تبیان، دستیار زندگی
ابو عبدالله محمد بن على بن شهر آشوب سروى مازندرانى معروف به (( رشیدالدین )) از عالمان بزرگ و معروف شیعه در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجرى است .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
ابن شهر آشوب مولف المناقب
ابن شهر اشوب

ولادت

ابو عبدالله محمد بن على بن شهر آشوب سروى مازندرانى معروف به (( رشيدالدين )) از عالمان بزرگ و معروف شيعه در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجرى است .

ابن فقيه فرزانه در جمادى الثانى سال 488 ق . ( و به قولى 489 ق . )به دنيا آمد  از اينكه به (( ابن شهر آشوب ))، پدرش و جدش نسبت (( سروى ))  داده اند، بر مى آيد كه اصل اين خاندان بزرگ از سارى و مازندران بوده است ، اما درباره تولد خود وى كه آيا در سارى بوده يا بغداد، نمى توان به يقين اظهار نظر كرد. البته بعضى از محققان تولد (( ابن شهر آشوب )) در بغداد را ترجيح داده اند.

جد او شيخ شهر آشوب بن كياكى ، از دانشمندان بزرگ شيعه و از مردم سارى بود كه در گروه شاگردان نامى و ممتاز شيخ طوسى ( متوفى 460 ق . ) به شمار مى رفت .

پدرش شيخ على فرزند شيخ شهر آشوب نيز از فقيهان و محدثان فاضل و از دانشمندان بزرگ شيعه محسوب مى شد (7) كه در تربيت فرزند خويش از جان و دل تلاش كرد.

شكوفايى

محمد رفته رفته همچون ديگر كودكان همسن و سال خود رشد مى كرد و بزرگ مى شد، اما فرقى كه او با ديگران داشت اين بود كه در دامن خانواده اى روحانى ، دانش پرور و تربيت شناس پرورش مى يافت . او چون به هشت سالگى رسيد تمام قرآن را حفظ كرده بود و از اين به بعد او را (( حافظ )) ( حافظ قرآن ) لقب دادند.

ابن شهر آشوب بعد از فراگيرى قرآن و دروس مقدماتى و ادبى به تحصيل علوم و معارف دنى مثل فقه اصول ، حديث ، رجال ، كلام و تفسير پرداخت .

آغاز و انجام تحصيلات عالى او دقيقا معلوم نيست ، اما همين قدر معلوم است كه در نزد پدر و جدش و بزرگانى چون شيخ طبرسى ، عبدالواحد آمدى و قطب الدين راوندى سطوح عالى علم و ادب را گذراند. ولى از آنجا كه آن بزرگان هر يك در شهر و ديارى دور از هم زندگى مى كردند به اين نتيجه مى رسيم كه اين شهر آشوب در راه كسب علم و معرفت و براى استفاده از محضر دانشوران بزرگ شيعه در اواخر قرن پنجم و اوايل قرن ششم هجرى سالها از اين شهر به آن شهر و از اين ديار به آن ديار در حال مهاجرت و گشت و گذار بوده است .

اساتيد

1 ـ شيخ شهر آشوب ( جد بزرگوار وى )

2 ـ شيخ على ( پدر دانشمندش )

3 ـ واعظ نيشابورى  ( متوفى 508 ق . ) معروف به (( صاحب روضه الواعظين )) و (( فتال نيشابورى )). اين عالم بزرگ شيعه را در سال 508 ق . در شهر نيشابور به شهادت رساندند.

4 ـ شيخ ابو على فضل بن حسن طبرسى ( متوفى 548 ق . ) مفسر بلند آوازه شيعه و از عالمان و محدثان بزرگ قرن ششم هجرى است كه داراى تاءليفات زيادى چون : تفسير مجمع البيان و جوامع الجامع ، اعلام الورى و ... مى باشد.

5 ـ ابو منصور طبرسى ،نويسنده كتاب ارزشمند (( الاحتجاج )). ابن شهرآشوب در كتاب رجالى خود )) معالم العلماء )) به بزرگى از او ياد كرده و درباره آثارش مى نويسد :

(( استادم احمد بن ابى طالب طبرسى ، كتابهاى مخلتفى دارد از جمله :الكافى در فقه و... ))

6 ـ قاضى شيد ناصح الدين آمدى ( متوفى 550 ق . ) صاحب كتاب ارزنده (( غرر الحكم و در الكلم ))

7 ـ ابوالفتوح رازى ( متوفى 552 ق . )

8 ـ عبدالجليل رازى قزوينى ( متوفى 560 ق . ) از علماى بزرگ عصر خود و از اساتيد بلند پايه ابن شهر آشوب بود كه داراى كتاب معروفى به نام ((النقض )) مى باشد.

