تبیان، دستیار زندگی
مقالات (13) قسمت دوم مقاله خانم اشرف بروجردی : g> بررسی آیات قرآن در مورد تعدد زوجات در اسلام "و ان خفتم ان لا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فوا حدة او ما ملکت ایمانکم ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گزارشی از تحقیقات انجام شده در زمینه تعدد زوجات(6)

مقالات (13)

قسمت دوم مقاله خانم اشرف بروجردی :

g>

بررسی آیات قرآن در مورد تعدد زوجات در اسلام

"و ان خفتم ان لا تقسطوا فی الیتامی فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعدلوا فوا حدة او ما ملکت ایمانکم ذلک ادنی الاّ تعولوا"

ترجمه:« و اگر می ترسید که در مورد یتیمان رعایت عدالت نکنید از زنان آنکس را که برایتان پاک و پاکیزه است دو یا سه و یا چهار تا بگیرید ولی اگر بیم دارید که با آنها به عدالت رفتار نکنید بیشتر از یکی نگیرید و یا به کنیزی اکتفا کنید چه آنکه این بهتر است برای اینکه ستم نکنید.»

اعراب دوره جاهلیت غالباً گرفتار کشمکش و جنگ و غارتگری و کشتار بودند به این جهت یتیم در بین آنان زیاد بود بزرگان و زورمندان قوم دختران یتیم و اموال آنان را در اختیار خود می گرفتند و سرانجام هم با آنها ازدواج می کردند در پرتو این ازدواج اموالشان را ضمیمه اموال خود نموده صاحب می شدند و در عین حال در رفتار خود با آنها عدالت را فراموش نموده چه بسا که پس از خوردن اموال آنان اخراجشان می نمودند. این زنان در این موقع بیچارگانی بودند که همه چیز خود را از دست داده ، نه مالی داشتند که با آن چرخ زندگی خود را بگردانند و نه کسی رغبت می کرد با آنان ازدواج نموده و شکمشان را سیر کند. قرآن کریم به شدت این روش ناپسند و ظلم فاحش را مورد نکوهش قرار داده با کمال تاکید مردم را از ظلم به ایتام و خوردن اموالشان نهی فرموده، این آیات را نازل فرمود:

ان الذین یاکلون اموال الیتامی ظلماً انما یاکلون فی بطونهم ناراً و سیصلون سعیراً

ترجمه:« آنان که اموال یتیمان را به ستم می خورند فقط آتش به درون خود می فرستند و به زودی وارد جهنم خواهند شد.»

و می فرماید:

"و آتوا الیتامی اموالهم و لا تتبدلوا الخبیث بالطیب و لا تا کلوا اموالهم الی اموالکم انه کان حوباً کبیراً"

«اموال یتیمان را به آنان (باز) دهید، و (مال) پاک ( و مرغوب آنان) رابا (مال)ناپاک (خود) عوض نکنید، و اموال آنها را همراه با اموال خود مخورید، که این گناهی بس بزرگ است.» پس از نزول این دو آیه مسلمین به سختی برخود ترسیده و برای آنکه به اموال ایتام آلوده نشده احیاناً حقوق آنان را مورد تفریط قرار ندهند یتیمان را از میان خود اخراج نمودند و آنها هم که اخراجشان ننموده از نگهداری آنان سرباز نزدند غذای آنها را جدا می نمودند و اگر هم مقداری از غذای آنان باقی می ماند کسی به آن دست نمی زد که مبادا این خود تجاوزی به اموال یتیم محسوب گردد و در نتیجه باقیمانده غذا فاسد شده از بین می رفت. این جریان موجب حَـرَج عظیمی برای مسلمین شد مطلب را به رسول خدا عرضه داشته شکایت نزد آن حضرت بردند. این آیه نازل شد:

"و یسئلونک عن الیتامی قل اصلاح لهم خیر "

این دستور موجب شد که حرج مسلمین از بین رفته آن سختی و مشقت سابق مرتفع گردد؛ و در تکمیل آیه مذکور این آیه نازل شد:

"و ان خفتم ان لا تقسطوا فی الیتامی ..."

توجه به این آیات نشان می دهد که قرآن می فرماید: در امور ایتام پرهیزگار باشید و اموال ناپاک خود را به اموال پاک آنان تبدیل نکنید و اموال آنها را ضمیمه اموال خودتان نخورید. حتی اگر می ترسید که نتوانید نسبت به دختران یتیم بر طبق عدالت رفتار کنید و مایل هم نیستید که آنها را به حباله نکاح خود در آورید آنان را وا گذارید و از زنان دیگری که شما را خوش آید یکی، دوتا، سه تا و چهار تا بگیرید، مثنی و ثلاث و رباع. اساس تشریع در احکام نکاح بر پایه عدل و منحرف نشدن و تجاوز نکردن به حقوق گذارده شده است.

خوب

منظور از عدالت که جزو شرایط تعدد همسر  ذکر شده است چیست؟

آیا این عدالت مربوط به امور زندگی از قبیل وسائل زندگی و رفاه و آسایش است؟

با منظور از عدالت در حریم قلب و عواطف انسانی است؟

شک نیست که " عدالت " در محبت های قلبی خارج از قدرت انسان است. چه کسی می تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود اوست از هرحیث تحت کنترل در آورد؟ به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و لذا می فرماید:

"ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء ولو حرصتم" شما هر قدر کوشش کنید نمی توانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبی) عدالت و مساوات برقرار سازید. بنابر این محبت های درونی مادامی که موجب ترجیح بعضی از همسران بر بعضی دیگر از جنبه های عملی نشود ممنوع نیست. آنچه مرد موظف به آن است رعایت عدالت در جنبه های عملی و خارجی است از این بیان روشن می شود کسانی که خواسته اند از ضمیمه کردن آیه فوق ( و ان خفتم ان لاتعدلوا فواحدة....)" و لن تستطیعوا ان تعد لوا بین النساءولو حرصتم" چنین نتیجه بگیرند که تعدد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است ( زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرد، و در آیه دوم عدالت را در این مورد امری محال دانسته است ) سخت در اشتباهند زیرا همانطور که اشاره شد عدالتی که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است عدالت در تمایلات قلبی است و این از شرایط تعدد زوجات نیست بلکه آنچه از شرایط است عدالت در جنبه های عملی است. گواه بر این موضوع ادامه آیه 129 همین سوره می باشد که می فرماید:

"فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقة"

یعنی حال که نمی توانید مساوات کامل در محبت میان همسران خود را رعایت کنید لااقل تمایل قلبی خود را متوجه یک نفر از آنها نسازید که دیگری را به صورت بلاتکلیف در آورید. نتیجه این که کسانی که قسمتی از این آیه را گرفته و قسمت دیگر را فراموش کرده اند گرفتار چنین اشتباهی در مسئله تعدد زوجات شده اند. از این گذشته از نظر فقه اسلامی و منابع مختلف آن در میان شیعه و اهل تسنن، مسئله تعدد زوجات  با شرایط آن جای گفتگو و چانه زدن نیست و از ضروریات فقه اسلام محسوب می شود.

بررسی روایات معصومین علیه السلام در مورد تعدد زوجات

معصوم علیه السلام می فرماید: یستحب الزیادة علی الواحدة مع الحاجة قطعاً، بل و بدو نها علی الا قوی للناسی واطلاق بعض النصوص.

یعنی چنانچه ازدواج های متعدد از نظر جنسی مورد نیاز باشد بدون تردید مستحب است و اگر نیاز شخصی احساس نشود برای تأمین نیاز اجتماعی استحباب آن بیشتر است زیرا معصومین علیهماالسلام به جهت این هدف ازدواج های متعددی داشته اند و روایاتی نیز این موضوع را تأیید و تأکید می نمایند زیرا زنان بی همسر نیز حق دارند به طور طبیعی از مهر و محبت و عاطفه همسر مانند دیگران برخوردار شوند؛ اما طبیعت زنان تعدد زوجات را غیر قابل تحمل می داند و لذا گاهی عکس العمل های خشنی در برابر این نوع ازدواج های دیده می شود …

معمولاً در دنیای امروز اداره چند زن و پذیرش مسئولیت سنگین هزینه آنان کاری دشوار است و بدین جهت افراد به صورت رسمی بدان تن در نمی دهند مگر آن کس که هدفی و مقصدی اندیشیده باشد و لذا در رد عمل کسانی که از این وسیله برای ارضاء شهوات خود سوء استفاده می کنند علی علیه السلام می فرمایند:من اکـثر المنـاکـح غشیـته الـفـضائح.

«هر کس شهوتران بود و ازدواج های زیادی انجام دهد، رسوایی هایی او را فرا گرفته وی را مفتضح می سازند.»

و در جای دیگر می فرمایند:من غلب علیه غضبه و شهوته فهو فی خیر البهائم.

«هر کس مغلوب و اسیر خشم و شهوتش گردد، او انسان نیست بلکه جزو حیوانات به شمار می آید.»