ما را به خاطر کریمی هو کردند
جواد نكونام هنوز هم از حرفهایی كه بعد از آخرین بازی تیمملی در مورد او زده شد و او و برخی دیگر از بازیكنان به سیاسیكاری متهم شدند، دل چركین است.
جواد نكونام كه معمولا درباره اتفاقات حاشیهای به ندرت از خود واكنش نشان میدهد اینبار در خصوص برخی موضعگیریها پاسخ تندی داده است. چرا؟
ببینید بعد از گذشت این همه سال لااقل خیلیها میدانند كه من اصلا اهل حاشیه نیستم. اگر بازیكنی بودم كه به طور مداوم به دنبال مسایل حاشیهای است مطمئن باشید اصلا به اینجا نمیرسیدم اما عدهای واقعا درباره بازیكنان تیمملی ناجوانمردانه قضاوت كردند و حرفهایی را مطرح كردند كه خون من به جوش آمد. هر كسی جای ما باشد واكنش نشان میدهد.
چه حرفهایی؟
خودتان بهتر میدانید عدهای كه من اصلا اسمشان را خبرنگار نمیگذارم درباره من و دیگر بازیكنان با تجربه تیمملی حرفهایی نوشتند و حتی با گستاخی تمام ما را وطنفروش خواندهاند. البته خوشحالم كه مهدویكیا كنایه معناداری را متوجه این افراد كرد اما من هم نمیتوانستم سكوت كنم. بنابراین موضعگیری كردم. گفتم: آنهایی كه چنین مسایلی را مطرح میكنند وطن فروش هستند نه ما.
اما بستن مچبند سبز در آن دوره یك نوع حركت سیاسی تلقی میشد.
ابدا، اینطور نیست. در تمام طول زندگیام هرگز طرف سیاست نرفتهام. من یك آدم فوتبالی هستم. كاملا فوتبالی. با همه ویژگیهایی كه یك بازیكن میتواند داشته باشد. هیچوقت كار سیاسی نكردم. نه من بلكه بازیكنان تیمملی هم هیچوقت دست به كار سیاسی نزدهاند.
خب، باور این مساله كمی سخت است اما خب بهتر است بگذریم.
نه، نیازی نیست بگذریم. ما سالهاست كه برای فوتبال این مملكت زحمت كشیدهایم. خیلی برای ما سخت است كه عدهای به خودشان اجازه میدهند درباره ما اینطور قضاوت كنند. خائن همینها هستند. همین افرادی كه فوتبال ایران را با چنین نوشتههایی مدام وارد حاشیه میكنند. ما همیشه برای ایران افتخارآفرینی كردهایم. وقتی مهدویكیا به آلمان رفت خیلی از ایرانیها به ایرانی بودن خود افتخار كردند. كریم باقری هم همینطور. دایی و كریمی هم همینطور.
بعد از صعود نكردن تیمملی به جامجهانی تقریبا همه سكوت كردند. كسی جوابگو نبود. فكر نمیكنی این مساله هم در شكلگیری چنین مطالبی نقش داشت؟
ببینید، قرار نیست وقتی دیگران سكوت میكنند بازیكنان با تجربه تیمملی با چنین حملاتی روبهرو شوند. ما زحمت خودمان را كشیدیم اما به جامجهانی نرفتیم. مردم ناراحت هستند. من این مساله را خوب میفهمم اما با همه اینها یك تعداد محدودی هستند كه به راحتی به خودشان اجازه تهمت زدن میدهند. من با این دسته از خبرنگاران مشكل دارم. حتی به نظرم باید قلم و كاغذ را از این آدمها گرفت. آدمهایی كه فقط به دنبال منافع شخصیشان هستند.
گویا این مساله امثال تو را دلسرد كرده است؟
نه. ما دیگر به این حملات عادت كردهایم اما قرار نیست دیگر سكوت كنیم. من به همین خاطر جواب دادم.
جواد نكونام انتخابهای خوبی داشته است. نه؟
دقیقا همینطور است وقتی قراردادم با پاس تمام شد باید تصمیم میگرفتم. در فاصله پنج ماه مانده به جامجهانی نباید ریسك میكردم. خب امارات را انتخاب كردم. پول خوبی هم میگرفتم. بعد از جامجهانی هم كه به اوساسونا رفتم.