9 ـ سيد ضياءالدين فضل الله راروندى كاشانى ( متوفى 562 ق . )

10 ـ قطب الدين راوندى ( متوفى 573 ق . )

11 ـ ابوالحسن على بن ابى القاسم بيهقى ، معروف به ابن فندق ( متوفى 565 ق . ) او مورخ هشير خطه دانش پرور سبزوار و خراسان و يكى از علماى بزرگ شيعه در قرن ششم هجرى است .

ابن شهرآشوب همچنين در محضر گروهى از علماى اهل سنت نيز تحصيل كرده است كه مشهورترين آنها عبارتند از :

1 ـ ابوعبدالله محمد بن احمد نطنزى ، مولف كتاب (( الخصائص العلويه على سائر البرايه ))

2 ـ جار الله زمخشرى معتزلى ( متوفى 538 ق . )، ابن شهر آشوب در نزد او كتاب (( تفسير كشاف )) و (( ربيع الابرار )) و (( الفايق فى غريب الحديث )) را كه همه از تاءليفات خود زمخشرى است ، خوانده و از اين استاد اجازه نقل روايات آن كتابها را نيز گرفته است .

موفقيت

ابن شهر آشوب پس از ساليانى اقامت در حوزه هاى علميه ايران و استفاده از محضر دانشمندان و اساتيد بزرگ و مسافرتهاى علمى در سرزمينهاى مختلف ايران ( مازندران ، مشهد مقدس ، نيشابور، سبزوار، رى ، كاشان ، اصفهان و همدان ) در سال 547 ق . با كوله بارى از دانش و معنويت از شهر همدان به بغداد عزيمت كرد.  وى در بغداد كه پايتخت بنى عباس و مشهورترين مركز علوم اسلامى آن روزگار بود و دانشمدان زيادى در آن زندگى مى كرد اقامت گزيد و به تدريس علوم و فنون مختلف پرداخت و هم در آن رشته ها كتابها نوشت .

ابن شهرآشوب از همان سالهاى جوانى كه در ايران و عراق مشغول تحصيل بود، تدريس هم مى كرد. (( وى هر علمى از علوم اسلامى را كه به حد كمال دارا بوده ، شروع به تدريس آن علم مى كرد. ))

با اينكه در زمان ابن شهر آشوب دانشمندان و عالمان بزرگى وجود داشتند كه مورد احترام مردم و از جايگاه ويژه اى برخوردار بودند، در اين ميان ابن شهرآشوب امتياز و برجستگى خاص داشت و مقام علمى و موفقيت او از ديگران نمايان تر بود. او به هر شهرى از ممالك اسلامى كه حوزه علميه داشت ، مى رفت در راءس آنان قرار مى گرفت و كار تدريس و بحث و پرورش شاگردان را به صورت جدى و چشمگيرترى آغاز مى كرد.

شاگردان

وى زمانى كه در شهرهاى بغداد، حله و موصل مى زيست و در اواخر عمر كه در شهر حلب اقامت داشت و در ديگر شهرهاى اسلامى ، شاگردان زيادى تربيت كرد كه از اين ميان به افراد ذيل مى توان اشاره كرد:

1 ـ علامه سيد محمد بن زهره حلبى ( متوفى پس از 585 ق . )

2 ـ شيخ جمال الدين ابوالحسن على بن شعره حلى جامعانى ( متوفى 581 )

3 ـ شيخ تاج الدين حسن بن على دربى

4 ـ شيخ يحيى بن محمد سوراوى

5 ـ يحيى بن ابى طى حلبى

6 ـ سيد كمال الدين حيدر حسينى

ابن شهر آشوب يكى از اساتيد علم حديث و اجازه نقل حديث بوده است . وى از اساتيد خويش اجازه نقل روايت داشته و از آنها روايت مى كرده است . از جمله ايشان : شيخ ابومنصور طبرسى ، محدث شيخ على ابن شهرآشوب ، شيخ شهرآشوب ، شيخ ابو على فضل بن حسن طبرسى ( صاحب تفسير (( مجمع البيان )) )، شيخ جمال الدين ابوالفتح رازى ، قطب الدين راوندى و... مى باشند.

