تبیان، دستیار زندگی
وصی اش می گوید دنیا که به آخر نرسیده است! به احتمال زیاد بعد از پایان دوران بازیگری هم در هامبورگ می مانم! به خاطر گریه عسل پروازمان را عقب انداختیم! سعی می کنم از همه خوشم بیاید! دخترم شانس تیم ماست! درتمام این سالها سعی کرد...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سلطان پاس گل آسیا وهامبورگ آلمان از زندگی خصوصی اش می گوید

دنیا که به آخر نرسیده است!

به احتمال زیاد بعد از پایان دوران بازیگری هم در هامبورگ می مانم!

به خاطر گریه عسل پروازمان را عقب انداختیم!

سعی می کنم از همه خوشم بیاید!

دخترم شانس تیم ماست!

درتمام این سالها سعی کرده ام اخلاقم تغییری نکند.

اینجا از سرو کولت بالا نمی روند!

می خواهم در آلمان تحصیل کنم!

باید قبض تلفنمان را ببینید!

به جرات می توان گفت سلطان پاس گل بوندس لیگا در چند فصل اخیر و یکی از برترین لژیونرهای تاریخ فوتبال ایران است . حضور مستمر 5 ساله در فوتبال آلمان ، بازیهای زیبا ، انتخاب به عنوان بهترین بازیكن خارجی هامبورگ ،انتخاب به عنوان برترین پاسور بوندس لیگا و... تنها بخشی از افتخارات آقای فوتبال آسیا در سال گذشته است.

...اما در این بین اخلاق نیکوی مهدی است که از او بازیكنی دوست داشتنی برای آلمانیهای منضبط و سختگیر ساخته است .

مهدی كه در خانوادهای پرجمعیت با خواهر وبرادرهای زیاد به دنیا آمده حالا تمام عشق وزندگی اش دختر 5/5 ساله اشعسل است .مصاحبه زیر صحبت های این پسر خانواده دوستست . گفتگویی جامع از خودش ، زندگی در آلمان،همسرش ،دخترش عسل ،اوقات فراغت ،سرگرمیها ،مسافرت به ایران و......

خب. به عنوان اولین سوال به جای سوالهای کلیشه ای !خیلی ها می خواهند بدانند مهدی مهدوی كیا یك روزش را چطوری می گذراند؟

صبح ها معمولا ساعت 8 از خواب بیدار می شوم وحدود 5/8 دخترم را به مهد كودك می برم وبعد هم به باشگاه هامبورگ می روم .قبلا تمرین ساعت 10 صبح بود ولی الان كه مربی مان تغییر كرده وتوماس دال آمده تمرین ساعت 11 صبح شروع می شود .تمرین بین یك ساعت تا یك ساعت ونیم طول می كشد بعضی اوقات هم بعد تمرین برنامه ماساژ ویا بدنسازی دارم . بعد از این برنامه ها اگر تمرین بعد ازظهر نداشته باشم به منزل برمی گردم وباهمسرم ناهار می خوریم وساعت 3 به مهد كودك می روم ودخترم را می آورم وتا ساعت 5 بعد ازظهر كاملا به دخترم عسل اختصاص دارد ولی اگر بعد از ظهر تمرین داشته باشیم تا غروب در باشگاه می مانم وشب ها معمولا برای گردش و خرید سری به شهر می زنیم !

ظاهرا منزل جدیدت خارج از شهر قرار دارد؟

البته آنچنان هم خارج از شهر نیست ولی در مركز شهر قرارندارد .در گذشته محل تمرین هامبورگ خارج از شهر بود . من ودیگر بازیكنان برای اینكه راحت باشیم در حومه شهر خانه گرفته بودبم چرا كه اگر قرار بود یك ساعت ونیم رانندگی كنیم وبه محل تمرین برویم خسته می شدیم و این به تمریناتمان لطمه می زد ولی این فصل در استادیوم اصلی شهر تمرین می كنیم به همبن جهت اكثربچه ها خانه هایشان را عوض كرده اند وبه وسط شهر رفته اند. من هم در همان اطراف یك خانه گرفته ام وچند روز دیگر اسباب كشی می كنیم .

