تبیان، دستیار زندگی
ایشان (اشراق نور) 1- مقدمه 2- زندگینامه 3- نوشته های یك كارشناس اسپانیایی در خصوص آثار آقای نوری 4- حسین نوری اینگونه می گوید در باب هنر 5- مصاحبه با نادیا مفتونی همسر آقای نوری 6- نمایش تابلوهای آقای حسین نوری 1- مقدمه: در و...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گزارشی از نمایشگاه نقاشی آقای حسین نوری و گفتگو با همسر ایشان

(اشراق نور)

1-مقدمه

2-زندگینامه

3-نوشته های یك كارشناس اسپانیایی در خصوص آثار آقای نوری

4-حسین نوری اینگونه می گوید در باب هنر

5-مصاحبه با نادیا مفتونی همسر آقای نوری

6-نمایش تابلوهای آقای حسین نوری

1-مقدمه:

در وصف مردی مرد ، هنر مندی پر شور ، جانبازی پایمرد چون حسین نوری كه كوچه پس كوچه های عشق و صفا و عهد را به پایان برده است و مظهر غرق در مقام محبوب است، همین بس كه او  مصداق اسم شریف و مباركش می باشد كه هر اسمی مظهر ذات است . او از حسین علیه السلام آموخته است كه نزدیكترین به عباس باشد.

او جانبازی را همچون عباس علیه السلام انتخاب كرده است كه اگر پایش را زدند با دست و اگر دستش را زدند، با دندان مشك و قلم را به مقام عشق رساند و نور حق را با صفای شیرین و شهد قامتش تصویر سازد و قلم زند.

او از سالار مردان عصر خود است و در حالی است كه همت ، نزد او كم آورده است .

وجود بلندش و روح پاك و مصفایش بی هیچ تذكری ، ذكر است وآن حال گرامش نا گفتنی .

صبا زان لولی شنگول سرمست

چه داری آگهی چون است حالش

صادق اسكندر پور

2- زندگینامه:

حسین نوری در تابستان 1333 در مشهد مقدس دیده به جهان گشود . در 6 سالگی پدر را از دست دادو مادر فداكارش اوو برادرش را با زحمات طاقت فرسا سرپرستی كرد. حسین تحصیلات ابتدایی خود را در مشهد گذراند و همزمان هنر نقاشی را نزد اساتید و نگارگران آستان قدس رضوی فرا گرفت.

هنرهای نمایشی و موسیقی را تجربه كرد و استعداد خود را در ورزش ژیمناستیك و دو میدانی نیز نشان داد. برای گذراندن دوره متوسطه با استفاده از بورسیه به تهران اعزام شد. ضمن تحصیل با مشاهده سوء استفاده های رژیم از محیط هنرستان و هنر جویان برای جشن های شاهنشاهی گاردن پارتی های فساد انگیز به مبارزه مخفی پرداخت.

حدود سالهای 50 و 51 با نوشتن یك نمایش طنز سیاسی و كارگردانی و بازی در آن شناسایی شد و مورد شكنجه قرار گرفت و از ناحیه دست ، پا ، حنجره و بعضی از اعضای داخلی دچار نارسایی شد و به افتخار جانبازی نائل گردید. در سالهای 56 و 57 سه نمایشگاه نقاشی در شهرهای تربت جام ، مشهد و تهران برپا نمود.

پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی نیز تا سال 1379 بیش از یكصد نمایشگاه جمعی و انفرادی در موقعیت های گوناگون از موزه های هنر های معاصر گرفته تا شهرهای محروم مرزی برگزار كرده است.وی در سال 1358 ، در بخش فرهنگی جهاد سازندگی به امور هنری و سپس تولید فیلم پرداخته و در كارهای مختلف به عنوان نویسنده ، كارگردان ، تهیه كننده و تدوین گر ایفای نقش كرده و به صورت مستقل نیز با صداو سیمای مركز خراسان همكاری نموده است.

در عرصه هنرهای نمایشی حسین نوری سخن بسیار است و در این مقال نمی گنجد .تنها به این نكته بسنده میكنیم كه یكی از ویژگیهای آثار نمایشی او استقبال گرم مردم از آنهاست. نمایشهایی از قبیل خرقه ارغئانی ، همراه، دلدار و شهود زبانزد آن آثارند و هركدام بارها بر صحنه نمایش خوش درخشیده اند.

در انتهای مقاله برخی از تابلوهای نقاشی ایشان را به منصه ظهور میگذاریم.

2-نوشته های یك كارشناس اسپانیایی در خصوص آثار آقای نوری

در سال گذشته از یك كارشناس اسپانیایی به نام " الیسئوویستنی" ( نقاش و مجسمه ساز) با هدف دریافت نظرات كارشناسی وی نسبت به آثار موجود در گنجینه آثار تجسمی اداره كل موزه ها ، دعوت به عمل آمد این هنر مند اسپانیایی ، هنگام مشاهده تابلوهای مختلف ، در مقابل نقاشیهای حسین نوری بیش از دیگر آثار مكث كرد. مسئولین موزه علت را جویا شدند . ویسنتی گفت : همه این كارها كار قلم است اما این كارها ( اشاره به تابلوهای حسین نوری) ، كار عشق است.

مسئولین به وی می گویند : اینها كار جانبازی است كه در مبارزه با رژیم شاه دست و پایش را از دست داده وبا دهان این آثار را خلق كرده است.

در پایان از كارشناس اسپانیایی خواسته شد كه نظرش را درباره آثار قرون مختلف كه در نتیجه اداره كل موزه ها مشاهده كرده بنویسد . و او چنین نوشت:

توانستم از طریق هنر ، قرون بسیاری را در این سالن بپیمایم .واز این جا می خواهم این مطلب را بیان كنم كه آنچه برایم جالبترین بود ، فرد نقاشی بود كه شاید مشهورترین در دنیا نباشد .نقاشی كه مبارزه برای او دهانش را باقی گذاشته است .واز این طریق احساس ، روح و هوش خود را منتقل می كند .او هنرمندترین مرد این سالن است. با این كلمات می خواهم به تمام دنیا بگویم كه:

هنر در درون است

الیسئو ویسنتی     12/9/81

3-حسین نوری این گونه می گوید در باب هنر:

هنر مخلوق خالق است و مخلوق ، هنر آفرین آفریدگار .جمال و جلال در كمال است و هیچ چیز كامل نشود مگر با رجوع به اصل خویش كه اول و آخر و باطن و ظاهر اوست. حتی هنر كه شكوه آفرینش است تا از كثرات فراق به وحدت وصال نرسد آرام و آرام آفرین نخواهد شد.

از این نقصان است كه هنرمند پیرامون هنر خویش سخن می راند و هر مخاطب ، دیدنی ها و نا دیدنی ها ی آثار هنر مند را می جوید و به رخ می كشد تا با بحث و نقد و نظر به كمال هنر برسد.

تا به حال تعاریف و تعابیر زیادی از هنر شده و همه ذره ایی از هنرند . چرا كه هنر به وسعت افزایش است و این تعاریف ، جزئی از آفرینش اند.

هنر ، دلال دلهاست. دلها را به هم می پیوندد و از هم می گسلد . هنر فصل های فصل و وصل است ودر فصل فاصله ، جراحت و جدایی می آفریند ودر فصل وصل ، محبت و وحدت.

ابزارهنر آفرین روح آدمی ، شورو شعور است و از وصال این دو ؛ هنر شكوفه می دهد و به شكوفه می نشیند. این ودیعه است كه از بدایه ، انسان پاك طینت را با نعمات زمین به هنر های فی البداهه مشغول داشته است و سازه های ذهن هر چه به سوی نهایه پیش می روند، بیانی شكوهمند و هنر مندانه تر می یابد و آثاری آفریده می شود كه قلم در قلمرواش عاجز می ماند .

آیا قلم می تواند با این سرعت و قدرت و ظرافت، آثاری بدیع با بافت های گوناگون بیافریند؟

آیا این به مدد همراهی با عطر فطرت نیست كه همه آدمیان  از آن بر خوردارند و اگر بخواهند می توانند؟

حسین نوری    10 / 7/ 82

5- مصاحبه با نادیا مفتونی همسر آقای حسین نوری

تبیان:  از خودتان بگویید و برای شروع ،از تحصیلاتتان برایمان بگویید.

من نادیا مفتونی هستم متولد. سال 1344 در تهران . تحصیلاتم را در مدرسه استعدادهای درخشان گذراندم و در رشته فیزیك كاربردی وارد دانشگاه صنعتی شریف شدم. من درآن زمان تحصیلات موفقی داشتم  و به همین خاطر بود كه استاد عزیزم آقای دكتر انواری به من لقب دانشجوی نابغه را داده بودند .

در همین زمان بود كه با آقای نوری آشنا شدم و به ایشان دل بستم وچون ایشان ساكن تربت جام بودند تحصیلات خود را نیمه كاره رها كردم و با ایشان به تربت جام رفتم. و زندگی مشتركمان را از سال1363 شروع كردیم.

بعد از گذشت 7 سال آقای نوری مایل بودند كه ما به مشهد برویم . من در این زمان توانستم در مدرسه علمیه جامعه الرضویه ، مشغول به خواندن دروس حوزوی شدم. وپس از مدتی به عنوان مدرس فلسفه مشغول به تدریس بودم.و در طی 6 سال دوره تحصیلی من همیشه به عنوان طلبه ممتاز معرفی میشدم.

بعد از آن در مشهد برای خانمها رده بالاتری در حوزه  وجود نداشت به همبن خاطر با خواهش آقای نوری برای ادامه تحصیل ،در سال 78 در كنكور سراسری شركت كردم و با رتبه 28دوباره  وارد دانشگاه شدم . رشته تحصیلی ام فلسفه و كلام اسلامی در دانشگاه تهران  بود.

در طول سه سال دوره كارشناسی را تمام كردم و بلافاصله با رتبه اول در دوره كارشناسی ارشد مشغول به تحصیل شدم و كل دوره فوق لیسانس را در دو ترم تمام كردم. و در تابستان سال 1382از پایان نامه ام با موضوع " بررسی تطبیقی فلسفه از دیدگاه ارسطو ، ابن سینا ، ابن رشد و فارابی " ، دفاع كردم . معدل دوره كارشناسی ام 5/19 بود و حال در دوره دكترا در همین رشته مشغول تحصیل هستم.

تبیان : میزان علاقه و فعالیتتان در زمینه كارهای هنری تا چه اندازه بود؟

من به امور هنری مثل نمایشنامه نویسی نقاشی و غیره علاقه داشتم و بعد از ازدواج هم به فعالیتهایم ادامه دادم و در جشنواره سراسری 17 شهریوربا نوشتن نمایشنامه مار زنگی، به عنوان بهترین نویسنده  در كشور انتخاب شدم . در ضمن در كنار فعالیتهای تلویزیونی آقای نوری كه ایشان تهیه كننده و كارگردان بودند ، من كارهایی مثل تصویربرداری ،مونتاژ و یا گویندگی متنهای ایشان را انجام میدادم.

آقای نوری در سطح كشورو بیشتر در دانشگاهها، گروههای تئاتر زیادی دارند كه تا به حال اجراهای موفقی داشته است و من تهیه كننده و مدیریت  این گروهها را عهده دار بوده ام. بعد از ازدواج  آقای نوری نقاشی را به من یاد دادند و تابه حال نمایشگاههای متعددی به صورت فردی و گروهی  از آثارم داشته ام.

تبیان : از انتخابتان بگویید . اینكه چگونه توانستید به این فكر كنید كه میتوان اینگونه زندگی كردن را هم امتحان كرد. در حالی كه شاید خیلی از خانها هیچ گاه به ذهنشان هم نرسد  كه میتوانند با یك جانباز ازدواج كنند. و به نظر خودتان چه جرات و ایمانی را در پشت این انتخابتان می دیدید؟

انتخاب من هیچ ربطی به جرات و ایمان و این حرفها نداشت .  من عاشق شدم و عاشق شدن نه دلیل می خواهد و نه فلسفه. ازدواج ما با عشق آغاز شد و با عشق ادامه پیدا كرد.

تبیان : ایشان چگونه از شما خواستگاری كردند؟

اولا اینكه ایشان از من خواستگاری نكردند، بلكه من از ایشان خواستگاری كردم. و چون ایشان جانباز بودند از نظر عرفی خواستگاری من از ایشان ، هیچ مشكلی به  وجودنیاورد. در هنگام خواستگاری من و ایشان، شعری بین ماردو بدل شد كه اگر مایل باشید برایتان می خوانم . مصرع اول این ابیات سوالهای آقای نوری است و مصراعهای دوم جواب های من است :

"  زورق مضروب جسمم بسته جان شماست

باد بان روح من برپا به ایمان شماسـت

همسفر با من چرایی اندراین دریای درد

درد شعر عاشقان و عشق درمان شما

صد بلا باشد در این ره باز تردیدی كنید

كربلا مهرم بود هستم به پیمان شما

گر برد موج فنا بی رحم در گردابتان

در فنای فی الله ام دامان رحمان شما

چون هنرمندم شریكم گشته ایی در این مسیر

در میان صد هنر احسن به ایمان شما

از كجا دانید خواهان چه هستم در نهان

هر كه گوید راز من گوید به پیمان شما "