هجرت

اوائل دوران خلافت مستضيئى ( 547 ـ 566 ) ابن شهرآشوب در بغداد بود و مستضيئى در تقويت افكار و گسترش عقايد و اقتدار علماى حنبلى سعى و كوشش مى نمود. رفته رفته فعاليتهاى چشمگير ابن شهرآشوب از سوى مخالفان ناديده انگاشته مى شد و او را تضعيف مى كردند. از اين رو بغداد ديگر مكان مناسبى براى ارائه فعاليت ابن شهرآشوب نبود. وى بغداد را به قصد شهر تاريخى و عالم پرور حله ترك كرد و به آن ديار مهاجرت نمود. ابن شهرآشوب در سال 567 ق . كرسى درس خود را در حله رونق بخشيد و شروع به تدريس و تربيت شاگرد نمود و پس از ساليان دراز، حله را ترك كرد و به شهر موصل رفت و پس از اقامت زيادى در موصل سر انجام به شهر حلب ( شهر ستارگان ) هجرت كرد.

نويسنده روضات الجنات مى گويد:

(( علت انتقال ابن شهرآشوب از عراق به شهر حلب آن بود كه شهرستان مزبور در آن روزگار مجمع رجال و بزرگان بوده و مردم آنجا هم عموما با امامى مذهبان بخوبى رفتار مى كرده و به مناسبت اينكه شهرستان حلب تحت نظر آل حمدانبود كه امامى مذهبى و بوده اند... نسبت به علماى شيعه احترام مى كردند. ))

آثار جاودانه

ابن شهر آشوب قهرمان عرضه قلم و نگارش بود. او در اكثر علوم اسلامى ـ اعم از فقه ، اصول ، كلام ، حديث ، تاريخ ،تفسير، رجال و... ـ تاءليفات و تصنيفاتى ارزنده ، آموزنده و بى سابقه از خود به يادگار گذاشته كه هر يك در نوع خود مهم و نشانگر نبوغ فكرى و مقام والاى علمى نويسنده آن است ، آثارى كه همواره مورد توجه و عنايت عالمان و دانشمندان قرار گرفته است .

اينك به معرفى برخى از آثار پر ارج آن دانشمند بزرگ شيعه مى پردازيم :

1 ـ متشابه القرآن و مختلفه : كتابى است تحقيقى كه مولف آن را در سال 570 ق . در شهر حله به پايان برده است .

2 ـ مناقب آل ابى طالب عليه السلام : ابن شهرآشوب در اين اثر گرانقدر مناقب و فضايل چهارده معصوم عليهم السلام را يكايك مورد بحث و شرح قرار داده است .

3 ـ معالم لعلماء: او در اين كتاب كم حجم و پربار پس از بر شمارى نام 1021 تن از دانشمندان شرح حال كوتاهى از زندگى آنان و آثارشان را ذكر كرده است .

4 ـ مثالب النواصب

و شانزده اثر ذيل :

المخزون المكنون فى عيون الفنون ، الطرائق فى الحدود و الحقائق ، مائده الفائده ، امثال فى الامثال ، الاسباب و النزول على مذهب آل الرسول ، الحاوى ، الاوصاف ، المنهاج ، الفصول فى النحو، الجديده ، انساب آل ابى طالب ، الاربعين حديثا ( در مناقب حضرت فاطمه عليها السلام )، نخب الاخبار، الخصايص الفاطميه ، بيان التنزيل ، المواليد

در عرصه شعر

ابن شهرآشوب در عرصه شعر و ادب نيز حضورى نيكو داشت . اشعار به جا مانده از ايشان بيانگر اين است كه او شاعرى توانا و زير دست و اديبى ماهر بود. اشعار او بيشتر حاوى نكات اخلاقى ، عرفانى ، حكيمانه و مدايح و مناقب اهل بيت ـ عليهم السلام ـ بود و در نوشته ها و هم در اشعارش به مخالفان تشيع پاسخ داده و در اين مورد اشعار زياد سروده است . او اشعار خود را بيشتر در كتاب (( مناقب )) به مناسبتهاى مختلف آورده و با كمال تاءسف هنوز به صورت ديوان يا دفتر شعر، تدوين و تنظيم نشده است . ما در اينجا به عنوان نمونه دو بيت از اشعارش را كه در مدح و منقبت ائمه اطهار ـ علهيم السلام ـ گفته است مى آوريم :

بعد النبى ائمه لمعاشرو اءئمتى من بعده اولاده

ان كان قد شرفت به اصحابه فبنوه ما شرفواوهم اكباده .