كلا در این مدت 6 سال ،زندگی در آلمان را چطور دیدی؟

تفاوت زیادی با زندگی گذشته ام داشت .در پنج شش ماه اول كه خیلی سخت بود غربت و تنهائی ،بلد نبودن زبان و ... همه اینها مشكل ساز بود ولی باگذشت زمان كم كم با شرایط كنار آمدم مخصوصاهنگامی كه یك مقدار زبان یاد گرفتم ودخترم هم به دنیا آمد .الان هم با وجود مشکلات نیمکت نشینی و .. زندگی راحت وهمراه با آرامشی در هامبورگ دارم ودركل راضی هستم .

در پنج شش ماه اول در بوخوم بودی گویا انتقالت به هامبورگ به روند زندگی ات كمك زیادی كرد؟

بله بوخوم یك شهر كوچك وصنعتی است ومااكثرا تنها بودیم اما هامبورگ یك بندر بزرگ وزیبااست واصلا این دو شهر باهم قابل مقایسه نیستند.

به نظر می رسدهم خودت وهم همسرت از زندگی در هامبورگ خیلی راضی باشید وهمین رضایت باعث شد كه سال گذشته به پیشنهادهای دیگر تیمها جواب رد بدی وقراردادت را تا سال 2008 با هامبورگ تمدید كنی ؟

صدرصد همین طوراست. از نظر روحی شرایط بسیار ایده آلی داریم واز نظر فوتبالی هم كه در این سالها شرایط كاملا مطلوب بوده ویه همین دلیل باوجود اینكه چند پیشنهاد خوب از بقیه تیمها داشتم تصمیم گرفتم در هامبورگ بمانم !

...واین رضایت خاطر احتمالا باعث خواهد شد كه پس از اتمام فوتبالت هم در هامبورگ بمانی ؟

امكانش هست. خصوصا آلان كه یك خانه هم اینجا خریده ام . اما اجازه بدهید آن زمان برسد وبعد تصمیم بگریم گرچه فکرش را که می کنم می بینم احتمالش زیاد است .

شرایط همسر ودخترت در هامبورگ به چه شكلی است ؟

آنها هم راحت هستند. دخترم عسل آلان 5/5 سال دارد .از صبح تا ساعت 3 كه در مهد است و چون اینجا به دنیا آمده وبزرگ شده زبان آلمانی را كاملا بلد است وبه خوبی با بچه های آلمانی صحبت می كند البته این را هم بگویم كه فارسی اش هم خیلی خوب است . چون من و مادرش در خانه مدام با اوفارسی صحبت می كنیم وهمچنین زیاد به ایران رفت وآمد می كند وبدون لهجه ومشكل خاصی فارسی صحبت می كند .داشتم می گفتم...بعد از مهد هم كلاسهای مختلف دیگری دارد مثل جودو .باله و ...شرکت می کند.شنا همسرم هم درگیر كارهای خانه ورسیدگی به دخترم است . چون من بیشتر گرفتار فوتبال هستم ،زحمت رسیدگی به امور منزل به عهده همسرم است.البته او اینجا درس هم می خواند .

اینكه دخترت در چنین سنی با دوزبان كاملا متفاوت بزرگ شده باعث نمی شود كمی سردر گم شود؟

بعضی موقعها پیش آمده كه در هنگام صحبت كردن چند تا كلمه فارسی را به زبان آلمانی گفته ویا برعكس (خنده ).....

این رفت وآمدهای مكررش به ایران چطور ؟ باعث بوجو د آمدن دوگانگی فرهنگی برای او نشده است ؟

هنگامی كه سنش كمتر بود چرا... وقتی می آمدیم ایران دوست نداشت به آلمان برگردیم چون در تهران بچه های فامیل دوربرش بودند وحسابی به او خوش می گذشت البته الان كه اینجا مهد كودك می رود وسنش بیشتر شده كمی این مساله كم رنگ تر شده ولی باز هم این دفعه آخری كه می خواستیم برگردیم حسابی گریه كرد و ما مجبورشدیم پروازمان راعقب بیاندازیم .