حركت تو از این نظر جالب توجه بود كه در ادامه فوتبالت به پیشرفت بیشتر اهمیت دادی تا پول.
یك موضوعی را بگذارید روشن كنم. این طور نیست كه هر كسی به فوتبال امارات رفت تمام شد. نه اما این مساله را قبول دارم كه جای پیشرفت ندارد. از فوتبال بازی كردن در لیگ امارات هرگز به جایی نمیرسیدم. من برای فوتبال و زندگی در امارات ساخته نشده بودم. اگر در فوتبال ما باشگاهها پول كافی داشتند هیچ بازیكنی لیگ امارات را انتخاب نمیكرد.
خودت تصور میكردی كه روزی در پامپلونای اسپانیا تا این حد میان مردم محبوب باشی؟
محبوب شدن در فوتبال اسپانیا خیلی كار سختی است. رشد كردن از لحاظ فوتبالی هم همینطور. آنها فرهنگ خاص خودشان را دارند. سال اول خیلی از هواداران این تیم من را نمیشناختند اما من مدام به خودم میگفتم یك روز برای اینها آشنا میشوم. آشنایی كه دوستش دارند. خدا من را كمك كرد. حرف زدن و آشنا شدن برای نیمه دیگری كه به من تعلقاتی نداشتند خیلی كار سختی بود.
فضای فوتبال ایران بعد از اینكه از اسپانیا برمیگردی چقدر برای تو غریبه است؟
باور كنید این را با تمام وجود میگویم. ما هیچوقت نمیتوانیم به فوتبال اسپانیا برسیم هیچوقت. چون فضای فرهنگی فوتبال ما خیلی آشفته است. هر روز درگیری رسانهای، هر روز تهمت و هر روز دروغ. خب در چنین شرایطی توقع دارید فوتبال رشد كند؟ ابدا چنین نیست. در واقع راحتتر بگویم ایران در فوتبال هزار سال دیگر هم اسپانیا نمیشود. این یك رویای دست نیافتنی است.
خیلیها به دستمزد بالای بازیكنان انتقاد دارند. نظر تو چیست؟
من این عده را درك میكنم. این دسته از افراد توقع دارند كه فقط كمی با یك بازیكن فوتبال از لحاظ مالی اختلاف داشته باشند. در حالی كه نمیدانند اگر روزنامه نگار با قلم خود كار میكند، اگر با فكر و ذهن خود كار میكند فوتبالیست با جان و روح خود بازی میكند. رباط صلیبی من پاره شد. هیچكس نمیداند چه روزهایی را پشت سر گذاشتم. همه تاسف میخوردند. دست شان هم درد نكند اما مگر میتوانستند درك كنند كه چه فشار روحی را تحمل میكردم. مقابل آینه میایستادم نكونام دیگری را میدیدم باورم نمیشد. در اوج تبدیل به یك تكه گوشت شده بودم كه جز با عصا حتی نمیتوانستم راه بروم باز برمیگشتم، سر میچرخاندم، كلافه بودم و كابوس بود.
نهایت فوتبال تو كجاست؟
اسپانیا، لالیگا.
یعنی به لیگهای دیگر فكر نمیكنی؟
اصلا دوست ندارم لیگ دیگری جز لالیگا را تجربه كنم. در اسپانیا كارهای عقب افتاده زیاد دارم.
منظورت پیوستن به بارسلوناست؟
خب، این همیشه برای من رویا بوده است، اما وقتی به اسپانیا رفتم، فهمیدم كه هیچ چیز دیگر فقط رویا نیست. اگر تلاش كنم و اگر بخواهم میرسم شك نكنید. البته در شرایط فعلی خیلی ذهنم را درگیر این مسایل نمیكنم.
پس خیلی جاهطلب نیستی و این برای یك فوتبالیست خیلی امر خوشایندی نیست.
اتفاقا اینطور نیست. جاهطلبتر از من پیدا نمیكنید، اما من پله به پله حركت میكنم. همیشه از تنش فرار میكنم. از حاشیه دوری میكنم.
بهتر است راجع به تیمملی حرف بزنیم. قبول داری كه تمام دلخوشی مردم در بازی آخر فرو ریخت؟
مردم از بازی ما مقابل كرهجنوبی راضی بودند. ببینید راحتتر بگویم، مردم از بازیهای قبل دلخوریشان جمع شده بود. دیگر چیزی به كرهجنوبی نرسید. در واقع میخواهم بگویم چیزی به یكباره فرو نریخت، كمكم این اتفاق رخ داد. دلخوری مردم به طور تدریجی جمع شد. همه میدانستند كه شرایط صعود چقدر سخت شده است.
مسوولان فدراسیون به نوعی قصد دارند این ناكامی را به گردن علی دایی بیندازند. آنها میگویند بازی با عربستان كار تیمملی را یكسره كرد. موافقی؟
نه. ابدا اینطور نیست. علی دایی مقصر نبود. اگر به عربستان باختیم به این معنا بود كه از بالاترین مقامات فدراسیون تا تداركات تیمملی همه مقصر بودهاند اما ما یاد گرفتهایم در چنین شرایطی یقه مربی را میگیریم و همه تقصیرها را به گردن او میاندازیم. واضحتر بگویم؛ این برانكو نبود كه ما را به جامجهانی برد، ما تیم خیلی خوبی داشتیم. مجموعه خیلی حرفهای داشتیم. برانكو تاثیرگذار بود، مربی بزرگی بود اما به تنهایی هیچ كاری نمیتوانست انجام دهد.
حتما به این مساله فكر كردهای كه اگر دنیزلی در تیمملی بود چه اتفاقی رخ میداد؟
همیشه دوست داشتم كه با دنیزلی كار كنم. فرقی نمیكند كه كجا و در چه تیمی. حالا هم كه افشین قطبی است با تمام وجودم در خدمت تیمملی خواهم بود.
در بازی ایران مقابل عربستان تو به عنوان یك بازیكن با تجربه چه حسی داشتی؟
صدای تماشاگران كه داشتند بازیكنان و علی دایی را هو میكردند را كه شنیدم اصلا باور نمیكردم كه در آزادی بازی میكنیم. ساعت اسكوربورد ورزشگاه را نگاه كردم. دقیقه 36 بود. باورم نمیشد. دقیقه 36 نیمه اول زیر فشار تماشاگران خودی بودیم. فهمیدم كار سختی داریم. البته عربستان ما را غافلگیر كرد.
این مشكل به خاطر حضور علی دایی روی نیمكت تیمملی بود؟
نه. اصلا اینطور نیست. ما را به خاطر نبودن علی كریمی هو میكردند. خب چه اتفاقی افتاد؟ ما باختیم.
در بازی آخر گفته میشد كه رختكن فضای ملتهبی داشت. این مساله صحت دارد؟
نه. فضای رختكن در بازی آخر مقابل كرهجنوبی مثل همیشه بود.
خیلیها معتقدند فدراسیون نباید دایی را به این راحتی كنار میگذاشت. نظر تو چیست؟ آیا شوك مناسبی بود؟
من در اینباره نظری ندارم. تصمیمی بود كه دیگران گرفتند. همیشه وقتی كار تمام میشود از این اگرها و اماها زیاد به سراغ ما میآید.
میگفتند محبوبیت تیمملی با دایی كمرنگ شده است.
این حرفها واقعا خندهدار است. تیمملی همیشه محبوب است. چه دایی در آن باشد و چه نباشد. اتفاقا محبوبیت تیمملی با دایی بیشتر هم شده بود. چون مردم میدانستند كه دایی چقدر با تعصب نسبت به تیمملی فكر میكند.
آقای نكونام! مهدویكیا، هاشمیان و كریمی از تیمملی خداحافظی كردند.
بله. خیلی تلخ است. حیف شد. دیگر هیچكس نمیتواند كارهایی كه مهدویكیا، كریمی و هاشمیان برای تیمملی انجام دادند را تكرار كند. دریبلهای كریمی، استارتهای مهدویكیا و گلهای به یاد ماندنی هاشمیان برای این مردم فراموش نشدنی است.
وضعیت ادامه فعالیت تو به كجا رسید. آیا در اوساسونا میمانی؟
به احتمال فراوان در اوساسونا میمانم. بحث پیوستنم به ویارئال تا حدود زیادی منتفی شده است.
تنظیم برای تبیان: رضا سیگاری