بعد از رحلت پيامر صلى الله عليه و آله مردمان را پيشوايانى بود، اما پيشوايان من بعد از آن حضرت ، فرزندان اويند.

ـ چرا كه اگر اصحاب او به سبب صحابه بودن شرافت يافتند، فرزندان وى ، هم اين شرافت را داشتند و هم جگر پاره هاى او بودند.

از نگاه ديگران

گفته ها و اظهار نظرهاى دانشمندان اسلامى چراغى است تا ما در پرتو آن ، شخصيت علمى و شاءن و منزلت معنوى مردانى چون ابن شهرآشوب را بهتر بشناسيم . پس با گفتار ديگران عظمت روحى و مقام علمى او را به نظاره مى نشينيم :

1 ـ علامه مير مصطفى حسينى تفرشى ( متوفى 1021 ق . ) نقل مى كند:

(( رشيدالدين محمد... شهرآشوب ، پيشواى طايفه شيعه و فقيه آنان ، شاعرى بليغ و نويسنده بود ... ))

2 ـ شيخ ابوعلى حائرى ( متوفى 1251 ق . ) مى نويسد:

(( ابن شهرآشوب شيخ الطائفه است و پايه فضل او گفتگو ندارد. ))

3 ـ شيخ حر عاملى ( متوفى 1104 ق . ) مى گويد:

(( ابن شهرآشوب عارف به رجال و اخبار و احاديث ، شاعر و اديب و جامع همه خوبيها بود. ))

4 ـ علامه ميرزا حسين نورى ( متوفى 1320 هـ.ق ) مى نويسد:

(( فخر شيعه ، تاج شريعت ، افضل الاوائل و درياى متلاطم ژرفى كه ساحل ندارد، احياء كننده آثار و مناقب و فضائل ، رشيد المله والدين شمس الاسلام و المسلمين ابن شهرآشوب فقيه ، محدث ، مفسر، محقق و... ))

5 ـ دانشمند رجالى و محقق ملا على قراجه داغى ديزمارى عليارى ( متوفى 1327 ق . ) مى نويسد:

(( ابن شهر آشوب مازندرانى ، پيشواى طايفه شيعه ... و نويسنده بود. ))

چنانكه از كتابهاى نويسندگان بر مى آيد دانشمندان اهل تسنن آن طور كه ازاين شهرآشوب تجليل و به بزرگى ياد كرده اند، در حق كمتر كسى از علماى شيعه چنين كرده اند. اينك به گفته هاى يكى از آنان اشاره مى كنيم تا از اين رهگذر اندكى به شخصيت علمى و قدر و منزلت و شاءن او بيشتر پى بريم .

صلاح الدين صفدى ، يكى از عالمان بزرگ اهل سنت مى نويسد:

(( محمد بن على بن شهرآشوب ... يكى از سرشناسان شيعه است . او در هشت سالگى قرآن را حفظ كرده بود و در علم اصول شيعه به حد نهايى رسيد. وى در علوم قرآنى و مشكلات حديث و اخبار و لغت و نحو و موعظه در منبر ـ در زمانى كه مقتفى خليفه عباسى در بغداد بود از ديگران تقدم داشت . ))

رحلت

سر انجام ابن شهرآشوب ، فقيه فرزانه اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السلام ـ پس از گذراندن صد سال عمر و حدود هفتاد سال خدمت پر تلاش به تشيع ، با تحصيل ، تعليم و تربيت ، تحقيق و ترويج احكام الهى و تحمل محنتهاى بسيار در راه دين و استحكام حوزه هاى علوم دينى و رفع مسائل اجتماعى مردم و مشكلات شخصى زندگى ، در شب جمعه 22 شعبان سال 588 ق . در شهر حلب به ديار باقى پر كشيد و پيكر عزيزش را در نزديكى شهر در دامنه كوه جوشن ، در جوار مرقد حضرت محسن بن ابى عبدالله الحسين عليه السلام دفن كردند.


نویسنده: محمد رحيم بيگ محمدى انديان

منبع: سايت غدير

تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه