عبدالصمد مرفاوی در تبیان (1)
عبدالصمد مرفاوی مهاجم اول تیم ملی ایران در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 ؛
او که سالهاست بدون کوچکترین ادعا به کار خودش مشغول است . بیشتر اهل عمل است تا حرف زدن ؛ چه زمانی که بهترین گلزن استقلال بود و چه پس از آن که مربی تیمهای پایه استقلال شد و چه حالا که سرمربی تیم مدعی اول قهرمانی لیگ برتر است.
شخصیت مرفاوی را باید درون گرا توصیف کرد اما تعصب او به استقلال و حساسیت او به پرسپولیس درونگرا بودن او را تا حدودی نقض می کند.
کاشف بازیکنانی چون آندرانیک تیموریان ، مجتبی جباری و ... هرگز زحماتی را که برای این ستاره های نوظهور فوتبال در دوران نوجوانی شان کشیده به رخ نکشید.
او حتی از ناصر حجازی هم که بگونه ای زمینه ی جدایی اش از تیم محبوبش استقلال را فراهم کرد، به نیکی یاد می کند.
سرمربی تیم فوتبال استقلال را در تعطیلات نوروزی به تبیان دعوت کردیم ، مصاحبه ی او باید خیلی زودتر از اینها آماده می شد اما برخی مشکلات پیش بینی نشده و موانعی که تغییرات فنی سایت برایمان ایجاد کرد ، باعث شد درج آن این قدر به درازا بکشد که باید از این بابت از شخص آقای مرفاوی و همچنین شما عزیزان پوزش بطلبیم.
با مرفاوی خیلی راحت و بی تکلف گفت و گو کردیم هرچند او بسیار خوددار بود و ترجیح داد در برخی موارد تا پایان لیگ سکوت اختیار کند. به همین دلیل بود که در پایان مصاحبه به ما گفت : ناگفته هنوز هم هست...
تبیان: اول از همه چیز متشکریم و ممنونیم که تشریف آوردید و خیرمقدم میگوییم . بیوگرافی خود را به طور مختصر و مفید بگویید؟
- متولد 1343 هستم در خرمشهر به دنیا آمدهام. متاهل هستم دو تا دختر دارم فوتبالم را از تیم پای بندر امام خمینی شروع کردم و بعد از جوانان خوزستان تیم ملی جوانان و تیم بزرگسالان رسیدم و حدود 20 الی 22 سال فوتبال بازی کردم .
تبیان: چند سالگی به استقلال رفتید؟
- 22 تا 24سالگی بود که از تیم دارایی وارد استقلال شدم.
تبیان : چه شد که پیشنهاد استقلال را پذیرفتید؟
- موقعی که آمدم تهران اولین تیمی که بازی کردم نیرویزمینی بود بعد از اون ستاد مشترک که خب وقتی در تیم ستاد مشترک بودم خیلی علاقه پیدا کردم به تیم استقلال و همیشه بازیهای تیم استقلال را تماشا میکردم و بهطوری کل علاقهمند شدم و دوست داشتم که یک روز هم بتوانم در این تیم بازی کنم.
تبیان: در ستاد مشترک که بودید به استقلال علاقهمند شدید یا از قبل اصلاً به استقلال علاقه داشتید؟
- نه من از قبل به تیم استقلال علاقه داشتم ... ولی وقتی به تهران آمدم و تیم استقلال را از نزدیک دیدم این انگیزه در من ایجاد شد که من بتوانم یک روز بازیکن استقلال شوم
مهمتر از همه در سن جوانی بودم و برای این که بتوانم به پیراهن تیم ملی و استقلال برسم تلاشم را چند برابر کردم .
خدا را شکر که کمکم کرد و توانستم از تیم ستاد مشترک به دارایی بروم . در آن زمان استقلال بازیکنان بزرگی داشت مثل مختاری فر- آقای بیانی- مظلومی و ... من هم چون خیلی جوان بودم نمیتوانستم در تیم استقلال بازی کنم ولی تلاش کردم در تیم دارایی تا این که یک روز از میخواستند و دعوتم کردند که عضو استقلال شوم.
تبیان: چه کسی شما را دعوت کرد؟
- آقای کردنوری مدیرعامل استقلال در آن زمان ؛ دو سال پشت سرهم بود که میخواستم بیام استقلال نمیشد.
تبیان : در آن زمان سرمربی تیم استقلال چه کسی بود؟
- آقای پورحیدری
تبیان: اولین جلسه تمرینی که با استقلال داشتید را یادتان هست چه خاطرهای دارید ؟ برخورد بچهها با شما چه جوری بود؟
- بله خوب در اولین تمرینی که با استقلال داشتم من با آقای کردنوری صحبت کرده بودم و با خود ایشان هم تمام کرده بودم و از این جریان آقای پورحیدری خبر نداشت که به استقلال آمدهام.
موقعی که آمدم احساس می کردم آقای پورحیدری زیاد راغب نیستند ولی وقتی کارم را در تمرین شروع کردم و جزء خانواده استقلال شدم ، کم کم جو تغییر کرد.
در کل آمدنم به استقلال خیلی سخت بود. بالاخره باید تلاش میکردم که خدا را شکر رسیدم. البته وقتی من به استقلال آمدم بازیکن ملی بودم . وقتی در تیم دارایی بودم به تیم ملی دعوت شده بودم.
تبیان: اولین بار توسط چه کسی به تیم ملی دعوت شدید؟
- زمان مرحوم پرویز دهداری بود.
تبیان: آقای بابا زاده هم در آن زمان با شما بودند؟
- بله آقای بابا زاده و فنونی زاده در آن زمان با هم بودیم که زحمات زیادی برای دارایی کشیدند.
تبیان: شما گفتید که آقای پورحیدی از حضور شما در استقلال اطلاعی نداشت . درمورد پذیرش تان از سوی کادر فنی بیشتر توضیح بدهید
- حقیقتش وقتی من سر اولین جلسه تمرین استقلال حاضر شدم ، آقای پورحیدری با آقای کردنوری اختلاف نظر داشتند و همچنین آقای غلامحسین مظلومی که یکی دیگر از مربیان بود اختلاف نظر داشتند ولی به مرور که مرا در جمع خودشان دیدند پذیرفتند و به جایی رسید که آقای پورحیدری به من اعتماد کرد و هیچ وقت دوست نداشت که مرا ذخیره بگذارد و به نظر خودم اینها همه به خاطر زحمت و ریاضتی بود که در این مدت کشیده بودم.
تبیان: از دعوت به تیم ملی بگویید. گفتید زمان آقای دهداری به تیم ملی دعوت شده بودید اولین بازی ملی و بازی خداحافظی تان کی بود؟
- سال 1365 حدود 14 نفر از تیم ملی استعفا داده بودند. واقعاً در تاریخ فوتبال کشورمان بیسابقه وعجیب بود که یک بازیکن بیاید و از تیم ملی استعفا بدهد! شاید یک بازیکن خداحافظی کند ولی هیچ بازیکنی نباید از تیم ملی کشورش استعفا بدهد. اما آن زمان این اتفاق افتاده بود و ما فرصت پیدا کردیم به عضویت تیم ملی در بیائیم.
تبیان: جوانگرایی که مرحوم پرویز دهداری در تیم ملی انجام دادند نتیجه داد؟
- آقای دهداری همیشه در تمرینات تیمهای مختلف حاضر میشدند و بازیکنانی را که آینده دار و مدنظرشان بود انتخاب میکردند. حتی یادم میآید که آقای جواد زرینجه را از تیم ژاندارمری از دسته سوم آوردند به تیم ملی و فنونی زاده و تمام این بازیکنان ... و آقای محمد خانی و من که در تیم دارایی بودم دعوت شدیم به تیم ملی
تبیان : اولین بازی ملی شما با چه تیمی بود؟
- اول بازی ام با تیم ملی کویت بود که یک تیم بسیار قوی بود و حرف اول را در آسیا میزد .
از ما دعوت کردند و رفتیم برای بازیهای مقدماتی المپیک. من در آن بازی به صلاح دید کادر فنی و آقای پرویز دهداری به عنوان دفاع راست بازی میکردم. البته پست اصلی من مهاجم بود که آن بازی را ما با نتیجه دو بر یک بردیم ولی در بازی برگشت توانستم در پست خودم یعنی مهاجم بازی کنم.
تبیان : یعنی شما در بازی رفت با کویت در پست جواد زرینجه بودید ، درسته؟
- بله آن موقع جواد در سمت چپ بازی میکرد و من در سمت راست. خلاصه بازیهایمان را انجام دادیم ولی با اختلاف گل از گروهمان نیامدیم بالا. ما جوان بودیم و البته برای بازیهای بعدی هم جوانهای دیگری به تیم ملی دعوت شدند که این تیم ملی به همین ترتیب و این نفرات ادامه پیدا کرد تا اینکه سرانجام آقای دهداری تیم را به آقای پروین تحویل داد و در سال 1990 قهرمان آسیا شدیم . از آن تیم 7 الی 8 تا از بازیکنان تیم ملی از دورهی مرحوم دهداری بودند.
تبیان: رقیب شما در پست تان چه کسی بود؟
- آن زمان بازیکنان خوب زیادی بودند آقای پیوس بود ، آقای کرمانی مقدم بود. آقای باوی بود که همگی جوان بودیم.
تبیان: خداحافظی رسمی که نکردید؟
- آخرین بازی والا یادم نمیآید ؛ من خداحافظی رسمی هم نکردم خوب بالاخره همینطور قدیمی ها جایشان را به ما جوانترها دادند ماهم باید یواش یواش میرفتیم و جایمان را به جوانتر از خودمان میدادیم.
تبیان : در تیم ملی با مهاجمان زیادی همبازی بودید با کدام یک راحت تر بودید؟
- من با کریم باوی خیلی بازی کردم با پیوس هم همینطور.
تبیان : با کدام یک خیلی راحت بودید؟
- برای من فرقی نمیکرد من با همه آنها راحت بودم. در زمان آقای دهداری، کریم باوی بازیکن کم تحرکی بود و بیشتر سر میزد ولی من بازیکنی بودم که هم تحرک داشتم و هم میتوانستم خوب سر بزنم با آقای پیوس هم همینطور او یک بازیکن بسیار سرعتی گلزن و باهوش بود و من بسیار تحرک داشتم و بازی بدون توپ میکردم . خوب مربیان از من چیزهایی میخواستند که باید در درون زمین انجام میدادم و من به خوبی آنها را انجام میدادم تا بقیه بازیکنان بتوانند استفاده کنند.
تبیان: با علی دایی چی برای تیم ملی بازی کردید؟
- با علی دایی هم بازی کردم ولی به مدت خیلی کم.
تبیان: علی دایی در واقع جانشین شما شد ، درسته؟
- جانشینم که نه از بازیهای مقدماتی جام جهانی فکر میکنم آمریکا بود 94 که ما رفتیم در قطر حذف شدیم و فکر میکنم آخرین بازی تیم ملی من بازی با کره جنوبی بود. آن بازی را 3 به هیچ باختیم و از آن جا به بعد علی دایی آمد و جای من بازی کرد که بعد از بازی با عراق توانست جایگاه ثابت را در تیم ملی بدست آورد.
تبیان: چند سال در استقلال بودید؟
- من حدود 9 سال در استقلال بودم . برای مدتی هم از استقلال جدا شدم و رفتم کویت
تبیان: آخرین بازیتان برای استقلال کی بود؟ و در دورهی مربیگری چه کسی ؟
- بازی اش یادم نیست ولی در دورهی مربیگری آقای حجازی که خوب گهگاهی بازی میکردم و گاهی هم ذخیره بودم در کل یک روند ثابتی نداشت.
تبیان: در چند سالگی از فوتبال کنار رفتید؟
- 32 یا 33 سالگی از فوتبال خداحافظی کردم .
تبیان: در این مدت بازی که مصدومیت جدی نداشتید؟
- به آن صورت نه فقط یک مصدومیت در ناحیه نازک نی داشتم . در سال 78 و یا فکر میکنم اواخر 77 فوتبال را کنار گذاشتم آن هم در تیم فوتبال بهمن
تبیان: مربی تیم چه کسی بود؟
- مربی آقای ابراهیم قاسمپور بود البته من علاقه زیادی نداشتم که به تیم بهمن بروم و اشتباه بزرگی کردم که از نظر خودم بزرگترین اشتباه ورزشیام همین بود.
تبیان : چرا نخواستید در استقلال بمانید و خداحافظی کنید؟
- ببینید خوب نخواستند که من در استقلال خداحافظی کنم و به بهمن رفتم و خداحافظی هم نکردم البته دوباره بعد از بهمن دوباره برگشتم به استقلال منتها شرایط فراهم نشد . در آن موقع مربی هم سکوموروخوف بود شرایط فراهم نشد و قرار شد که من بروم تراکتور سازی اما نخواستم . ترجیح دادم که مربی نوجوانان استقلال بشوم ماندم با نوجوانان استقلال مربیگری کردم. نوجوانان استقلال که سال قبل رفته بود دسته دو.
تبیان: به نظر می رسد مجبور به خداحافظی از فوتبال شدید
- نه بصورت تحمیلی که نبود.
تبیان: یعنی دوست داشتید بازی کنید آمادگی بازی کردن را داشتید یا نه؟
- بله دوست داشتم بازی کنم ولی خوب شرایط فراهم نبود. بدین ترتیب ترجیح دادم که آرام آرام از فوتبال کنار بکشم و دیگه وارد مسائل حاشیهای فوتبال نشدم و با این که میتوانستم فوتبال بازی کنم به تبریز نرفتم و خواستم که در استقلال بمانم و مربی نوجوانان استقلال بشوم.
تبیان : خب از دورهی مربیگریتان بگوئید که از تیم نوجوانان شروع کردید؟
- همانطور که من فوتبالم را از زمینهای خاکی بندر امام شروع کردم دوست داشتم مربیگری ام را هم از پایه شروع کنم یعنی از مدرسه فوتبال استقلال شروع کردم دو سال در مدرسه فوتبال استقلال بودم البته در همان زمان مربی ردهی نوجوانان تیم استقلال هم بودم که سال بعد مربی جوانان استقلال شدم که توانستیم قهرمان ایران شویم و بعد از آن هم مربی امید استقلال شدم که توانستیم دوم تهران شویم و بعد از آن مدت کوتاهی با آقای پورحیدری بودم در بزرگسالان که چیزهای خیلی خوبی از ایشان یاد گرفتم . بعد از آن هم رفتم استقلال اهواز 6ماه با آقای قلعهنوعی بودیم سپس به خانهی خودمان استقلال تهران بازگشتم و الان هم که به عنوان مربی در خدمت استقلالم.
تبیان: کلاس مربیگری هم که شرکت کردهاید ؟
- بله مدرک D را که بصورت افتخاری گرفتم. البته من خودم نمیخواستم بصورت حرفهای وارد مرحله مربیگری شوم در کل مدرک D را چون قهرمان آسیا شدیم گرفتیم ، یعنی به ما دادند. ولی C را رفتم شرکت کردم . میتوانستم C را هم شرکت نکنم چون بعضی از دوستان ما هستند که الان در مدرک B مربیگری را دریافت کردهاند. من هم میتوانستم B را بگیرم ولی چون خواستم کارم از پایه باشد ، ابتدا مدرک C دریافت کردم سپس دوره مربیگری B را گذراندم و بعد از آن هم در دورهی مربیگری توانستم در عرض یک ماه تمام این مدارک را بگیرم.
تبیان : چند تا بازی ملی دارید؟
- فکر میکنم 35 الی 40 بازی ملی کرده باشم
تبیان : زمانی که در خارج از کشور بازی می کردید برای دورهی مربیگری نرفتهاید؟ برنامه ای برای رفتن ندارید؟
- خارج که نه برای آموزش دوره مربیگری نرفتهام ولی خوب چرا اگر مهیا بشود و زمینه اش پیش بیاید خواهم رفت.
تبیان: یک سوال مهم چه شد که شما از استقلال جدا شدید و به کشاورز رفتید چون در آن موقع شما در استقلال در اوج بودید؟
- ببینید آن موقع من دوست نداشتم که به کشاورز بروم حتی تا آخرین روز نقل و انتقالات هم منتظر بودم ، به استقلال خیلی پای بند بودم ولی متاسفانه اقدامی نشد.
آن زمان مسئولیت استقلال با آقای اولیایی بود. من هم در مضیقه بودم و از نظر مالی مشکل داشتم . مسئولین استقلال نتوانستند مشکل من را حل کنند و از آن جا هم که من متاهل شده بودم و شرایط زندگی فرق کرده بود مجبور شدم به خاطر شرایط مالی به کشاورز بروم. البته بگوم که من برای ثبت قراردادم با استقلال حتی حدود 2 الی 3 ساعت هم در مقابل در فدراسیون فوتبال منتظر بودم که مسئولین باشگاه بیایند و قراردادم را ثبت کنم ولی خود آنها حاضر نشدند من هم خوب چون نیم ساعت بیشتر از فرصت نقل و انتقالات باقی نمانده بود به کشاورز رفتم.
تبیان: برای چند فصل برای کشاورز بازی کردید؟
- من یک فصل در کشاورز بودم . زوج خط حملهای من رضا عابدیان بود. که بطور کلی من حدود 2الی 3 ماه توانستم که در کشاورز بازی کنم چون دچار شکستگی پا شدم
تبیان : مربی کشاورز چه کسی کی بود؟
- ابتدا یورگن گده بود و بعد مرحوم سیروس قایقران آمد خلاصه بعد از این که مصدومیتم رفع شد ، پیشنهادی از تیم باشگاهی الکویت برایم آمد همان تیمی که در جام باشگاهها در گروه استقلال بود. همراه رضا حسن زاده حدود 2 سال هم در آنجا بازی کردیم و در سال 74 بود که دوباره برگشتم به استقلال . وقتی از الکویت برگشتم آقای پورحیدری با آغوش باز من را تحویل گرفتند و به استقلال آوردند و من هم سعی کردم که با تمام وجودم در خدمت استقلال باشم و این سه سالی را که از استقلال دور بودم جبران کنم.
آن زمان استقلال در فینال جام حذفی با برق شیراز روبرو شد که با شکست این تیم قهرمان جام حذفی شدیم .
تبیان: در تیم ملی که در پکن قهرمان آسیا شدید و همین طور در کشاورز با مرحوم سیروس قایقران بودید یک خاطره از سیروس قایقران بگوئید؟
- سیروس قایقران خدابیامرز بازیکن بزرگی بود زمانی که آقای گده بود سیروس هم بود و بعد از رفتن گده هم باز هم سیروس بازی میکرد و با این شرایط بعد از رفتن گده او را به عنوان مربی انتخاب کردند.
ایشان وقتی مربی شد علاقه نداشت که بازی کند اما تیم به سیروس نیاز داشت.
با توجه به این که من مهاجم بودم واقعاً به پاسهای طلایی سیروس احتیاج داشتم. ولی خوب ایشان دیگر مربی شده بود و علاقهای به بازی کردن نداشت و میگفت که من از بیرون بهتر میتوانم تیم را هدایت کنم و شما باید کار خودتان را به خوبی انجام دهید دیگر سیروس قایقران تمام شد !
و خوب چون من با سیروس قایقران هم بازی بودم با هم که صحبت میکردیم به من میگفت برای این که تیم موفق باشد تو باید کمک من باشی و حتی جای من هم بتوانی بازی کنی. و این برای من خیلی جالب بود چرا که بعضی از بازیکنان که هم بازی میکنند و هم مربیگری ، دوست ندارند به راحتی فوتبال بازی کردن را کنار بگذارند . ولی سیروس وقتی مربی شد فوتبال بازی کردن را به راحتی کنار گذاشت و به طور جدی مربیگری را دنبال کرد.
تبیان: در تیم ملی که قهرمان آسیا شد ، سرمربی آقای پروین بودند اما آن زمان از استقلالی ها بیشتر در ترکیب تیم استفاده کرد
- وقتی تیم ملی قهرمانی آسیا شد. همان زمان هم ما به همراه استقلال قهرمان ایران و آسیا شده بودیم و در کل در استقلال بازیکنان با یکدیگر خیلی هماهنگ و آماده بودند که هر مربی میآمد نمیتوانست به راحتی از این بازیکنان بگذرد . آن سال آقای پروین مربی تیم ملی بودند خب ایشان هم بازیکن بزرگی بودند و هم مربی شناخته شده و با هوشی بودند و چندین دوره مسابقه مربیگری داشتند و با توجه به این ، تمام فکرش موفقیت ایران بود ایشان هم بهترین کاری را که می توانست انجام داد استخوانبندی تیمش را از تیم استقلال بوجود آورد. چون ما چندین سال با هم بودیم هماهنگ بودیم . باید بگویم واقعا ایشان به رنگ پیراهن توجه نداشت . با این که من بازیکن استقلال بودم با توجه به فکر و تدبیری که داشت ، آقای محمدخانی را بیرون میگذاشت و از من استفاده میکرد به خاطر این که میگفتند اگر من پیوس و محمدخانی را کنار هم بگذارم چون سبک بازی این دو به هم خیلی نزدیک است با یکدیگر جور نخواهد آمد.
آقای پروین ترکیب من و فرشاد را بهتر میدید و از ما در کنار یکدیگر بازی میگرفت که من فکر میکنم یکی از موفقیتهای اصلی تیم در این جا بود. در کل رنگی نگاه نکردن به بازیکنان و فقط به فکر فوتبال ملی بودن باعث قهرمان تیم ملی بود .
به نظر من همانطور که گفتم فکر تشکیل استخوانبندی تیم ملی با تیم خوب استقلال آن و اضافه شدن نفراتی چون سیروس قایقران عامل اصلی موفقیت و قهرمانی تیم ملی شد.
تبیان: اگر بخواهید ترکیب ایدهآل تان را برای ما بگوید که خود شما هم در آن بازی کنید حالا چه استقلالی و چه پرسپولیسی ، چه ترکیبی را پیشنهاد می کنید؟
- این سوالتون خیلی سخت است ولی ترکیب ایدهآلی که بخواهم بچینیم و خودم هم در آن باز میکنم ... ( با کمی مکث ) احمدعابدزاده را درون دروازه میگذارم ، آقای پنجعلی ، حسن زاده ، جواد زرینچه ، مجتبی محرمی ، مرحوم سیروس قایقران ، امیرقلعهنوعی ، مجید نامجومطلق ، سید مهدی ابطحی و حمید علیدوستی.
تبیان: از فرشاد پیوس استفاده نمیکنید؟
- ببینید فرشاد پیوس هم بازیکن خیلی خوبی بود ولی با وجود حمید علیدوستی نه ! یعنی به نظرمن آقای علیدوستی از نظر کلاس فوتبال بسیار در سطح بالایی بود و شاید تنها اشتباهی که ایشان داشتند این بود که پیراهن استقلال و پرسپولیس را به تن نکردند یعنی اگر الان پیراهن یکی از این دو تیم را پوشیده بود بیشتر در ذهنها بود.
تبیان: در استقلال با کدام مهاجم خیلی راحت بودید؟
- من در خط حملهای استقلال با عباس سرخاب بسیار راحت بودم هم از نظر اخلاقی و هم از نظر بازی بسیار با هم راحت و جور بودیم.
تبیان: در بازی دربی بود که به همراه عباس سرخاب دو گل به پرسپولیس زدید ، بردی که سر آغاز یک پیروزی 7 ساله بود از حال و هوای آن موقع بگویید چطور بود؟
- در آن بازی بسیار مهم ما بطور کلی میدانستیم که پرسپولیس را میبریم و همانطور که میدانید گل اول را هم ما خوردیم . نیمه اول به سود پرسپولیس تمام شد ولی نیمه دوم که وارد زمین شدیم البته زوج خط حملهای من امیر هاشمی مقدم بود که بعد عباس به جای او آمد و خوب ما با هم بسیار تفاهم داشتیم و در تمریناتمان هم خیلی کار کرده بودیم. یعنی به درک متقابل رسیده بودیم رابطه ای که ما با امیر قلعه نویی هم داشتیم بطوری که او از جناح راست سانتر بکشد و ما استفاده کنیم که بیشتر موقعیتهای ما از اون جناح بود .خلاصه 30 ثانیه بیشتر از نیمه دوم بازی نمیگذشت که من به عباس گفتم تو برو به تیر یک و من هم میروم به تیر دو! یعنی این قدرم شناخت ما از نوع بازی هم و بازی امیر قلعه نویی خوب و قوی بود که با تنها اشاره میفهمیدیم که توپ به کجا خواهد آمد تا بتوانیم آن را به خوبی قطع کنیم .خلاصه عباس گل را به ثمر رساند و بازی یک – یک شد.
دقایقی بعد دوباره از همان جناح موقعیتی پیش آمد که این بار من به عباس گفتم که به تیر یک میروم در کل بطور مرتب جاهایمان را عوض میکردیم یعنی این را میخواهم بگویم که در فوتبال خیلی مهم است که دو بازیکن با یکدیگر به این صورت همکاری داشته باشند خلاصه امیر از اون جناح توپ رو سانتر کرد و یار من هم مرتضی فنونیزاده بود توانستم او را جا بگذارم و به پرسپولیس گل بزنم . در مجموع من به پرسپولیس 3 گل زدم که هر سه گل وارد دروازه ی به وحید قلیچ شد.
تبیان: کدام یک از گلهای خودتان را بیشتر از همه دوست دارید چه ملی و چه باشگاهی؟
- سال بازی را دقیق یادم نمیآید اما با نتیجه یک به صفر پرسپولیس را شکست دادیم . مهدی فنونیزاده مدافع استقلال از جناح چپ سانتر کرد و من هم توانستم توپ را از مقابل برادرش مرتضی ( مدافع پرسپولیس ) قطع کنم و به گل برسانم!
مطالب مرتبط :