به نظر می رسد همسر یك فوتبالیست بودن كلا سختی های زیادی دارد وهمسر یك لزیونر شدن این سختی ها را بیشتر هم می كند ؟

دقیقا همین طوره خیلی سخته همسر فوتبالیست ها مشكلات زیادی دارند خیلی وقتها زمانی كه مادر اردو ویا سفر هستیم آنها تنها هستند ما به صورت مرتب در پرواز وسفر هستیم وهمه این موارد برای همسرهایمان دلهره آور است وبه علاوه وقتی در زمین مسابقه یك برخورد شدید پیدا می كنیم این دلهره ها چند برابر می شود واسترس زیادی به خانواده فوتبالیست وارد می كند اما دوطرف قبل از ازدواج با این مسئله كنار می آیند .

راستی همسرودخترت برای دیدن بازیهایت به استادیوم می آیند ؟

بله اكثر بازیها را می آیند. دخترم شانس تیم ماست هر موقع او در ورزشگاه باشد هامبورگ برنده می شود .

برای بازیهای خارج از خانه هم می آیند ؟

نه چون فاصله شهرها زیاد است .

الان عسل مهدوی كیا متوجه شده كه پدرش یك فوتبالیست معروف وبزرگ است ؟

بله تقریبا فهمیده مخصوصا از زمانی كه برای دیدن بازیهایم به استادیوم می آید .

با این مساله چطور كنار آمده است ؟

هنوز به آنجاها نرسیده (خنده)

تو در 5 سال گذشته یكی از ستاره های هامبورگ بودی اما در طی فصل اخیر به یك نیمكت نشین تبدیل شده ای آیا این اتفاق بزرگ در زندگی ات هم تاثیر گذاشته است ؟

وا... اگر بگویم نه که دروغ گفته ام .صدرصد تاثیرمی گذارد اما من سعی می كنم زیاد فوتبال را با زندگی ام ربط ندهم واین مسائل را درخانه دخالت ندهم. به هرحال من 5 سال گذشته یار اصلی هامبورگ بوده ام اما طی فصل اخیر تا به امروز که فصل من نبوده است منتها من سعی كرده ام هر طوری شده با این قضیه كنار بیایم .دنیا كه به آخر نرسیده است .

مهدی مهدوی كیا كنونی با آن جوان 7 سال پیش كه در تهران زندگی می كرد چه فرقی كرده است ؟

سعی كرده ام از لحاظ اخلاقی و ...عوض نشوم .بااین حال آدم تغییراتی پیدا می كند ولی تلاش من این بوده كه از زندگی در آلمان تغییرات مثبت بپذیرم به هرحال هر فردی كه در جامعه ای زندگی می كند تغییراتی در او حاصل می شود .

زندگی در آلمان چه تاثیر مثبت و ویژه ای روی تو داشته است ؟

مهمترین ویزگی آلمانیها همان نظم ودیسیپلین معروفشان است .واقعا این جا وقت طلاست وروی هر دقیقه وهر ثانیه برنامه ریزی می كنند وقتی قرار است اتوبوس ساعت 8 حركت كند امكان ندارد 8 ویك دقیقه بشود .من هم سعی كردم از این نظم تاثیر بگیرم .

در این میان برخورد شهروندان آلمانی با تو به عنوان یك ایرانی چگونه بوده ؟

چون من به عنوان یك فوتبالیست به آلمان آمدم بامن مثل یك ایرانی معمولی برخورد نكردند وكمی قضاوت سخت است كه بگویم اگر فوتبالیست نبودم برخورد ها چگونه بود اما چون در اینجا خیلی به فوتبال علاقه دارند فوتبالیست ها را هم خیلی دوست دارند وبرخوردها با من خیلی دوستانه وخوب بود وهیچ مشكلی در این سالها نداشتم! متقابلا من هم سعی كردم كاملا محترمانه با آنها روبرو شوم واین مساله كاملا دوطرفه بوده است .

