در سال 1128 ق در نراق ـ يكى از روستاهاى اطراف كاشان ـ در يك خانواده متوسط مذهبى نوزادى متولد شد كه نام او را محمد مهدى گذاشتند.
از همان اوان كودكى و نوجوانى با علاقهاى كه به علم و تحصيل داشت و با اتكاء به استعداد خدادادى در حوزه علميه كاشان ثبت نام نموده و از محضر فاضل انديشمند ملا جعفر بيگدلى استفادههاى فراوان برد و دوره مقدمات، سطح و مقدارى از دروس خارج فقه و اصول را در كاشان بپايان رسانيد.
در حدود سال 1143 در سن 16 سالگى بناچار براى تكميل مراتب علمى و تخصصى در علوم و فنون اسلامى به اصفهان رهسپار شد و در حوزه علميه آن شهر از بزرگان از فقهاء و فلاسفهاش استفاده مىنمايد.
از اساتيد وى مىتوان مولى اسماعيل خواجوئى (م 1173 ق) محمد بن محمد زمان كاشانى (1173 ق)، شيخ محمد هرندى (م 1186 ق)، آقا ميرزا نصير اصفهانى (م 1191ق) را نام برد.
در ميان اساتيد محقق نراقى، مولى اسماعيل خواجوئى از جايگاه خاصى برخوردار است و تا سال وفات وى يعنى 1173 ق، در حدود سى سال علوم اسلامى همچون فقه، اصول فقه، كلام، فلسفه، حساب، هندسه و نجوم را بر مولى مهدى آموخته است.
از ديگر استادان وى محمد بن محمد زمان كاشانى است كه از بزرگان مشايخ اجازه، در سلسله طبقات نقل حديث به شمار مىآيد و در رجال و حديث مولى محمد مهدى از وى استفاده وافرى برده است.
وى در اصفهان علاوه بر تحصيل و تدريس و تحقيق به تبليغ و ارشاد مردم نيز همت گماشته و حتى با يادگيرى خط و زبان عبرى و لاتين نزد عالمان يهودى، با رهبران مذهبى اقليتها وارد بحث و مناظره مىشود و از متن كتابهاى مذهبى آنان مطالبى را بر حقانيت رسالت پيامبر اسلام (ص) نقل و ترجمه مىكند.
وى پس از سى سال به وطن خود كاشان باز مىگردد و پس از مدتى كه بطور دقيق روشن نيست، شهر كاشان را به سوى نجف اشرف و كربلاى معلى ترك مىگويد.
اگر توقف وى در كاشان حدود دو سال بوده باشد وى بين سالهاى 1175 تا 1183 در نجف اشرف از محضر بزرگانى همچون شيخ يوسف بحرانى (م 1186ق)، شيخ محمد فتونى (م 1183ق) و وحيد بهبهانى (م 1205 ق)، استفاده نموده است.
او پس از سالها تلاش و تحقيق در نجف و كربلا، دوباره به وطن خود كاشان بازمىگردد و به بركت وجود شريف آن جناب، كاشان كه در آن زمان از عالمان دينى خالى بوده، از مراكز مهم علوم اسلامى مىگردد و محقق نراقى رياست و زعامت حوزه علميه و مرجعيت تقليد آن سامان را به عهده مىگيرد.
از محضر وى بزرگانى همچون محمد باقر شفتى (م 1260 ق)، حاج محمد كلباسى (م 1262 ق) و فرزند فاضلش مولى احمد نراقى (1245ق) و ديگران استفاده نمودهاند.
وى داراى سه پسر دانشمند بنامهاى مولى احمد (م 1249 ق)، ابوالقاسم (م 1256 ق)، محمد مهدى ملقب به آقا بزرگ (م 1268ق) بوده كه مولى احمد بزرگترين آنان در سال 1185 ق در كاشان متولد شده و پس از پدر به ترتيب رياست و هدايت مردم كاشان را به عهده داشتهاند و داراى تأليفات و آثار متعددى هستند.
وى قبل از وفات وحيد بهبائى در سال 1205 ق همراه فرزندش مولى احمد براى زيارت به نجف اشرف مشرف شده و وى را نيز ملاقات نموده است.