تبیان: مهریه شما چه بود:

مهر كربلا ........همان طور كه مابین اشعار هم گفتم :  "كربلا مهرم بودهستم به پیمان شما "

تبیان: حرفی كه روزمره، شاید صدها بار به گوشمان میرسد این است كه : ":چقدر زندگی مشكل شده است ". اكثر انسانهایی هم كه  در شبانه روز طرف صحبت ما هستند ، معمولا افرادی اند كه یك روال عادی در زندگی خود دارند. نوع زندگی شما بالطبع متفاوت است و ناشی از مشكلاتی است كه شاید در زندگی های دیگر به هیچ وجه نتوانیم سراغش رابگیریم. شما با این نوع مشكلات خاص در كنار دیگر سختی های زندگی چگونه كنار می آیید؟

همه اینها برمیگردد به نگاه ما به زندگی. اگر ما به زندگی مشكل نگاه كنیم همه چیز مشكل می شودو اگر سخت نگیریم هیچ چیز سخت نیست.نگاه من و آقای نوری به زندگی یك نگاه عاشقانه است و چیزهایی كه بقیه می گویندو تصور سختی از زندگی دارند برای ما شیرین است.

البته زندگی ما تهی از مشكل نیست . مثلا در حال حاضر كه من تحصیلات تكمیلی خود را میگذرانم در دانشكده فردی هست كه واقعا برای من معضلی شده است.كه این هم یك مشكل اجتماعی است كه شاید گریبان گیر هر كسی بشود. ولی در مورد سوال شما من شكر خدا مشكلی نمی بینم.

تبیان : برای سخن پایانی بفرمایید كه چه پیامی برای خانمها و دختران جوان دارید و دلتان می خواهد چه چیزی بگویید تا به گوش خیلی ها برسد؟

رمز موفقیت آدمها در زندگی این است كه بدانند كار است كه فرصتها را می سازند، نه اینكه فرصت ها مجالی برای ایجاد كارها هستند. ما هرچه در رشته كاری خود بیشتر از خود صلاحیت نشان دهیم می توانیم كارها و فرصت های بهتری به دست آوریم.

ما باید از لحظه لحظه زندگی برای تلاش استفاده كنیم.در این زمان است كه ما پرونده ایی پر، خواهیم داشت كه به ما فرصت های طلایی می دهد. اگرجوانها با در دست داشتن این كلید در زندگی پیش روند ،هیچ مسئله و مشكلی برایشان به وجود نمی آید.

البته این حرف مسئولیت ها رااز گردن مسئولین مملكت ساقط نمی كند، ولی یك جوان نباید خود را معطل این حرفها كند. یك جوان باید به فكر نجات خودش باشد. و برای پیروزی تنها كار.... كار  .....  كار......

من در مقایسه با هم كلاسی های خودم مشغله های بیشتری دارم ولی همیشه نمرات من با فاصله زیادی از آنها بیشتر است. من هیچ وقت نمی گویم كه این 10 دقیقه بگذرد بعد سراغ كاری بروم.من تمام پایان نامه ام را در همین فرصت های 10 دقیقه و بین زمان های استراحت گروه های تئاترم انجام دادم.

این حرف پایانی من بین خانمها و آقایون هیچ فرقی نمی كند . خانمها نباید منتظر باشند كه آقایون بیایند و برایشان یك جایگاه مرفهی درست كنند و فرصت ها را به آنها بدهند. ما در اسلام برای زنها ارزش و تشخص قائل هستیم. ما هرچه قدر كه از خودمان لیاقت نشان دهیم ، نگاه آقایون را به خودمان اصلاح می كنیم.من در كلاسی كه در دانشگاه هستم اصلا از پسرهای كلاس كم نمی آورم.وحرف خودم را می زنم.

خوش بختانه بعد از انقلاب خانمها بیشتر موفق بوده اند و بعضی از مسئولیت ها را بهتر از آقایون انجام داده اند.در آخر هم برای تمام مخاطبان سایت شما آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.

یك سوال ازآقای حسین نوری:

تبیان: همسر شما در حین جواب به سوالهای ما گفتند كه، من زندگی ام را با عشق شروع كردم ودر طول زندگی هیچ مشكلی با شما نداشته ام . تصویر شما از عشق و زندگی چیست؟

من از كودكی عاشق بوده ام و بهترین دعایم همیشه این است كه :

" خدا !! هیچ وقت عشق را از من نگیر ، تا همیشه عاشق بمانم. "

 6- تصویر تابلوهای آقای حسین نوری