در حال حاضر كه در شهر هامبورگ یك آدم كاملا مشهور شده ای هنگامی كه مردم در سطح شهر تورا می بینند چگونه برخورد می كنند ؟

برخوردها اینجا مثل ایران نیست اگر آدم را بشناسند خیلی محترمانه جلو می آیند ونهایتا یك امضا می گیرند ودر كل زیاد هم كسی جلو نمی آید ولی در مجموع بسیار خوب برخورد می كنند .

برخلاف ایران كه اگر به خیابان بروی از سروكولت بالا می روند ؟

هر كدام لذت خودش را دارد به نظر من هر دوتا برخورد خوب است ومن در هر دوتا جا راحتم!

در ایران بازیكنان فوتبال جزو اقشار پولدار جامعه محسوب می شوند كه نسبت به میانگین مردم از در آمد بسیار بالائی برخوردار ند ،در آلمان هم شرایط به همین شكل است ؟

بله در كل اروپا فوتبال جزو شغلهای پر در آمد جامعه است كه البته در كنارش زحمت خیلی زیادی هم می طلبد وگرنه همه فوتبالیست می شدند. یك نفر كه تجارت می كند لازم نیست هرروز كار طاقت فرسا انجام دهد اما ما فوتبالیست ها باید هر روز یك ساعت ونیم تمرین سنگین انجام دهیم ویا در دوران بدنسازی روزی ده كیلومتر بدویم كه همه اینها سختی های زیادی دارد وبرخلاف شغلهای پر در آمد دیگر جامعه فوتبال استعداد وپشتكار می خواهد .از همه مهمتر اگرشما فوتبالیست باشی دیگردراختیار خودت نیستی وخودت در مورد زندگی ات تصمیم نمی گیری .كل سال باید هر روزه وبدون اینكه یك روز به مرخصی بروی تمرینات سخت انجام دهی وتنها یك ماه تعطیلی خواهی داشت وشغلت كاملا زندگی ات را تحت تاثیر قرار می دهد .

چقدر طول كشید تا در آلمان به زبان آلمانی تسلط پیدا كردی ؟

زمان زیادی طول كشید چون كه من همیشه گرفتار تمرینات ومسابقات بودم وبعد از تمرین هم آنقدر خسته بودم كه توان كلاس رفتن نداشتم وبیشتر در حین برخوردم باهم تیمی ها ، خبرنگاران ومعاشرتهایم زبان یاد گرفتم .درست برخلاف كسی كه اینجا دانشجوست وكلاس می رود وبه صورت كلاسیك گرامر وقواعد را یاد می گیرد ،من به مرورزمان وبه تدریج پس از گذشت حدود پنج شش ماه راه افتادم این راهم بگویم كه زبان آلمانی واقعا زبان سختی است .

الان درچه وضعیتی هستی آلمانی را كاملا یاد گرفتی ؟

كامل كامل كه نه چون همانطور كه گفتم كلاس نرفتم وبه صورت با قاعده یاد نگرفتم ودر ابتدا هم سعی كردم در حدی یاد بگیرم كه در زمین فوتبال به كمكم بیاید .البته به دنبال این هستم كه ذهن خودم را به روی این مساله متمركز كنم وكلاس بروم !حتی می خواهم اینجا ادامه تحصیل بدهم وبه دانشگاه بروم .

در چه رشته ای ؟

صدر صد فكر نكردم مسائلی كه در نیم فصل اول برایم پیش آمد اجازه نداد به این مساله به صورت جدی فكر كنم وقتی كه این مسائل حل شد به این كار هم می پردازم .

میانه ات با كتاب وفیلم چطور است ؟

اینجا من تمام فیلم های روز دنیا را می بینم در اتوبوس هنگامی كه به همراه تیم از این شهر به آن شهر می رویم دربین راه فیلمهای جدید را برایمان نشان می دهند ودر هر سفر 2 یا 3 فیلم می بینیم والان من تمام فیلم های جدید اروپا وامریكا را دیده ام از طرفی هر فیلم جدیدی كه مخصوص بچه ها باشد به همراه دخترم وهمسرم می رویم وآن را می بینیم .

آخرین فیلمی كه دیدی چه بود ؟

یادم نمی آید آنقدر فیلم زیاد می بینیم كه یادم نمی آید آخری اش كدام بود .

...وكتاب ؟

راستش را بخواهی كتاب را زیاد وقت نمی كنم با این حال سعی می كنم اگر فرصتی پیش آمد حتما كتاب بخوانم .

در آلمان هم به مانند ایران با دوستان وآشنایان رفت وآمد دارید ؟

در هامبورگ ایرانی های زیادی وجود دارند وفكر كنم در اینجا واطراف شهر، نزدیك به 50 هزار نفر ایرانی زندگی می كنند خب ! ماهم باچند خانواده ایرانی دوست هستیم ورفت وآمد داریم .

رستوران ایرانی هم كه حتما هست ؟

بله ماهم از مشتریان پر وپا قرصش هستیم .

با كدام یك از بازیكنان صمیمی تر هستی ؟

باید بگویم با كل تیم ...

از كدام یك زیاد خوشت نمی آید ؟

سعی می كنم از همه خوشم بیاید به هرحال باید دریك تیم بازی كنیم وهمه باهم رابطه خوبی داشته باشیم .

اقوام از ایران به دیدن شما می آیند ؟

چرا اتفاقا زیاد هم می آیند! پدرومادر خودم وپدرومادرهمسرم كه سالی حد اقل یك بار می آیند وبرادروخواهرهایم همه به موقع می آیند كلا ما اینجا تنها نیستیم .

واگر هم كسی نیاید تلفن که هست ؟

بله باید قبض تلفنمان را ببینید (خنده ) خانواده ما بسیار صمیمی وپرجمعیت است ما ده خواهر وبرادر هستیم وسعی می كنم هیچ گاه رابطه ام با فامیلها كم نشود .

حتما هر موقع كه ایران می روی مدام در حال دید وبازدید هستی ؟

بله من سعی می كنم در تعطیلات آخر فصل ونیم فصل كه به تهران می روم هر طور كه شده فامیل را دور هم جمع كنم وبه یاد گذشته ها كنار هم باشیم .خیلی جالب است كه خیلی از اقوام مان تاریخ جشن های خود را طوری تنظیم می كنند كه من در تهران باشم .

بازیكنان اروپائی ترجیح می دهند در تعطیلات به جزایر زیبای اروپا در اسپانیا وپرتغال ویا به بزریل بروند ودر آرامش استراحت كنند اما تو به جهت فرهنگی که با آن بزرگ شدی برعكس آنها عمل می كنی ؟

هركس یك جور زندگی می كند ومن از این مساله كاملا راضی ام .هنگامی كه من بچه بودم فامیلها هرشب درخانه ما جمع می شدند ودورهم در اتاق و هال خانه فوتبال بازی می كردیم . خیلی خوش می گذشت واین خاطرات همیشه برایم جالب بود . شبی نبود كه مادر خانه هایمان فوتبال بازی نكنیم .ومن سعی می كنم تا جایی كه می توانم آن خاطرات را زنده كنم .

شما در كدام محل زندگی می كردید ؟

خاوران

الان هم پدر ومادرت در همان محل زندگی می كنند ؟

در همان خانه دوران بچگی مان از آنجا جا به جا شدیم .

از بچه محله هایتان خبر داری ؟

من زیاد اهل رفیق بازی نیستم صبح ها كه مدرسه می رفتم وبعد از ظهرهایم هم كاملا به ورزش اختصاص داشت از همان كودكی در دورشته ورزشی فعالیت می كردم وبه غیر از درس وورزش وقت انجام هیچ كار دیگری نداشتم .

الان هم تقریبا همینگونه است ،درست است ؟

بله زندگی یك ورزشكار همین جوری است .