در كتاب نراق در آينه تاريخ دو فرزند ديگر بنامهاى محمد باقر و ملا ابوالحسن نيز ذكر شدهاند كه در كتب تراجم فقهاى شيعه از آنها نامى ديده نمىشود. (1)
ملا محمد مهدى از همان آغاز طلبگى از عزت نفس والايى برخوردار بوده است، او در حوزه كاشان اكثر روزها را با فقر و تنگدستى سپرى كرده و همچنان با نشاط و اميدوارى به تحصيل خود ادامه مىداده است.
وى در كتاب با ارزش جامع السعادات، نيز از عزت نفس به عنوان ويژگى مهم و صفات والاى انسانى نامبرده است
وی در توصيه اخلاقى چنين مىنويسد:
سزاروار است انسان فقير، فقر خويش را از ديگران بپوشاند و همواره روح پارسايى و بزرگوارى در خود زنده كرده و تربيت نمايد، در مقابل ثروتمندان به خاطر ثروتشان سر تعظيم فرود نياورد و بدين وسيله خود را در چشم آنان كوچك نشان ندهد بلكه نسبت به زراندوزان در وجود خويش حالت بزرگى به وجود آورد و هيچ وقت چشم طمع و توقع به دست آنان ندوزد.
از ديگر خصوصيات وى صبر و استقامت كم نظير او بود وى در حاليكه از فراهم كردن يك شمع يا روغن چراغ براى استفاده از روشنائى آن در حجره ناتوان بود ولى هرگز برخود سستى راه نمىداد و با صبر و شكيبائى در بعضى از شبها از روشنايى چراغهاى وضوخانه و دستشوئى مدرسه استفاده نموده و تا نيمههاى شب به مطالعه و تحقيق مىپرداخت.
مبارزه با انحراف در فكر و عقيده و اخلاق از ديگر خصوصيات وى مىباشد او به پيروى از استادش وحيد بهبهانى (م 1205 ق) به مبارزه با اخبارىگرى در علم اصول فقه و فقه پرداخته است و در كتاب جامع السعادات نيز ضعف روش و راه صوفيان و ظاهر گرايان را نمايان ساخته و فرهنگ اسلام ناب كه همان فرهنگ اهل بيت عليهم السلام است را تقرير نموده است.
وى سرچشمه انحرافات اجتماعى و اخلاقى امت اسلامى را در روش و انديشه و اعمال فاسد پادشاهان و رهبران منحرف آنان مىبيند و بر اين عقيده است كه هر حركت اصلاحى، در مرحله اول بايد از سران حكومتها شروع شود.
وى در مورد عدالت پادشاهان مىنويسد در ميان عدالتها از همه حساستر عدالت پادشاهان و حاكمان هر جامعه است، چرا كه عدالت مردم عادى هميشه به عدالت حاكمان بستگى دارد. اگر حاكمى عادل باشد و عدالت را در جامعه پياده كند براى مردم هم اجراى عدالت امكان پذير مىشود. در غير اين صورت اجراى آن در جامعه مشكل بلكه محال خواهدشد. (2)
از ديگر ويژگيهاى او روح لطيف و ذوق سرشار او است، او عاليترين مراحل عرفانى و اخلاقى را طى كرده و حالات معنوى خود را با ذوقى سرشار در ضمن ابيات و اشعار خود متجلى ساخته است. ديوان اشعار او (طائر قدسى) و نظائر آن كه قسمتى از اشعار به جاى مانده او است به اين حقيقت گواهى دارند.
از اين عالم توانمند تأليفات گرانبهايى در رشتههاى گوناگون باقيمانده كه برخی از آنها عبارتند :
1ـ انيس التجار
2ـ انيس الحجاج
3ـ التحفة الرضوية
4ـ الرسالة العملية
5ـ رسالة صلاة الجمعة
6ـ كنز الامور فى بعض الآداب الشرعية
7ـ لوامع الاحكام فى فقه شريعة الاسلام
8ـ معتمد الشيعه فى احكام الشريعه
9ـ مناسك الحج (المناسك المكية)
اين عالم ربانى پس از سالها تحقيق و تدريس و ارشاد و خدمت به مردم در روز شنبه 18 شعبان 1209 در سن هشتاد و يك سالگى در شهر كاشان به ديار ابدى شتافت و مردم آن سامان را براى از دست دادن گوهرى كم نظير در غم و ماتم نشاند پيكر پاك و مطهر وى با شكوه و عظمت تشييع و سپس به نجف اشرف منتقل و در كنار حرم اميرالمؤمنين عليه السلام به خاك سپرده شده است .
گفتار بزرگان در باره ایشان
1ـ مولى حبيب الله كاشانى (م) در لباب الالقاب... خاتم الحكماء و المجتهدين و هو مصنف كتاب جامعة الاصول اعنى الملا مهدى النراقى الآتى ذكره.
در جاى ديگر، العارج اعلى المراقى الحاج الملا مهدى بن ابىذر بن الحاج محمد القمى النراقى كان عالما عيلوما محققا استاد الكل فى الكل جامعا لجميع العلوم العقلية ماهرا حاذقا فى العلوم الشرعية كاشفا عن اسرار دقائق لم يطلع عليها من قبله مبينا لقواعد حقائق لم يؤسيها سواء فلو قال انه بحر العلوم على الحقيقه لما كان هذا القول متجوزا بل مكلم بالحقيقه و لو قال قائل انه العلامة لما استحق الملامة و لقبه بعض الافاضل بخاتم الحكماء و المجتهدين و هو فى محله.
در جاى ديگر: و حكايات مشقته فى التحصيل و تحمله للفقر و الفاقة و صبره على نوائب الدهر و الحوادث الجمة معروفة و رياضاته و عباداته مشهورة حتى ان بعض الصوفيه ادعى انه من مشايخ السلسلة ترويجا لعقيدته الفاسد، كلا انه كان رئيس الحكما الالهين و اعلم الفقهاء و المجتهدين و اصل الزهاد و قدوة العابدين و لعمرى انه كان ناصر الملة و الدين بل آية من آيات الله داعيا الى الحق المبين
2ـ روضات الجنات ج 7/ 200
العالم البارع و الفاضل و الجامع قدوة خيل اهل العلم بفهمه الاشراقى مولانا مهدى بن ابىذر الكاشانى النراقى، كان من اركان علمائنا المتأخرين و اعيان فضلائنا المتبحرين، مصنفا فى اكثر فنون العلم و الكمال، مسلما فى الفقه و الحكمة و الاصول و الاعداد و الاشكال
3ـ روضات الجنات به نقل از مولى احمد نراقى در اجازهاش براى بعضى از بزرگان معاصرش :
والدى استادى من اليه فى جميع العلوم العقلية و النقلية استنادى، كشاف قواعد الاسلام، و حلال معاقد الاحكام، ترجمان الحكما و المتألهين و لسان الفقهاء و المتكلمين، الامام الهمام و البحر القمقام اليم الذاخر و السحاب الماطر الراقى فى نفايس الفنون الى اعلى المراقى مولانا محمد بن مهدى بن ابىذر النراقى.
علامه بزرگ آيةالله سيد محمد حسين طباطبائى: «نراقيان ملا مهدى و پسرش ملا احمد» از علماى بزرگ اسلام و ناشناختهاند(3)
4ـ آيت الله حسن زاده آملى: بى شك آن جناب در تبحر و تمهر به جميع علوم و فنون عقلى و نقلى، حتى در ادبيات و رياضيات عاليه در عداد طراز اول از اكابر علماى اسلام و در اتصاف به فضايل اخلاقى و ملكات ملكوتى از نوادر روزگار است حضرتش صاحب تصانيف فائقه و تأليفات لانقه در علوم گوناگون است (4)
پىنوشتها:
.1 نراق در آيينه تاريخ صفحه 66
.2 اعيان الشيعه 1/317 صحيح نيست.
.3 انيس الموحدين، مقدمه از استاد حسن زاده آملى صفحه 16
.4 همان
نویسنده:محمد حسین رسولی
تهیه و تنظیم: فریادرس گروه حوزه علمیه