میدهم
از گل روی تو خبر می دهم
لالهام و بر دل من داغ تست
هدیهای از خون جگر میدهم
عاشقم و كعبه كوی تو را
بوسه به دیوار و به در میدهم
شمعم و با هر نفس آتشین
از تب عشق تو خبر میدهم
ای تو امید دل من یا حسین
خاك رهت جای به سر میدهم
با نظری گر بنوازی مرا
جان به تو پاداش نظر میدهم
گر ببریدند یكی دست من
در ره تو دست دگر میدهم
عاشق حقم من و در راه دوست
دست و دل و دیده و سر میدهم
نیست عجب گر ز دلم خون چكد
باغ گلم، لاله تر میدهم
من خجلم، گر كه نیاوردم آب
از مژهات سیل گهر میدهم
بسكه شوم داغ ز یاد لب
گرمی خجلت به شرر میدهم
چون كه ترا بندهام، از فرط جاه
خط غلامی به قدر میدهم
من ز وفاداری و ایثار جان
درس فتوت به بشر میدهم
طوطی طبع (شفق) خسته را
از دم جانبخش، شكر میدهم
"بهجتی، محمدحسین" شفق